کرونا نشان داد که دولتهایی میتوانند بهترین مواجه با بحران را داشته باشند که از سطح سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردارند.
تجربه سالهای اخیر نشان داده که موقعیتهای بحرانی دیگر برای ما یک موقعیت استثنائی و نادر نیستند. بحرانها اعم از زیستی، طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و ... به جزئی از زندگی ما تبدیل شدهاند و این یعنی ما باید در همه شرایط از آمادگی لازم برخوردار باشیم. اینکه تصور کنیم با مهار کرونا دیگر شاهد بحران دیگری نیستیم، یک تصور اشتباه است. ما هر لحظه در معرض یک بحران جدید هستیم لذا حفظ و ارتقا سطح آمادگی و قابلیتهای مواجهه با بحرانها باید در دستور کار دولتها و مدیریت بحران کشور باشد.
کرونا نشان داد که تا چه میزان مدیریت بحران ما دچار ضعف یا آمادگی است. کرونا نشان داد که دولتهایی میتوانند بهترین مواجه با بحران را داشته باشند که از سطح سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردارند. سرمایه اجتماعی در سطح ملی، اشاره به شبکهها، تعاملات و هنجارهایی دارد که کیفیت و کمیت تعاملات اجتماعی را شکل میدهد. سرمایه اجتماعی فقط مجموع نهادهایی که جامعه را تشکیل میدهند نیست بلکه سبب انسجام این نهادها نیز میشود.
سرمایه اجتماعی مجموعهای از هنجارهای موجود در سیستم اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه شده و موجب پایین آمدن سطح هزینهای تبادلات و ارتباطات میشود. «بوردیو» سرمایه اجتماعی را انباشت منابع بالفعل و بالقوهای میداند که حاصل وجود شبکهای نسبتا پایدار از روابط کم و بیش نهادینه شده در بین افرادی است که با عضویت در یک گروه ایجاد میشود. «پاتنام» سرمایه اجتماعی را با سه مؤلفه شبکه روابط، همیاری و اعتماد تعریف میکند. «روابط اجتماعی» و تعاملات افراد با یکدیگر بنیادیترین جزءِ سرمایه اجتماعی و در واقع ایده مرکزی نظریههای سرمایه اجتماعی است. کلمن معتقد است همانگونه که سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی فعالیت تولیدی را تسهیل میکنند، سرمایه اجتماعی در یک گروه هم هزینه همکاری و تعامل را کمتر میکند و عملکرد و دستیابی به اهداف را آسانتر میکند.
لذا ارتقاء سطح شاخص سرمایه اجتماعی دولت باید هم در ایام مبارزه و هم در ایام پساکرونا در دستور کار قرار گیرد. چند اقدامی که میتواند به رشد این شاخص کمک کند پیشنهاد می گردد؛
**شنیدن صدای منتقدین و نخبگان
نقد، اصولی دارد که اگر این اصول رعایت شود در هر شرایطی سازنده است. اما اگر نقدها غیرمنصفانه و بدون فهم وضع موجود، امکانات و ظرفیتها باشد و بر غرضورزیهای سیاسی حمل شود قطعا مخرب است و در شرایط بحرانی، میزان تخریب آن بیشتر خواهد بود. ما باید بپذیریم که دولت در خط مقدم مبارزه با کروناست و این دولت هم محدودیت هائی دارد. مطالبه گری ما باید بر اساس ظرفیت های موجود باشد. ضمن اینکه نقدها باید همراه با ارائه راهکار باشد. چه بسیار نقدهایی که بر دولت وارد میشود اما هیچ راهکاری در پی آن ارائه نمیشود و یا راهکارهای آنها با شرایط اقتصادی کشور یا شرایط فرهنگی کشور و مردم همخوانی ندارد.
اما نقدهایی وارد میشود که همراه راهکار و اصولی هستند. انتظار این است که دولت از این نقدها استقبال کند. مثلا دریافت سود 12 درصد از کمک هزینه دولت به خانوارهای یارانه بگیر یک اشتباه بود که دولت با شنیدن صدای منتقدین آن را اصلاح کرد. دولت باید با سعه صدر صدای منتقدان و کسانی که برای مهار کرونا راه حل ارئه می دهند بشنود که این شنیدن صدای نخبگان تاثیر زیادی در همراهی عموم مردم خواهد گذاشت زیرا هر یک از این نخبگان توانائی همراهی بخشی از مردم را با سیاست ها و برنامه های دولت دارند به شرطی این نخبگان حتی اگر نقدها و راهکار های آنها قابلیت اجرا نداشته باشد، باور کنند که صدای آنها شنیده شده است.ممکن است از میان نقدها و راهکارهای ارائه شده،یک ایده ای استخراج شود که به ما در مهار کرونا کمک کند زیرا در مدیریت بحران کرونا بیش از آنکه نیازمند استفاده از تجربه سایر کشور ها باشیم نیازمند نوآوری و خلاقیت در ارائه راهکارها هستیم.
**تحقق دولت شیشهای
بحران کرونا فرصت خوبی است تا ما دولت شیشهای یعنی دولتی که شفاف عمل میکند را تجربه کنیم و میزان موثر بودن آن را در مدیریت کشور بسنجیم. بسیاری از متخصصان حوزه های اجتماعی و سیاسی یکی از ضعفهای نظام حکمرانی کشور را ضعف سرمایه اجتماعی و بی اعتمادی عمومی میدانند. به نظر میرسد پدیده کرونا فرصت خوبیست تا نظام حکمرانی ما با عملکرد شفاف خود این بی اعتمادی را تا حد زیادی جبران کند و پس از پایان ماجرای کرونا چهرهای مقبول از خود به نمایش بگذارد. در صورتی که دولت با تصمیمات غلط از یک سو و ناتوانی در جلب اعتماد عمومی برای همراهی در مهار کرونا ناموفق عمل کند با شیوع گسترده بیماری و افزایش تلفات جانی و خسارتهای کلان اقتصادی بر مردم روبهرو خواهیم شد که خود بحرانی بزرگتر را رقم خواهد زد.
**تغییر برخی رویههای حکمرانی
به هر حال دیر یا زود ما و دنیا بر کرونا غلبه خواهند کرد. یعنی هم در سناریوی خوشبینانه ما به زودی مهار کرونا را اعلام خواهیم کرد و در سناریوی بدبینانه هم با تاخیر و پرداخت خسارتهای بیشتری آن را مهار خواهیم کرد. به طور کلی ما در مقابله با کرونا برخلاف همه ضعفها و شرایط خاصی که داشتیم، عملکرد خوبی نسبت به بسیاری از کشورها داشتیم. مردم ایران هم همکاری خوبی با دولت در مبارزه با کرونا داشتند.
در شرایطی که مردم در تنگناها و درگیر مشکلات زیادی بودند اما در شرایط بحرانی با دولت همکاری کردند. اما نکته مهم این است که ما قرار نیست به شرایط ماقبل کرونا برگردیم.
مدیریت بحران به این معنا نیست که شرایط را به حالت ماقبل بحران برگردانیم. این شاید یک بخش کوچکی از مدیریت بحران باشد اما همه آن نیست. ما باید تلاش کنیم یک موقعیت جدیدی را پس از کرونا در کشور ایجاد کنیم. اساسا سبکهای ما در زندگی چه در بخش خصوصی و چه در بخش اجتماعی باید تغییر کند. برخی رویههای حکمرانی ما باید تغییر کند تا شاخص حکمرانی خوب در کشور ارتقاء پیدا کند. معتقدم که بحران کرونا یک فرصت برای پیشرفت کشور است. اگر ما مدیریت بحران را بازگشت به شرایط عادی بدانیم یعنی با وارد آمدن یک بحران دیگر یا شیوع یک ویروس دیگر باز هم دچار غافلگیری خواهیم شد و باید خسارتهای مالی و جانی زیادی را بابت عدم تصمیمگیریهای سریع و منطقی بپردازیم.
برخی تغییرات و اصلاحات ساختاری است، که به عنوان مثال نظام بهداشت و درمان ما نیازمند تغییرات اساسی چه در رویکردهای نظری و چه در رویه ها و ساختارهای سازمانی است.
نظام آموزشی ما هم نتوانست به خوبی خود را با شرایط کرونایی تطبیق دهد و با تعطیلی چند ماهه مراکز آموزشی، خسارت زیادی به محصلان و دانشجویان وارد شد و نتوانستیم از بسترهای فضای مجازی و ارتباطات الکترونیک به نحو مطلوب استفاده کنیم. قرار نیست ما به عقب برگردیم. کرونا به ما ثابت کرد که بسیاری از رویهها و عملکردهای ما در قبل از کرونا غلط بوده و باید اصلاح شوند و یا حتی حذف شوند. کرونا نشان داد که ما کاستیهائی داریم که در عصر پسا کرونا این کاستی ها باید رفع شود.