به گزارش پایداری ملی، رسانههای اجتماعی غولهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هستند که همه ابعاد زندگی بشر امروز را در می نوردند. وقتی به بزرگی این شبکه ها و گسترش و فراگیر شدن آنها نگاهی می اندازیم به نظر می رسد هنوز هم هیبت و جایگاه آنها به خوبی شناخته نشده است.
آمار خیره کننده کاربران شبکه های اجتماعی
بر مبنای آمارهای منتشر شده، در جولای 2019 فیس بوک با 2375 میلیون کاربر یوتیوب با 2000، واتساپ با 1600، فیسبوک مسنجر با 1300، وی چت با 1112 ، اینستاگرام با 1000 ، کیوکیو با 823 ، کیوزون با 572 ، تیک توک با 500 ، سینا وبیو با 465 ، ردیت با 330 و توئیتر با 330 میلیون کاربر متداولترین و پرمخاطبترین شبکههای اجتماعی در جهان بودهاند.
نگاه به حجم بالای مخاطبان این شبکه ها گویای همه چیز است. این رسانه ها که در بادی امر برای ارتباط و تعامل ظهور کردند مدتهاست پا را از ماموریت خود فراتر گذاشته اند. آنها میلیونها نفر شغل ایجاد کرده اند و اقتصاد چندین میلیارد دلاری دارند. نفوذ اجتماعی و اقتصادی این شبکه ها در جهان تجاری امروز غیر قابل توصیف است اما عرصه دیگری که به نحو اعجاب آوری به جولانگاه رسانه های اجتماعی تبدیل شده و تلاش دارد از تمام ظرفیت آنها استفاده کند عرصه نظامی و امنیتی است. شاید موسسان و ابداع کنندگان رسانه های اجتماعی کمتر فکر می کردند روزی دستاورد آنها چنین نقشی را در فضای سیاسی و نظامی جهان بازی کند.
شبکه های اجتماعی و تبدیل شدن به ابزار امنیتی
زمانی که مارک زاکربرگ در اتاق خود در دانشگاه هاروراد مشغول برنامه نویسی و طراحی نرم افزاری برای ارتباط دانشجویان با هم بود تصور نمی کرد همین نرم افزار بعدها به عنوان یک ابزار اطلاعاتی و امنیتی مورد استفاده قرار گیرد.
امروزه با توسعه فناوری اطلاعات ماهیت درگیری و نبرد تغییر کرده است و با ایجاد یک لایه اضافی بر پیچیدگی جنگها افزوده است. اینک بسترهای مجازی به بخشی جدای ناپذیر از استراتژی جنگ تبدیل شده اند. اثرگذاری آنها هم در حوزه هماهنگی و گردآوری اطلاعات و هم از طریق عملیات روانی و تاثیرگذاری بر روحیه و نگرش مخاطبان است. رسانه های اجتماعی می توانند با راه انداختن ناوگان شبح، فضایی هولناک را ترسیم کرده و برنده و بازنده جنگ را مشخص سازند.
جنگ ترکیبی چیست و از کجا آمده است؟
رسانه های اجتماعی به عنوان یکی از ارکان جنگهای هیبریدی به شمار می روند. مفاهیمی مانند نامتقارن، نامنظم، ترکیبی و یا جنگهای نسل جدید در محافل سیاسی و علمی برای توصیف پیچیدگی درگیریهای مدرن که در آن هم دولتها و هم بازیگران غیردولتی مشارکت دارند به کار می رود.
اصطلاح جنگ ترکیبی یا هیبریدی اولین بار در سال 2002 در مقاله ای به قلم ویلیام جی نمت برای توصیف روش بکارگرفته شده توسط شورشیان چچنی بکار برده شد که تاکتیکهای نظامی مدرن را با روشهای چریکی و همچنین استفاده از موبایل و اینترنت ترکیب کرده و عملیاتهای انعطاف پذیر را علیه نیروهای روسی اجرا کردند.این واژه پس از درگیری نظامی روسیه و اوکراین در شبه جزیره کریمه در سال 2013 عمومیت بیشتری یافت و با دکترین نظامی ژنرال والری گراسیموف با عنوان جنگ غیر خطی انطباق یافت. از نخستین جنگهای اینترنتی در کوزوو در سال 1999 تا نبردهای جزب الله با رژیم صهیونستی و تا جنبش بهار اسلامی در خاورمیانه رسانه های اجتماعی برای شکل دادن به افکار عمومی، بسیج مردم و هماهنگی فعالیتهای نظامی و گردآوری اطلاعات آنها مورد استفاده قرار گرفتند.
6 نقش رسانه های اجتماعی در جنگ ترکیبی
بنا بر نظر تحلیلگران، رسانه های اجتماعی از شش طریق می توانند برای پشتیبانی عملیات نظامی استفاده مورد استفاده قرار گیرند. این روشها شامل گردآوری اطلاعات، هدفگذاری، اطلاع رسانی و نفوذ(جنگ روانی) عملیات سایبری، دفاع و فرماندهی و کنترل می باشند. همه این اقدامات می توانند افلاین یا آنلاین انجام شوند. بشر امروز با سوالهای اساسی در این زمینه مواجه شده است زمانی که اطلاعات اینگونه و به سرعت در سراسر جهان منتشر می شوند، سرشت جنگ چگونه خواهد بود؟ آینده جنگها چگونه خواهد بود؟ جنگ جهانی بعدی به چه صورتی خواهد بود؟ چگونه گروههای مانند داعش از ابزارهایی مانند یوتیوب و توئیتر برای پخش پیام خود در سراسر جهان و ایجاد رعب و وحشت و جذب نیروی جدید استفاده می کردند.
دامنه تاثیرگذاری این رسانه باعث خلق مفاهیم جدیدی از جمله جنگ جهانی روایتها شده است. خلق روایتهای استراتژیک در هسته استراتژیهای نوین، راهبردهای ارتباطی در تجارت سیاست و جنگ قرار دارد. نبرد روایتها به بستر سیاست بین المللی تبدیل شده است و رسانه های اجتماعی ابزاری قدرتمند برای مبارزه در این جنگ هستند. جنگ جهانی روایتها برای شکل دادن به افکار و ادراک مردم پدیده ای نسبتا جدید در امنیت بین الملل است. نت ترولها که فضایی برای اظهارنظر و گفتگوی حمایتی یا انتقادی مردم در باره موضوعات مهم، افراد و سازمانها هستند نمودی از نبرد روایتهاست.
داده ها نشان می دهد که دولت چین سالانه حدود 448 میلیون اظهارنظر اجتماعی و به اصطلاح کامنت ایجاد می کند. رسانه های اجتماعی افراد را قادر می سازند تا به روشهایی متفاوت از قبل و غیر قابل مشاهده در جنگ حاضر باشند. تبلیغات، پروپاگاندا و جنگ روانی پدیده ای جدید نیست اما رسانه های اجتماعی هم قدرت تاثیرگذاری آن و هم سهولت آن را برای بکارگیری توسط تصمیم سازان، رهبران نظامی و آژانسهای اطلاعاتی به طرز شگفت انگیزی بیشتر کرده اند. بر خلاف رسانه های سنتی، رسانه های اجتماعی به لحاظ دستیابی به اطلاعات، تعداد دفعات انتشار، ماندگاری و سرعت عمل و امکان برقراری ارتباط بدون محدویت زمانی و مکانی، همچنین انتشار و انتقال محتوای پیام بصورت صوت، تصویر و نوشتار منحصر بفرد و پیشرو هستند. آنها امروز به تقویت کننده ایده ها، خالق معناها و حتی پیشران و محرک نزاع و درگیری تبدیل شده اند. رسانه های اجتماعی همچنین ابزاری قدرتمند برای ارائه اطلاعات نادرست و ایجاد شوک و ترس هستند که با هدف تضعیف روحیه و تغییر جهت جنگ صورت می گیرد. آنها می توانند اطلاعات را دستکاری، بزرگنمایی یا تحقیر کنند. رسانه های اجتماعی می توانند مرزهای واقعیت و ادراک را چنان تار کنند که تمایز و جداکردن آن برای برای دولتها سخت و هزینه بر و برای مردم تقریبا غیر ممکن باشد. موفقیتهای اولیه داعش تا حدود زیادی مرهون فیلمبرداری از اقدامات خشونتبار این گروه تروریستی تکفیری و انتشار گسترده آن بود به نحوی که قبل از حمله به یک شهر یا روستا پیشاپیش روحیه و اراده شهروندان و نیروهای مقاومت کننده را تضعیف و تخریب می کرد. در عصری که به دنبال جهانی سازی ارزشها و هنجارهاست رسانه های اجتماعی دستمایه ای قدرتمند محسوب می شوند. از زمان افشای سوء استفاده از زندانیان در زندان ابوغریب مشخص شد که انتشار تصاویر یا فیلمهای افشاگرانه می تواند نتایج و دستاوردهای یک جنگ را به کلی بر باد دهد. در مورد مذکور اقتدار و سرمایه اخلاقی ایالات متحده نه در عراق بلکه در کل دنیا کاملاً نابود شد. رسانه های اجتماعی تاثیر استراتژیک افرادی مانند ادوارد اسنودن که اطلاعات طبقه بندی شده را در اختیار داشتند بسیار بیشتر و برجسته تر می کنند..
ارتش های جهان و آمادگی برای جنگ ترکیبی
حال که مشخص گردیده است اینترنت و شبکه های اجتماعی فقط افراد را به متصل نمی کند بلکه جنگ را نیز تغییر شکل داده و باز طراحی می کنند کشورهای مختلف به چاره اندیشی و در حال یک مسابقه سایبری هستند. اظهارنظر ژنرال ایوان جونز فرمانده نظامی بریتانیا گواهی بر این موضوع است که می گوید ما باید لبه نامتقارون خود را توسعه دهیم و بر روی هماهنگی اطلاعات عملیات اطلاعاتی فضای سایبر جنگ الکترونیک و جنگ غیر متعارف تمرکز کنیم. ایالات متحده واحد سایبری را به ارتش خود اضافه کرده و رژیم اشغالگر هزینه زیادی در این خصوص انجام داده است. چین نیز از قافله عقب نمانده اما ناتو معتقد است که اروپا از موضوع جنگهای هیبریدی و آنچه که در سوریه اوکراین و عراق اتفاق افتاده کاملا غافل است. این منطقه به درک واحدی از سطح و مقیاس تلاش و نفوذ روسیه در زمینه جنگهای هیبریدی نرسیده و بنابراین عرصه ای حاصلخیز برای تهدیدات هیبریدی و کاملا شکننده است و نیاز است که در این خصوص اقدام جدی صورت گیرد. آنها معتقدند ردپای مداخلات رسانه ای روسیه در بی ثبات کردن اروپا و دامن زدن به تنشهایی مانند مسئله کاتالونیا، همه پرسی اعتراضی اسکاتلند، تظاهراتهای فرانسه و ... دیده می شود.
لایک های شما یک سلاح جنگی است!
به هر تقدیر اگر روزی ظهور تکنولوژیهایی مانند موتورهای احتراقی، حمل و نقل ریلی و یا ظهور تلگراف به وقوع انقلابهایی در امور نظامی انجامیده اند و تحولات بنیادین را در این حوزه رقم زده اند این انقلاب اکنون توسط رسانه های اجتماعی در حال شکل گیری است. سوالی که ذهن نظریه پردازان را به خود مشغول کرده این است که در عصر دیجیتال، اطلاعات ما را به کجا خواهد برد؟ بی تردید تلاقی رسانه های اجتماعی هوش مصنوعی، بیگ دیتاها و فناوریهایی که در آینده ظهور خواهند کرد ماجرا را پیچیده تر و هیجان انگیزتر خواهد کرد. در دنیایی که آنلاین بودن نمادی از قدرت محسوب می شود کشورها می کوشند در این عرصه حضور پررنگ تر خود را نشان دهند شواهد و قرائنی که نشان از نفوذ سایبری روسیه در انتخابات 2016 ریاست جمهوری ایالات متحده که داعیه مدرنترین انتخابات تاریخ را دارد جدای از صحت و سقم آن نمونه ای از همین قدرتنمایی و شکل عریان امپراطوری سایبری است.
رسانه های اجتماعی علاوه بر میدان جنگ بین المللی در درون کشورها نیز عرصه فعال سیاسی و امنیتی هستند. آنها می توانند شکافها و گسلها قومی را فعال کرده و بر ناامنی دامن بزنند. در میانمار فیسبوک به عرصه ای برای انتقال پیامها و شایعات نژادپرستانه علیه اقلیت مسلمان روهینگیا تبدیل شده است. در سریلانکا نیز همین اتفاق در مورد مسلمانان اتفاق افتاده است. در هند انتشار یک پیام دروغین در بین 200 میلیون کاربر واتساپ در سال 2018 در حال تبدیل به شورش بود. جرم شناسان که شهر پر از خشونت و جرائم شیکاگو را مطالعه می کنند معتقدند سهم زیادی از خشونت روزافزون این شهر به شبکه های اجتماعی مربوط می شود به نحوی که گاهی یک ایموجی عامل وقوع یک تنش بزرگ در شهر بوده است. با همه این احوالات به نظر می رسد رسانه های اجتماعی در حال حاضر در ابتدای راه تغییر شکل جنگها قرار دارند چرا که هم اکنون تنها نیمی از جهان آنلاین است و میلیاردها نفر هنوز به این میدان ورود نکرده اند. در عصر رسانه های اجتماعی هر انتخابات هر درگیری و هر جنگی همزمان هم محلی است و هم جهانی. در چنین عرصه ای جنگ بشدت گسترده همه گیر و درگیر تجربه شخصی شده است همه ما با پیامهایی که به تعبیر روزمره لایک میکنیم یا نمی پسندیم و یا به اشتراک می گذاریم در در میانه این درگیریها هستیم. در چنین فضایی ممکن است شما به جنگ علاقه ای نداشته باشید اما جنگ در آینده، به شما و به کلیکهای شما بشدت علاقه مند است.