اختلاف آمریکا با اروپا و کشورهای آسیایی و حتی برخی مرتجعین منطقه بر سر تشکیل ائتلاف دریایی ناشی از این حقیقت است که «صبر راهبردی» ایران به استراتژی «مقاومت حداکثری» تغییر پیدا کرده و چنانچه دست از پا خطا کنند با عکسالعمل قاطع مردم و نیروهای مسلح کشورمان مواجه خواهند شد.
به گزارش پایداری ملی، «حسین کنعانی مقدم» در روزنامه «حمایت» نوشت:
به دنبال افزایش تنش ساختگی آمریکا در منطقه علیه جمهوری اسلامی، کاخ سفید مدعی شده است که ائتلافی بینالمللی برای مقابله با تهدید ادعایی ایران در خلیجفارس تشکیل خواهد داد. به همین منظور، نشستی در پائیز امسال در بحرین برگزار خواهد شد اما نکته قابلاعتنا در این خصوص، آن است که کشورهای صاحبنام اروپایی و آسیایی از همراهی با آمریکا در این ائتلاف، انصراف داده و رسماً «نه» گفتهاند. از میان تروئیکای اروپایی، انگلیس تمایلی برای پیوستن به قدارهبندهای پنتاگون نشان نداده، فرانسویهای هیچ تعهدی به کاخ سفید نسپردهاند و آلمانیها هم بهصراحت پاسخ منفی دادهاند. بقیه کشورهای اروپایی نیز همین رویکرد را در پیش گرفتهاند. «ناتالی توچی» مشاور ویژه «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این خصوص تصریح کرد: «واضح است که عملیات نظامی در خلیجفارس میتواند تحریککننده یک تقابل نظامی با ایران باشد. اروپاییها تا زمانی که تضمین آزادی کشتیرانی را از طریق گفتوگو و دیپلماسی باز ببینند، این راه را انتخاب میکنند.» ژاپنیها هم به کرات اعلام کردهاند که حاضر به مشارکت در ماجراجویی آمریکاییها نیستند. پنتاگون مدعی است که از 60 کشور برای پیوستن به این ائتلاف دعوتشده ولی نامی از مدعوین به میان نیاورده است! همین پنهانکاری موجب شده که نشریه پولتیکو از این بهاصطلاح ابتکار آمریکایی بهعنوان «ائتلاف تکنفره ترامپ» نام ببرد.
در مختصات این شکست، باید تلاش آمریکا برای اعاده حیثیت از دست رفتهاش در برابر ایران اسلامی را نیز مورد توجه قرار داد. ساقط شدن هواپیمای بدون سرنشین آمریکا توسط پدافند هوایی کشورمان در واقع، سقوط هژمونی آمریکا بود و سرافکندگی فراوانی برای واشنگتن به دنبال داشت. از طرفی، کاخ سفید بهروشنی دریافت که اقتدار ایران ناشی از حمایت همهجانبه مردم از نظام و حاکمیت است، لذا تلاش کرد که با یک تیر، دو نشان بزند و با تشکیل ائتلاف دریایی، هم بهنوعی انتقام ضرب شستی که از ایران خورده را به خیال خود بگیرد و هم مردم مقاوم کشور را با هیاهو و جنگ رسانهای، به عقب براند اما آنچه در عوض نصیبش شد، بیاعتنایی کشورها به یانکیها بود.
از سوی دیگر، دولتهای متحد آمریکا با یک محاسبه سرانگشتی به این جمعبندی رسیدهاند که همراهی با آمریکا در این بازی خطرناک، یعنی سرشاخ شدن با قدرت اول منطقه. کافی است که یک جرقه در انبار باروت غرب آسیا از طرف واشنگتن انداخته شود تا مقدرات سیاسی و اقتصادی کشورهای حاضر در حلقه آمریکا نیز متأثر از موج انفجار آن قرار گیرد. درحالیکه پاسخ شفاهی کشورمان به تهدیدات مقامات آمریکایی در افزایش قیمت نفت دخیل است، پاسخ نظامی بهطریقاولی میتواند تبعات سنگینتری به همراه داشته باشد.
نکته اینجاست که پس از اعلام طرح ائتلاف دریایی آمریکا، کشورهای روسیه، انگلیس و فرانسه هر کدام طرحهای مختص خود را برای تأمین امنیت کشتیرانی ارائه دادند که افزون بر ارسال سیگنال واهمه از پیامدهای همراهی با کاخ سفید علیه ایران، به این مفهوم نیز هست که نوع دیگری از ائتلاف در برابر طرحهای آمریکا در غرب آسیا شکل گرفته و مهمتر اینکه پیشنهادات واشنگتن، باعث اختلاف بین کشورها و هرج و مرج در منطقه شده است.
بعد از رونمایی طرح انگلیس با عنوان «نیروی دریایی مستقل اروپا»، فرانسه و آلمان نیز برنامهای در این خصوص پیشنهاد کردند که به گفته وزیر خارجه فرانسه، برخلاف طرح آمریکا، متضمن امنیت کشتیرانی از رهگذر دیپلماسی است، ضمن اینکه از طریق راهبرد فشار حداکثری آمریکا علیه ایران محقق نمیشود و با آن مغایرت دارد. نکته کلیدی اینجاست که به تعبیر سخنگوی دستگاه دیپلماسی فرانسه، این طرح مشترک نه برای عملیات نظامی بلکه بهمنظور درک بهتر اوضاع بهمنظور تسهیل تردد کشتیهاست. به بیان سادهتر، طرحهای پیشنهادی تروئیکای اروپایی، بیش از آنکه اقدامی برای تأمین امنیت تردد دریایی باشد، روشی میانبر برای اعلام مخالفت با سیاستهای جنگطلبانه آمریکا و پاسخی معنادار به کاخ سفید است که اروپا دیگر نمیخواهد زیر بار خردهفرمایشهای آمریکا برود.
از طرفی، باید توجه داشت که اختلاف آمریکا با اروپا و کشورهای آسیایی و حتی برخی مرتجعین منطقه بر سر تشکیل ائتلاف دریایی ناشی از این حقیقت است که «صبر راهبردی» ایران به استراتژی «مقاومت حداکثری» تغییر پیدا کرده و چنانچه دست از پا خطا کنند با عکسالعمل قاطع مردم و نیروهای مسلح کشورمان مواجه خواهند شد.
طرح ائتلاف دریایی آمریکا از یک زاویه دیگر، به وحشت کاخ سفید از اینکه در برابر ایران اسلامی تنها شود نیز بازمیگردد. آمریکا از بزرگترین ناوگان دریایی جهان برخوردار است و همیشه به برتری نظامی خود مباهات کرده اما در برابر قدرت نظامی برقآسا و مرگبار جمهوری اسلامی بسیار محتاط عمل میکند و برای اینکه در رویاروییها و شکستهای احتمالی در مقابل نیروهای ایرانی، تنها مقصر ماجرا تلقی نشود، به دنبال یارگیری است تا این ضعف بزرگ را پوشش دهد. بهانههای جالبی هم برای ائتلاف تراشیدهاند تا جایی که ترامپ چندی پیش مدعی شد: «برای دهههای متمادی ما در نقش نگهبان آنجا برای همه کشورها بودیم و هرگز کسی چیزی به ما پرداخت نکرد چرا ما باید برای چین و ژاپن، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ... نگهبانی بدهیم؟ اینها کشورهای خیلی ثروتمندی هستند، به چه دلیل ما باید ناوهای خود را به آنجا ببریم؟ آمریکا نیازی به تنگه هرمز ندارد و نمیخواهد نگهبان آنجا باشد.»
این اولین بار نیست که آمریکاییها برای صفبندی علیه انقلاب اسلامی زمین خوردهاند. آخرین نمونه این شکست، به ساز و کار تحریم نفتی جمهوری اسلامی بازمیگردد که اتاق جنگ کاخ سفید (وزارت خزانهداری آمریکا) برای به صفر رساندن صادرات نفت کشورمان طراحی کرد؛ درحالیکه صادرات نفت ایران به مشتریان سنتی خود همچنان ادامه دارد و بسیاری از کشورها نیز بهصراحت با آن مخالفت کردهاند. در ماجرای خروج آمریکا از برجام و تلاش برای تشکیل اجماع جهانی علیه ایران نیز همین اتفاق افتاد و تقلای واشنگتن بهجایی نرسید. عدم همراهی کشورهای مختلف با ائتلافهای ضد ایرانی علاوه بر اقتدار کشورمان، با این واقعیت پیوند خورده که مشارکت با ایران و یا حداقل موضع مخالف نداشتن در برابر جمهوری اسلامی، منافع آنها را در دراز مدت بیش از همقطار بودن با واشنگتن تأمین میکند. و بالاخره اینکه کشورمان در «گام دوم انقلاب»، رویکرد پدافندی را به آفندی تغییر داده و در راستای رونمایی از مختصات جدید جمهوری اسلامی، هر ابرقدرت خامخیالی که هوس تجاوز به این مرز و بوم داشته باشد را به شکل بیسابقهای، نادم و پشیمان خواهد کرد.