ویروس کرونا منجر به از دست دادن مشاغل تعداد بیشتری از آمریکاییان فقیر می شود. بر اساس تحقیقی که به تازگی انجام شده، این اتفاق می تواند 21 میلیون نفر را به زیر خط فقر براند و باعث شود که آنها از سیرکردن شکم خانواده شان ناتوان شوند.
به گزارش پایداری ملی، ویروس کرونا تهدیدی جهانی است، اما این همه گیری تاثیر نامتوازنی در سراسر آمریکا برجای گذاشته است. این وضعیت نابرابری های موجود را وخیم تر می کند و چالش های جدیدی به وجود می آورد.
به نظر من از این بحران می توان چند درس مهم درباره نابرابری در آمریکا گرفت: چگونه آسیب هایی وارد می آورد، چه کسی بیشتر از همه لطمه می بیند، چرا چنین است و برای رفع آن چه می توان کرد.
1.ماندن در خانه یک تجمل است
برای میلیون ها آمریکایی ماندن در خانه یک تجمل است که توان مالی انجام آن را ندارند. آسایش و رفاه تمام آمریکاییان به فروشندگان خواربارفروشی ها، رانندگان تحویل کالا و کارگران کارخانه هایی بستگی دارد که برای ادامه دادن به کارشان، شغل خود را مقدم بر ایمنی خود قرار می دهند.
در حالی که طبقات میانی به بالا می توانند مشاغل خود را حفظ کنند، آمریکاییان طبقات مزدبگیر و متوسط برای حفظ مشاغل خود با مشکل مواجه اند: 52 درصد از تحصیل کردگان کالج می توانند از خانه کار کنند، اما در مقایسه تنها 12 درصد کارگران دارای مدرک دبیرستانی و 4 درصد از آنها که فاقد این مدارک هستند توان انجام این کار را دارند.
همین مسئله در بین نژادها نیز صدق می کند. آمریکاییان سفیدپوست به نسبت آفریقایی آمریکاییان یا لاتین تباران دو برابر بیشتر احتمال دارد که گزینه دورکاری داشته باشند.
ویروس کرونا تنها یک بعد از بازار کار آمریکا را برجسته می کند که هر چه می گذرد بیشتر قطب بندی می شود و در آن درجاتی از استقلال برای عده معدودی از افراد خوش اقبال و استخدامی مخاطره آمیز برای بقیه عرضه می شود که دستمزدهای پایین، فقدان مزایا یا میزان اندک آن، فقدان کنترل و امنیت و قراردادهای موقت از جمله مشخصات این قبیل مشاغل به شمار می رود.
2.ثروت؛ عامل شکاف بین آمریکاییان
در آمریکا ثروت – که شامل پس اندازها، سرمایه گذاری ها و دورنمای برخورداری از ارثیه می شود- به طور نابرابر تقسیم شده است.
20 درصد از ثروتمندترین آمریکاییان از 90 درصد این کیک برخوردارند در حالی که 20 درصد فقیرترین آنها 6 هزار دلار بدهکار هستند.
برای افراد برخوردار از ثروت، نفوذ سیاسی، اولویت درمان پزشکی و طول عمر بیشتر در مواقع بحرانی به همراه می آید. اما دهه ها وجود دستمزدهای راکد، باعث تحلیل و از بین رفتن پس اندازهای بسیاری از آمریکاییان دیگر شده است.
نابرابری ثروت به این معناست که ویروس کرونا می تواند خطری را متوجه عده ای کند، اما تهدید دوبرابری را متوجه دیگران کند. همانطور که بانک مرکزی گزارش می دهد 40 درصد آمریکاییان نمی توانند از پس هزینه یک وضعیت اضطراری پزشکی 400 دلاری بر بیایند.
ویروس کرونا منجر به از دست دادن مشاغل تعداد بیشتری از آمریکاییان فقیر می شود. بر اساس تحقیقی که به تازگی انجام شده، این اتفاق می تواند 21 میلیون نفر را به زیر خط فقر براند و باعث شود که آنها از سیرکردن شکم خانواده شان ناتوان شوند.
3.مراقبت های درمانی اهمیت دارد
از سال 1942 مراقبت های درمانی در آمریکا به وضعیت اشتغال گره خورده است. به این ترتیب از دست دادن شغل می تواند به معنای از دست دادن حق مراقبت های پزشکی شما باشد.
درمقایسه با فقط 5 درصد فارغ التحصیلان کالج، یک سوم آمریکاییان فاقد مدارک دبیرستانی دارای بیمه درمانی نیستند.
فقدان دسترسی به مراقبت های درمانی روانی و درمان های تکمیلی یکی از دلایل این است که چرا افراد فاقد مدرک کالج، چهار برابر بیشتر احتمال دارد در اثر خودکشی ناشی از «مرگ از روی نومیدی»، اعتیاد به الکل یا سوء مصرف مواد مخدر بمیرند.
در حالی که همچنان باید در انتظار میزان نهایی مرگ و میر ناشی از این همه گیری ماند، اپیدمیولوژیست ها گزارش می دهند که همه گیری های پیشین آنفلونزا و سل به طور خاص بر اجتماعات کم درآمدی که فاقد دسترسی به مراقبت های درمانی بوده اند اثر گذاشته اند.
در اجتماعات کم درآمد نرخ های مشکلات پزشکی که از پیش وجود دارند بیشتر است و عدم اطمینان می تواند مراجعه برای برخورداری از مراقبت های لازم را به تاخیر یا به تعویق بیندازد و خدمات پزشکی که هم اکنون نیز کمتر از پیش شده، ممکن است قادر به فراهم کردن درمان لازم برای آنها نباشد. تقریبا سه برابر نرخ های اطراف منهتان در محلاتی چون جکسون هیز، کورونا مشاهده شده است.
محرومیت اقتصادی به مرگ و میر بالاتر منجر می شود و نرخ های جا به جایی را تشدید می کند و کل اعضای جامعه را به مخاطره می اندازد.
4.مردم تمایل دارند قربانیان را مقصر بدانند
رئیس جمهور شیوع ویروس کرونا را به گردن چین و مهاجران می اندازد. او در عین حال از اجتماعات رنگین پوستان خواسته که از الکل، تنباکو و مواد مخدر دوری کنند، اگر نه برای خودشان دست کم برای محافظت از «ننه بزرگ، مامان بزرگ یا خانم بزرگ» خودشان. (وی بعدا وقتی در این باره مورد سئوال قرار گرفت گفت که هدفش از گفتن این کلمات فقط متوجه اجتماعات رنگین پوستان نبوده است.)
این قبیل اظهارات نوعی گرایش به مقصر دانستن مردم به جای شرایط را برملا می کند. وجود این سپر بلاها کمک می کنند که این باور در بسیاری از آمریکاییان تداوم پیدا کند که یک جهان عادلانه جایی است که در آن افراد موفق بدون کمک دیگران خود را بالا می کشند و مردمان فقیر به دلیل تصمیمات نادرست خود است که با سختی مواجه می شوند.
تحقیقات من نشان می دهد که تعداد فزاینده ای از آمریکاییان اعتقاد دارند که سختکوشی تنها حد فاصل بین ناکامی و موفقیت است.
تبعیضی که آسیایی آمریکاییان هر روزه تجربه می کنند و گاه این پیام از سوی عده ای انتقال داده می شود که مقصران این همه گیری آنهایند، یادآوری است از «ماهیت دوره آزمایشی مانند» موجودیت مهاجران. در مواقع عادی آنها با کلیشه ها مواجه اند اما در مواقع بحرانی آنها وجود دارند تا تقصیرها متوجه آنها شود.
5.شکنندگی امید بخش است
فروپاشی اقتصاد یک عامل زمخت برای بیداری است، اما شکنندگی اقتصاد قدرتی سرنوشت ساز را در خود پنهان دارد.
ویروس کرونا یک حقیقت جامعه شناسانه را اثبات می کند، یک چشم انداز تئوریک که از چندین دهه تحقیق و مطالعه خبر می دهد: نظم اجتماعی چیزی است که مردم آن را می سازند.
طی چند هفته گذشته تغییراتی که از نظر بسیاری غیرقابل تصور یا غیر قابل انجام شدن بود یک شبه انجام شدند، از کم شدن سفرهای هوایی گرفته تا مرخصی استعلاجی با حقوق.
به نظر من این بحران دعوتی است به ارزش دادن جدید به مشاغل و خدمات و پلی برای اتصال شکاف بین ارزش و ما به ازاء. چرا «کارگران ضروری» امروزی باید یکی از کم دستمزدترین مشاغل در کشور باشند؟ امروز مردم بیشتر از همه برای چه خدماتی دلتنگ شده اند؟
فرصت حاضر فرصتی است برای برپا کردن «هنجاری جدید»: ایالات متحده ای سبزتر، مهربان تر و عادلانه تر.
نویسنده: جاناتان میجز (Jonathan J.B. Mijs) استاد جامعه شناسی در دانشگاه هاروارد