بر اساس مطالعات انجام شده در سال ۸۴ میزان فرونشست در دشت تهران ۱۷ سانتیمتر، در دشت ورامین ۱۲ سانتیمتر و در مشهد ۲۴ سانتیمتر بوده است و به باور محققان این حوزه، وضعیت این پدیده در کشور وخیمتر است و تنها راه مدیریت پدیده فرونشست در توقف آن است و اجازه برداشت آب از آبرفتهای کشور ممنوع اعلام شود؛ با این اقدامات میتوان امیدوار بود که در مدت ۱۰ تا ۱۵ سال آینده فرونشست به سمت کم شدن رود نه توقف کامل آن.
به گزارش پایداری ملی به نقل از ایسنا، محمدجواد بلورچی از محققان حوزه آب و فرونشست زمین، با بیان اینکه فرونشست زمین پدیدهای نیست که دیروز رخ داده باشد، گفت: سالهاست که این پدیده در کشور در حال رخ دادن است و روند طبیعی زمین است که وقتی خاکها در دشتها بر روی هم انباشته میشوند، طی هزاران سال مستحکم و تبدیل به سنگ خواهند شد.
وی با بیان اینکه این روند یک فرآیند هزاران ساله است، خاطر نشان کرد: کاری که ما میکنیم، این است که در دشتها با حفر چاه بر خلاف سیر تکامل زمین، فضاهای زمین را که با آب پر شده بود، خالی میکنیم و بر اساس وزن رسوبات لایههای بالایی زمین، این فضاها له شده و از بین میروند.
بلورچی با تاکید بر اینکه فرونشستی که در دشتها مشاهده میشود، پدیده و آسیبی است که از ۱۰ تا ۱۵ سال قبل شروع شده است و الان ما آسیبهای آن را مشاهده میکنیم، اضافه کرد: از این رو من نام این پدیده را "سرطان زمین" گذاشتهام؛ چرا که این پدیده یک سرطان خاموشی است که وقتی متوجه آن میشویم که دیگر هیچ اقدامی برای پیشگیری از آن نمیشود انجام داد.
این محقق تاکید کرد: بعد از زلزلههای بزرگ همانند زلزله بم میتوان شهر را از نو ساخت، ولی اگر آبخوان دشت بم از بین برود و زمین فرونشست کند، دیگر هیچ شهر بمی نخواهیم داشت، چون زندگی آن منطقه به آبخوان متصل است و اگر آبخوان از بین برود، زندگی از بین خواهد رفت.
وی با اشاره به تصور برخی مسؤولان که پدیده فرونشست در زمان مدیریت آنها هیچ آسیب جدی وارد نخواهد کرد، یادآور شد: این در حالی است که اگر مسوولان مرتبط از سال ۱۳۸۴ که ما در این زمینه هشدارهای لازم را میدادیم، تصمیمی اتخاذ میکردند، در سال ۱۴۰۰ این مشکل به این حد وسعت نمییافت و شاید میتوانستیم این پدیده را متوقف کنیم.
این محقق حوزه زمین، با انتقاد نسبت به رویکرد مسؤولان در دستگاههای مرتبط، اظهار کرد: در حال حاضر هیچ دشت پایداری در کشور نداریم و اگر بخواهیم در دشتها نیروگاهی احداث کنیم، زمینه فراهم نیست؛ چرا که اراضی احداث نیروگاه نباید نشست داشته باشد و باید این نیروگاهها در کوهستانها تاسیس شود که نزدیک شدن به کوهستان به معنای نزدیک شدن به گسلها و در معرض خطر قرار گرفتن زلزله است.
بلورچی اضافه کرد: با یک روند غیر مُدبرانه و غیر منطقی، یک پدیده مدیریتپذیر به پدیده غیر قابل کنترل تبدیل شده است. در این زمینه کافی بود به جای شعار "خودکفایی گندم" شعار "حفاظت از منابع آب کشور" داشتیم، در این صورت آبخوانهای کشور حفظ میشد، ضمن آنکه قادر بودیم به میزان قابل قبولی گندم تولید کنیم و مابقی نیازها از خارج به کشور وارد میشد.
وی اضافه کرد: اشکالی ندارد که کشوری گندم از کشورهای دیگر وارد کند، ولی قطعا کشورها نمیتوانند برای ایجاد امنیت سیاسی و اقتصادی، وابسته به آب کشورهای دیگر باشند و این در حالی است که ما با بیتدبیری به این امر دامن زدیم.
تخریبهای غیر قابل جبرانی که فرونشست به کشور وارد کرده است
دکتر بلورچی در پاسخ به این سوال که تخریب فرونشست زمین در ایران به چه میزان است، گفت: این پدیده در حدی است که دیگر جایی برای طرح مساله ندارد و الان باید مراقب باشیم که دشت خوزستان را از دست ندهیم.
به گفته وی دشت خوزستان در کناره خلیج فارس به دلیل بالا آمدن سطح آب دریا در حال فرونشست است و این یعنی به تدریج سرزمین را در نواحی ساحلی از دست میدهیم.
این محقق سابق سازمان زمینشناسی با بیان اینکه این موضوع را از سال ۱۳۸۴ اعلام کردیم که به منظور جلوگیری از فرونشست زمین در سواحل جنوبی کشور همانند تجربه کشور هلند نسبت به دیوارسازی اقدام کنند، یادآور شد: در کنار آن در سرزمینهایی که در میانه کشور زندگی در آنها جریان داشت، به دلیل پدیده فرونشست، در حال از بین رفتن هستند.
وی به دشت رفسنجان اشاره کرد که در زمانی افتخار کشت پسته در آن داشتیم، ولی هر سال هزاران تن زغال پسته تولید میشود و اضافه کرد: چوب درختان پسته که امکان آبیاری آنها نیست، سوزانده و تبدیل به زغال میشوند؛ ولی پستهکاران این فعالیت را در مناطق دیگری مانند ساوه ادامه داده و به روند فرونشست در سایر مناطق کشور دامن زدهاند.
تغییر اقلیم مقصر است یا خیر؟
بلورچی با بیان اینکه مقصر اصلی اصلا شرایط تغییر اقلیم نیست، یادآور شد: شرایط بارندگی ایران همواره همین وضعیت را داشته و همیشه ایران از اقلیم خشک برخوردار بوده است و در چنین اقلیمی، مهندسان ایرانی قناتها و سدهای زیر زمینی را طراحی کردند که یک عنصر زیست محیطی پایدار است.
وی ادامه داد: اگر بارش وجود داشته باشد، قناتها دارای آب کافی هستند و به همان نسبت میتوان کشاورزی را توسعه داد و از سوی دیگر کشاورزان ایران عمده محصولات خود را از طریق دیم کشت میکرده، ولی در حال حاضر چیزی به نام "دیم" وجود ندارد.
این محقق سابق سازمان زمین شناسی خاطر نشان کرد: ما به جای زنده نگهداشتن مهندسی بومی کشور، سدسازی را در کشور رواج دادیم و همه آبهایی که به دشتهای کشور وارد میشد را در پشت سدها نگه داشتیم که با تبخیر شدن، این آبها هم از بین رفت.
وی با بیان اینکه صرفهجویی در تهران شدنی هست، ولی در سیستان و بلوچستان که هر دو ماه یک بار دوش میگیرند، نمیتوان بحث صرفهجویی آب را مطرح کرد، افزود: در این استان اصلا آبی وجود ندارد که بتوان صرفهجویی کرد و این مساله در مجلس شورای اسلامی حل میشود. به جای آنکه آب برای کشاورزی رایگان شود، اعلام شود که هر کشاورز قبل از اقدام به کشت محاسبه کند که هزینه آب مصرف شده برایش صرفه اقتصادی دارد یا خیر. در این صورت دیگر کشاورزان اقدام به کاشت هندوانه نخواهند کرد که در زمان برداشت آنها را به زمین بکوبند و اعلام کنند که برداشت آن به صرفه نیست.
مطالعاتی که در سال ۸۴ انجام شد و دیده نشد!
این محقق سابق سازمان زمین شناسی با بیان اینکه از سال ۸۴ به عنوان مجری طرح فرونشست در این سازمان مطالعات وسیعی انجام دادیم، گفت: ما در سازمان زمین شناسی اقدام به بررسی دشتهای کشور کردیم و اولین دشتی که مورد مطالعه قرار گرفت، دشت "تهران" بود و نتایج ما نشان داد که در آن زمان دشت تهران ۱۷سانتیمتر فرونشست داشت.
وی میزان فرونشست دشت ورامین در سال ۸۴ را ۱۲سانتیمتر و مشهد را ۲۴سانتیمتر دانست و ادامه داد: در آن زمان دشت کبودر آهنگ به غیر از آنکه در حال فرونشست بود، پر از فروچالههایی بود که به دلیل برداشت بیرویه از سفرههای زیر زمینی ایجاد شده بود. نقشههای فرونشست دشتهای کشور تهیه و به مسؤولان وزاتخانههایی چون نیرو و نفت اطلاع داده شد.
وی با اشاره به وضعیت بحرانی "ری" در تهران، توضیح داد: این منطقه به دلیل بالا آمدن سطح آب در حال فرسایش است به جای فرونشست؛ چرا که همه فاضلاب تهران وارد کریدوری در شرق تهران و به سمت شهر ری هدایت میشود و این وضعیت میتواند منجر به خرابی تاسیساتی چون پالایشگاه شود.
بلورچی با بیان اینکه این واقعیت در سال ۸۴ اعلام شد، گفت: قطعا وضعیت کشور در این زمینه نابسامانتر است؛ چرا که روز به روز بر اساس پیچیدهتر شدن برداشت و تغذیه آبخوانها، روند فرونشست در حال تغییر است. جایی که در گذشته فرونشست داشته، روند آن متوقف شده و این پدیده به جای دیگری منتقل شده است، ضمن آنکه نرخ فرونشست جا به جاشده در حال تغییر است و خطرات بسیار بسیار جدی را برای سازههایی که نسبت به تغییر شیب حساس هستند مانند راه آهن، ایجاد خواهد کرد.
وی با اشاره به حوادث مربوط به خروج قطار از ریل در کشور با بیان اینکه این حوادث در دشتها رخ داده است، گفت: ولی هیچگاه ارتباط این خروجها از ریل با فرونشستها بررسی نشده است.
این کارشناس حوزه فرونشست با تاکید بر اینکه عمق فرونشست در ایران نسبت به سایر کشورها بیشتر است، اظهار کرد: عمده فرونشست در تهران از ۱۰۰ متر به پایین است، در صورتی که وزارت نیرو سطح اولین برخورد آب با زمین را اندازهگیری میکند و اطلاعی از تعداد آبخوانهای موجود در کشور ندارد؛ اینکه از کدامیک بیشتر برداشت میشود، کدامیک کمتر و کدامیک تخلیه شده است.
وی با بیان اینکه امروزه اطلاعات مربوط به فرونشست در کشور وجود دارد، اضافه کرد: مدیریت پدیده فرونشست، در توقف آن است و باید اجازه برداشت آب از آبرفتهای کشور ممنوع اعلام شود. با این اقدام میتوان امیدوار بود که در مدت ۱۰ تا ۱۵ سال آینده فرونشست به سمت کم شدن میرود و نه توقف کامل آن! ضمن آنکه آبخوانهای از دست رفته برای همیشه از دست رفته هستند و باید اعلام شود وضع امروز آبخوانهای ما نامساعد است که باید دست از سر آنها برداریم.
به گفته وی، ایران ۶۰۹ دشت دارد که از این تعداد ۴۰۵ دشت ممنوعه هستند، یعنی میزان برداشت آب از سفرههای زیر زمینی این دشتها بیشتر از میزان تغذیه آبخوانها است.
این محقق با بیان اینکه برخی تصور میکنند که آبی که امروز از سفرههای زیر زمینی برداشت میکنند، مربوط به آبهای سال گذشته است، خاطر نشان کرد: این در حالی است که آبهای زیر زمینی کشور سنسنجی نشدهاند.
وی اضافه کرد: با سنسنجی دشت هشتگرد، آبی که در این دشت در حال برداشت است، ۱۸ هزار سال سن دارد؛ یعنی آب ۱۸هزار سال قبل است و نباید تصور شود آبی که امروز برداشت میشود، آب سال قبل است.
بلورچی در پایان با انتقاد نسبت به اقدامات انجام شده در زمینه نفوذ ناپذیر شدن خاک، گفت: ما دهانه ورودی آب به آبخوانها و مصب رودخانهها را که آب وارد دشتها میشده است، با شهرسازی و سدسازی مسدود کردیم. شهرهای نفوذناپذیر بلای جان آبخوانهای کشور شدند. ما دشت تهران را از زمانی که سد کرج و لتیان احداث شد، از دست دادیم و از سوی دیگر در دشت شروع به توسعه کشاورزی کردیم.