به گزارش پایداری ملی، به موازات ادامه درگیریهای نیروهای نیابتی امارات و عربستان سعودی در جنوب یمن به ویژه «عدن»، درباره تشدید اختلافات بین ریاض و ابوظبی در مسائل منطقهای یادداشتی در پایگاه خبری- تحلیلی «نشنال اینترست» با این عنوان منتشر شده است: «شکافهایی در روابط سعودی- اماراتی در حال شکلگیری است».
این یادداشت را «یوئل گوزانسکی» عضو پیشین «شورای امنیت ملی» رژیم صهیونیستی و «موران زاگا» تحلیلگر ارشد «بنیاد اسرائیل برای سیاستهای خارجی منطقهای» در پایگاه آمریکایی نشنال اینترست منتشر کردهاند.
در ابتدای این مطلب آمده است: «روابط عربستان سعودی و امارات متحده عربی هیچ وقت روابطی آرام و یکنواخت نبوده است. حتی قبل از اعلام استقلال امارات در سال ۱۹۷۱، روابط بین خاندان حاکم آل نهیان در ابوظبی و آل سعود در ریاض به دلیل اختلافات ارضی و تقابل قدرت بین آنها، روابطی پر تنش بود. البته امروزه به نظر میرسد که روابط دو کشور هیچ وقت تا این اندازه به هم نزدیک نبوده است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی طی یک دهه اخیر مشارکتی مستحکم در فرایندهای تصمیم گیری ایجاد کرده و در مسائل اصلی استراتژیک منطقه، نظرات مشابهی داشتهاند. توانمندی بالای همکاریشان در حوزهها و منافعشان مختلفشان قابل مشاهده بوده است موضوعاتی از قبیل حمایت از قدرت گرفتن عبدالفتاح السیسی در مصر، اتحاد در کارزارشان در یمن، محاصره بی سابقه قطر».
به گفته نویسندگان صهیونیست، «اساس اتحاد دو کشور مبتنی بر روابط نزدیک شخصی محمد بن سلمان ولیعهد و حاکم واقعی عربستان سعودی و محمد بن زاید ولیعهد و حاکم واقعی امارات متحده عربی است. این رابطه همچنین به نقطه ظنرات مشابه دو طرف در قبال جهان هم مرتبط است؛ نقطه نظراتی که طبق آن، اسلام سیاسی و نفوذ ایران، دو نیروی ثباتزدا در خاورمیانه هستند».
آنها نوشتند: «اما مانند یک رابطه رمانتیک، هر چه رابطه آنها (عربستان سعودی و امارات متحده عربی) تنگاتنگتر و بیشتر شده، معضلاتشان هم بیشتر شده است».
در یادداشت آمده است: «تنشهای اخیر در خلیج (فارس) چراغی روی یکی از اختلافات بی شمار بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی در زمینه چالشهای مشترکشان انداخته است، این بار اختلافشان بر سر ایران است. در حالی که عربستان سعودی در قبال ایران علنا استفاده از زبان تقابلی را در پیش گرفت، امارات متحده عربی در پوشش رسانهای اتفاقات زبانی سربسته و مبهم در پیش گرفته و به طور صریح تقصیر اتفاقها را مستقیما به گردن ایران نیانداخت. امارات در جریان حمله ۱۲ می (۲۲ اردیبهشت) به چهار نفتکش در دریای عمان تلاش کرد که اهمیت این حملات را زیر سوال ببرد و مدعی شد که این حملات آسیب کمی وارد کردند. در برخی گزارشها آمده بود که حتی عربستان سعودی پاسخ نظامی در قبال ایران را ترجیح میداد در حالی که امارات به دنبال آرام کردن اوضاع از طریق یک راهحل دیپلماتیک بود» (جزئیات بیشتر اینجا و اینجا).
حمله به نفتکشها در فجیره امارات
به اعتقاد نویسندگان مطلب نشنال اینترست، «یک اختلاف دیگر بین دو کشور، به جنگ یمن ارتباط دارد. از ۲۰۱۵ عربستان سعودی و امارات متحده عربی به طور مشترک کارزار نظامی در یمن علیه شورشیان شیعه حوثی مورد حمایت ایران را رهبری کردهاند. در حالی که تمرکز نیروهای سعودی بر عملیات هوایی بوده است اما ارتش امارات عربی متحده در تحولات میدانی نقش مهمتر ایفا کرده است. اگرچه سعودیها رهبری این جنگ را برعهده دارند اما اکنون این امارات است که با خروج تدریجی از یمن فرمان این جنگ را به دست گرفته است. امارات به دلیل ماهیت محتاط و پیچیدهاش، نبردهایش در جبهههای گسترش یافته را محاسبه کرد و تشخیص داد که تمرکزش باید روی تهدیدات فوریتر و چالشهای در مجاورتش باشد. به موازات تشدید تنش با ایران، امارات اقدامی سریع و با تمرکز بیشتر به منظور پرداختن به این تهدید فراینده برداشت و تنظیم مجددی در اختصاص منابعش در جهت هرگونه تحول احتمالی ایجاد کرد».
آنها افزودند: «انتقاد بینالمللی فزاینده بینالمللی درباره اثرات انسانی جنگ یمن، یک مولفه دیگر در زمینه خروج امارات بوده است. خروج امارات از یمن بدون یک توافق رضایتبخش و مورد قبول عربستان سعودی، یکی از مسائل مورد تقابل بین آنها و ناقوس مرگ برای تلاش سعودیها جهت ترسیم تصویر یک چهره پیروز (در یمن) است».
گوزانسکی و زاگا معتقد هستند: «علیرغم تشدید تنش و اختلافات آشکار بین دو کشور، روابطشان هنوز با روابط بحرانی فاصله دارد چرا که اساس این روابط روی مشارکت استراتژیک استوار است. اختلافات آنها در حال حاضر، بیشتر روی روشهای عمل و میزان نیرویی که هر یک از دو طرف باید اعمال کنند قرار دارد خواه این موضوع در رابطه با اقدام نظامی باشد و خواه تصمیمات دیپلماتیک یا فرایندهای اجتماعی. بین این دو کشور، امارات در تصمیمات تاکتیکی خودش شبیه به یک "فرد بالغ مسئول" رفتار میکند اما تصویری که از محمد بن سلمان ترسیم شده، تصویر یک فرد بیملاحظهتر است. به رغم باز بودن کانالهای ارتباطی بین دو رهبر(محمد بن سلمان و محمد بن زاید)، تداوم سیاستهای کنونی آنها، دارد احتمال چالش در روابطشان را افزایش میدهد».
آنها تصریح کردند: «سالهای زیادی است که کشمکش بین ایران و کشورهای سُنی عربی به نوع فهم و تحلیل محققان، خبرنگاران و تحلیلگران مسائل اطلاعاتی از تحولات منطقه شکل داده است. این کشمکش تاثیرات ژئواستراتژیک و ایدئولوژیک روی منطقه داشته و این موضوع بر حوزههای بسیاری اثرگذار بوده است».
از نظر این تحلیلگران، «به موازات این کشمکش، مدتی است که یک نبرد دیگر با تاثیرات قابل ملاحظه در خاورمیانه و فراتر از آن هم شکل گرفته است. بدون اینکه بخواهیم میزان این نبرد را برجسته کنیم، باید گفت که رقابت بین کشورهای عربی خلیج (فارس) که در شمال آفریقا، یمن، دریای سرخ و فلسطین شاهد آن بودهایم، تاثیر خودش را بر منطقه گذاشته است. این رقابت که برآمده از جاهطلبیها درباره اثرگذاری و پرستیژ در جهان عرب است، به طور غیرمستقیم بر مسائلی از قبیل اشاعه هستهای و مسابقه تسلیحاتی منطقهای اثر میگذارد و در نتیجه چالشهای جدیدی برای امنیت خاورمیانه ایجاد میکنند».
در پایان یادداشت نشنال اینترست آمده است: «در گذشته هم امارات و هم عربستان سعودی در پیش گرفتن مسائل سیاست خارجی از خودشان خویشتنداری نشان میدادند، آنها در سایه دیگران مینشستند و ابتدائا از مزیت اقتصادیشان استفاده میکردند. امروز اما آنها نیروی پیش برنده بسیاری از تغییرات در منطقه و بازیگران اصلی در بسیاری از حوزهها هستند. با این وجود، قدرت مسئولیت حفظ ثبات را به همراه خود میآورد و در این موضوع، به نظر میرسد که عربستان سعودی و امارات در حال اجرای رویکردهای متفاوتی در قبال استفاده از این قدرت هستند».