پایداری ملی- ایده اولیه ساده بود؛ اعزام گروههای 10 نفری از دانشجویان برای خدمت به مناطق محروم با استفاده از امکانات ارتش. این ایده توسط یکی از اساتید دانشگاه تهران در نخستین روزهای پیروزی انقلاب مطرح شد و در فضای انقلابی آن روزها مثل بمب ترکید! خیلیها پایکار بودند و کارها خیلی سریع پیش رفت؛ تا نیمه اسفند 57 گروههای دانشجویان دانشگاه تهران، صنعتی امیرکبیر، صنعتی شریف، شهید بهشتی و صنعتی اصفهان رسیده بودند به کردستان و گنبد و ترکمنصحرا. گروههایی دیگر هم به شهرکرد و مسجدسلیمان و سیستان و بلوچستان رفتند برای محرومیتزدایی. ایده کلی تشکیل گروههای جهادی مطابق اهداف انقلاب اسلامی بود؛ محرومیتزدایی از مناطق دورافتاده ایران و عمران روستایی برای افزایش تولیدات کشاورزی. خیلی زود گروههای دیگر هم به دانشجویان پیوستند و گروههایی از مساجد و مدارس و مراکز فرهنگی و... خودجوش راه افتادند و رفتند به سمت روستاها و شدند جهادگر. قسمت جالب ماجرا اینکه درواقع انقلاب اسلامی با جهاد سازندگی به روستاها رسید؛ محرومان به چشم خود دیدند که حکومت خدمت برقرارشده است.
یک سازمان منظم جهادی
اردیبهشت سال ۵۸ دانشجویان بسیاری همچنان آماده اعزام به مناطق محروم بودند و با همفکری میان دانشگاههای کشور طرحی هم ارائه شد برای تشکیل یک سازمان منظم جهادی. این طرح را شهید بهشتی به اطلاع رهبر انقلاب رساند و در 27 خرداد 58 امام (ره) فرمان تشکیل جهاد سازندگی را صادر کردند؛ «برای اینکه خرابیهایی را که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصلشده است ترمیم کنیم و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگی مهیا بودن خود را اعلام کردند.»
سنگر سازان بی سنگر
جنگ تحمیلی که شروع شد اردوهای جهادی اولویت تازهای یافت؛ جهادگران رفتند به جبههها. جهاد سازندگی سال 62 شد وزارتخانه جهاد سازندگی و اعضایش هم شدند «سنگر سازان بی سنگر»؛ امام (ره) این لقب را به آنان داد. دلیل این اتفاقات هم نقش مؤثرشان در جنگ تحمیلی بود و فداکاری و شجاعت شگفتآوری که از خود نشان میدادند برای ساخت سنگرها و استحکامات جنگی زیر آتش توپ و خمپاره دشمن. جهاد سازندگی در جبهه یک قرارگاه مرکزی داشت و 5 قرارگاه عملیاتی شامل قرارگاههای کربلا، رمضان، نجف، حمزه سیدالشهدا (ع) و نوح نبی (ع). 6 تیپ مهندسی هم داشت و 3 گردان در مناطق جنگی و 45 گردان مستقل در استانهای مختلف؛ از سنگر میساختند تا جاده و خاکریز و استحکامات و پل. افتخاراتشان هم کم نبود؛ از ساخت پل بعثت روی اروندرود تا پل شناور 14 کیلومتری خیبر و جاده سیدالشهدا (ع) و جاده رملی و پل شناور خضر که در پیروزی رزمندگان ایران در عملیاتهای حساس نقش مهم داشتند. جهاد سازندگی طی سالهای دفاع مقدس 3100 شهید و 8900 جانباز تقدیم انقلاب کرد.
جهاد سازندگی از همان ابتدای راهاندازی در جامعه جایگاهی مهم داشت. تصویری نمادین از آن نیز در سال 61 آمد پشت اسکناس بیستتومانی.
جهاد اقتصادی برای برداشت گندم
اردوهای جهادی در سالهای جنگ تحمیلی بدون برنامهریزی متمرکز همچنان ادامه داشت. مهمترین کار هم تلاش برای افزایش تولید بهویژه در بخش زراعی بود؛ در سالهای جنگ خاکریزهای اقتصاد بهاندازه خاکریزهای جبهه برای کشور مهم بود. موضوع این بود که خیلی از کشاورزان و روستاییان فرزندانی در جبههها داشتند و دستتنها مانده بودند برای زراعتشان. از سوی دیگر بدون تولید و اقتصاد داخلی قوی، جنگ ناممکن میشد و جهاد روی زمینهای کشاورزی هم در جریان بود. آن سالها خیلیها از طریق مساجد و پایگاههای بسیج میرفتند برای برداشت گندم و چیدن محصولات زراعی و باغی تا فصل برداشت نگذرد و محصول خراب نشود و به اقتصاد و تولید کشور لطمه نخورد.
شعلهای که نمرد، مشعل شد
با پایان جنگ تحمیلی، اردوهای جهادی دوباره به شهرها و روستاها بازگشت برای ترمیم خرابیهای جنگ و توسعه روستایی. این اردوها زیر نظر «گروه بسیج سازندگی» در دفتر مشارکت و بسیج مردمی وزارت جهاد سازندگی اجرا میشد. بااینحال اردوهای جهادی کم شده بود و از رونق افتاده بود. سال 79 نیز وزارت جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی ادغام شد و شد وزارت جهاد کشاورزی. درواقع دهه 70 دهه افول اردوهای جهادی بود. اما در همین دوره هم ستارههای درخشان بودند؛ یکیشان حاج عبدالله والی. وی که از سال 61 در 270 روستای کمجمعیت و محروم بشاگرد در استان هرمزگان مشغول رفع کمبودها بود در دهه 70 از شور و جنبش نیفتاد و اردوهای جهادی دانشجویی به بشاگرد را برگزار میکرد. شعلهای که حاج عبدالله نگذاشت بمیرد در سال 79 باهمت و توجه رهبر انقلاب به مشعلی برای نسلهای بعد تبدیل شد. در این سال با دستور مقام معظم رهبری تشکیلات جدید «بسیج سازندگی» راهاندازی شد برای استفاده حداکثری از توان و همیاری جوانان برای عمران و آبادانی کشور. درواقع بسیج سازندگی جایگزین جهاد سازندگی شد.
حاج عبدالله پس از 23 سال خدمت در بشاگرد و تغییر چهره این منطقه محروم سرانجام در سال 84 درگذشت. یادش ولی همیشه زنده است؛ «اسطوره خدمت» و پدر معنوی جهادگران.
هنگام حادثه
جهادگران طی این سالها همواره آرام و بیسروصدا مشغول خدمت بودهاند و اردوهای جهادی همیشه برقرار بوده است. گاهی هنگام بروز حوادث طبیعی نظیر زلزله رودبار و منجیل در سال 69 و زلزله بم در سال 82 و زلزله اهر و ورزقان در سال 91 و زلزله کرمانشاه در سال 96 اسمشان بر سر زبانها افتاده به خدمت و فداکاری. باقی وقتها گمنام بودهاند انگار. در سیل سراسری ایران در سال 98 نیز بیش از 5300 گروه جهادی برای کمک شتافتند؛ در میانشان بیش از 9 هزار دانشجو بودند و حدود 200 گروه جهادی بانوان.
جهاد؛ مسیر شهادت
حالا بیش از 12 هزار گروه جهادی داریم با 500 هزار جهادگر و پیشبینی میشود تا پایان امسال تعداد گروههای جهادی از 20 هزار بگذرد. گروههای جهادی پایکار هر خدمتی هستند؛ در روستاها از خانه برای محرومان میسازند تا مدرسه، خانه بهداشت، درمانگاه، تأسیسات آبرسانی و حتی غسالخانه. کارهای فرهنگی و بهداشتی هم انجام میدهند ازجمله اجرای طرحهای واکسیناسیون. جهادیهای امروز شهید هم دارند حین کار یا در مسیر تردد به مناطق محروم. شهدای جهادی زیادند و این اواخر شهید «امین شیرازی» و «سید محمد حسینی» و «امیرمحمد اژدری». برخی نمیدانند «محسن حججی» هم جهادگری بود که مدافع حرم شد.
جهادگری در همه عرصهها
برخلاف تصور عمومی کمتر از یکسوم گروههای جهادی در حوزه عمرانی فعالند و امروزه در حوزههای بهداشت و درمان، صنعت، آموزش، فرهنگ، فنی و حرفهای، تکنولوژی، اشتغال و استارت آپ ها گروههای جهادی کارآمد داریم. اردوهای جهادی توسط اقشار مختلف جامعه نظیر پزشکان و دندانپزشکان و معلمان و معماران و طلاب و مهندسان کشاورزی و دامپزشکان برگزار میشود و 30 درصد اردوهای جهادی نیز توسط بانوان برپا میشود در بخشهای فرهنگی و اجتماعی و آموزشی.
بسیج سازندگی از زمان تأسیس در سال 79 تا سال 97 بیش از 147 هزار پروژه جهادی را به سرانجام رسانده است؛ در دورافتادهترین مناطق و در سختترین شرایط آب و هوایی. برای سال 98 نیز 40 هزار پروژه در دستور است؛ تا همت عالی جهادگران تا کجا پر کشد.