بحران اوکراین که اثرات سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن جهانی شده است بارزترین نمونهای است که نشان دهنده آثار زیان بار تفکر ایجاد ناتوی جهانی است.
به گزارش پایداری ملی به نقل از پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) از زمان تاسیس در سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۹۰ به دنبال مقابله با شوروی و گسترش قلمرو غرب بود. با این حال برخلاف آنچه بسیاری تصور میکردند این سازمان پس از فروپاشی شوروی نه تنها فعالیت خود را محدود نکرد بلکه روز به روز گسترش یافته است.
پیوستن اعضای جدید به سازمان، گسترش نیروهای نظامی در سایر کشورها و اشغال کشورهایی نظیر افغانستان و لیبی از جمله اقدامات توسعه طلبانه ناتو در سالهای پس از جنگ سرد بوده است.
این رفتار که در بسیاری موارد موجب افزایش حساسیت و مقابله کشورهای مستقل شده، اکنون در حال تداوم و توسعه است. قاطبه تحلیلگران حوزه روابط بینالملل مهمترین عامل درگیری روسیه و اوکراین را توسعه ساختارهای امنیتی غرب و به طور خاص ناتو به سمت مرزهای روسیه دانستهاند. با این حال به نظر میرسد ناتو قصد ندارد این رفتار تنشزا برای امنیت بینالملل را کنار بگذارد.
«لیز تراس» وزیر امور خارجه انگلیس روز یکشنبه هفته جاری و قبل از نشست ناتو خواستار ایجاد یک ناتوی جهانی شد و گفت: «مسئله مهم امروز، تمرکز بر یک ناتوی جهانی است زیرا در عین حال که امنیت منطقه اروپا را تأمین میکنیم باید مراقب امنیت منطقه هند و اقیانوسیه نیز باشیم».
طی روزهای اخیر نیز فنلاند و سوئد، رسما آمادگی خود برای پیوستن به ناتو را اعلام کردند که نشانه بزرگی از گسترش ناتو در اروپا است.
پوتین رییس جمهور روسیه در واکنش به درخواست پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو گفت:روسیه هیچ مشکلی با این کشورها ندارد، پیوستن آنها تهدیدی ایجاد نمی کند، بلکه باعث اقدامات واکنشی می شود.
وی خاطر نشان کرد: ناتو از سیاست ژئوپلیتیک خود پا را فراتر گذاشته و سعی می کند بر سیاست مناطق دیگر تأثیر بگذارد، این مستلزم توجه ما است
البته این توسعه طلبی از سوی مردم کشورهای مختلف پذیرفته نشده است. همچنان که در نشست روز یکشنبه ناتو، صدها معترض در جزیره «اوکیناوا» در ژاپن با برگزاری تظاهراتی کاهش حضور نظامی آمریکا در ژاپن را خواستار شدند.
در واقع مردم بسیاری از کشورهایی که دولت آنها در ناتو عضویت یا با آن همکاری دارد امروز ناتو را نه تنها عامل امنیت نمیدانند بلکه آن را ابزاری برای پیشبرد رویکرد یکجانبه گرایی آمریکا تلقی میکنند.
ریشه ترس و رفتار متفاوت برخی کشورها برای فاصله گرفتن از آمریکا و همکاری با سایر کشورها نیز در همین عامل نهفته است. برای مثال اقدام ترکیه در خرید سامانه اس ۴۰۰ از روسیه و افزایش خریدهای نظامی عربستان از چین در کنارمتنوع سازی مسیرهای خرید سلاح و خارج شدن از چنبره انحصار غرب، نشانگر این احساس خطرنیز هست.
طرح ناتوی جهانی نیز که اخیرا از سوی انگلیس مطرح شده، کنشی جدید از سوی بازیگران اصلی ناتو یعنی آمریکا و انگلیس برای بازآرائی این سازمان در مسیر تامین اهداف غرب و ارتقاء سیطره بر حوزههای جغرافیایی استراتژیک در جهان است. پیشبینی میشود که اجرای این طرح که به صورت طبیعی با تضعیف ارتشهای ملی و خلع سلاح رقبای غرب همراه خواهد بود منشاء وقوع چالشهای جدید در عرصه بینالمللی شود.
سخنان لیز تراس مبنی بر ماموریت ناتو جهانی در منطقه هند و اقیانوسیه که در اصل همان اقدام نظامی علیه شرق با تمرکز برکشورهایی همچون چین، ایران و هند است نمایه روشنی از اراده غرب برای تداوم بهرهگیری از سیاست یکجانبهگرایی و استفاده از ابزار نظامی به عنوان اصلیترین پشتوانه اجرای آن است.
ناتوی جهانی را میتوان ادامه تصمیمات و اصلاحات ساختاری ناتو در سال ۲۰۱۶ نیز دانست. طبق این تغییرات، ناتو از ماهیت صرف نظامی برای امنیت اروپا و امریکا خارج شد و با ورود به مباحثی همچون جنگ سایبری، جنگ الکترونیک، جنگ فضایی، جنگ سیاسی و اقتصادی، همراه با تشکیل نیروهای ویژه برای انجام عملیاتهای مداخله جویانه در هر نقطهای از جهان مسیر جدیدی را آغاز کرد.
به هر روی این سازمان از زمان تاسیس تاکنون پس از هر دوره اصلاحاتی را در ساختار و اهداف خود ایجاد کرده است. اصلاحاتی که هربار دامنه اعمال نفوذ نظامی غرب را توسعه داده و افزایش تضاد با کشورهای غیر عضو دامن زده است.
رویکرد سلطهگرایانه ارکان اصلی ناتو به ویژه انگلیس و آمریکا که سابقه استعمار، اشغالگری و یکجانبهگرایی گستردهای دارند یکی از مهمترین علل شکنندگی در امنیت بینالمللی است. بحران اوکراین که اثرات سیاسی، امنیتی واقتصادی آن جهانی شده است بارزترین نمونهای است که نشان دهنده آثار زیان بار تفکر ایجاد ناتوی جهانی است.
ناتوی جهانی به طور قطع پیام آور ثبات و امنیت نخواهد بود بلکه با تحریک کانونهای ملتهب امنیتی در حوزههای جغرافیایی مختلف، بهویژه نیمه شرقی جهان زمینه ساز بروز تهدیدات جدید علیه امنیت بینالمللی خواهد شد.