علیرغم اینکه ترامپ، تبلیغات سنگینی برای ارائه و اجرای طرح صلح کذایی خود به راه انداخت و آن را معامله قرن نامید، اما بهواسطه مخالفتهای گسترده در سطح سران کشورهای عربی- اسلامی و رهبران فلسطین و منطقه، بخش سیاسی و اقتصادی آن با شکست مواجه شد.
به گزارش پایداری ملی، روزنامه «حمایت» در یادداشتی نوشت:
از سال 2016 به این سو که «دونالد ترامپ»، سکان ریاست جمهوری آمریکا را به دست گرفت، گامبهگام، تعهداتی که در جریان تبلیغات انتخاباتی به لابی صهیونیسم داده بود را به مرحله اجرا درآورد.
وی به سران متنفذ صهیونیسم وعده داده بود که بیتالمقدس را بهعنوان پایتخت ابدی رژیم صهیونیستی به رسمیت بشناسد، سند بلندیهای جولان که در سال 1967 پس از جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل به اشغال صهیونیستها در آمد را به نام تلآویو بزند و راهحل جامعی برای بهاصطلاح مختومه کردن پرونده فلسطین که به نام «معامله قرن» معروف شده، ارائه نماید. رؤسای جمهور سابق آمریکا، هیچکدام جرأت نزدیک شدن به این موضوعات را نداشتند و بهعنوان نمونه، طرح انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس، بیش از سه دهه روی میز اتاق بیضی کاخ سفید خاک میخورد!
ترامپ اما با این وعدههای پر زرق و برق توانست نظر لابی آیپک را جلب و آنها را برای بکارگیری همه توان و ظرفیتشان در راستای پیروزی در انتخابات سه سال پیش مجاب کند. رئیسجمهور جاهطلب آمریکا نیز به همه تعهداتش برای رژیم کودک کش عمل کرد و یکی پس از دیگری وعدههایش که در واقع، گامهای حسابشدهای برای تبدیل کردن غرب آسیا به منطقهای صهیونیستی و تحت سیاستهای این رژیم بود را به مرحله اجرا در آورد.
علیرغم اینکه ترامپ، تبلیغات سنگینی برای ارائه و اجرای طرح صلح کذایی خود به راه انداخت و آن را معامله قرن نامید، اما بهواسطه مخالفتهای گسترده در سطح سران کشورهای عربی- اسلامی و رهبران فلسطین و منطقه، بخش سیاسی و اقتصادی آن با شکست مواجه شد. بنا بود که بسیاری از کشورها در کنفرانس اقتصادی منامه شرکت کنند که به دلیل روشنگری جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت، با استقبال سرد مدعوین مواجه و سطح آن از «کنفرانس» به «کارگاه» تقلیل پیدا کرد.
گواه این مدعا آن است که روز دوشنبه این هفته، جارد کوشنر، مشاور ارشد کاخ سفید و داماد دونالد ترامپ اذعان کرده بود که بخش اقتصادی معامله قرن شکست خورد و علت آن را فشار تشکیلات خودگردان به شرکتها و کشورها برای عدم حضور در کارگاه اقتصادی بحرین عنوان کرد. تشکیلات خودگردان، مجموعهای سازشکار است که با بسیاری از طرحهای آمریکایی – صهیونیستی موافقت کرده و اینکه حالا در خصوص معامله قرن، چنین رویکردی بهموازات گروههای مقاومت غزه اتخاذ نموده، از فروپاشی این طرح از منظر سیاسی هم حکایت دارد.
ماجرای واگذاری بلندی جولان به رژیم صهیونیستی نیز بیشتر به طنز و فکاهی شبیه است تا یک تحول مهم منطقهای! ترامپ این اقدام را در حالی انجام داد که پیش از آن، هیچ اطلاعی درباره تاریخچه این منطقه و اتفاقات رویداده پیرامون آن نداشت و به عقیده ناظران بینالمللی، این تصمیم را در راستای معامله قرن اتخاذ کرده است.
این در حالی است که روز گذشته، «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا در کنفرانس سالانه «مسیحیان متحد برای اسرائیل» از توهم تملک صهیونیستها بر بلندیهای جولان استقبال کرد، به رسمیت شناخته شدن این منطقه برای اسرائیل را نشانه احترام به رژیم اشغالگر دانست و پس از آن مدعی شد که خداوند به وی لبخند زده است!
از طرفی، نتانیاهو که از اقدامات بینظیر ترامپ به وجد آمده بود، فکر نمیکرد که هر چه دامنه تعرضات و جاهطلبیهای وی و کلیددار کاخ سفید بیشتر شود، به همان اندازه دچار دردسرهای جدیدتر و مقاومتهای جدیتری خواهد شد. کلید خوردن راهپیمایی بازگشت از سال گذشته تاکنون، تحمیل دو شکست مفتضحانه طی دو جنگ دو روزه به تلآویو و پذیرش شرایط حماس برای آتشبس نشان داد که مقاومت فراتر از آن است که کاخ سفید بتواند شرایطی را بر آنها تحمیل کند.
تا پیش از سال 2000 و فرار اسرائیل از جنوب لبنان، رژیم صهیونیستی در تحولات منطقهای به تکتازی مشغول بود و در هر جنگی، خود را پیروز میدانست، درحالیکه تغییرات اخیر در شطرنج سرزمینهای اشغالی، همچون تار عنکبوت به دست و پای آنها پیچیده و موجب متراکم شدن خشم مقاومت و آمادگی برای چکاندن ماشه بهمنظور شلیک به انبار باروت صهیونیستها شده است.
نادیده گرفتن موضوع آوارگان فلسطینی در معامله قرن، حرکت به سمت اسرائیلیسازی مطلق سرزمینهای اشغالی و توسعه شهرکهای صهیونیست نشین، محرکهایی هستند که حتی کشورهای همراه با تلآویو را هم در جبهه مخالفان قرار داده است.
اردن و مصر، دو کشور اثرگذار در جهان عرب هستند که با نگاه منفی به موضوع معامله قرن نگاه میکنند و این احتمال که مخالفتهای جدیتری با گسترش دامنه صهیونیسم در منطقه بهواسطه معامله قرن داشته باشند، وجود دارد.
علاوه بر این، ترامپ، پمپئو و جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا که اضلاع مثلث شوم هواداری از رژیم جعلی صهیونیستی هستند، علیرغم اینکه این رژیم را به پیشرفتهترین تسلیحات تهاجمی و دفاعی مسلح کردهاند، اما اشغالگران نتوانستند در برابر گروههای مقاومت که شاید یکدهم تجهیزات نظامی اسرائیل را هم ندارند، مقاومت کنند.
این اتفاق ثابت میکند امنیت صهیونیستها با افزایش توان تسلیحاتی آنها نه تنها بهبود نیافته بلکه کاهشیافته و به مرز فروپاشی نزدیکتر شده، کما اینکه همین اتفاق در مورد عربستان سعودی در یمن رویداده است. عربستان – متحد نزدیک صهیونیستها- از جمله پنج کشور عرب خریدار سلاح از آمریکاست اما در عین حال نتوانسته در مقابل مقاومت مردم یمن به پیروزی دست یابد و بیش از آنکه ضربه وارد کند، ضربات مهلکی دریافت کرده است!
و بالاخره اینکه آنچه به ناکامی بیشتر آمریکا و رژیم صهیونیستی و آشکارتر شدن شکست آنها منجر شده، تلاش برای رونمایی از عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل است.
صهیونیستها با این ترفند میکوشند که عدم مقبولیت و نفرت مردم منطقه را از این طریق مدیریت کنند، درحالیکه با تقویت مقاومت از عراق، سوریه و یمن گرفته تا فلسطین و لبنان، احساسات ضد صهیونیستی و آمادگی برای ریشهکن کردن این رژیم جعلی به حداکثر و نقطه اوج خود رسیده و دیری نخواهد پائید که این سیل خشم، اسرائیل را با خود خواهد برد.