فقدان روحیه جهادی و مدیریت انقلابی برای ایجاد سازوکار اقتصاد مقاومتی به عنوان یگانه نسخه نجاتبخش اقتصاد کشور جای خود را به اقتصاد مذاکرهای داده است و مدیران این میدان متأسفانه از کفایت و تدبیر و مدیریت لازم برای برون رفت مقتدرانه از انسداد ایجاد شده برخوردار نیستند
به گزارش پایداری ملی، روزنامه «جوان» در یادداشتی نوشت:
راهبرد فشار حداکثری امریکا به نظام اسلامی در بالاترین سطح تاکتیکی خود قرار گرفته و نشانههای پیروزی مقاومت راهبردی توأم با اقدام و عمل و کار و تلاش انقلابی و جهادی در حال شکوفا شدن است.
این فشار حداکثری که در فواصل کوتاه و ضربات مستمر و با قدرت بالا انجام شده نتوانسته ایده نظام سلطه در ایجاد نابسامانی، اغتشاش و شورش و نافرمانی مدنی و تبدیل معترض به برانداز را برآورده کند و بسان فوارهای که اوج گرفته در حال تنزل پس از صعود است و از اینجا به بعد این عملیات روانی است که تلاش میکند همچنان در اذهان و افکار عمومی حرکت خود را همچنان صعودکننده نشان دهد. در واقع استکبار هر چه در چنته داشتند اعم از خروج از برجام، برگرداندن تحریم فلزات سنگین و طلا و قطعات یدکی هواپیما و خودرو، ایجاد پروژه تابستان داغ، راهاندازی کمپین جنگ روانی با هدف القای قحطی درکشور، فشار به عمق راهبردی نظام اسلامی در منطقه با اصرار به تأیید CFT، ایجاد کمپین جنگ سیاسی برای دوقطبی سازی کاذب و دمیدن در شیپور نقار و اختلاف و آن چنان که پمپئو و بولتون گفتند تلاش برای جشن فروپاشی نظام در چهلمین سالگرد انقلاب همچنین بردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ذیل گروهها و سازمانهای تروریستی، برگرداندن تحریمهای صنعت پتروشیمی، اقدام مضحک و خندهآور تحریم اموال و داراییهای رهبری معظم انقلاب و چند تن از فرماندهان سپاه، همگی حاکی از ناکامی و شکست نظام سلطه در فشار از بیرون برای براندازی بوده است.
امروز انقلاب اسلامی اگر چه با فراز و نشیب، اما با عزمی مصمم و جزمی قاطع به پیشروی خود ادامه داده و نشانههای ناکامی یک رفتار شیطانی را در برابر یک ملت انقلابی برای جهانیان به تصویر میکشد. او به زعم خود در حالی از سایه جنگ و شبح جنگ برای فشار به افکار عمومی بهره میبرد که فرزندان همین ملت، مقتدرانه ابهت دروغین این سایه جنگ را شکسته و پیشرفتهترین پرنده جنگی بدون سرنشین امریکا موسوم به RQ - ۴C را سرنگون میکنند و امریکا هم هیچ غلطی نمیتواند بکند.
تا اینجای کار پیروز این رویارویی، نظام انقلابی بوده است، اما بخش مهمتر داستان از اینجا به بعد است که هوشیاری و بصیرت بیشتری را طلب میکند. در واقع طراحی نظام سلطه با یک تغییر تاکتیکی به سمت داخل کشور معطوف شده و هرگونه غلبه بر نظام اسلامی را از مسیر داخلی جستوجو میکنند. بر اساس آخرین مطالعات اندیشکدههای امریکایی، هرگونه فشار از بیرون تا زمانی که پیوست داخلی پیدا نکند موفق نخواهد بود. باید جریانها و موضوعاتی که بالقوه زمینه ظرفیتسازی و نقش مکمل و همافزا با فشار از بیرون را دارند در دستور کار قرار بگیرد و از همین رو بصیرت به معنای نقطهزنی در دشمنشناسی از اهمیت بیشتری برخوردار میگردد. واقعیت آن است که امریکا حداقل از سه ظرفیت در داخل کشور برای همافزایی با فشار از بیرون بهرهبرداری میکند. این سه ظرفیت عبارت هستند از:
۱- وضعیت اقتصادی کشور: متأسفانه در این عرصه شاهد زخمهایی از جنس تورم، گرانی، بدهکاری، عدم اشتغال و ... هستیم و این همان زخمهایی است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دشمن مانند مگس روی این زخمها مینشیند و سوءاستفاده میکند. فقدان روحیه جهادی و مدیریت انقلابی برای ایجاد سازوکار اقتصاد مقاومتی به عنوان یگانه نسخه نجاتبخش اقتصاد کشور جای خود را به اقتصاد مذاکرهای داده است و مدیران این میدان متأسفانه از کفایت و تدبیر و مدیریت لازم برای برون رفت مقتدرانه از انسداد ایجاد شده برخوردار نیستند و متأسفانه این موضوع و این افراد به عنوان یک ظرفیت برای تداوم فشار و اعتراض سازی مورد سوء استفاده دشمن قرار گرفتهاند.
۲- فضای مجازی: این فضا امروز بیش از آنکه یک فرصت باشد یک تهدید است زیرا مطالبه رهبری معظم که راه اندازی اینترنت ملی است آنطور که باید و شاید مورد توجه کارگزاران اجرایی عرصه فضای مجازی قرار نگرفته و این ظرفیت مجال و میدانی برای جولان دادن عناصر معاند و معارض شده است. این ظرفیت داخلی نیز با هدف تغییر سبک زندگی و فراخوانهای مجازی در مسیر رویارویی با نظام اسلامی قرار گرفتهاند. بدون تردید فرصت بودن این فضا در صورت بومی شدن و اشراف بر عملکرد آن و نظارت و کنترل سازمان یافته آن مورد انتظار همه دلسوزان انقلاب میباشد.
۳- تقی زادههای جدید: همان کسانی که مقام معظم رهبری در حرم رضوی و در ابتدای سال خطر این جریان را متذکر شدند و فرمودند «در دوران طاغوت آدمی مثل تقی زاده، به این مضمون میگفت که ایران باید از فرق سر تا نوک پا غربی بشود، امروز هم تقی زادههای جدید این حرف را میزنند. آنهایی که افکار غربی را، سبک زندگی غربی را لغات غربی را بهطور پیوسته در داخل، در افکار ما در دانشگاههای ما تزریق میکنند اینها همین تقی زادههای جدیدند. آنهایی که پشت سر سند ۲۰۳۰ میایستند یعنی سند برگرداندن سبک زندگی اسلامی به زندگی غربی، اینها همان تقی زادههای امروز هستند».
باید توجه داشت که تقیزاده یک فرد نیست بلکه یک جریان و یک نماد است نماد تفکر همسویی با غرب. این جریان همسو با غرب راه حل مشکلات کشور را در کنار آمدن با غرب میداند، عاشورا را درس مذاکره میداند، روحیه انقلابی و مدیریت جهادی را بر نمیتابد، تبعیت گزینشی و نفاق آلود از ولایت فقیه دارد، در موضوع جبهه مقاومت همکاری راهبردی ندارد، برجام را اگر چه از آن فقط لاشهای باقی مانده، اما همچنان مؤثر در برداشتن سایه جنگ از سر کشور میداند، از بن دندان به اقتصاد مقاومتی اعتقادی ندارد و اگر چه لقلقه زبانش هست ولی نسخه اقتصاد غربی را برای کشور میپیچد و برای کاهش حساسیت دشمن، محدود کردن قدرت موشکی کشور را در قالب برجام ۲ و ۳ مطرح کرده بود. آری تفکر تقیزاده ها، تفکر خطرناک و البته یک ظرفیت داخلی برای تغییر محاسبه محسوب میشود و دشمن روی این ظرفیت حساب ویژهای باز کرده است. هوشیار باشیم و بیدار که عبرت از نهضت مشروطه، نهضت رئیسعلی دلواری، نهضت میرزا کوچک خان جنگلی به انحراف و شکست انجامید؛ زیرا پروژه نفوذ توسط تقی زادههای داخلی به عنوان یک ظرفیت در طراحی نظام سلطه جای ویژهای داشت. بحمدالله نظام اسلامی در ۴۱ سال گذشته اگر چه با هزینه دادن، تحمل مصائب و مشکلات، اما خوشبختانه ملت ایران به برکت هدایتهای خردمندانه امام راحل و خلف صالحش رهبر معظم انقلاب اسلامی از این گردنهها عبور کرده و همچنان با چشمی باز و بصیرتی نافذ مسیر گام دوم انقلاب را مقتدرانه و با صلابت طی خواهد نمود.