سالمند شدن 30درصد از جمعیت کشور تا 30 سال آینده حتمی است و با توجه به اینکه سالمندان به بهداشت و مراقبتهای پزشکی و رفاه بیشتری برای این دوران نیاز دارند، باید مسئولان کشور از حالا به فکر این گروه سنی باشند.
به گزارش پایداری ملی، مساله راهبردی آینده جمعیت ایران در سالهای اخیر با شنیدن برخی اخبار منفی معمولا به حاشیه رفته است. از گران شدن یکشبه سکه و دلار گرفته تا وقوع سیل و زلزله خانمانبراندازی که در عرض چند ساعت خسارتهای میلیاردی برای کشور برجای میگذارد. از همه این مسائل که بگذریم آسیبهای اجتماعی و روند رشد جمعیت به سمت سالمندی و افزایش سن ازدواج در کشور نیز چالشهای جمعیتی را در نظر مسئولان کشور پررنگتر از قبل جلوه میدهد، روز گذشته بود که سعید نمکی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز به افزایش جمعیت سالمندان در کشور و ضرورت برنامهریزی برای مقابله با موج سالمندی جمعیت در آینده اشاره کرد و گفت: «سالمندان ایرانی با سالمندان سایر کشورها متفاوت هستند؛ چون بسیاری جوانی نکرده، پیر شدهاند؛ سالمندان افسرده، پرهزینه هستند؛ چون سلامت خود را کنترل نمیکنند و در آینده با جمعیت سالمند رواننژندی و افسرده روبهرو هستیم.»
به نظر میرسد برخی مشکلات اجتماعی و فرهنگی کنونی کشور با ارائه راهکار و برنامهریزیهای منسجم قابلحل و پیشگیری است و البته باید توجه داشته باشیم که زمان پیشگیری و رسیدگی به عمده چالشهای جمعیتی کشور گذشته و باید برای وضعیت فعلی برنامهریزی مناسبی صورت گیرد، زیرا به گفته مسئولان وزارت بهداشت و سازمان ثبتاحوال چالش پیشروی جمعیت ایران سالمندی و افزایش سن ازدواج و کاهش فرزندآوری زوجین است. تازهترین سرشماری سراسری نفوس و مسکن در کل کشور، سال ۹۵ انجام شده که نشان میدهد جمعیت کل کشور از حدود ۱۹میلیون نفر در سال ۱۳۳۵، به حدود ۸۰ میلیون نفر در سال ۱۳۹۵ رسیده که 51 درصد آن را مردان و 49 درصد آن را زنان تشکیل میدهند و پیشبینی میشود در سال 1430 جمعیت ایران به 98میلیون نفر برسد.
دغدغه امروز مسئولان؛ کاهش نرخ باروری و افزایش سن ازدواج
اوایل امسال بود که سخنگوی سازمان ثبتاحوال علت کاهش ازدواج و ولادت نوزادان را ناشی از گذار متولدین دهه ۶۰ از سن ازدواج و فرزندآوری اعلام کرد و سایر مسئولان نیز نسبت به افزایش سن ازدواج در جوانان ایرانی هشدار دادند، زیرا براساس مطالعات و آمار سازمان ثبتاحوال هماکنون ۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مجرد هرگز ازدواجنکرده در کشور داریم که با احتساب افراد بدون همسر در اثر فوت یا طلاق، جمعیت مجردان ایران به رقم ۱۳میلیون و ۳۲ هزار میرسد، علاوهبر آن ۲۲۰هزار نفر نیز از سن تجرد قطعی عبور کرده و جزء مجردان قطعی محسوب میشوند. درحالی که افزایش سن ازدواج پیامدهای بسیاری در روند فرزندآوری برای مادر و جنین به همراه دارد که مراقبتهای ویژهای را در این دوران میطلبد، برهمین اساس علاوهبر وزارت بهداشت باید دستگاههای دیگری مانند بانکها، وزارت مسکن و وزارت اقتصاد نیز برنامهریزیهایی را برای سهولت ازدواج و فرزندآوری برای جوانان در دستور کار خود قرار دهند. در کشور ما وضعیت جمعیت فراز و فرودهای بسیاری داشته است، بهطوری که در اوایل انقلاب اسلامی به دلیل سیاستهای جمعیتی شاهد رشد عظیمی در جمعیت کشور بودیم و به گفته مسئولان وزارت بهداشت، نرخ باروری و رشد جمعیت به حدود 6 تا هفت میرسید و در اوایل دهه 60 شاهد تولد 2/3 فرزند در هر خانوار بودیم اما در طول سالهای اخیر این میزان باروری بهشدت کاهش یافته و در اکثر خانوارهای ایرانی شاهد تولد یک فرزند هستیم. البته کاهش نرخ باروری در بسیاری از کشورهای غربی و توسعهیافته نیز دیده میشود و در زمان کنونی نمیتوان کشوری را یافت که نرخ باروری در آن کاهش نیافته باشد که این روند ناشی از دلایل اجتماعی و فرهنگی متعددی است.
30 سال دیگر 30 درصد پیران روی دست جوانان میمانند
محمداسماعیل اکبری، مشاور عالی وزیر بهداشت معتقد است: «با وجود کاهش نرخ باروری در تمام دنیا ازجمله ایران، باز هم جمعیت رشد کرده است و هیچ کشوری نیست که در کنار کاهش نرخ باروری، رشد جمعیت نداشته باشد. تقریبا در دنیا سالانه حدود ۸۳ میلیون نفر به جمعیت اضافه میشود. در کشور ما نیز سالانه قریب به یکمیلیون نفر به جمعیت کشور اضافه میشوند. بنابراین هم جمعیت رشد میکند و هم نرخ باروری کاهش مییابد، در نتیجه جمعیت به سمت پیری حرکت میکند. با توجه به اقداماتی که در نظام سلامت کشور انجام شده است، میزان امید به زندگی و سالهای زندگی مردم افزایش یافته و با استفاده از علم و تکنولوژی توانستهایم با بسیاری از بیماریها مقابله و از بروز آنها پیشگیری کنیم که این موضوع در افزایش سن جمعیت کشور بسیار موثر بوده است.» به گفته اکبری باید توجه کنیم «پدیده پیری جمعیت بهویژه در کشورهای ثروتمند و غربی هم اتفاق افتاده است، اما اتفاق بدی که افتاده این است که در کشور ما سرعت رشد پیری دارد از همهجا جلو میزند؛ بهطوریکه در ۳۰ سال آینده ۳۰ درصد جمعیت ایران پیر میشوند. یعنی از هر سه ایرانی یک نفر پیر خواهد بود. حال فرد پیر قاعدتا قدرت تولید ندارد و فرد دیگری باید هزینههای او را تامین کند. افرادی که اکنون ۴۰ سالهاند، ۲۰ سال دیگر ۶۰ ساله شده و به گروه پیرها میپیوندند. حال در کشور ما بهطور متوسط ۳۸ درصد افراد پیر شغل دارند و ۶۰ درصدشان باسوادند. بنابراین در گروه سالمندان ۴۰ درصد بیسوادند و ۶۰ درصد شغل ندارند. بنابراین این افراد روی دست جوانان کشور میمانند. از طرفی از آنجایی که میزان باروری کلی کاهش یافته است، دیگر جوانی هم نداریم که به این افراد خدمت دهد. بچههایی که در حال حاضر به دنیا میآیند در آینده بارهای سنگینی بر دوش خواهند داشت. این اتفاق در کشورهای غربی هم افتاده، اما تفاوتش این است که آنها در طول عمرشان به فکر جمعیت بودند و آن را مانیتور و کنترل کردهاند، اما ما این مساله را رها کردهایم. بر همین اساس گروه کار و مولد که به افراد ۱۵ تا ۶۵ ساله میگوییم در تمام کشورهای ثروتمند و غربی هرگز افت نکردهاند و همیشه در ردههای بالا بودهاند. این گروه در ایران در حال نابودی است؛ برهمین اساس وضعیت ایران از میانگین دنیا بالاتر است و در آینده هم بدتر خواهد شد.»
پیرشدن جمعیت ایران نگرانکننده است؟
نمودار هرم سنی نشان میدهد در دهه 1360 موج بزرگی از جمعیت در ایران متولد شد که این جمعیت هماکنون در رده سنی بین 27 تا 37 سال قرار دارند و تا 30 سال آینده همگی آنها سالمندی و سالخوردگی را تجربه میکنند، براساس سرشماری رسمی در فاصله سالهای 1360 تا 1370 بیش از 17میلیون نفر در ایران متولد شدند که این حجم از زاد و ولد در طول تاریخ ایران بیسابقه است. زیرا بیش از از هشتمیلیون نفر در نیمه اول و بیش از ۹ میلیون نفر در نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ متولد شدند که در آینده نزدیک با بحران سالمندی آنان مواجه خواهیم شد، زیرا منابع و امکانات موجود برای این حجم انبوه سالمند کافی نیست، در نتیجه با بحرانهای متعددی دست به گریبان خواهیم بود. بهعنوان مثال ایران هماکنون گرفتار مشکلاتی ازقبیل بحران صندوقهای بازنشستگی، کمبود پزشک و پرستار، بحران آب، خشکسالی و بیکاری است.
نخستین گروه از دهه شصتیها در سال 1425 وارد 65 سالگی میشوند و در سال 1430 شاهد ورود جمعیت عظیمی از این گروه سنی به محدوده سالخوردگی و سالمندی خواهیم بود. البته در مقایسه جمعیت سالمندان ایرانی با میانگین جهانی متوجه خواهیم شد که هماکنون ایران در وضعیت خوبی قرار دارد، زیرا براساس اطلاعات مرکز دادههای بانک جهانی کمتر از 5/5 درصد جمعیت ایران بالای ۶۵ سال سن دارند که این عدد حدود چهار درصد پایینتر از میانگین جهانی است. بنابراین حتی اگر تصور کنیم در سال 1430 حدود یکچهارم ایرانیان سن سالخوردگی و بیش از 65سال را تجربه میکنند باز هم جای نگرانی نیست، البته چنانچه وضعیت اجتماعی و اقتصادی کنونی کشور اندکی بهبود یابد میتوانیم نسبت به عبور موفقیتآمیز ایرانیان از دوره سالمندی امیدوار باشیم، زیرا براساس پیشبینی جمعیتی سازمان ملل در سال ۲۰۵۰ بیش از ۶۰ درصد جمعیت ایران در سن کار قرار دارند، بنابراین اگر فقط نیمی از آنها مشغول کار و فعالیت باشند و 30 درصد جمعیت در عرصه کسبوکار فعال باشند میتوانند شرایط لازم برای زندگی را فراهم کنند. برهمین اساس میتوان گفت اگر مردم ایران همانند سالهای اوایل انقلاب سیاستهای جمعیتی کلان کشور را رعایت کنند و به هشدارها و توصیههای مسئولان کشور در مورد سن ازدواج و باروری توجه کنند، مانع بروز مشکلات جمعیتی خواهیم شد.
نگرانیهای جوانان، مانع ازدواج و فرزندآوری است
شهلا کاظمیپور، جامعهشناس و جمعیتشناس در گفتوگو با «فرهیختگان» به روند رشد جمعیت در ایران و موانع افزایش فرزند اشاره کرد و افزود: «جمعیت کشور ما قبل از سال1300 مثل اکثر کشورهای توسعهنیافته همراه با نرخ مرگومیر و تولد بالا بود، بهطوری که رشد جمعیت در آن زمان حدود 6 دهم درصد بود، اما از این تاریخ به بعد همزمان با توسعه تکنولوژیهای پزشکی و به دلیل انتقال امکانات بهداشتی و درمانی به ایران روند مرگومیر کاهش پیدا کرد، اما روند رشد و تولد بالا بود، به همین دلیل اکثر کشورها در طول این دوره شاهد افزایش جمعیت بودند. کاهش مرگومیر ناشی از توسعه امکانات پزشکی، تثبیت جمعیت در نقاط شهری، کاهش مرگ ناشی از راهزنی در جادهها وکاهش مرگومیر مادران حین زایمان منجر به افزایش جمعیت در کشور شد. رشد جمعیت در ایران از سال 1300 به بعد آغاز شد و تا سال 1355 ادامه داشت و در دورهای نیز به زمان انقلاب اسلامی رسید که میزان فرزندآوری به هفت فرزند در دهه 60 رسید، به همین دلیل در این دهه ما شاهد بالاترین رشد جمعیت در کل جهان بودیم که بخشی از آن نیز ناشی از مهاجرت کشورهای همسایه ازجمله عراق، افغانستان و پاکستان به ایران بود.
براساس مطالعات جمعیتشناسی باید بین رشد جمعیت و رشد اقتصادی توازنی برقرار باشد تا آن جامعه بتواند از نظر کیفیت زندگی و امکانات بهداشتی و درمانی در سطح مناسب و مطلوبی قرار گیرد، بهطوری که باید سه برابر رشد جمعیت رشد اقتصادی داشته باشیم که بتواند پاسخگوی رشد جمعیت باشد، برهمین اساس اگر جامعهای نتواند رشد اقتصادی سه برابری داشته باشد کیفیت زندگی در آن کشور کاهش پیدا میکند.
در کشور ما بهدلیل جنگ و تحریم اقتصادی عدمتوازنی بین رشد اقتصادی و جمعیتی پدیدار شد که حتی شاهد رشد اقتصادی منفی بودیم و در این وضعیت دولتمردان تصمیم به تعدیل جمعیت گرفتند و از آنجا که نمیتوان مانع مرگومیر شد از مردم خواستند فرزند کمتری به دنیا بیاورند و از این طریق نرخ باروری را کاهش دادند. سیاستهای کنترل موالید در ایران از اواخر دهه 60 آغاز شد و تا اوایل دهه 90 ادامه داشت که باروری سیر کاهندهای در کشور پیدا کرد.
کاهش باروری به قصد و نیت این است که رشد اقتصادی کشور را افزایش دهند و پاسخگوی جمعیت افزایش یافته باشند، زیرا معمولا زمانی که رشد جمعیت کاهش پیدا میکند امیدواریم رشد اقتصادی و کیفیت زندگی مردم افزایش یابد، چون دراین صورت دولت باید نیازهای زندگی، بهداشتی، آموزشی، رفاه و مسکن کمتری را برای شهروندان خود فراهم کند، البته در کشور ما درست است که نرخ باروری کاهش یافته، اما چون در دهه 60 فرزندآوری بدون هیچ برنامهریزیای صورت گرفت، این گروه از متولدین تا پایان مسیر با مشکلات خاصی درگیر خواهند بود، زیرا در این دهه حدود 17 میلیون کودک متولد شد.
بر همین اساس همه شاهد بودیم که در تهران مدارس در چهار شیفت برای دانشآموزان دهه 60 دایر بود و این گروه سنی در هر مقطع زمانی با یک مشکل مواجه بودند، بهطوری که در دورهای با مشکل آموزش در دانشگاه، اشتغال، ازدواج و مسکن دستوپنجه نرم میکردند و حالا نیز نگران دوران سالمندی و سالخوردگی این گروه هستیم، در حالی که میتوانیم از هماکنون برای 30 سال آینده این گروه سنی برنامهریزی مناسب و منسجمی داشته باشیم تا در دوران سالمندی شاهد مشکلات بهداشتی- درمانی و رفاه آنان نباشیم.
هماکنون نیز با توجه به رشد اقتصادی منفی، دولت نمیتواند پاسخگوی این جمعیت کاهشیافته باشد. سالمند شدن 30درصد از جمعیت کشور تا 30 سال آینده حتمی است و این روند در بسیاری از کشورها طی شده و جای نگرانی ندارد، اما با توجه به اینکه سالمندان به بهداشت و مراقبتهای پزشکی، تامین اجتماعی و رفاه بیشتری برای این دوران نیاز دارند، باید مسئولان کشور از حالا به فکر این گروه سنی باشند و برای نیازهای آنها در دوره سالمندی برنامهریزی کنند و برای این گروه سیاستهای ساختاری و زیربنایی مناسبی داشته باشیم.
بسیاری از جوانان خواستار ازدواج و فرزندآوری هستند و میخواهند بچهدار شوند، اما باید بستههای حمایتی و تشویقی لازم را برای آنان در نظر بگیریم، بهطوری که شرایط امنی برای آنان مهیا کنیم تا بتوانند در امنیت روحی و روانی به ازدواج و فرزندآوری بیندیشند که این موضوع ساماندهی و حل مشکلات اقتصادی کشور را میطلبد و باید از سوی مسئولان مختلف دستگاههای اجرایی موردتوجه واقع شود. بسیاری از جوانان در مصاحبه با جامعهشناسان به این موضوع اذعان داشتند که میخواهیم بچهدار شویم، اما به دلیل مشکلات اقتصادی و مسکن دلواپس هستیم و تا امنیت شغلی و زندگی بهطور کامل تامین نشود، نمیتوانیم به این موضوع فکر کنیم. هشدارهای مسئولان نسبت به کاهش رشد جمعیت و کاهش ازدواج فقط به یک طرف قضیه اشاره دارد، درحالی که ما باید به کیفیت زندگی مردم هم فکر کنیم. از سوی دیگر برخی شهروندان به دلیل نبود امکانات زندگی و مشکلات ناشی از بیکاری و مسکن و آلودگیهای زیستمحیطی از ایران مهاجرت میکنند، درحالیکه مسئولان توجهی به این بعد قضیه ندارند که مهاجرت جوانان از ایران نیز یکیدیگر از مسائل موردتوجه در کاهش جمعیت است، برهمین اساس باید شرایط و کیفیت زندگی برای جمعیت کنونی کشور فراهم باشد. برای رشد جمعیت علاوه بر افزایش نرخ باروری باید به موضوع مهاجرت نیز توجه داشته باشیم، زیرا در صورتی که دو تولد در کشور داشته باشیم، اما یکی از آنان از کشور خارج شود، مشکلی از افزایش جمعیت کشور حل نمیکند.»
40 سال بیبرنامگی برای جمعیت کشور
سلمان خدادادی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «فرهیختگان» با اشاره به مشکلات و معضلات کنونی جامعه برای ازدواج و فرزندآوری و حرکت جمعیت به سمت سالمندی گفت: «گفتن برخی مسائل و حقایق بسیار تلخ است، اما نمیتوان واقعیتهای موجود در جامعه را کتمان کرد. متاسفانه در طول چهار دهه گذشته هیچ برنامه مدون، مطالعاتی و پژوهشی در مورد جمعیت کشور نداشته و نداریم. جمعیتشناسان و جامعهشناسانی هم که در این زمینه کارشناس و متخصص هستند، تاکنون هیچ برنامه و طرحی برای اجرا ارائه نکردهاند، در حالی که آنان بنا به تخصص و تجربه خود با شاخصهای پیری و جوانی جمعیت آشنا هستند و باید برنامههایی برای اجرا در چند دهه به مجلس و دولت پیشنهاد میکردند، اما آنها نیز در این زمینه غفلت کردند.»
متاسفانه دولت و مجلس طرح و برنامه مدونی در طول این 40 سال متناسب با رشد جمعیت کشور نداشتهاند، درحالی که حاکمان و مدیران دولت باید برای جمعیت کشورشان برنامههای پنجساله و 10ساله داشته باشند، حتی طرح جامع جمعیت نیز تاکنون در مجلس شورای اسلامی و کمیسیون اجتماعی بهعنوان مرجع رسیدگی به این موضوع ارائه و مطرح نشده است. دولتهادر دهههای قبل نتوانستند نیازهای مردم به اشتغال و مسکن و رفاه را تامین کنند، بنابراین نگاههای مقطعی و سیاستهای انقباضی و کنترلی دولت منجر به کاهش رشد جمعیت در دهه 70 شد.
علیرغم فرمایشات مقام معظم رهبری که فرمودند باید به رشد جمعیت کشور توجه کنیم و ایران میتواند 150میلیون نفر جمعیت را در خود جای دهد، هیچیک از مسئولان کشور برنامه مدون و مطالعاتی در این زمینه ارائه نکردهاند و سیاستهای مسئولان متناسب با برنامهها و امکانات کشور عملیانی نمیشود و هیچ همخوانی و تناسبی با سیاستهای ابلاغی ندارد.
مجلس شورای اسلامی در سال 1384 قانون تسهیل ازدواج جوانان را تصویب کرد تا با اجرای این قانون موانع ازدواج و فرزندآوری کاهش یابد و جوانان بتوانند زندگی مشترکی آغاز کنند، اما متاسفانه دولت این قانون را اجرا نکرد و باتوجه به اینکه نظارتی هم از سوی مجلس روی اجرای این مصوبه صورت نگرفت، مجلس و جوانان اجرای این قانون را مطالبه نکردند.
براساس اعلام دستگاههای متولی جمعیت تا 30 سال دیگر بحران سالمندی و سالخوردگی گریبانگیر جوانان امروز ما میشود، اما مسئولان هنوز برنامه مدون و مطالعات کارشناسی برای آن انجام ندادهاند، درصورتی که اگر برنامهریزی مدونی برای رشد جمعیت صورت گیرد و بستههای تشویقی برای ازدواج و رشد جمعیت آنان در نظر بگیریم، میتوانیم امیدوار باشیم که خانوادهها به این مساله بااهمیت برای آینده کشور توجه کنند. متاسفانه در شرایط فعلی کشور برخی از خانوادهها در امور روزمره خود مانده و برای اشتغال و مسکن با بحران مواجه هستند، بنابراین باید ابتدا مشکلات جاری آنان را حل کنیم و کیفیت و امکانات زندگی آنان را بهبود بخشیم تا بتوانند با فراغ بال برای فرزندآوری برنامهریزی کنند. متاسفانه اگر امروز مسئولان کشور در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی تدبیری نیندیشند، 30سال دیگر پیرشدن جمعیت معضلات و مشکلات بسیاری به همراه خواهد آورد که قابلحل نخواهد بود.»