این جنگ از همان ابتدا با مداخله قدرتهای بینالمللی و عناصر خارجی، که در اغلب اوقات در پشت جبهه دشمن متجاوز قرار داشتند و به نیروهای ارتش صدام کمک رسانی میکردند، جنبهای فرامنطقهای به خود گرفت.
حضور گسترده افسران متشار نظامی شوروی در کنار کمکهای اطلاعاتی آمریکا، که با هزینه، تجهیزات و حتی نیروهای ارسال شده از سوی کشورهای عربی تقویت شده بود، به خوبی نشان میدهد که این جنگ یک ماهیت فرامنطقهای بزرگ داشت. این در حالی بود که تحریمهای گسترده بینالمللی علیه جمهوری اسلامی، راه را برای هر نوع مبادله تسلیحاتی برای ایران بسته بود و تنها چند کشور کوچک، مانند سوریه که اقدامات قابل توجهی برای حمایت از ایران علیه عراق در جنگ تحمیلی انجام داد، در مقیاس محدود به ایران کمک نظامی ارائه دادند.
با این وجود، نیروهای مسلح ایران طی هشت سال جنگ توانستند ضربات سنگینی به ارتش بعثی هم در عرصه دفاع و بازپسگیری مناطق اشغالی (مانند عملیات بیتالمقدس) و هم در عرصه تنبیه متجاوز (مانند عملیاتهای برون مرزی و بزرگ والفجر 8 و کربلای 5) انجام دهند که با وجود برتری گسترده دشمن از چندین نظر (نظامی-اطلاعاتی-لجستیک و...)، حیرت کارشناسان نظامی جهان را در پی داشت.
یکی از نکات مهم در تحلیل روند هشت سال جنگ، موضوع سلاح های شیمیایی است که صدام از زمان شروع عملیاتهای برون مرزی ایران با عملیات رمضان (تیر و مرداد 1361- شرق بصره) تا پایان جنگ به آن متوسل شد. این سلاحها که با نظارت دولت جمهوری فدرال آلمان (آلمان غربی) طی معاملاتی از سوی چند شرکت صنایع شیمیایی آلمانی در اختیار متجاوزین بعثی قرار گرفته بود، باعث شهادت و مجروحیت دهها هزار رزمنده ایرانی شد که حتی بسیاری از آنان پس از جنگ در اثر عوارض همین سلاح به شهادت رسیدند.
تعدادی از این جانبازان نیز برای درمان راهی بیمارستانهای آلمان شدند و در آنجا بسیاری از پزشکان آلمانی بدون کمترین احساس شرم یا خجالت از جنایتی که با نظارت و تأیید دولت شان صورت گرفته بود، با این جانبازان مانند نمونههای آزمایشگاهی برخورد کردند. تعدادی از همین جانبازان نیز در بیمارستانهای آلمان به شهادت رسیدند. با وجود این که شرکتهای آلمانی عامل این «هولوکاست شیمیایی» در محاکم بینالمللی محاکمه شدند اما دولت آلمان غربی و حتی دولت آلمان پس از اتحاد، هرگز به خاطر این جنایت از ملت ایران به صورت رسمی عذرخواهی نکردند. این در حالی است که آلمان یکی از متحدان سرسخت رژیم اسرائیل است و به بهانه وقوع هولوکاست در جنگ جهانی دوم، سالیانه اموال هنگفتی را به بهانه غرامت و عذرخواهی از یهودیان، و از جیب مالیات دهندگان آلمانی، روانه تل آویو میکند.
کارنامه کشورهای عربی نیز به جز سوریه و در مقاطعی الجزایر، لیبی و عمان، عموما در تاریخ جنگ ایران و عراق بسیار سیاه و منفی است. تمام ارتشهای عربی طی جنگ صدام و ایران، نیروها و تجهیزات کارآمدی در اختیار رژیم بعثی گذاشتند تا به خیال خودشان، خوزستان و نوار شمالی ساحل خلیج فارس را به «عربستان» تبدیل کنند. مسئله تنها خوزستان نبود و طبق خاطرات منتشرشده از بعضی عناصر جدایی طلب عرب فراری از کشور، تروریستهای جدایی طلب منتسب به بلوچستان نیز پیش، حین و پس از جنگ ایران و عراق دوره در پایگاه نظامی الرشید بغداد میدیدند تا برای اقدامات تروریستی آمادگی کسب کنند.
در میان کشورهای عربی که ارتشهای آنان از صدام طی جنگ ایران و عراق در جبهههای جنگ به صورت رسمی حضور داشتند، میتوان به مصر، لبنان، سودان، مراکش، عربستان سعودی، اردن و چندین کشور دیگر اشاره کرد. با وجود این که در زمان جنگ ایران و عراق، ارتش اسرائیل بخش های قابل توجهی از خاک لبنان را به اشغال خود درآورده بود، ارتش لبنان با دستور مستقیم «امین جمیل» رئیس جمهور غربگرای این کشور برای کمک به صدام، با وجود مخالفت برخی فرماندهان نظامی و وطن دوست لبنانی، بخش از نیروها و تجهیزات خود را در اختیار ارتش بعث قرار داده بود.
سوریه که در طی جنگ تحمیلی بیش از هر کشور دیگری از ایران حمایت کرده بود، از سال 2011 درگیر یک جنگ گسترده با طراحی و هدایت بینالمللی شد که با وجود پیروزیهای گسترده و آزادسازی بخش قابل توجهی از مناطق اشغالی، هنوز آن را به اتمام نرسانده است.
این در حالی بود که بسیاری از جوانان داوطلب شیعه لبنانی، که مقاومت اسلامی لبنان را تشکیل دادند، برای مدت کوتاهی به صورت داوطلبانه در جبهههای جنگ به نبرد با ارتش بعث میپرداختند و سپس برای مبارزه با اشغالگران صهیونیست به کشور خودشان برمیگشتند. این جوانان سالها بعد موفق به اخراج ارتش اسرائیل از سرزمین خود شدند. ارتش لبنان نیز امروز مانند ارتش یک کشور دوست نه تنها روابط نزدیکی با نیروهای مسلح ایران دارد بلکه در کنار حزبالله موفق به از بین بردن گروهکهای تکفیری در خاک لبنان شده است.
یکی از نقاط مهم تجارب نظامی هشت سال دفاع مقدس، ارتقای توان دفاعی کشور بود. تا پیش از ساخت اولین سری از موشکهای نیروی هوایی سپاه در اواخر جنگ تحمیلی، که توسط شهید حسن تهرانیمقدم راه اندازی شد و علیه اهداف نظامی در بغداد با موفقیت به کار رفت، ایران همواره نیاز داشت تا از کشورهای دیگر (مانند سوریه، لیبی و کره شمالی) موشک تهیه کند. سامانههای دفاع هوایی کشور نیز تا حد زیادی متکی به موشکهای آمریکایی باقی مانده از زمان حکومت پهلوی بودند. امروز پس از گذشت بیش از سه دهه، ایران نه تنها در این زمینه به خودکفایی رسیده است بلکه در مقیاس وسیع آمادگی استفاده از سامانههای موشکی در برد حداقل 2000 کیلومتری را علیه تمام اهداف دشمن در اختیار دارد.
نهضت ترجمه کتابهای دفاع مقدس نیز یکی از کارهای اثرگذار در زمینه معرفی جنگ تحمیلی به مخاطبان بینالمللی است. تاکنون دهها جلد کتاب از خاطرات رزمندگان ایرانی و تجارب رزمی نیروهای حاضر در میدانهای رزم دفاع مقدس به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، عربی، اسپانیایی، آلمانی و دیگر زبانهای رایج جهان ترجمه شدهاند. تعدادی از این کتابها به مدت چند سال جزو واحدهای درسی رشتههای مرتبط با ایران شناسی در دانشگاهها و کالجهای اروپا و آمریکای شمالی بودند.
با توجه به این نکات مهم، به نظر میرسد که جنگ با وجود نقاط سیاه و تاریکی که در تاریخ هر کشوری از خود نشان میدهد، باعث رخ دادن اتفاقات سازندهای نیز خواهد شد که هر کشوری میتواند از آن ها در دوران صلح و بازسازی استفاده کامل و لازم را ببرد.