۰۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۰
کد خبر: ۵۲۵۲۲
ترامپ در حوزه داخلی مولفه‌های چندانی برای برتری انتخاباتی ندارد و لذا به دنبال مولفه‌های بیرونی است.در این میان پرونده جمهوری اسلامی مولفه‌ای است که ترامپ تقلا دارد تا از آن برای رسیدن به اهداف انتخاباتی بهره گیرد.
به گزارش پایداری ملی، روزنامه «سیاست روز» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:

غرب آسیا همچنان کانون اصلی تحولات جهان است و سپهرسیاسی اقتصادی و امنیتی آن همچنان در حاله ای از ابهام قرار دارد. نکته قابل توجه در این روند آنکه طی هفته های اخیر موضوع امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز به محور اصلی محافل رسانه ای و سیاسی جهان مبدل شده است. در یک سوی معادله انگلیس قرار دارد که با ادعای مقابله با تکرار توقیف نفتکش این کشور توسط ایران خواستار ائتلاف امنیتی از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای شده است و در طرف دیگر معادله نیز آمریکا قرار دارد که ادعای ائتلاف در خلیج فارس را مطرح می سازد. ائتلافی که در نهایت در مسیر همان ائتلاف ادعایی انگلیسی ها قرار دارد. این مباحث در حالی مطرح می شود که دولتمردان آمریکا طی روزهای اخیر مواضع قابل توجهی داشته اند چنانکه پومپئو وزیر خارجه آمریکا از آمادگی برای سفر به ایران گفته است در همین حال وی تاکید دارد که تحریم های ضد ایرانی آمریکا به نتیجه رسیده است از سوی دیگر ترامپ نیز در سخنان قابل تامل ادعا می کند که ایرانی ها هرگز در جنگی پیروز نشده اند اما مذاکره ای نیز نباخته آند. بررسی نوع رفتار آمریکایی ها نوعی تناقض رفتاری را نشان می دهد بهگونه ای که از یک سو از تحریم و نتیجه دادن آن می گویند و از طرف دیگر ادعای آمادگی برای گام بلند برداشتن در قبال تهران را مطرح و حتی ادعای آمادگی برای سفر پومپئو را مطرح می کنند صحبت های ترامپ مبنی بر اینکه ایرانی ها مذاکره ای را نباخته اند اما جنگی را نیز پیروز نشده اند جای تامل بسیار دارد حال این سوال مطرح می شود که چرا آمریکایی ها چنین رویکردی را در پیش گرفته اند؟
بررسی مواضع آمریکایی ها نشان می دهد که اولویت ترامپ و حلقه نزدیکان وی را رفتارهای انتخاباتی تشکیل می دهد و برآنند تا شرایط را به سمت برتری در سال ۲۰۲۰ سوق دهند به ویژه اینکه افکار عمومی آمریکا اعتماد چندانی به وی ندارند.
در این میان ترامپ در حوزه داخلی مولفه‌های چندانی برای برتری انتخاباتی ندارد و لذا به دنبال مولفه‌های بیرونی است. این رویکرد در حالی است که ترامپ در حوزه روسیه، چین، کره شمالی و امنیت خاورمیانه با ناکامی همراه بوده و نمی تواند به عوان مولفه انتخاباتی مورد استفاده قرار دهد. در این میان پرونده جمهوری اسلامی مولفه‌ای است که ترامپ تقلا دارد تا از آن برای رسیدن به اهداف انتخاباتی بهره گیرد. ترامپ در این عرصه با یک تناقض مواجه شده است از یک سو باید خود را پیرو دیپلماسی و گفت و گو نشان دهد و از سوی نمایش قدرت آمریکا را اجرایی سازد . در یک طرف باید اقتدار در برابر ایران را نشان دهد و از طرف دیگر توان خود برای ایجاد ائتلاف جهانی و تاکید داشتنش بر همگرایی جهانی برای مردم آمریکا به نمایش گذارد.
این نوع مولفه‌ها عملا آمریکا را گرفتار وادی تناقض گفتاری و رفتاری کرده است چرا که هم نمی‌شود از تحریم و تهدید گفت و هم از مذاکره صحبت کرد. نمی‌شود هم تاثیرگذاری سیاست‌های یک جانبه را ادعا داشت و هم به دنبال اجماع جهانی بود.
این رویکرد در حالی صورت می‌گیرد که آمریکا حتی نتوانسته ائتلاف ادعایی دریایی را درباره خلیج فارس و دریای عمان اجرایی سازد. در این شرایط سیاست آمریکا بر اصل فریب ایران و نمایش گفتمان دیپلماسی آمریکایی برای جهان استوار است.
در این سناریو آمریکا، ادعای آمادگی برای سفر پومپئو وزیر خارجه به ایران و آمادگی برای گفت و گو با رسانه ملی را مطرح می‌سازد و در همین حال ادعای برتری ایرانی‌هات در مذاکره و البته شکست آنها در جنگ را برجسته می سازد. این رویکردها در یک جهت واحد هدایت می‌شود و آن نیز گرفتار سازی ایرانیان در اشتباه محاسباتی آمادگی آمریکا برای مذاکره و نیز ایجاد اعتماد به نفس کاذب در باب مذاکره و البته تحقیر سازی در عرصه داخلی و مقاومتی است. ترامپ در حالی برای عرصه داخلی ایران این سناریو را اجرا می‌کند در عرصه بیرونی نیز القا می‌سازد که فشارها برای مذاکره و تعامل است تا شاید با این حربه کشورهای دیگر با طرح آمریکا برای پیوستن به طرح امنیتی خلیج فارس همراهی کنند.
ترامپ امید دارد با این زنجیره رفتارها در نهایت به افکار عمومی آمریکا نشان دهد که سیاست‌های ترامپ به نتیجه رسیده و ایران به خواست آنها تن داده است. رویکردی که البته مشابه آن را در قبال سایر تحولات جهانی می توان مشاهده کرد چنانکه در باب افغانستان از یک سو توان خویش برای استفاده از بمب اتم برای کشتار ۱۰ میلیون نفر را سر داده و از طرف دیگر ادعای خروج از این کشور تا سال ۲۰۲۰ را سر می‌دهد. این روندها بیانگر یک اصل مهم است و آن اینکه ترامپ دستش زیر ساتور انتخابات است و برای خروج از این وضعیت به بازی چند لایه در قبال ایران روی آورده تا هم نیازش به ایران را پنهان سازد و هم اقتدار آمریکایی را به رخ جهانیان بکشد در حالی که شواهد امر از وضعیت بحرانی ترامپ حکایت دارد و نه اقتدار وی چنانکه وی مدت‌هاست که در به در ائتلاف است حال در شورای امنیت، یا در شورای حکام و اکنون در خلیج فارس که در هیچ کدام موفق نبوده است.

قاسم غفوری

منبع: فارس
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر