به گزارش پایداری ملی، تفاوت و تعیین مرز بین تحقیقات بیولوژیکی مفید و مضر امروزه دشوار شده است. پیشرفتهای علوم زیستی وعدههای شگفتانگیزی را برای درمان بیماریها و شیوههای جدید درمان ارائه میدهند اما همان دانش و تجهیزات میتواند برای مهندسی پاتوژنهای مرگبار بکار گرفته شود. پیشرفت سریع در بیوتکنولوژی به این معناست که اکثر کشورهای دارای صنابع دارویی و پزشکی دارای دانش و ابزار لازم برای تولید سلاحهای بیولوژیک هستند. با گسترش فناوری و دانش، خطر آزمایشگاه نامناسب افزایش مییابد و پیامدهای آن از حوادث خطرناک آزمایشگاهی تا پراکنش میکروبها و ویروسها به نحوی که خارج از کنترل سیستمهای بهداشت عمومی باشد متغیر است. سلاحهای بیولوژیک از میکروارگانیسمها یا سموم طبیعی برای تولید بیماری در انسان حیوان یا گیاه استفاده میکنند. آنها به عنوان یک سلاح نیاز به وسیلهای برای انتقال دارند اما برای این انتقال نیازی نیست از بمب و موشک استفاده شود.
یک کشور یا گروه تروریستی میتواند از طریق عرضه مواد غذایی، آب، لوازم بهداشتی و یا استفاده از حشرات و پرندگان به هدف خود برسد. در مورد مالکیت و استفاده از سلاحهای زیستی توافق گستردهای وجود دارد. اکثر کشورهای دارای این فناوریها عضو کنوانسیون سلاحهای زیستی و سموم هستند اما واقعیت این است که هیچ راهی برای راستیآزمایی و پایبندی به تعهدات وجود ندارد. شیوع ویروس آبولا در سال 2014 در غرب آفریقا آسیبپذیری جامعه بشری را در مقیاس کلی در ارتباط با گسترش بیماریها به نمایش گذاشت. تهدیدات بیولوژیک به لحاظ ماهوی جزء تهدیدات نامتقارن به شمار میروند چرا که آنها به ما حمله میکنند و ما حداقل آمادگی را در این زمینه داریم. بهخاطر متنوع بودن این تهدیدات تقریبا بسیار مشکل است که بتوان پاسخی متمرکز و موثر به آنها داد و اغلب از زمان و مکان حمله بیولوژیکی اطلاعی در دست نیست.
زمانی که صحبت از تهدیدات بیولوژیک به میان میان شاید آنفلوآنزای بزرگ بیش از همه خودنمایی میکند. در اوج جنگ جهانی اول مرگبارترین ویروس آنفلوآنزای تاریحی در اردوگاه ارتش آمریکا در فورت ریلی کانزاس رخ داد که طی آن دو سوم پایگاههای ارتش آمریکا عفونت شدید را تجربه کردند و در مجموع بین 20 تا 50 میلیون نفر از مردم جهان را به کام مرگ فرستاد که جمعیتی بسیار بیشتر از تلفات طاعون قرون وسطی به شمار میرود. این بیماری اکثر افراد را طی 24 هفته از پا درمیآورد. در مقایسه با ویروس ایدز که ممکن است 24 سال برای کشتن یک فرد طول بکشد. نکته حیرانکننده این است این اتفاق در قرون وسطی نیفتاده بلکه در فاصله سالهای 1918و 1920 در اولین نقطههای تلاقی علم و بیماریهای همهگیر اتفاق افتاده است.
تهدیدات و حملات بیولوژیک امروزه یک واقعیت مسلم هستند که جامعه جهانی با آن مواجه است. زمانیکه الکساندر فلمینگ پنیسیلین را کشف کرد، دورهای را پیشبینی نمود که در آن عصر آنتیبیوتیکها بتدریج کارایی خود را از دست داده و نهایتا بیاثر میشوند. به نظر میرسد ما در حال نزدیک شدن به آن دوره هستیم. سرطانها و دیگر بیماریهایهای مقاوم به دارو روزبهروز در حال گسترش هستند. تنها در ایالات متحده حدود 2 میلیون نفر مبتلا به باکتری مقاوم در برابر دارو هستند و سالانه در جهان حدود 700 هزار نفر در اثر عفونتهای میکروبی مقاوم به آنتیبیوتیک تلف میشوند. در این زمینه پیشبینی دهههای آتی نگران کنندهتر است. در سال 2014 نخستوزیر بریتانیا گزارشی را از یک اقتصاددان ارائه داد که پیشبینی کرده بود با این روند و بدون بکارگیری سیاستهای کنترلی تا سال 2050 سالانه 10 میلیون نفر در اثر بیماریهای ویروسی و میکروبی مقاوم به دارو از بین خواهند رفت و خسارت اقتصادی این امر بیش از 100 تریلیون دلار خواهد بود. چالش اساسی دیگر در این حوزه گران بودن و مشکل بودن کشف، تولید و توسعه آنتیبیوتیکهاست که فرایندی طاقت فرساست و بر همین اساس میتوان گفت از سال 1984 تاکنون هیچ آنتی بیوتیک جدید کشف و ساخته نشده است.
در مقابل همانطور که گفته شد سهولت تولید و انتقال این عناصر بیولوژیک خیرهکننده است.یک زیستشناس در گوشهای از دنیا میتواند در آزمایشگاه یک میکروب با قابلیت انتقالپذیری بالا و قدرت تخریب مرگبار با هزینهای کمتر از 200 دلار تولید کند و آن را به سریعترین روش به اقصی نقاط جهان برساند و تقریبا هیچ مقررات ممنوعیت معامله در این زمینه وجود ندارد. با این تفاسیر صحبت از جنگی بیولوژیکی به میان میآید که در آن بر خلاف دیگر روشهای کشتار جمعی، آثار و تبعات آن تازه بعد از حمله نمایان میشود. همانطور که اشاره شد مشخصه حملات بیولوژیک این است که بسیار آهسته عمل میکنند. اگر ویروس بیماری توسط یک هواپیمای باری یا مسافری انتقال داده شده باشد معمولا در یک یا دو هفته اول هیچ نشانهای از آن نیست اما علائم قربانیان بعد از چند هفته کم کم آشکار میشود. درست زمانیکه که دیگر پیداکردن منشاء اولیه آن بسیار مشکل است. در آن زمان رانندگان، مسافران، کارکنان و بارها به نقاط مختلف کشور پراکنده شدهاند و عامل بیماری حسابی پخش شده است. بنابراین در این خصوص تکنولوژی تشخیص زودهنگام گامی بسیار حیاتی است.
در زمینه مقابله با تهدیدات بیولوژیک علاوه بر طرحهای کلان ملی باید از سطح فرد و خانواده شروع کرد. یک برنامه اضطراری خانوادگی برای مقابله با تهدیدات بیولوژیک و در زمان وقوع بیماری لازم است و لازم است که همه اعضای خانواده با نحوه اجرای این برنامه در زمان وقوع خطر بیولوژیک آشنایی دقیق داشته باشند. به دلایل بسیاری باید تلاشهای استراتژیک در زمینه تهدیدات بیولوژیک در جامعه جهانی افزایش یابد. در این زمینه شاهد شکافی نسبتا بزرگ بین استراتژی سازمانهای جهانی و قدرتهای بزرگ هستیم. کشورهای تولیدکننده محصولات غذایی در خصوص اشاعه باکتریهای مقاوم به درمان اقدام مهمی انجام نمیدهند و در محصولات کشاورزی و دامی خود بیمحابا از این داروها و مکملها استفاده میکنند. به نگرانیهای فوق باید نگرانی ناشی از وجود پتانسیل ایجاد سلاحی که فرد یا گروه خاصی را هدف قرار دهد اضافه کرد. مقاله سال 2012 نشریه آتلانیک با عنوان "هک کردن DNA رئیس جمهور" نمونهای از این نگرانی است و هشدار میدهد که در آیندهای نزدیک از طریق ویرایش ژنتیکی یک سلاح بیولوژیک برای هدف قراردادن جمعیتی خاص با ویژگیهای ژنتیکی مشترک ساخته شود. این دستکاری بیولوژیکی فقط مخصوص انسان نیست و گونههای گیاهی و جانوری به مراتب بیشتر در معرض این آسیب هستند و میتوان با یک ویرایش ژنتیکی عامدانه یک قحطی بزرگ را رقم زد.
آنچه که مشخص است یک پیچیدگی و بغرنجی خاصی در حوزه تهدیدات بیولوژیک اعم از تهدیدات با منشاء طبیعی و یا تهدیدات عمدی وجود دارد که مقابله با آنها بعضا خارج از توان سازمانهای بینالمللی و جامعه جهانی است و میتوانند فاجعه جهانی به بار آورند. بنابراین تلاش برای مقابله با آن نیز باید با همین پیچیدگی باشد و سادهانگاری آن یقینا میتواند شکست استراتژیها را به دنبال داشته باشد. تدوین پیوستهای الزامآور بیولوژیکی برای مراکز کارخانجات صنایع و شرکتها و سنجش مستمر میزان آمادگی آنها در مقابله با تهدیدات زیستی، ارزیابی دقیق آسیبپذیری در مقابل این تهدیدات، توسعه کلی دانش بیوتکنولوژی و رصد کردن اوضاع جهانی تهدیدات بیولوژیک از گامهای مهم در این خصوص میباشد.