۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۵
کد خبر: ۵۸۵۰۸
بحران نفتی ناشی از همه‌گیری ویروس کرونا سبب شده تا توازن متقابل در خصوص اقتصاد تک‌محصولی کشورهای حاشیه خلیج فارس در مقابل ایران به عنوان یک رقیب راهبردی بر هم خورده و زمینه‌ساز عقب‌نشینی آنان را در برخی پرونده‌های مهم از جمله یمن فراهم کند.
به گزارش پایداری ملی، دو هفته پیش زمانی که معامله‌گران نفتی در شیکاگو برای خلاصی از اوراق پیش فروش سه ماهه نفت در بازار فیوچرز حاضر شدند تا با قیمت منفی 25 دلار این محموله‌ها را تحویل خریداران دهند، عمق بحران در بازار نفت روشن شد.

اگرچه این بحران فعلاً گریبان تولیدکننده نفت آمریکا را گرفته و شاخص نفت برنت هنوز بالای 20 دلار معامله می‌شود اما برخی تحلیل‌گران معتقدند که به زودی با پر شدن ذخایر استخراج کننده نفت مصیبت به بازار واقعی خواهد کشید. هم‌اکنون نزدیک به یک میلیارد بشکه از ذخایر نفت چین پر شده و در حالی که هنوز 500 میلیون بشکه دیگر تا پر شدن این ذخایر باقی مانده با توجه به میزان اضافه تولید بازار این اتفاق تا دو ماهه آینده روی خواهد داد.

پر شدن ذخایر نفت چین بر خلاف آمریکا این بار مستقیماً تولیدکنندگان نفت خاورمیانه یعنی عربستان سعودی، کویت و امارات را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در این میان به نظر می‌رسد آسیب‌پذیری ریاض با توجه به صادرات روزانه 2 میلیون و صد هزار بشکه نفت به چین بیش از همه باشد. البته ریاض به همراه روسیه، آمریکا را مقصر اصلی این وضع می‌داند. علت این ماجرا توسعه صنعت «شیل نفت» و «شیل گاز» در آمریکا و سرمایه‌گذاری یک هزار میلیارد دلاری شرکت‌های آمریکایی است. هم اکنون به لطف توسعه این صنعت آمریکا به صادر کننده نفت تبدیل شده و به این ترتیب پیمان 65 ساله کویینسی که حفاظت از رژیم سعودی را در مقابل تضمین صدور جریان نفت تضمین می‌کرد، پایان داده است.

ریاض قصد داشت با غرق کردن بازار در نفت به حاکمیت صنعت نفت شیل آمریکا پایان دهد اما ظاهراً این اقدام زمینه‌های تنش‌های جدی با برخی لابی‌های طرفدار صنعت نفت در آمریکا را فراهم کرده است. از سوی دیگر سعودی‌ها متوجه شده‌اند که این بار در مقابل این بحران بسیار آسیب‌پذیرتر از قبل هستند.

*ذخایر دلاری شیخ‌نشین‌های خلیج فارس به چه میزان است؟

در تمام بحران‌های بزرگ نفتی آنچه که توانسته شیخ‌نشین‌های خلیج فارس را از هرگونه مشکلی دور کند، ذخایر عظیم دلاری آن‌ها بوده است. به عنوان مثال امارات متحده عربی صاحب یکی از قدیمی‌ترین صندوق‌های ثروت ملی در دنیا می‌باشد که در اوج آن توانسته بود نزدیک به 900 میلیارد دلار ذخیره انباشته داشته باشد. این ذخیره بزرگ دلاری مقش مهمی در نجات دوبی به عنوان مهم‌ترین اقتصاد غیر نفتی امارات از بحران سال 2009 میلادی ایفا کرد.

کویت هم صندوق مشابهی با ذخایر کمتر در اختیار دارد و عربستان سعودی نیز از دهه اول قرن 21 تلاش کرده با استفاده از قیمت بالای نفت به ذخیره ارزی خود کمک کند. بر اساس طرح اقتصادی 2030 محمد بن سلمان قرار بود تا با خصوصی‌سازی 5 درصد از سهام آرامکو صندوقی با موجودی 100 میلیارد دلار را برای سرمایه‌گذاری در جهت متنوع کردن اقتصاد عمومی فراهم کند.

با این حال به نظر می‌رسد علاوه بر کسری بودجه بالای عربستان سعودی که از سال 2014 گریبان این کشور را گرفته همه‌گیری کرونا و شوک جدید به بخش عرضه نفت تیر شلیک خلاصی بر این ایده بوده است.

* عربستان سعودی، هتل مدرنی که منابع آن ته کشیده است

از بین کشورهای حاشیه خلیج فارس عربستان سعودی بیشترین گرفتاری درونی اقتصادی را دارد. بخش مهمی از این مشکلات مربوط به ساختارهای صلب و مناسبات قبیله‌ای حاکم بر این کشور است. از دید یک ناظر بیرونی، عربستان سعودی همانند کویت، امارات و قطر یک هتل مجلل است. شهروندان این کشور از هنگام تولد وارد این هتل می‌شوند و فقط خواستار خدماتی هستند که دولت آن‌ها با پول نفت ارائه می‌دهد.

از هر سه نیروی کار در عربستان سعودی دو نفر خارجی است و سعودی‌ها تمایل کمی دارند تا شغلی را بر عهده بگیرند. حتی زمانی که عربستان سعودی بر طبق طرح 2030 شروع به اخراج خارجی‌ها کرد ناگهان کارفرمایان سعودی با حجم بالای خدماتی روبه رو شدند که سعودی‌ها حتی تجربه انجام آن را نداشتند.

در کنار این هنوز هم آرامکو مهم‌ترین شرکت نفتی این کشور وظیفه تأمین بودجه این کشور را بر عهده دارد. در اوج قیمت نفت در سال 2011 درآمدهای نفتی عربستان سعودی به 560 میلیارد دلار رسید و این باعث شد عربستان سعودی در جمع 24 قدرت اقتصادی برتر دنیا قرار بگیرد.

همین درآمد بالا بود که به «ملک عبدالله»، پادشاه پبشین این کشور توان این را داد تا با صرف 160 میلیارد دلار از سرایت موج انقلاب‌های عربی به این کشور جلوگیری کند. با این حال با افزایش هزینه‌های جانبی از جمله جنگ در یمن بعید به نظر می‌رسد که سعودی‌ها بتوانند بار دیگر از این ولخرجی‌ها انجام دهند.

مشکل اصلی اینجاست که عربستان سعودی با برنامه‌های متعدد 5 ساله طی 30 سال گذشته نتوانسته اقتصاد را به فراتر از اقتصاد نفتی گسترش دهد. شغل‌های خیلی کمی ایجاد شده‌اند و توان اقتصادی سعودی‌ها در مقابل نسل جوان عربستان مثل یخ در مقابل آفتاب تحلیل می‌رود.

کشور عربستان بر اساس درآمد سرانه در رده پنجاه و پنجم بین کشورهایی مثل سیشل و باربادوس قرار می‌گیرد. این مطلب برای هر کسی بسیار شگفت انگیز است. مشکل اینجاست که مصرف داخلی عربستان سعودی نیز به شدت در حال افزایش است و تا سال 2035 مصرف داخلی این کشور از تولید نفت عربستان نیز فراتر می‌رود؛ مگر این که عربستان سعودی دست به واردات گسترده گاز طبیعی بزند. مهم‌ترین منابع گاز طبیعی در نزدیکی این کشور به دو رقیب راهبردی عربستان تعلق دارد. امارات پیش از وخاومت اوضاع قرارداد واردات گاز طبیعی از قطر امضا کرده بود اما ریاض نتوانسته بر این مشکل غلبه کند.

شاید تنها صنعتی که توانسته است به غیر از نفت در عربستان سعودی پا بگیرد، تولید محصولات پتروشیمی باشد. شرکت صنایع شیمیایی عربستان سعودی یا «سابک» امیدوار است تا سال 2025 به رکورد تولید 100 میلیون تن محصولات پتروشیمی دست یابد. با این حال آنچه که این صنعت را قادر به رشد کرده است، گاز و نفت ارزان بوده است؛ مساله‌ای که شرکت‌های چینی را وادار  به سرمایه‌گذاری در عربستان سعودی کرده است. به غیر از صنعت پتروشیمی، عربستان کارنامه افتضاحی در توسعه بخش خصوصی دارد؛ همان‌گونه که میزان بیکاری از 10 درصد نیز فراتر رفته است.

* چرا امارات و کویت وضعیت بهتری از عربستان دارند

امارات متحده عربی و کویت نیز تحت فشار فزاینده به دلیل کاهش قیمت نفت و کسری بودجه قرار خواهند گرفت. با این حال این دو کشور به دلایل مختلف وضعیت بهتری در مقابل عربستان دارند. امارت متحده عربی در طول 20 سال گذشته توانسته خود را به عنوان بزرگترین هاب تجاری در منطقه مطرح کند.

دوبی علاوه بر این در حوزه‌هایی همچون ترانزیت، گردشگری، صنعت بانکی و بیمه نیز جایگاه برتر منطقه را بدست آورده است. شاید ایالت ابوظبی به عنوان قدرت نفتی امارات وضعیت خراب‌تری داشته باشد اما این امیر نشین نیز می‌تواند متکی به صندوق عظیم درآمدهای نفتی باشد.

کویت نیز با وجود جمعیت پایین وضعیت بهتری نسبت به عربستان سعودی دارد. البته کویت مشکلات مشابهی در خصوص عدم توانمندی منابع انسانی با عربستان دارد با این حال درآمدهای نفتی این کشور همچنان توان پوشش کسری بودجه را تا حدودی داراست.

چین نیز با سرمایه‌گذاری گسترده در کویت کمک قابل توجهی به توسعه اقتصاد خصوصی این کشور کرده است. این سرمایه گذاری شامل بازسازی جزیره بوبیان در نزدیکی عراق است و کویت امیدوار است به این ترتیب به به بخشی از کریدور بین مناطق شیعه نشین شرق عربستان و جنوب عراق تبدیل شود.

* «محمد بن سلمان» متهم اصلی ویران شدن اقتصاد عربستان

سئوال اصلی اینجاست که با این سونامی وحشتناک در قیمت نفت چه بر سر سعودی‌ها خواهد آمد؟ با توجه به وضعیت اقتصادی عربستان، ریاض چاره‌ای نخواهد داشت تا بار دیگر به سراغ منابع ارزی خود برود، با این حال این منابع در طول چند سال گذشته به خصوص از زمان شروع جنگ در یمن به شدت تحلیل رفته‌اند.

در این میان انگشت تمامی اتهامات به سمت «محمد بن سلمان»، ولی‌عهد رژیم سعودی است؛ ولی‌عهد جوان کهی تاکنون مانند یک بلدوزر تمام مخالفان خود را درو کرده است. از زمانی که محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولی‌عهد و پس از آن به عنوان ولی‌عهد این کشور در حال اجرایی کردن طرح‌های خود است، ذخایر خارجی این کشور از 723 میلیارد دلار به 499 میلیارد دلار کاهش یافته است. کسری بودجه این کشور نیز با افت قیمت نفت به 27 درصد تولید ناخالص ملی  می‌رسد و پیش‌بینی‌ها حاکی است که این میزان در سال 2022  به 50 درصد تولید ناخالص ملی می‌رسد.

اوضاع در حوزه درآمد سرانه نیز بدتر از قبل است. سرانه تولید ناخالص از 25243 دلار در سال 2013  به 23338 دلار در سال 2018 رسیده است. تمام این آمار به این معناست که دوران مهمانی نفتی به پایان رسیده است. عربستان سعودی برای برخورد با این وضعیت باید بلافاصله میزان مالیات‌ها را افزایش دهد و شاید با محدود کردن خرج‌های بی مورد آنها را به حداقل برساند. اما تجربه نشان داده که عملاً چنین چیزی غیر ممکن است.

ائتلاف بسیاری از قبایل در داخل عربستان سعودی به واسطه پرداخت مبالغ و سهمیه‌ای است که آنان در ارتش، نظام بروکراسی و نفت این کشور  دارند. بدون این امتیازات می‌توان انتظار داشت که اعتراضات جدی‌تری به خصوص در بین جوانان سعودی رخ دهد.

* چرا ایران برای بحران نفتی آماده‌تر از عربستان است؟

خبر بدتر برای سعودی‌ها این که رقیب قدرتمند آن‌ها در شمال خلیج فارس برای چنین بحرانی آماده‌تر از آنان است. ایران نزدیک به دو سال است که به دلیل خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌های یکجانبه به درآمدهای نفتی دسترسی نداشته است.

اگرچه این فشار گسترده مصائب اقتصادی جدی از جمله 4 برابر شدن قیمت ارز را به همراه داشته اما تحقق آرزوی 40 ساله تهران را برای غیر نفتی شدن اقتصاد به همراه داشته است. بر طبق پیش‌بینی‌های صندوق بین‌المللی پول ایران می‌تواند در سال 2020 رشد مثبت اقتصادی را تجربه کند. حتی در سال 2019 علی رغم رشد منفی، صنعت نفت ایران توانسته در بخش غیر نفتی رشد جزئی مثبت را تجربه کند.

یکی از مهم‌ترین مزایای این شرایط برای ایران ایجاد یک سیستم مالیاتی گسترده برای کاهش نقش نفت بود؛ سیستمی که عربستان سعودی آرزوی آن را دارد. علاوه بر این ایران ظرفیت تنوع گسترده‌ای را نسبت به عربستان دارد. ایران بر خلاف عربستان اراضی حاصلخیزی دارد که امکان خودکفایی غذایی را برای آن فراهم می‌کند. عربستان نیز در گذشته تلاش گسترده‌ای برای تولید گندم آغاز کرد که در نهایت با خشکیدن منابع زیر زمینی آبی به طور کامل به شکست انجامید و هم اکنون سعودی‌ها بزرگترین وارد کننده مواد غذایی در غرب آسیا بعد از عراق هستند.

* تعادل راهبردی به سمت ایران باز می‌گردد

این چشم‌انداز  هر ناظری را می‌تواند به این نتیجه برساند که تعادل راهبردی بین شیخ نشین‌های حاشیه خلیج فارس و ایران به تدریج در حال بر هم خوردن است. شاید بتوان نشانه‌های این عدم تعادل را از هم اکنون دید.

عربستان سعودی برای رها شدن از باتلاق یمن و به تبع آن هزینه‌های وحشتناک این جنگ در صدد برقراری آتش‌بس در این کشور است؛ اگرچه هر از گاه خود آتش‌بس را نقض می‌کند. امارات متحده عربی نیز رایزنی‌هایی را با ایران آغاز نموده و در میانه بحران کرونا، «محمد بن زاید» با «بشار اسد»، رییس جمهور سوریه مکالمه تلفنی در خصوص کمک به این کشور داشته است.

البته این بدین معنا نیست که بحران نفت خواهد توانست تمام مشکلات ایران و کشورهای خلیج فارس را حل کند اما شاید بتواند عقلانیت را به سر سردمداران سعودی برگرداند. پسا کرونا حداقل در منطقه غرب آسیا نزدیک‌تر از آنست که تصور می‌شود.
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر