دانشمندان علم اعصاب به بررسی سیستمهای عصبی پرداختهاند که ما را به حضور مستمر در شبکههای اجتماعی سوق میدهد.
به گزارش پایداری ملی به نقل از فارس، این روزها حضور در شبکههای اجتماعی دیگر پیر و جوان و زن و مرد نمیشناسد؛ اغلب مردم مدت زمان زیادی را در فضای مجازی میگذارند و بسیاری از ارتباطات معمول هم دیگر از طریق شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد. اخیرا محققان علوم اعصاب به بررسی این موضوع از منظر فعل و انفعالات مغزی پرداختهاند؛ اینکه کدام سیستمهای مغزی باعث میشود شبکههای اجتماعی به بخشی از زندگی روزمره افراد تبدیل شود.
حضور در شبکههای اجتماعی در رده نیازهای بیولوژیکی
دانشمندان علم اعصاب دو دلیل مهم استفاده از شبکههای مجازی را «ارتباط با دیگران» و «مدیریت ذهنیت مردم از خود» نام میبرند. این انگیزهها مدتها قبل از اینکه شبکههای اجتماعی جدید روی کار بیایند وجود داشته اند. به عقیده برخی محققان عضویت در گروههای اجتماعی میتواند در رده نیازهای بیولوژیک مانند غذا خوردن قرار بگیرد. یعنی اهمیت آن برای فرد به اندازه غذا برای بدن است. پیوندهای اجتماعی قوی، بهزیستی روانشناختی را تقویت میکنند و افراد را از احساس تنهایی و افسردگی محافظت میکنند. شبکههای اجتماعی بستری را فراهم میکنند تا مردم بتوانند این انگیزههای اساسی اجتماعی را برآورده کنند. این شبکهها از پنج طریق امکان ارتباط ما با دیگران را فراهم میکنند.
1.کاربران میتوانند اطلاعات شخصی را به اشتراک بگذارند برای مثال عکس یا فیلم مسافرت هایشان.
2. میتوانند اطلاعاتی را منتشر کنند که ماهیت خود ارجاعی ندارند (به عنوان مثال، ارسال مطلب در مورد مکانهای تفریحی)
3.کاربران در مورد اطلاعات منتشر شده خود بازخورد میگیرند. ممکن است یک کاربر تصویری از تعطیلات داشته باشد که دوست دارد آن را با دیگران به اشتراک بگذارد. او تصاویر را در شبکههای اجتماعی بارگذاری میکند و سپس سایر کاربران با اظهارنظر در مورد تصاویر و یا پسندیدن آن بازخورد میدهند (البته این امر بسته به شبکههای اجتماعی متفاوت است؛ مثلا در اینستاگرام تعداد پسندها و در تلگرام و یا ایتا تعداد بازدید ها).
4.به صورت متقابل هم کار بران درباره عکسها و یا مطالب منتشر شده دیگران بازخورد میدهند. به عنوان مثال، ممکن است یک کاربر تصویری از تعطیلات یک دوست را ببیند.
5. کاربران به مقایسه اجتماعی توجه میکنند و بازخورد خود با دیگران، مانند تعداد پسندیدنهای دریافت شده، در مقایسه اجتماعی شرکت میکنند. این مقایسه اجتماعی فقط به پست و بازخورد محدود نمی شود. همچنین ممکن است از اطلاعات توصیفی در پروفایل کاربر برای مقایسه اجتماعی استفاده شود، مانند سن، مکان، تحصیلات، علایق و... .
با در نظر داشتن این رفتارهای کلیدی، اکنون میتوانیم چندین سیستم عصبی دخیل در استفاده از شبکههای اجتماعی را بررسی کنیم:
سیستمهای عصبی پشتیبانی از استفاده از رسانههای اجتماعی
رسانههای اجتماعی بستری را فراهم میکنند که انسان مدرن بتواند از طریق پنج رفتار کلیدی نیازهای اساسی اجتماعی را تأمین کند. این رفتارها اساساً به سه حیطه متکی هستند: شناخت اجتماعی (یعنی ذهن سازی) ، شناخت خود ارجاعی و پردازش پاداش اجتماعی. متخصصان علوم اعصاب سیستمهای عصبی پشتیبانی از این فرایندهای شناختی-اجتماعی را به طور گستردهای مورد مطالعه قرار داده اند:
شناخت اجتماعی (ذهن سازی)
استفاده از رسانههای اجتماعی ما را ملزم میکند که در مورد حالات ذهنی و انگیزههای سایر کاربران بیندیشیم. به عنوان مثال، قبل و بعد از انتشار اطلاعاتی توسط یک کاربر شبکههای اجتماعی، ممکن است در مورد چگونگی پاسخ مخاطبانش فکر کند. هنگام ارائه بازخورد درباره پستهای کاربر دیگر، ممکن است یک کاربر به این فکر کند که این کاربر خاص با دریافت این بازخورد چگونه ممکن است واکنش نشان دهد. سرانجام، هنگام مشاهده اطلاعات و بازخورد پخش شده توسط دیگران، ممکن است یک کاربر در مورد انگیزههای کاربر دیگر برای ارسال این اطلاعات فکر کند.
شبکه شناخت خود ارجاعی
افراد از رسانههای اجتماعی برای ارسال اطلاعات در مورد خودشان استفاده میکنند. آنها تجربه ذهنی الان، گذشته نزدیک یا نظرات خود را به اشتراک میگذارند . استفاده از شبکههای اجتماعی شامل بسیاری از افکار خود ارجاعی است ؛ به این معنا که فکر کردن هر شخص درباره خودش او را ترغیب به انتشار این افکار میو انتشار هر یک از این افکار ممکن است به تفکر خود ارجاعی، بیشتر دامن بزند. دریافت بازخورد میتواند خود ارزیابی منعکس شده را تحت تاثیر قرار دهد و مقایسه اجتماعی به همین ترتیب کاربران را ملزم میکند که در مورد رفتار خود در رابطه با سایر کاربران فکر کنند. این سازوکار باعث میشود که افراد هرچه بیشتر به سمت خود افشاگری بروند.
شبکه پاداش
شبکههای اجتماعی با ارائه هر یک از پیشنهادات ارتباط اجتماعی یا افزایش شهرت، پاداش اجتماعی را به طور مداوم در اختیار کاربران قرار میدهند. حتی نشانههای حداقلی موفقیت اجتماعی مانند اینها ممکن است سیستم پاداش مغز ما را فعال کرده و ما را برای کسب اطلاعات بیشتر به شبکههای اجتماعی بازگرداند. ارائه سایر پاداشهای اجتماعی به دیگران مثل لایک کردن پست ها، ممکن است شبیه انواع دیگر رفتارهای اجتماعی باشد که سیستم پاداش را نیز فعال میکند به عنوان مثال، کمک مالی به امور خیریه، یا هدیه دادن یا محبت کردن به دیگران. خواندن پستهای دیگران ممکن است باعث پاداش فعالیت شود، زیرا دریافت اطلاعات باعث ایجاد کنجکاوی میشود، احساسی که با فعالیت در جسم مخطط شکمی (بخشی از مغز) همراه است. سرانجام، جسم مخطط شکمی ممکن است زمینهساز مقایسه اجتماعی باشد، با تحقیقاتی که نشان میدهد فعالیت در این منطقه منعکس کننده مقایسه بین پاداش به دست آمده خود و فرد دیگر است، نه سطح مطلق پاداش هرکس برای خودش.
هرکدام از این رفتارها ناشی از فعل و انفعالاتی است که در بخشهای مختلف مغز بوجود میآید. دانشمندان علوم اعصاب این فعل و انفعالات را بررسی میکنند. این رفتارها به همراه فعلوانفعالاتی که در مغز انجام میشود باعث میشود افراد هرچه بیشتر به سمت خود افشاگری روی بیاورند.