عربستان که در ماههای گذشته تلاشهای متعددی را برای خروج از انزوا و برقراری رابطه با ایران انجام داده در مناسبتهای مختلف منکر این تلاشها میشود؛ این در حالی است که اسناد و شواهد متقنی از درخواستهای عربستان برای میانجیگری در روابط تهران و ریاض وجود دارد.
به گزارش پایداری ملی به نقل از میزان، ادعای اخیر «فیصل بن فرحان»، وزیر خارجه عربستان سعودی در مورد عدم ارسال پیام خصوصی به ایران در حاشیه نشست امنیتی سه روزه مونیخ، دستمایه این یادداشت در بررسی ادعای مذکور و سیر تحولات و نیز اقدامات از سر استیصال عربستان در ماههای اخیر قرار گرفته است.
«فیصل بن فرحان» در نشست امنیتی مونیخ مدعی شد: «پیام ما به ایران همواره همان پیامهای عمومی بوده و ریاض هیچگاه به ایران پیام خصوصی نداده است.»
این ادعا در حالی مطرح میشود که در ماههای گذشته مقامهای سه کشور پاکستان، عراق و عمان صریحا اعلام کردند که ریاض از آنان خواسته تا به عنوان میانجی در روابط ایران و عربستان وارد شده و فاصله دیپلماتیک میان دو کشور را کاهش دهند.
این امر با سفر چندباره «عمران خان»، نخست وزیر پاکستان به تهران و ریاض و نیز سفرهای «بن علوی»، وزیر خارجه عمان به این دو پایتخت منطقهای و البته سفر «عادل عبدالمهدی»، نخست وزیر پیشین عراق به ریاض قابل اثبات است؛ اما آن چه بیش از اثبات اقدامات میانجیگرانه انجام شده اهمیت دارد، دلایل عربستان برای طرح چنین درخواستی است.
عربستان که در سالهای اخیر و به ویژه پس از ورود «محمد بن سلمان»، ولیعهد این کشور به مرکز قدرت در عربستان، ضربات متعددی را از سیاست ناکارآمد خارجی خود متحمل شده، به خوبی دریافته است که برای خروج از انزوای بیشتر باید واقعیت نفوذ گسترده منطقه ای ایران و پوشالی بودن حمایت های «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا را بپذیرد.
از جمله دلایلی که عربستان را به سوی واقعیت انزوای خود رهنمون میسازد، عبارتند از:
- درک عربستان از آسیب پذیری استراتژیک خود به دلیل نفوذ گسترده ایران؛ ریاض دریافته که توسط متحدان منطقهای ایران احاطه شده و اقداماتش در حمایت از احزاب همفکر در کشورهای منطقه بی فایده بوده است.
- ناامیدی ریاض از آمریکا در موضوع حمایت از متحدانش
- تشدید انتقادها از تداوم جنگ یمن و جنایات جنگی عربستان در این کشور به موازات بی حاصل بودن محاصره، جنگ هوایی و زمینی علیه فقیرترین کشور غرب آسیا در ۵ سال گذشته
- فشارهای بین المللی در پی رسوایی قتل هولناک «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار منتقد سعودی که عربستان را تا مرز تحریم پیش برد.
- ناکامی در عرضه سهام آرامکو براساس برآوردهای تخمینی که بتواند هزینه برنامههای بلندپروازانه بن سلمان را تامین کند.
- عدم مشروعیت در عرصه داخلی و توسل به زور برای سرکوب صداهای مخالف که سبب شد تا توجه مجامع حقوق بشری به نقض گسترده حقوق اولیه انسانها در عربستان جلب شود.
- شکست پروژه محاصره قطر که در نهایت به تضعیف سازمانها و پیمانهای منطقهای تحت هدایت ریاض و آشکار شدن و تعمیق شکافها میان کشورهای عربی منجر شد.
- شکست سیاست خارجی در مورد اغلب کشورهای منطقه به ویژه در مورد سوریه
همه این موارد در کنار هم ریاض را به این امر واقف ساخت که برای خروج از پیله خودساخته اش باید به خصومتهای دیرینه علیه ایران پایان داده و به فکر بازسازی و از سرگیری روابط با تهران باشد؛ از این رو از «اسلام آباد»، «بغداد» و «مسقط» خواست تا با انجام میانجیگیری میان ریاض و تهران به عربستان در حل و فصل این مشکل دیپلماتیک یاری برسانند.
ناکام ماندن تلاشهای میانجیگرانه کشورهای مذکور به دلیل خواستههای غیرمنطقی ریاض همانگونه که در رابطه با قطر نیز شاهد آن بودیم، سبب شده تا عربستان بازهم سُرنا را از سر گشادش زده و بسیار ناشیانه به تکذیب درخواستهای خود بپردازد. این در حالی است که درخواست ریاض براساس اسناد و شواهد متقن قابل اثبات است.
به نظر میرسد عربستان برای بهبود شرایطش در منطقه و خروج از انزوا به جای دست زدن به چنین سیاست ناکارآمد و بی حاصلی باید جنگ در یمن را پایان بخشیده، رسما از قطر بابت محاصره اش عذرخواهی کرده و از اجبار کشورهای عربی و منطقهای برای تبعیت از خود دست بردارد و به شکل رسمی مذاکرات را با ایران آغاز کند.