به گزارش پایداری ملی، دانشکده رسمی فرماندهی عملیات ویژه آمریکا یک مقاله جدید منتشر کرده که تاریخچه مداخلات چند دههای وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) در سراسر جهان در آن عنوان شده است.
بنا بر گزارش «نیوزویک»، دانشکده تربیت نیروهای ویژه ارتش آمریکا این مقاله را با این هدف ارائه کرده تا بینشی در میان نیروهای خود ایجاد کند در خصوص اینکه چطور از اینگونه روشها و رویکردهای مورد استفاده پنتاگون در سالهای گذشته برای براندازی در کشورهای مختلف، میتوان در شرایط فعلی و آینده به بهترین شکل ممکن استفاده کرد.
این پژوهش ۲۵۰ صفحهای با عنوان «حمایت از مقاومت: اهداف راهبردی و اثرگذاری» را «ویل ایروین» کهنهسرباز نیروهای ویژه ارتش آمریکا گردآوری کرده که دانشگاه رسمی عملیات ویژه مشترک ارتش آمریکا نیز آن را هفته گذشته به چاپ رساند.
هر چند در مقدمه ناشر این پژوهش عنوان شده که تمام دیدگاههای مطرح شده در آن «تماماً متعلق به نویسنده است»، اما نتایج عنوان شده، نگاهی جامع به چگونگی حمایت آمریکا از تلاشها برای اعمال فشار، تضعیف و براندازی دولتهای خارجی دارد.
کتابچه «حمایت از مقاومت: اهداف راهبردی و اثرگذاری»، تألیف «ویل ایروین» کهنهسرباز نیروهای ویژه ارتش آمریکا
این گزارش ۴۷ مطالعه موردی از سالهای ۱۹۴۱ تا ۲۰۰۳ میلادی را شامل میشود و جزئیاتی را از توطئهها علیه نیروهای متحدین در جنگ جهانی دوم گرفته تا تقویت نیروهای ضدکمونیست طی جنگ سرد و در نهایت دشمنتراشی پس از حوادث یازده سپتامبر در افغانستان و عراق مطرح کرده است.
با این وجود، بسیاری از کودتاهای تحت رهبری واشنگتن طی ۷۰ سال گذشته در این مطالعه عنوان نشده و دلیل آن نیز به این صورت مطرح شده که «این موارد شامل جنبشهای مقاومت قانونی نبوده است».
در این گزارش آمده، «این اثر میتواند به عنوان یک مرجع معیار در خصوص جنبشهای مقاومت (معارضان کشورهای خارجی) به نفع نیروهای عملیات ویژه و رهبری غیرنظامی آن مورد استفاده قرار گیرد».
به طور کلی، مواردی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته در سه گروه حمایتی اصلی از جنبشهای مقاومتی شامل «ایجاد اخلال»، «فشار و تهدید» و «تغییر رژیم» تقسیمبندی شده است و بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، «از سال ۱۹۴۰ به بعد حدود ۷۰ درصد از عملیات «حمایت از جنبشهای مقاومتی» (حمایت از معارضان در کشورهای خارجی) برای اهدافی با تمرکز بر ایجاد اخلال [در کشورهای خارجی] مورد استفاده قرار گرفته و بقیه موارد نیز یا با هدف فشار و تهدید بوده و یا با هدف براندازی.»
به طور کلی از ۴۷ مورد بررسی شده در این پژوهش، ۲۳ مورد در نهایت به عنوان عملیات «موفق» ثبت شده در شرایطی که ۲۰ مورد نیز با عنوان «شکست» به ثبت رسیده و دو مورد دیگر نیز «نسبتا موفق» توصیف شدهاند و البته ۲ مورد نهایی که هر دو نیز در زمان جنگ جهانی دوم انجام شده، با عنوان عملیات «بینتیجه» طبقهبندی شدهاند.
نکته جالب توجه این است که در تقریبا سه چهارم مواردی که با عنوان «عملیات موفق» یا «نسبتا موفق» طبقهبندی شدهاند، شیوه «تهدید و زور» موفقترین روش بوده است و رویکرد «تغییر رژیم» نیز در ۲۹ درصد موارد بررسی شده، نتیجه مطلوب را حاصل کرده است.
یکی دیگر از نتایج حاصل در این پژوهش این است که اکثر عملیاتی که در زمان جنگ انجام شده، موفقتر از عملیاتی بوده که در زمان صلح انجام گرفته است و «حمایت از جنبشهای مقاومت مدنی غیرخشونتبار به نظر موفقتر از حمایت از مقاومتهای مسلحانه بوده است»، علاوه بر این، این عملیات زمانی که «در حمایت مستقیم از یک کمپین نظامی انجام شده بسیار موفقتر از زمانی بوده که یک عملیات مستقل صورت گرفته است».
به عقیده نویسنده این گزارش، از میان موارد بررسی شده که منجر به شکست شده، دستکم ۸ مورد، به دلیل شکافهای امنیتی بوده که به «دشمن پیش از انجام عملیات خط داده است» و بخش مهمی از آن به دلیل پخش در رسانههای آمریکایی بوده است، نظیر آنچه که در روزنامهها درباره حمایت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از کودتای شکستخورده موسوم به ماجرای «خلیج خوکها» در کوبا منتشر شد.
این پژوهش همچنین از برخی نتایج این عملیات با عنوان «پیامدهای ناخواسته» یاد کرده است، نظیر ملحق شدن بخشی از نیروهای موسوم به «مجاهدین افغان» که از حمایت آمریکا برخوردار بودند به نیروهای طالبان و القاعده.
در توضیحاتی که در ابتدای این کتابچه ۲۵۰ صفحهای که در مرکز مطالعات راهبری و دانشگاه عملیات ویژه مشترک ارتش آمریکا به چاب رسیده است، درباره انتشارات این مراکز تأکید شده که تمام این انتشارات با جامعه هدفی شامل متخصصان امنیتی، دانشجویان نیروهای عملیات ویژه ارتش آمریکا و رهبران و فرماندهان نظامی سعی دارد تا به توسعه دانش فرماندهی مشترک نیروهای عملیات ویژه ارتش آمریکا بیفزاید و مأموریت آن نیز آماده کردن نیروهای این مرکز برای اثرگذاری بر محیط استراتژیک و راهبردی در آینده است و در عمل پژوهشهایی را منتشر میکند که نقش مهمی در تحقق اهداف این مرکز ایفا کرده باشند.
اگرچه این پژوهش که با هدف ارائه یک بینش کلی در خصوص عملیات «براندازی» و «فشار و تهدید و زور» و همچنین «ایجاد اخلال» در روند حاکمیت دیگر کشورها با نقش موثر پنتاگون در چندین دهه گذشته تا پیش از سال ۲۰۰۳میلادی تهیه شده، اما دولت آمریکا در سالهای اخیر نیز در بسیاری موارد از جمله حمایتی که از نیروهای معارض در سوریه برای براندازی دولت «بشار اسد» رئیسجمهور مشروع سوریه انجام داد و یا با حمایت مستقیم از «خوان گوایدو» رهبر مخالفان ونزوئلا در راستای براندازی حکومت «نیکلاس مادورو» رئیسجمهور منتخب و مشروع ونزوئلا، ثابت کرد که در سالهای پس از ۲۰۰۳ تاکنون نیز حتی برای لحظهای این سیاستهای خود را برای اجرای «توطئه براندازی» در کشورهایی که در برابر زورگوییهایش ایستادگی کنند، تغییر نداده است و این کتابچه جدید که در دانشکده تربیت نیروهای ویژه ارتش آمریکا منتشر شده به نظر میرسد که سعی دارد تا این سیاستها در میان نیروهای جدید و آینده ارتش خود نهادینه کند.