به گزارش پایداری ملی، «مهران کامروا»، رئیس مرکز مطالعات بینالمللی و منطقهای دانشگاه جرج تاون شعبه قطر است. وی دکترای خود را در علوم اجتماعی و علوم سیاسی از دانشگاه کمبریج اخذ کرده و صاحب مقالات و کتب متعددی است. کتابهای «قطر، کشور کوچک، سیاست بزرگ»، «خاورمیانه معاصر، تاریخ سیاسی پس از جنگ جهانی اول» و «انقلاب فکری ایران» از جمله کتابهای کامروا به شمار میروند.
وی در یک گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار بینالملل فارس شرکت کرده است. مشروح این گفتوگو را ذیلا میخوانید:
ایالات متحده آمریکا در صدد تشکیل ائتلافی نظامی در خلیج فارس است. هدف از این اقدام چیست؟
در طی سالهای متمادی، ایالات متحده آمریکا از ابزارها و استراتژیهای مختلفی برای مهار حضور نظامی ایران و نفوذ آن در منطقه خلیج فارس استفاده کرده است. در انجام این کار، آمریکاییها از یک استراتژی هماهنگ، متفکرانه و بلند مدت پیروی نکرده اند و با وجود تلاش برای ساختن «سپر جزیره» با نیروی نظامی پایدار در شورای همکاری خلیج فارس جهت مقابله با ایران، نتوانستهاند به هدف خود برسند.
به نظر می رسد استراتژی اخیر آنها یعنی ایجاد یک ائتلاف نظامی جدید در خلیج فارس، بخشی از استراتژی ناهماهنگ و کوتاه مدت دیگری باشد که ایالات متحده آمریکا قبلا برای تداوم حضور نظامی خود در خلیج فارس و به اشتراک گذاشتن هزینه های انجام این کار اتخاذ کرده بود. به نظر می رسد این تلاش نیز ناموفق خواهد بود.
طرح دیگری که این روزها برای امنیت منطقه خلیج فارس مطرح شده از سوی انگلستان است. فرانسه اعلام کرده در این ائتلاف مشارکت می کند و آلمان هنوز مردد است. چرا انگلستان این طرح را بدون حضور آمریکا پیشنهاد داده است؟
اروپایی ها سعی کرده اند از سیاست های نامنظم، ناهماهنگ و تقابل جویانه ایالات متحده فاصله بگیرند. اما این بدان معنا نیست که دیپلماسی اروپا موفق تر بوده است، نمونه مشهود آن افتضاح تانکر گریس 1 است که انگلیس اکنون نمی داند چگونه مسئله آن را حل کند. با این وجود، اروپایی ها مشتاق هستند حضور نظامی خود را در این منطقه نشان دهند، اما در عین حال از سیاست های خارجی دونالد ترامپ فاصله می گیرند.
طرح دیگر برای امنیت خلیج فارس، طرح روسیه است که نزدیک به طرح ایران برای خلیج فارس است. در طرح روسی قدرتهای فرامنطقه ای به جای نقش مداخله گر، فقط نقش نظارتی در امنیت خلیج فارس دارند. آیا این طرح در این زمان قابلیت عملیاتی شدن دارد؟
این طرح در تئوری مفهوم با ارزشی دارد و بر اساس آن امنیت منطقه باید به عهده بازیگران منطقه باشد. اما در واقعیت بی اعتمادی زیادی بین بازیگران منطقه وجود دارد، به ویژه هنگامی که در مورد مسائل امنیتی صحبت می شود. گزارش های اخیر توافق های امنیتی مشترک بین ایران و امارات نشانه های بسیار مثبتی است و امیدوارم که تحولات مشابه دیگری بین ایران و عربستان سعودی رخ دهد. شیخ نشین های کوچکتر خلیج فارس نسبت به قدرت نظامی کشورهایی مانند ایران و عربستان سعودی احساس آسیب پذیری می کنند. بنابراین ایران، روسیه و سایر بازیگران باید تلاش کنند این احساس آسیب پذیری و تهدید غیر منطقی را که دولتهای کوچکتر منطقه دارند کاهش دهند. فقط در این صورت است که امکان عملیاتی شدن توافق امنیت پایدار منطقه ای در خلیج فارس وجود خواهد داشت.
طرح ایران برای نظم خلیج فارس مبتنی بر تأمین امنیت توسط کشورهای منطقه است. در حال حاضر این طرح تا چه حد قابلیت عملیاتی شدن دارد؟
هرگونه تمهید امنیتی مهم و پایدار برای امنیت منطقه باید با اقدامات اعتماد سازی آغاز شود. چندین سال است که دیپلماسی ایران جهت کاهش تنش های منطقه ای و ایجاد اعتماد بین همسایگان طراحی شده است. در مدت زمانی طولانی سعودیها و اماراتی ها حاضر به گوش دادن به صدای آرامش و دیپلماسی همراه با دلیل و استدلال تهران نبودند. به نظر می رسد امارات در حال تغییر رویه خود است و نشانه های مثبتی وجود دارد مبنی بر اینکه ریاض نیز ممکن است خصومت خود نسبت به ایران را کاهش دهد. امیدواریم این روند ادامه یابد.
بعد از 16 سال، نظامیان آمریکایی به عربستان بازگشتند. این مسئله چه تأثیری بر وضعیت امنیتی منطقه دارد؟
این مسئله بیشتر نمادین است تا اینکه اهمیت نظامی داشته باشد. تعداد نظامیان آمریکایی مستقر در عربستان تاکنون 500 نفر بوده است، اما برای آمریکاییها این مسئله نشان دهنده بسط نفوذ آنها در خاورمیانه و برای سعودی ها تضمین ادامه خرید سخت افزار نظامی ایالات متحده در زمانی که کنگره کاملاً با آن مخالف است، می باشد. با توجه به این مهم که وضعیت امنیتی منطقه در طولانی مدت نگران کننده بوده است، این مسئله منطقه را ناامن تر می کند. هیچ کس حضور نیروهای خارجی را در خاک خود دوست ندارد و مردم عربستان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. با استقرار 500 نظامی آمریکایی در عربستان امنیت این پادشاهی افزایش پیدا نمی کند بلکه وابستگی امنیتی آن به ایالات متحده را عمیق تر می کنند. این یکی دیگر از اقدامات ناشایست و کوته بینانه کاخ سفید ترامپ از یک طرف و محمد بن سلمان از طرف دیگر است.