به گزارش پایداری ملی، کشور ایران سرزمین وسیع و کمنظیر با طبیعت بسیار متنوع، یکی از کشورهایی است که از نظر جنگل و گونههای درختان بسیار متنوع است. جنگلها بهعنوان یکی از مهمترین سامانههای حیات وحش بشر جایگاه انکارناپذیری در تأمین رفاه و زندگی مطلوب جوامع بشری دارند.
شاید همه شما با شنیدن نام جنگل بهیاد مناطق سرسبز شمالی بیفتید. البته درست است که پوشش جنگلهای شمالی ایران بیشتر از بقیه نقاط بهچشم میخورد اما بهتر است بدانید که مناطق دیگری مثل جنگلهای بلوط در رشتهکوه زاگرس یا جنگلهای حرا در جنوب کشور و البته جنگلهای دستکاشت برای مقابله با بیایانزایی نیز کنار ما هستند که جزو جنگلهای ایران محسوب میشوند.
در ایران بهلطف ارتفاعات و دشتهایی که کنار هم جغرافیایی خاص را تشکیل دادهاند، جنگلها، گونههای گیاهی و جانوری و در کل زیستبومهای متفاوتی وجود دارد که همه آنها ویژگیهای خاص و منحصر به فردی دارند که جزو مناطق دیدنی ایران محسوب میشوند.
جنگلها بهدلیل هوای خنکشان، زیبایی و افسونگری که دارند، برای من و شمایی که گرفتار زندگی روزمره شهر و دود و دمش هستیم فرصتی است هرچند کوتاه برای دور شدن از همه اینها و نفسی تازه کردن، بهشرطی که نفس جنگلها را با آلوده کردنشان نگیریم.
در ادبیات محیط زیست جنگل را ریه کره زمین میدانیم. هر مترمربع جنگلی که از بین برود سالهای سال، شاید نزدیک به صدها سال طول بکشد تا دوباره احیا شود، اگر فرسایش خاک اتفاق بیفتد این روند بسیار کندتر خواهد شد. در ایران 6 نوع جنگل وجود دارد که بهدلیل خشکسالی و بیتوجهی به اصول بهرهبرداری، این جنگلها در حال نابودی هستند. در همین راستا با پرویز کردوانی، پدر کویرشناسی ایران و محقق حوزه محیط زیست گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید؛
اجازه بدهید با یک سؤال کلی آغاز کنیم؛ ایران از چند تنوع جنگلی برخوردار است؟
کردوانی: در ایران 6 نوع جنگل وجود دارد، این جنگلها شامل "جنگلهای هیرکانی"، "جنگلهای بلوط غرب ایران"، "جنگلهای قرهداغ یا ارسباران"، "جنگلهای دریایی حرا و چندل (مانگرو)، "جنگلهای خشک داخلی" و "جنگلهای دستکاشت" که همه آنها در معرض خطر قرار دارند.
از آنجایی که نام قدیم گرگان "هیرکان" بوده، نام این جنگل به هیرکانی معروف شده است، این جنگل از گرگان تا گیلان، آستارا، آذربایجان ادامه دارد و به جنگلهای بارانی هم معروف هستند.
جنگلهای دریایی حرا و چندل (مانگرو) که با جزر و مد دریا رشد و نمو یافتهاند اما اکنون بهدلیل بیتوجهی در حال نابودی هستند.
جنگل قرهداغ یا ارسباران بهدلیل رطوبت رود ارس ایجاد شده و درختان این جنگل و حیواناتی که در آن زیست میکنند؛ منحصر به فرد هستند، اما متأسفانه این جنگلها نیز در حال نابودی است.
جنگلهای خشک داخلی مربوط به 60 هزار سال پیش که بارندگی این منطقه تا 600 میلیمتر و در اروپا یخبندان بود پدید آمدند، اما در حال حاضر این جنگلها در منطقه خشک و نیمهخشک قرار دارند و در حالی رو به نابودی میرود که اگر از بین برود دیگر ایجاد نخواهد شد.
درباره تاریخچه جنگلهای دستکاشت باید گفت در سال 1340 برای مقابله با بیابانزایی، اقدام به ایجاد جنگلهای "تاغ" شد اما این جنگلها که زمانی برای مقابله با ماسههای روان ایجاد شده بودند، در حال خشک شدن هستند.
در مجموع وضعیت جنگلهای کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
کردوانی: جنگلهایی که از مازندران بهسمت گیلان کشیده شده و در ارتفاع 700 متر قرار دارند باید این جنگلها تراشیده شوند زیرا نوع چوب درختان آن الوار نیست و فقط برای جعبه میوه، هیزم و تولید ذغال مناسب است.
در سال 1371 که با دانشجویان خودم سفری به 9 کشور خارجی داشتهایم مشاهده کردیم که کشور ترکیه بهدلیل مناسب نبودن چوب درختان جنگل، نسبت به تراشیدن جنگل اقدام کردند و درختان فندق را جایگزین درختان کردهاند، ضمن اینکه پوشش گیاهی جنگلی دارد و محیط زیست هم نمیتواند مخالفت کند و همچنین اشتغال روستایی را نیز توسعه داده است، ضمن آنکه از فرسایش خاک جلوگیری کردند برای جلوگیری از بروز سیل در دامنه کوه چالههایی را کندند، ما هم باید از اینگونه روشها استفاده کنیم.
چرا تاکنون برای حفظ جنگلها اقدامات مؤثری اجرایی نشده است؟
کردوانی: تمام فواید و پیشنهادهای حفظ جنگلها را بارها با خلیلیان وزیر سابق جهادکشاورزی مطرح کردیم و مقرر شد که این اقدامات را اجرایی کنند اما اجرا نشد، مملکتی داریم که همه امکانات دارد اما هیچ اقدامی انجام نمیدهیم و فقط به جنگلها نگاه میکنیم و دلمان خوش است که جنگلهای سرسبز وجود دارد.
از 700 تا 2000 متر بهترین جنگلها و چوبهای صنعتی را داریم که باید به آنها رسیدگی شود اما متأسفانه هماکنون آنها را از بین برده و قطع میکنند. عدم بهرهبرداری از جنگل اشتباه است، چون جنگلها مانند حیوانات موجوداتی "تکثیرشونده" هستند. از درختان نیز اگر بهرهبرداری و مراقبت نشود از بین میروند.
حفظ جنگل در "برداشت"، "داشت" و "کاشت" است و اگر از جنگل برداشت داریم، باید "کاشت" هم داشته باشیم؛ اکنون چندین سال است که مسئولان گفتهاند نباید از جنگلها برداشت داشته باشیم، بنده با این موضوع کاملاً مخالفم! چرا با این اقدام مخالفت کردند؟ بهعلت برداشتهای بیرویه و تخریبهای بسیاری است که بر سر جنگلها آوردهاند.
ضمن آنکه باید از جنگل در برابر ورود آفت مراقبت شود، اما امروزه با جنگلهایی مواجه هستیم که سالهای قبل کندههای آن قطع شده و شاخههای این درختان رشد کردند و چوب نیستند.
فکر میکنید صنعت چوببری و بهرهبرداری از منابع داخلی در درازمدت میتواند شکلی پایدار داشته باشد؟
کردوانی: در گذشتهها در حالی که زندگی مردم بیشتر از چوب و تهیه ذغال تأمین میشد اما استفاده از چوب بهشکل فعلی رواج نداشت. در زمان رژیم پهلوی اول که قطع چوب جنگلها ممنوع شد شهروندان شمال کشورمان برنجکاری را بیشتر پیشه کردند اما اکنون که وضعیت چوب کشورمان نامناسب نیست از خارج وارد میشود که بهدلیل بیدقتی امراض و آفات آنها هم به کشور ورود میکنند، از این رو باید ضدعفونی شوند، اما این اقدام صورت نمیگیرد.
اوایل انقلاب یکی از دانشجویانم که مازندرانی بود، میگفت؛ در مناطق جنگلی عبور و مرور ماشینها ممنوع است و چنانچه ماشینی در روز به جنگل برود بازرسان باک ماشینها را بازرسی میکنند که متخلفان چوب حمل نکرده باشند اما رفتوآمد آنها در شب آزاد است که افراد سودجو در این شرایط جنگلها را قطع کردند و شاخههای درختان را در خاک فرو کردهاند و با عکسبرداری بیان کردند که "این مناطق که جنگلی نبوده ما جنگل ایجاد کردیم"، همین اقدامات سبب شده که جنگلهای کشورمان از بین بروند.
از سوی دیگر توسعه کارخانههای چوب و خرید چوبهای کشاورزان سبب شده کشاورزان سطح وسیعی را به کاشت درخت اختصاص دادند که هم آبیاری نیاز ندارد، چون بارندگی کافی دارد، ضمن آنکه دولت مایل به خرید چوب تولیدی است و به این ترتیب زراعت جنگل در این منطقه رونق یافت، بهگونهای که در گیلان زمین جنگلها برای کاشت "صنوبر" واگذار شد، چون صنوبر در طول یک سال 4 متر رشد میکند.
بهرهبرداریهای بیرویه از جنگلها چه عواقبی در سالهای آینده خواهد داشت؟ آیا سیلهای اخیر متأثر از تخریب جنگلها بوده است؟
کردوانی: عواقب زیادی داشته که اکنون جنگلهای کشورمان از بین رفتهاند. وقتی میگویم چه عواقبی باید بهسراغ اهمیت جنگل برویم، امسال این بارندگیها فوایدی برای جنگلهای کشورمان داشته است، چرا؟ بهدلیل اینکه میگویند جنگلها مادر رودخانهها هستند، هر کجا که جنگل وجود دارد چشمهسار ایجاد میشود بارانهای شدید با نبود پوششهای گیاهی و فرسایش خاک، سیلها را روان میکنند.
شاهد بودید که در بارندگیهای اخیر امسال کوهستانهای مملو از جنگل چشمههای آنها آبدار شدند اما مناطقی که جنگلهای آنها نابود شده بودند سیلابها خسارتهای بسیاری را ایجاد کردند و با افزایش سرعت سیلها بهدلیل نبود پوشش گیاهی و درختان، خاک و گلولای همراه سیل همراه شدند و رسوبها سدها را پر کردند که با این خسارتها هم عمر سدها کاهش یافت و هم با قدرت بالای آب؛ خانهها و زمینهای کشاورزی تخریب شدند.
بارندگیهایی که اتفاق افتاده است گلولای زیادی را حمل میکند. گلولای چند مسئله ایجاد کرده، خاک بستر حیات است و اگر از زمین کنده شود دیگر بستر حیات و حاصلخیز نیست. هنگامی که باران میآید، سیل ایجاد میشود و قدرت تخریبش بیشتر است.
آیا بازدارندگی کافی برای تخریب جنگلها وجود دارد؟
کردوانی: بازدارندگی یعنی باید مدیریت صحیح برای جنگلها تعیین میکردند، بهعنوان نمونه میگویند از 4 دهه پیش تاکنون 5 میلیون هکتار از جنگلهای کشورمان کاهش یافته و یا از سال گذشته تا امسال این میزان از حجم درختان جنگلی کم شده بنابراین مدیریت درست نداریم، چنانچه مدیریت صحیحی باشد بهنحو درستی بهرهبرداری میشود و جنگل و چوب مورد نیاز داخل هم داریم، اما چون قدرتشان نمیرسید لایحه عدم بهرهبرداری از جنگل تا چندین سال آینده را به مجلس ارائه دادند که این طرح بسیار تأسفبار است، چرا؟ زیرا با این اقدام دیگر مأموری حافظ جنگلها نیست و امکان دارد افرادی شبها غیرقانونی در صدد قطع درختان باشند. جنگلها نیاز به بازدارندگی بسیاری دارند که در آنها دزدی و خیانت نکنند.
نقش جامعه معدنی در حفاظت از جنگلها در چه سطحی قرار دارد؟
کردوانی: در گذشته مردمی که خانههای آنها در جنگل بود و امکان سوخترسانی نداشتهاند از ضایعات گاو برای خودشان سوخت تأمین میکردند و برخی برای تأمین ذغال درختان را قطع میکردند تا اینکه زمان دولت قبلی گازرسانی به روستاها اجرایی شد و سوخت با قیمت مناسب به دست روستاییان میرسید و دیگر قطع درختان توسط روستاییها انجام نشد اما اکنون نرخ گازها گران شده و به روستاها نمیرسد.
در جنگلهای شمال قبلاً دامداریها، "گالیشها" بودند که حتی وسایل زندگی آنها از چوب بود و سالی چند درخت را برای تأمین سوخت گرمایی و تهیه غذای خودشان قطع کرده و جنگلها را هم حفظ میکردند اما با اجرای طرح حفاظت جنگلها این افراد را بیرون کردند زیرا تا زمانی که آنان بودند نمیتوانستند اقدام و تخریبی انجام دهند و با راندن آنها، هزاران هکتار از جنگلها را اجاره دادهاند و با واگذاری به مهندسان و مشاوران املاک اینگونه جنگلهای شمال کشورمان را تخریب و نابود کردهاند که اقدامی کاملاً اشتباه بوده و هست.
آینده جنگلهای غرب ایران را چگونه میبینید؟
کردوانی: در منطقه زاگرس بهدلیل بهرهبرداری بیرویه جنگلها نابود شدهاند که این بهرهبرداری را ممنوع کردهاند اما تخریب دیگر جنگلهای کشورمان دلایل دیگری دارند، در این مناطق قطع درختان حکم قتل را دارد، برای همین برخی از افراد برای خشک کردن درختان بلوط در میانههای جنگل پای درختان گازوئیل و یا پودر اوره میریزند و پس از چند ماه درخت خشک میشود و بعد به اداره منابع طبیعی اطلاع میدهند که این درختان خشک شدهاند، یا آنها میدانند یا نمیدانند امکان دارد ارتباطی نیز میانشان وجود داشته باشند اما این افراد با اخذ مجوز درختان را قطع میکنند و حتی جای آنها تریاک کاشتهاند که این مورد نیز کشف شد و هر روز هم گزارش آنها به بنده مخابره میشود. براساس گزارشها برخی درصدد نابودی جنگلهایی در استان فارس هستند، درختان آنها را قطع کردند و بهجای آنها تریاک کاشتهاند.
همچنین چرای دامها در جنگلها سبب نابودی پوشش گیاهان شده و از سوی دیگر لولهکشی گاز در استانها و روستاها و جادهسازی هم علت اصلی قطع و تخریب جنگلها در مناطق مختلف کشورمان است. دلیل دیگر تنک شدن جنگلهای بلوط استخراج معادن است زیرا استخراج معادن به جادهسازی و لولهکشی گاز نیاز دارد؛ از این رو درختان قطع شدند.
از سوی دیگر بهدلیل گرم شدن کره زمین، سطح تعرق افزایش یافته یعنی خروج آب از گیاه زیاد شده و با نبود بارندگیها خاکهای جنگل ذخیره آبها را از دست دادند و جنگلها، درختان و پوششهای گیاهی خشک شدند اعلام کردند که جنگلهای غرب کشورمان پیر شدند این ادعاها در زمینه پیر شدن جنگلهای بلوط صحیح نیست چرا که این مناطق بارندگی کمی دارند، میزان درختان آنها کاهش مییابد.
همچنین بهدلیل خشکسالی، چاههایی برای تأمین آب شرب و در پاییندست شهرهای این مناطق برای تأمین آب مورد نیاز کشاورزی حفر شد و با این اقدام دیگر آبی از زیر زمین به این جنگلها نمیرسد.
شرایط جنگلهای جنوب کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
کردوانی: وضعیت جنگلهای دریایی حرا نامناسب است. در سواحل جنوب کشور مرتع نداریم و دو نوع درخت در آن موجود است؛ یکی درختانی که در دشتها رشد میکنند که شترها بهدلیل بلند بودن قدشان از آن تغذیه کرده و چوپانها برای تغذیه دام اقدام به شکستن شاخهها میکنند.
نوع دیگر درختان سواحل جنوبی جنگلهای "حرا" هستند، افرادی که به دریا نزدیکتر هستند، با دهها قایق به جنگلهای حرا میروند و بهجای آنکه سرشاخهها را ببرند، بهگونهای درختان را برای فروش قطع میکنند که امکان رشد مجدد آن فراهم نیست. بهدلیل عدم گازرسانی به این مناطق ساکنان برگهای همین درختان را برای احشام خود استفاده میکنند و از تنه آنها هم برای تأمین غذا استفاده میکنند.
چه راهبردی میتوان برای جلوگیری از روند تخریب جنگلها در سطح شهروندی ارایه کرد؟
کردوانی: استفاده از آب دریا برای کشاورزی یکی از این پیشنهادات است هماکنون در جنوب کشورمان مرتع نداریم و قیمت گوشت قرمز هم بسیار بالاست اما میتوانیم از آب خلیجفارس برای پرورش میگو استفاده کنیم و از مرز 2 هزار کیلومتر در این منطقه برای ایجاد کانال بهرهبرداری کرده و با توجه به عدم کاشت ذرت، جو و مرتع بهدلیل کمبود آب سالی دو مرتبه میگو پرورش دهیم و حتی صادر کنیم.
از سوی دیگر با وضعیت خشکسالی کشور دیگر نمیتوانیم با حفر چاههای کمعمق به آب برسیم بنابراین کشور ژاپن که 1500 میلیمتر بارندگی دارند، سیستمهای قنات را از ایران دریافت و اقدام به ایجاد قنات کرده است ما نیز باید این اقدام را در دستور کار قرار دهیم.