تا زمانی که با حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه و تشکیلات خودگردان در کرانه باختری در خصوص اجرای مفاد معامله قرن تفاهمی حاصل نشود، عملاً همه نشستوبرخاستهای آن بیحاصل خواهد بود.
به گزارش پایداری ملی، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «سیدجعفر قنادباشی» نوشت:
کاخ سفید حدود دو ماه پیش از برگزاری نشست منامه با هدف رونمایی از بخش اقتصادی «معامله قرن» و جذب سرمایهگذاری خارجی برای بهاصطلاح رونق دادن به معیشت و کسبوکار در نوار غزه و کرانه باختری خبر داد؛ توطئهای که با اعتراضات گستردهای در میان مردم و کشورهای اسلامی مواجه شد و به دلیل عدم استقبال بسیاری از دولتهای منطقه از آن، از سطح «کنفرانس اقتصادی» به «کارگاه اقتصادی» تقلیل یافت. با توجه به رویکرد تاجرمآبانه ترامپ، قطعاً بخش اعظم بودجه این طرح بهظاهر صلحطلبانه باید از کیسه کشورها و شرکتهای حاضر در آن تأمین شود. در واقع، ترامپ میخواهد خود را در قامت یک شخصیت کاریزماتیک صلحطلب و خیرخواه به جهان معرفی کند و این در حالی است که وی در سال گذشته کمکهای اقتصادی به فلسطینیها و بودجه مالی «آژانس امداد و کاریابی برای آوارگان فلسطینی» (آنروا) را قطع کرد. نکته اینجاست که رویکرد ترامپ در بازی کردن نقش دایه دلسوزتر از مادر برای فلسطینیها از جیب مرتجعین منطقه، همان نگاه طماعانه وی را در خصوص دلارهای نفتی عربستان تداعی میکند؛ به این مفهوم که آمریکا بدون اینکه زیر بار هزینهای برود، این بار هم بنا دارد که گاو شیرده منطقه و همقطارانش را در راستای مطامع خود دوباره بدوشد.
به فرض اینکه کارگاه اقتصادی بحرین که از دیروز کلید خورد و امروز به پایان میرسد، به نتایجی هم برسد و جدول زمانی مشخصی برای احداث فرودگاهها، مراکز و طرحهای اقتصادی هم معین شود اما تا زمانی که با حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه و تشکیلات خودگردان در کرانه باختری در خصوص اجرای مفاد معامله قرن تفاهمی حاصل نشود، عملاً همه نشستوبرخاستهای آن بیحاصل خواهند بود. بهطور مشخص، سرمایهگذاران خارجی چگونه میخواهند و بهتر است بگوییم چطور میتوانند زیر آتش موشکهای مقاومت و مخالفت سرسختانه تشکیلات خودگردان آجر روی آجر پروژههای خود بگذارند؟ حتی اگر با تسامح تصور کنیم که فلسطینیها از این طرح استقبال میکنند یا حداقل کاری به کلید خوردن پروژههای اقتصادی ندارند، بهطور حتم اجرای مفاد مرتبط با اسکان آوارگان در خارج از سرزمین آبا و اجدادیشان یا ترسیم مرزهای جدید با محوریت یهودیسازی کامل بیتالمقدس و مهمتر از آن، خلع سلاح مقاومت، امکانپذیر نیست و دست گذاشتن روی هر کدام از این موارد، منطقه را به آتش خواهد کشید.
علاوه بر این، «جارد کوشنر»، مجری معامله قرن بهگونهای از اجرای سهل و آسان این طرح سخن میگوید که گویی مناقشهای جزیی در این نقطه حساس جهان رخداده، حالآنکه اختلاف فلسطینیها و صهیونیستها بر سر مؤلفههای معامله قرن از قبیل تغییر پایتخت، مرزها و تغییر شهروندی، بنیادی و عمیق است. مردم فلسطین، اسرائیلیها را که با حمایت آمریکا و اروپا بر سرزمینهایشان سیطره پیدا کردهاند را کماکان اشغالگر و جنایتکار میدانند چراکه بدون اعتنا به موازین بینالمللی مرتکب نسلکشی و جنایات فراوانی شدهاند. لذا تردیدی نیست که فلسطینیها تا آزادی کامل سرزمین خود و بیرون راندن اشغالگران، با غاصبان و قاتلان مستقر در فلسطین، مصالحه و سازش نخواهند کرد.
دلیل دیگری که ثابت میکند این طرح، شانسی برای موفقیت ندارد، ابراز تردید و نگرش منفی مقامات آمریکایی و کارشناسان و ناظران بینالمللی به آن است. بهبیاندیگر، آش این طرح آنچنان شور شده که حتی حلقه اول منصوبین ترامپ نیز نسبت به توفیق و تداوم آن امیدی ندارند. بهعنوان نمونه، ماه گذشته، «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا در دیدار با گروهی از سران یهودی گفته بود که هیچ تضمینی وجود ندارد که دولت کنونی آمریکا بتواند این گره را باز کند و تصریح کرده بود که اصلاً شاید معامله قرن اجرا نشود. «جیسون گرینبلات»، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه نیز در گفتگو با یکی از شبکههای تلویزیونی رژیم صهیونیستی تصریح کرد: «از بسیاری از رهبران جهان و یا وزیران خارجه دیگر کشورها دعوت نشده است و سطح نمایندگی کشورها در این کارگاه، در صورت برگزاری، به بازرگانان محدود خواهد شد.» جالب اینجاست که فشارها بر سازماندهندگان این کنفرانس آنچنان شدید بود که گرینبلات از عبارت شرطی «در صورت برگزاری» استفاده کرد؛ هرچند که برگزار شدن کارگاه اقتصادی منامه تأثیری در بینتیجه بودن آن ندارد! حتی جارد کوشنر، معمار این بنای شوم هم دو ماه پیش از عدم استقبال رهبران فلسطینی از معامله قرن احساس یأس کرد و گفت: «دلسردکننده است که رهبران فلسطینی تا قبل از رونمایی از طرح آن را موردحمله قرار میدهند.» در همین راستا، «عبدالباری عطوان»، تحلیلگر مشهور جهان عرب خطاب به کشورهای حاضر و حامی نشست بحرین طی یادداشتی نوشت: «به این دولتها و کشورهای دیگر اطمینان میدهیم که ملت فلسطین و گروههای مقاومت پرچم تسلیم را به دست نخواهند گرفت و آن را برنخواهند افراشت. آنها همچنان عوامل قدرت و بازدارندگی بسیاری در اختیار دارند. هنوز موشکهایشان بهرغم پیشرفته نبودن میتوانند وحشت به جان دشمنان بیندازد و آنها را ناگزیر به گدایی آتشبس بکند، چراکه اولاً ارادهای وجود دارد و دوماً این ملت به خود اتکا دارد و دیگر چیزی ندارد که آن را از دست بدهد.»
تجارب تاریخی نیز حاکی از شکست حتمی این طرح است. بهعنوان نمونه، پیمانهای کمپ دیوید و اسلو که درصد بسیار ناچیزی از مفاد معامله قرن را در خود گنجانده بودند، بعد از چندین دهه همچنان موردپذیرش قاطبه اکثریت فلسطینیها نیستند و ارکان آن از جمله به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و عدم برخورداری فلسطینیها از ارتش، با چالشهای فراوانی مواجه است. ضمن اینکه هیچکدام از این توافقنامهها و نشستها نتوانستند تشکیل کشور مستقل فلسطین بر اساس خواست فلسطینیها را محقق کنند و در نتیجه با چند دور انتفاضه پس از آن مواجه شد. طرحهای دیگری نیز در سالهای بعد تحت عنوان «نقش راه برای صلح»، «گروه چهار خاورمیانه» و قرارداد «وادی عربه» ارائه شد که آنها هم به نتیجه مورد نظر مردم فلسطین منجر نشدند، بلکه باعث تشدید خشم و بدبینی فلسطینیها نسبت به هرگونه طرح سازش و صلح گردید.
واکاوی اینکه چرا دولت ترامپ نقش اول سریالی از رویکردهای ضدفلسطینی از انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس تا به رسمیت شناختن بلندیهای جولان به نفع صهیونیستهاست، کار دشواری نیست. کلیددار کاخ سفید مدعی بود که تمرکز آمریکا را از مناطق مورد مناقشه مثل غرب آسیا بر مسائل داخلی قرار خواهد داد، حالآنکه وی حتی بیش از اسلافش در باتلاق خاورمیانه گرفتار شده است. ترامپ پس از خروج از برجام، ناکامی در تعامل با کره شمالی، جنگ تجاری با چین و اروپا و حالا نابود شدن هژمونی کاخ سفید در منطقه به دلیل دست برتر جمهوری اسلامی در برابر آمریکا، در سراشیبی افول و سقوط قرار گرفته و لذا میکوشد تا با برگزاری نشست منامه، بخشی از سوختگیهای عمیق خود را بهبود بخشد. مشروعیت بخشیدن به رژیم سفاک بحرین که با ایستادن در مقابل دموکراسی به قتل و تبعید و شکنجه مخالفین خود مشغول است و نیز کمک به نتانیاهو برای پیروزی در انتخابات پیش روی کنست نیز یکی از اهداف پنهان این نشست به شمار میآید. اما باید گفت که هر چه استراتژیهای پیشین کاخ سفید در قبال مسئله فلسطین و مقاومت موفق بودند، نشست بحرین و معامله قرن که باید از آنها بهعنوان «مأموریت غیرممکن» آمریکا یاد کرد نیز از چنین سرنوشتی برخوردار خواهند بود!