هم زمان با آغاز بحران سوریه در سال 2011 پروژه آمریکا برای نابسامانی خاورمیانه و زمینگیر کردن ایران در قالب پروژه هرج و مرج هوشمندانه کلید خورد.
به گزارش پایداری ملی، در ابتدا بسیاری بر این باور بودند که نظام سیاسی سوریه در پایان این پروژه سقوط خواهد کرد و دست پختی مشترک از ترکیه ، عربستان و آمریکا جایگزین نظام سیاسی سوریه می شود اما سیر تحولات مسیری دیگری را در پیش گرفت و رویارویی با نظام یکجانبه گرایی آمریکا باعث گردید تا روسیه به منظور حفظ توازن و مصالح خویش با قدرتی آشکار و در هماهنگی کامل با ایران وارد کارزار سوریه شده و معادلات منطقهای در حوزه خاورمیانه را دگرگون کند.
ایران محور اصلی مبارزه با داعش و تروریسم بود
در میان همه بازیگران بین المللی و منطقه ای و در حالی که جهان شاهد نخستین توافق هسته ای جهانی بین ایران و 1+5 در قالب برجام بود سیاست خارجی کشورمان در قالب دیپلماسی رویارویی نظامی مستقیم با داعش و ترویسم در منطقه خاورمیانه (به خصوص سوریه و عراق) توانست به اصلی ترین بازیگر تحولات نظامی و امنیتی خاورمیانه تبدیل شود ، ایفای نقشی که فقط با یک حضور خشک و خالی نبود چه آن که توانست علاوه بر بزرگترین دستاورد امنیتی و نظامی علیه تروریسم و داعش ، ریشه این دو پیکره شوم به هم تنیده را تا حدود زیادی در منطقه بخشکاند و بدین شکل ضمن تحقیق رویاهای سرکوب داعش، مصالح ملی و حفظ امنیت ملی ایران را نیز محقق کند.
داعش و ترویسم در عراق و سوریه ایران را هدف گرفته بود
هنوز فراموش نکردیم که با سقوط موصل در سال 2014 چگونه در کمتر از 72 ساعت صدای طبل های جنگ داعش علیه ایران در مرزهای غربی کشورمان به گوش رسید و اگر تعیین و تبیین استراتژی های جدید تهران در منطقه در مبارزه با داعش عملی نمی گشت آنگاه به معنای واقعی می بایستی در داخل خاک کشورمان با داعش به نبرد می پرداختیم.
هفت سال جنگ علیه نظام سیاسی سوریه و جبهه مقاومت در خاورمیانه بر خلاف تصورات آمریکا و هم پیمانانش نه تنها موجب سقوط نظام سوریه نشد که به پاس کمک های مشترک نظامی ایران و روسیه و تحکیم نیروهای جبهه مقاومت در کنار بسیج امکانات داخلی مردمی سوریه و ارتش این کشور، جایگاه استراتژیک ایران و روسیه در سوریه تقویت شد و هم زمان با این دستاورد نظامی و امنیتی در سوریه ، هم پیمانی سیاسی برخی کشورها از جمله ترکیه با ائتلاف نظامی مشترک علیه داعش به رهبری آمریکا بر هم خورد و ترکیه در قالب توافق آستانه در کنار ایران و روسیه با همراهی دولت مرکزی سوریه قرار گرفت. شاید هیچ کس انتظار نداشت در حالی که ایران مذاکرات سخت هسته ای با 1+5 را ادامه میداد به نقشی فعال در تحولات خاورمیانه ، عراق و سوریه بپردازد.
استراتژی شکست داعش که توسط مستشاران نظامی ایران در داخل عراق و سوریه به شکل هم زمان تدوین و اجرا شد باعث گردید تا ارتش سوریه و عراق با همراهی بسیج داخلی این دو کشور و حمایت زمینی و هوایی مشترک ایران و روسیه به طور هم زمان بر مرزهای دو کشور مسلط شوند و نیروهای داعش را در شرق رود فرات به محاصره درآورند.
آمریکا که تلاش داشت تا با حضور نظامیاش در شمال شرق و با کمک نیروهای نظامی کرد سوریه ، موجبات جلوگیری از استقرار ارتش های عراق و سوریه بر مرزهای مشترک را فراهم کند در سایه پیشدستی اشتراتژیک ایران، در این سیاست شکست سنگینی خورد در حالی که آمریکا امیدوار بود تا داعش بتواند با عقبنشینی از داخل خاک عراق و سوریه ، مرزهای مشترک عراق و سوریه را از البوکمال تا مرزهای مشترک با اردن در دست داشته باشد تا سیاست های محاصره ایران در داخل خاورمیانه را رقم زند اما فرماندهی نظامی مشترک ایران با سوریه ، عراق ، جبهه مقاومت و فرماندهی ارتش روسیه همه نقشه های آمریکا را بر هم زد و نقشه های نظامی عراق و سوریه بر خلاف میل و رغبت آمریکا رقم خورد.
انتقال آمریکا از میدان نظامی ، امنیتی به میدان اقتصادی
با زیر پا گذاردن برجام و لغو یکجانبه آن توسط آمریکا، دولت ترامپ تلاش نمود تا بار دیگر سناریوی هرج و مرج هوشمندانه علیه مصالح مشترک کشورهای حوزه خاورمیانه و به خصوص ایران را در قالب انتقال از برنامه های نظامی به سوی برنامه های محاصره اقتصادی ایران با هدف فروپاشی نظام سیاسی کشورمان دنبال کند و به همین دلیل بود که واشنگتن نگاهی ویژه به مرزهای مشترک عراق و سوریه داشت جایی که اکنون در تحولات حوزه خاورمیانه نقشی کلیدی برای مقابله با سیاست های آمریکا علیه ایران ایفا میکند.
آن وقتی که آمریکا تلاش داشت تا داعش را بر مرزهای مشترک عراق و سوریه استقرار دهد مثل روز روشن بود که هدف اصلی آمریکا از این سیاست تکمیل پروژه محاصره اقتصادی کشورمان است تا در ادامه پروژه فروپاشی ایران ، موازنههای نظامی و امنیتی را در عراق و سوریه در اختیار داشته باشد.
تحولات گذشته منطبق با سیاست کنونی آمریکا بوده است
حالا با گذشت حدود دو سال از سقوط داعش در البوکمال ( نقطه مرزی سوریه با عراق ) و کنترل مرزهای مشترک عراق و سوریه توسط ارتش های این دو کشور ، همه باید به خوبی بدانند که مرز مشترک عراق و سوریه چه نقش مهمی در استراتژی شکست محاصره اقتصادی ایران بازی می کند و همگان حالا باید با دقتی دو چندان درک نمایند که چگونه استراتژی نظامی و امنیتی ترسیم شده در آن زمان توسط فرماندهان و مشاوران نظامی ایران در سوریه و عراق به بار نشسته است تا دیپلماسی سیاسی و اقتصادی ایران بر شانه استراتژی نظامی به ایفای نقش های جدید بپردازد.
از این مرحله به بعد است که باید برنامه های نظامی و امنیتی به پروژه های سیاسی و اقتصادی تبدیل شود تا ایران بار دیگر موفق شود تا شکستی دیگر بر سیاست های آمریکا تحمیل کند چه آن که همه به خوبی میدانیم که محور فرماندهی جنگ دولت ترامپ از پنتاگون به اتاق فرماندهی خزانه داری دولت آمریکا منتقل شده است تا ایران را از پای در آورند.
در سایه این تحولات سال 98 را چگونه می بینیم؟
شکی نیست که سال 98 برای کشورمان سالی سخت و پر تنش خواهد بود چرا که آمریکا تمام قدرت دیپلماسی خارجی خود را صرف آن کرده است تا ایران را با تکیه بر محاصره اقتصادی خفه کننده از پای در آورد از همین رو در حالی که پروندههایی همچون سوریه و یمن به سرانجام نرسیدهاند و داعش هنوز در عراق و سوریه نفس میکشد ، آمریکا بسیجی صد چندان نموده تا ایران را به عنوان پرونده اصلی باز در منطقه خاورمیانه نگه داشته و همه ائتلافهای بین المللی گذشته همچون ائتلاف بین المللی علیه داعش و تروریسم را در خاورمیانه به ائتلافی بینالمللی و منطقهای علیه ایران تبدیل کند:
1- با خروج یکجانبه و غیرقانونی از برجام ، آمریکا تلاش دارد تا اروپا را به همین استراتژی تشویق و ترغیب کند. آمریکا با تصور این که فاز نظامی در سوریه و عراق در قالب حمایت داعش به هم خورده است اکنون در تلاش است جبههای متحد از حوزه اروپا تا هم پیمانانش در خاورمیانه علیه ایران ایجاد کند تا فاز محاصره کامل اقتصادی تجاری ایران عملی شود. آمریکا در نخستین گام موفق شد پای شرکتهای خصوصی بزرگ اروپایی را از ایران قطع کند و توانست بار دیگر قطع روابط بانکی ایران با خارج را عملی کند اما دولت آمریکا به خوبی میداند این پایان کار نیست و هنوز تا محاصره کامل اقتصادی ایران راهی طولانی در پیش دارد که ممکن است تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری آمریکا نیز کشیده شود چه آن که اشتباهات فاحش دولت ترامپ در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و اعتراف به اسرائیلی بودن بلندی های جولان سوریه و خروج های غیر قانونی از برخی موسسات سازمان ملل در حمایت از اسرائیل و جنگ تجاری آشکار با چین، همه و همه از دولت آمریکا دولتی سرکش و قانونگریز ترسیم نموده است که نه تنها هم پیمانان اروپاییاش را سرگردان که موجب بروز و احیای جنگ سرد جدید در جهان شده است.
2- با آن که اتحادیه اروپا در مقابل خروج یک جانبه آمریکا از برجام موضعی ثابت و مخالف اتخاذ نمود اما در مقابل سیاست یکجانبه گرای آمریکا در خاورمیانه و به خصوص در مقابل ایران هنوز نتوانسته تصمیماتی که متضمن مصالح اقتصادی ایران باشد را تامین کند با این حال همه می دانند که این وضعیت هرگز به معنای تشویق و ترغیب اروپا برای خروج از برجام نباید تلقی شود. با این همه ایران همچنان منتظر است تا ساز و کار مالی و بانکی اتحادیه اروپا چهره واقعی خود را به نمایش بگذارد و با سیاست های آمریکا در حوزه توافق برجام مقابله کند. با این همه می توان گفت سیاست اروپا هرگز در مقام جذب شدن در سیاست محاصره اقتصادی ایران نیست زیرا اروپا به خوبی می داند اگر ایران پای خود را به بیرون از حوزه همکاری در مبارزه با تروریسم در خاورمیانه بگذارد آن چنان طوفان بزرگی اروپا را فرا می گیرد که تا سال های سال نمی تواند در قالب سازش و سیاست های مسالمت جویانه آن را حل و فصل کند. بنابراین موازنه انتظار تا انتخابات ریاست جمهوری آتی آمریکا و بسط همکاری و حل و فصل مشکلات ساز و کار مالی اروپا همچنان باید برای هر دو طرف باز بماند.
3- ترکیه اکنون در پازل محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران جایی ندارد و با اطمینان می توان گفت که رجب طیب اردوغان تحت هیچ شرایطی حاضر به ورود به این بازی آمریکا نمی شود. همکاری های مثبت ایران ، روسیه و ترکیه در قالب توافقات آستانه بیش از پیش برای آنکارا روشن کرده است که آمریکا طرف قابل اعتمادی برای ترکیه برای حفظ مصالح ملی ترکیه نیست.
4- روسیه که خود تحت محاصره اقتصادی آمریکا است به طور طبیعی آمریکا را در محاصره اقتصادی ایران همراهی نخواهد کرد. با آن که به دلیل تفاوت های زیاد در اقتصاد روسی و ایرانی شاید مسکو نتواند نقشی مستقیم در حل مشکلات اقتصادی ایران ایفا کند اما بدون شک این کشور هرگز در سطح سازمان ملل و شورای امنیت این اجازه را به ترامپ نمی دهد تا با تصویب قطعنامه های بین المللی پازل های محاصره اقتصادی ایران را تکمیل کند.
5- چین یک شریک بزرگ تجاری برای ایران تلقی میشود. طرح های بزرگ اقتصادی چین همچون گذر از راه ابریشم و فعال کردن این گذرگاه بزرگ اقتصادی با محاصره ایران نیز با تهدید روبرو شده است لذا اراده سیاسی و اقتصادی پکن هرگز با محاصره ایران توسط آمریکا کنار نمیآید با آن که ممکن است بسیاری از شرکتهای چینی و موسسات مالی و پولی به دلیل مجازات های مالی و تجاری از خیر تجارت با ایران بگذرند.
6- عربستان اکنون بزرگترین نقش هم پیمان آمریکا برای محاصره اقتصادی ایران را بازی می کند که آخرین آن تلاش برای حضور در بازار عراق و تنگ کردن جای پای ایران است. ریاض به خوبی می داند که با پرچم دشمنی با ایران و جنگ مستقیم اقتصادی با ایران نمی تواند جایی در عراق برای خود باز کند لذا با سیاست چراغ خاموش و کمک های مالی بزرگ تلاش دارد تا به مانع بزرگی برای اقتصاد ایران در این کشور تبدیل شود. وعده یک میلیارد دلاری ساخت شهرک ورزشی و اراده پیشنهادهای سرمایه گذاری وسوسهانگیز به بهترین سلاح ریاض برای مقابله با ایران در عراق تبدیل شده است. عربستان که از ترکیب سیاسی مجلس ، دولت و جریانات سیاسی عراق آگاه هست می داند که با علمداری محاصره اقتصادی ایران در عراق راه به جایی نمی برد.
با این همه عربستان با هماهنگی کامل با آمریکا، پای به کشور عراق گذاشته است تا اقتصاد ایران به سوی عراق را مسدود سازد.
این سیاست عربستان نشان میدهد بزرگترین گذرگاه اقتصادی ایران به سوی عراق، سوریه ، لبنان و دریای مدیترانه در دوران محاصره با خطر جدی روبرو است که باید هوشیارانه برای مقابله با آن گام برداشت.
7- کشورهای حوزه آسیای میانه ، افغانستان و پاکستان تقریبا از شرایط یکسانی برخوردارند. به استثنای افغانستان که به دلیل مراودات همجواری روابط اقتصادی خوبی با ایران دارد اما بقیه کشورهای این حوزه متاثر از سیاست های اقتصادی آمریکا و سعودی هستند. شاید اراده سیاسی این کشورها همراهی با آمریکا و سعودی در محاصره اقتصادی ایران نباشد اما تهدیدات آمریکا و سرمایه گذاری عربستان می تواند به عنوان جایگزینی برای روابط با ایران تلقی شود. فراموش نکنیم که یکی از بزرگترین موانع اجرایی خط لوله گاز ایران ، پاکستان و هند تا کنون سعودی بوده است که تلاش کرده با توسعه تجاری و سرمایه گذاری در هند و پاکستان هزینه های جدایی این کشورها از ایران در این طرح را پرداخت کند.
سفر اخیر محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به پاکستان و هند در همین چارچوب بوده است و این روند در این حوزه از کشورها همچنان توسط ریاض پیگیری خواهد شد.
8- عراق نه تنها به تنهایی به عنوان یک کشور مستقل اهمیت توسعه در روابط اقتصادی را دارد که به عنوان گذرگاه ایران به سوی دریای مدیترانه ، سوریه و لبنان نیز تلقی می شود. اهمیت این کشور از زمان نبرد برای استقرار بر روی مرزهای مشترک عراق و سوریه کاملا برای کشور ما روشن بوده است به همین دلیل است که آمریکا برای جدایی عراق از ایران از همه پناسیل های تهدید و تطمیع استفاده کرده و کاملا حساب شده دلاری های آمریکایی سعودی را به سوی این کشور روانه کرده است. مهمترین مسئله در این کشور این است که ما از همکاری های مشترک نظامی و امنیتی با دولت عراق به سوی توسعه همکاری های اقتصادی و تجاری پیش رویم و به راحتی بتوانیم برنامه های خود را از فاز همکاری های نظامی امنیتی به سیاسی اقتصادی ترجمه کنیم. نقشه سیاسی و تقسیم قدرت سیاسی در دولت و مجلس این کشور به خودی خود گویای آن است که عراق ظرفیت بالاترین همکاری های اقتصادی برای دو کشور را ایجاد کرده است که بهره مندی از آن نیازمند سیاستی هوشمندانه است تا ضمن حفظ استقلال و سیادت ملی دو کشور ، راه برای توسعه همکاری های اقتصادی نیز فراهم شود.
9- لبنان و حزب الله به عنوان یکی از جریان های سیاسی پرقدرت این کشور از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ با شدیدترین مراقبت های مالی ، بانکی و تجاری روبرو شده که صدمات جبران ناپذیری بر اقتصاد این کشور تحمیل کرده است. تلاش آمریکا برای خروج سیاستمداران وابسته به حزب الله از دولت این کشور نه تنها جبهه مقاومت اسلامی این کشور را هدف قرار داده که در دراز مدت ایران را نیز هدف قرار داده است. با توجه به خط ارتباطی ایران با لبنان از طریق عراق و سوریه ، لبنان نیز باید به عنوان یک مرحله انتقالی از موضوع امنیتی و نظامی به حوزه تعاملات اقتصادی تبدیل شود تا ضمن حفظ اقتصاد و استقلال لبنان ، به عنوان پایگاهی برای توسعه روابط اقتصادی و شکست طرح محاصره اقتصادی ایران نگاه کرده شود.
فرایند تاریخ تحولات نظامی و امینتی از جنگ جهانی اول تا کنون نشان می دهد که در پی هر همکاری و پیمان های نظامی و امنیتی، همه کشورهای درگیر با پروسه حرکت به سوی همکاری های اقتصادی و تجاری روبرو بودهاند و اکنون آمریکا همین حلقه همکاری را بین ایران ، سوریه ، عراق و لبنان هدف قرار داده است تا این مسیر طبیعی جلوی ایران مسدود و در محاصره خفه کننده قرار گیرد.
10- کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس متاثر از روابط فیمابین به بلوک های اقتصادی متفاوت تقسیم شده اند. از یک سو ما با امارات متحده عربی بیشترین روابط تجاری و اقتصادی را داریم در حالی که این کشور به دلیل هم پیمانی با سعودی در مقام یکی از بارزترین مخالفان سیاسی ، امنیتی و نظامی ایران در منطقه تبدیل شده است با این همه، تنیدگی اقتصادی این کشور در تجارت با ایران تا کنون مانع از آن شده است که به قطع روابط گسترده اقتصادی تبدیل شود و بعید است آمریکا موفق شود تا همه راه های اقتصادی دو کشور قطع گردد با آن که در طول دو سال اخیر مشکلات زیادی از سوی امارات برای ایران ایجاد شده است.
در آن سوی این شورا کشورهایی همچون قطر و عمان قرار دارند که بدون توجه به سیاست های عربستان تلاش دارند تا روابطی متوازن به عنوان یک همسایه با ثبات با ایران داشته باشند گرچه هنوز میزان تبادل تجاری این دو کشور با ایران به سطوح بالا و قابل رقابت با امارات نرسیده است. دولت قطر پس از محاصره اقتصادی اش توسط امارات و عربستان ، روابط اقتصادی و تجاری اش را با ایران گسترش داد و این سیاست همچنان به عنوان یک سیاست ثابت ادامه دارد و در سال جاری علی القاعده این روابط هم چنان باید حفظ شود. دولت عمان نیز به دلیل سیاست میانهرویاش نه تنها در دو سال اخیر بلکه از سال ها پیش روابطی میانه و بعضا وساطت گرایانه بین ایران با کشورهای دیگر داشته است و تلاش داشته تا در همین راستا روابط اقتصادی خویش با ایران را توسعه دهد.
استفاده ایران از ظرفیت ها برای شکست محاصره آمریکا
اکنون در سایه استفاده از استراتژی هوشمندانه انتقال از حوزه نظامی - امنیتی به سیاسی و اقتصادی باید تلاش کنیم تا از قدرت خویش برای شکست محاصره اقتصادی کشورمان استفاده کنیم.
در همین راستا چنانچه در پایان این بررسی روشن است ایران باید راهی مستحکم و استوار از غرب به سوی دریای مدیترانه بگشاید، استفاده از چنین طرحی کاملا مطابق با ظرفیت های سیاسی ایران در عراق، سوریه و لبنان است و چتر هماهنگیهای بینالمللی و منطقهای برای این اقدام با توجه به همراهی ایران ، روسیه و ترکیه در قالب توافق آستانه برای ما فراهم است و بر خلاف تصورات آمریکا ایران از ابزارهای لازم برای تحقق چنین ایده ای برخوردار است.
اگر آمریکا از موضوع وجود بیش از یک و نیم ملیون پناهنده سوری در لبنان علیه این کشور استفاده می کند و مانع از طرح بازسازی سوریه و آزاد سازی اقتصاد لبنان می شود ، ایران در مقابل نیز می تواند با تسریع بخشیدن به طرح بازسازی سوریه ضمن احترام به استقلال اقتصادی و سیاسی دمشق، راهی بزرگ برای ایجاد نشاط اقتصای در موسسات اقتصادی و صنعتی ایرانی در سوریه ایجاد کند .
به طور قطع به رغم برخورداری آمریکا از ابزارهای زیاد برای محاصره اقتصادی ایران، اما کشورمان هم چنان از ظرفیت های بالایی برای مقابله با این سیاست آمریکا در خاورمیانه برخوردار است. آمریکا به خوبی می داند که رفتارهای خصمانه علیه کشورمان می تواند واکنش های بسیار سختی از سوی ایران به دنبال داشته باشد و چه بسا آگاهی آمریکا از همین واکنش ها موجب شده است تا در این منطقه دست به عصا حرکت کند و در جایی مثل عراق از تساهل اقتصادی و معافیت های تحریمی صحبت کند.