به گزارش پایداری ملی، پیمان کمپ دیوید با نام عربی «اتفاقیة کامب دیفید» و نام عبری «הסכמי קמפ דייוויד» در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ مصادف با ۲۶ شهریور سال ۱۳۵۷ یعنی درست چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توسط انور سادات رییس جمهور مصر و مناخیم بگین رییس جمهور دولت جعلی اسراییل با میانجی گری جیمی کارتر رییس جمهور آمریکا به امضا رسید.
اما چه شد مصر به عنوان بزرگترین کشور عرب بی اعتنا به دیگر کشورهای عربی، حاضر به صلح با اسراییل شد؟ و آیا نفع امضای این پیمان به قهر و تحریم اقتصادی دیگر دول عربی و حتی تغییر مرکزیت اتحادیه عرب از قاهره به تونس برای سادات میچربید یا خیر؟
جنگ شش روزه با اسراییل برای مصر بسیار پر هزینه تمام شد. از یک طرف بخشی از خاکش از جمله صحرای سینا اشغال شد و از طرف دیگرمنابع مالی زیادی را دست داد. در واقع مصر بیشترین آسیب را نسبت به دیگر کشور های عربی در جنگ اعراب و اسراییل متحمل شد.
علی القاعده سادات به عنوان رییس جمهور این کشور توقع داشت دول عربی دیگر کشورش را در مقابل چنین خسارتی یاری دهند اما کمک آنها در حد و حدود ضرری نبود که به آن مبتلا شدند. کشورهای عربی کمک هایشان تبلیغاتی بود و برای مصر نمی صرفید کنارشان بیاستد. در واقع اتحادیه عرب نفعی برای مصر نداشت. اگر هم قرار بود کمکی صورت بگیرد بیشترین هزینه را سعودیها تامین می کردند و مصر که مشکل دیرینه با این کشور داشت حاضر نبود زیر منت سعودیها برود.
آن ایام مصر در یک فقر عجیب به سر می برد و اعتبارش هم از دست رفته بود. با این وصف واضح است که توان جنگ هم نداشت. هرچند ذکر این نکته لازم است که سادات آدم چنین جنگی هم نبود!
هم زمان با این مشکلات طرفداران جمال عبدالناصر رییس جمهور محبوب مصر هم به سادات فشار می آوردند تا صحرای سینا را از دشمن پس بگیرد، تا وعدهای که ناصر پیش از او به مردم خود داده بود محقق شود. از طرفی با توجه به فضای جنگ سرد و بازی کردن مصر در زمین شوروی این توقع می رفت که ابرقدرت شرق به آنها کمک کند اما روس و شوروی هم کمکی به آنها نکردند، لذا سادات تصمیم گرفت به سمت قدرت آمریکا کشیده شود و تمام مسائل مالی و ... را با کمک آمریکا حل کند. اگر چه ایالات متحده توقعات مصر را برآورده نکرد اما تا حدودی مساعدتهایی کرد. سادات تا پایان عمر تلویحا می گفت چیزی که می خواستیم آمریکا برایمان تامین نکرد.
مناخیم بگین رییس جمهور وقت رژیم اشغالگر اسراییلی هم به دلیل جنگهای به وجود آمده تصمیم داشت شخصیت خود را در نگاه جهانی بهبود بخشد و چهره مثبتی از خود به نمایش بگذارد. او به چند کشور اروپایی سفر کرد و موافقتش با نشستن بر سر میز صلح با سادات نیز در همین رابطه بود. هرچند که دست یابی به صلح و به رسمیت شناختن اسراییل توسط بزرگترین کشور عربی هم دستاورد کمی برای بگین نبود.
اینگونه شد که با چراغ سبز سادات و بگین، جیمی کارتر در محل یکی از استراحتگاه هایش یعنی کمپ دیوید بساط چند روزه ای برای یک صلح مهم را مهیا کرد. سپس مناخیم بگین و سادات را دعوت کرد و هر کدام را در اتاق جداگانه ای اسکان داد. چند روز اول مذاکرات روی کاغذ و توسط کارتر رد و بدل می شد اما نهایت روز سیزدهم نزدیک بود سادات بزند زیر میز و خاک آنجا را بدون هیچ صلح و امضای تفاهم نامه ای ترک کند. اما نهایت با پا درمیانی کارتر بر سر میز مذاکرات نشست و پیمان صلح با هشت بند از جمله باز پس گیری صحرای سینا از اسراییل را امضا کرد.
پس از این اتفاق الجزایر، سازمان آزادی بخش فلسطین، سوریه، لیبى و یمن جنوبى در مقابله با این قرارداد، «جبهه پایدارى» را تشکیل دادند. این جبهه مهمترین هدفش مبارزه با صهیونیسم و آزادی فلسطین بود، هرچند مبتنی بر ایدئولوژی پان عربیسم عمل میکرد اما همه کشورها و تحولاتی را که در راستای این هدف حرکت می کردند، مورد حمایت قرار میداد.
موضع ایران و رژیم طاغوتی پهلوی نیز حمایت از صلح کمپ دیوید بود. درواقع میتوان گفت یکی از نقاط اشتراک فکری و استراتژیکی انور سادات و محمدرضا پهلوی، علاقه به ایجاد رابطه مسالمت آمیز با اسرائیل بود. چنانچه در هنگام امضای قرارداد کمپ دیوید، اردشیر زاهدی به نمایندگی از شاه ایران در کاخ سفید حضور پیدا کرد و بلافاصله پس از امضای این قرارداد، برقراری روابط سیاسی میان اسرائیل و مصر را از سوی شاه ایران به هر دو آنها تبریک گفت.
اما درست چند ماه بعد از امضای این قرار داد ننگین، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز پنجم فروردین ۱۳۵۸ پیامی را به مناسبت صلح مصر و اسرائیل خطاب به مسلمانان جهان صادر و این قرارداد را محکوم کردند. متن پیام امام چنین بود:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
این جانب بیش از پانزده سال است که خطر اسرائیل غاصب را گوشزد کرده ام و به دوَل و ملل عرب این حقیقت را اعلام نمودهام. اکنون با طرح استعمارى صلح مصر و اسرائیل، این خطر بیشتر و نزدیکتر و جدیتر شده است. سادات با قبول این صلح، وابستگى خود را به دولت استعمارگر امریکا آشکارتر نمود. از دوست شاه سابق ایران بیش از این نمى توان انتظار داشت. ایران خود را همگام با برادران مسلمان کشورهاى عربى دانسته و خود را در تصمیم گیری هاى آنان شریک مى داند. ایران صلح سادات و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب مى داند و موضع هاى سیاسى کشورهاى مخالف این پیمان را تأیید مىکند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
۵/۱/۱۳۵۸
روح اللَّه الموسوی الخمینى
(صحیفه امام، ج۶، ص: ۴۱۰)»
اما مواضع قدرتمند و جدی حضرت امام(ره) در حمایت از حقوق پایمال شده فلسطینیان در این پیمان همین جا ختم نشد. ایشان به تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۸ در قم نامهای در خصوص قطع رابطه ایران و مصر خطاب به وزیر وقت امور خارجه ایران نوشتند:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقاى دکتر ابراهیم یزدى، وزیر امور خارجه
با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بىچون و چراى دولت
مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهورى اسلامى ایران قطع روابط
دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید.
روح اللَّه الموسوى الخمینى
صحیفه امام، ج۷، ص: ۶۸۱»
چند ماه پس از پیمان کمپ دیوید روز ۱۴ مهر ۱۳۶۰ شهید خالد بن احمد شوقی اسلامبولی از مبارزین مصری هنگامیکه واحدهای ارتش و نظامیان کشور مصر در سالگرد جنگ رمضان در برابر انور سادات رژه میرفتند، ساعت ۱۲:۴۰ به همراه سه تن از همرزمانش انور سادات را وسط مراسم ترور کردند.
در این حمله، انور سادات بشدت زخمی شد و با بالگرد نظامی به بیمارستان معادی برده شد. ۵ نفر دیگر نیز کشته و ۲۸ نفر زخمی شدند که ۴ نفر آمریکایی بین آنان بود. سادات در بیمارستان در حالت کما به سر میبرد و خون از دهانش بیرون میزد. گلولهها و ترکشها ناحیه چپ سینهاش را شکافته بودند. گردن و زانوها و کمر او بشدت مصدوم شده بود و قبل از آن که اقدام پزشکی روی سادات انجام بگیرد، به هلاکت رسید. در گزارش پزشکی که بعداً پخش شد، اعلام گردید که مرگ سادات در ساعت چهارده و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر روز سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۶۰ و به سبب شوک شدید و خونریزی داخلی در ناحیه سینه و پاره شدن شش چپ و شریانهای اصلی قلب اتفاق افتاده است.
خالد و دوستانش نیز دستگیر و روانه زندان شدند. او و سایر متهمان در قفسهای فولادی در دادگاه شرکت میکردند. وی طی جلسات محاکمه، انگیزهاش را از قتل انور سادات، بستن پیمان سازشکارانه کمپدیوید اعلام کرد و معتقد بود این کار خیانتی بزرگ به آرمان رهایی فلسطین است. خالد در دادگاه فریاد میکشید «انا خالد اسلامبولی، انا قاتل السادات، انا قاتل الفرعون، انا قاتل الطاغوت فی سبیل الله». متهمان دیگر نیز با صدای بلندِ الله اکبر گفتههای او را تأیید میکردند.
سپس در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۱ با امضا و تأیید حسنی مبارک به شهادت رسیدند. هنگام اجرای حکم اعدام، یکی از افسران، حکم را چنین قرائت کرد: «شما به خاطر ترور رئیسجمهور محکوم به اعدام شدهاید. آخرین خواسته شما چیست؟»
خالد تقاضای فرصت برای دو رکعت نماز کرد تا به استقبال شهادت برود. زمانی که مأموران قصد بستن چشمهای آنان را داشتند، فریادشان بلند شد: «اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أن محمد رسول الله».
دولت مصر از دادن اجساد به خانوادههایشان خودداری کرد و آنها را به طور پنهانی در گورستان ناشناسی به خاک سپرد. خانوادههای آنها در حالی که به یکدیگر تبریک میگفتند اعلام داشتند که تسلیت کسی را نمی پذیرند، چون فرزندانشان را جزء شهدا میدانند.
بدین ترتیب از زمان قطع
رابطه این دو کشور توسط حضرت امام خمینی(ره) اگر چه در برهههایی تلاشهایی
برای برقراری رابطه شد اما همچنان روابط بین دو کشور کما فی سابق است.