یک اقتصاددان با تاکید بر لزوم کاهش اگاهانه نقش نفت در اقتصاد کشور گفت: تحریم نفت در نهایت منجر به کاهش درآمدها در سال جاری می شود اما نمی تواند ما را به زانو درآورد.
به گزارش پایداری ملی، محمد صادق الحسینی، در مورد اینکه چه تلاشهایی در چند دهه اخیر برای رهایی از وابستگی به خام فروشی نفت صورت گرفته است؟ اظهار داشت: معلوم نیست که واقعاً خام فروشی نفت به لحاظ اقتصادی مبحث بدی باشد چراکه همچنان اقتصاددانان در تمام کشورها روی این موضوع مجادله دارند. از این رو مهمتر از خام فروشی و غیر خام فروشی این است که بدانیم چقدر از اقتصاد وابسته به نفت است؛ زیرا هر چه اقتصاد بیشتر وابسته به نفت باشد به این معناست که بخشهای دیگر رشد نکرده است با این مصداق که یک دست سه برابر کل بدن رشد کرده است زیرا به صورت غیر متعادل رشد کرده است. درواقع نفت عملاً اجازه نداده است که بقیه بخشهای کشور رشد کند و توسعه یابد.
این کارشناس اقتصادی افزود: اما در خصوص میزان وابستگی ما به نفت باید بگویم که وابستگی به نفت کاهش یافته اما این کاهش وابستگی عامدانه واگاهانه نبوده و خود به خود اتفاق افتاده است. در سال 55 ایران حدود 5.5 تا 6 میلیون بشکه نفت تولید میکرد و در سال 95 و 96 با 30 درصد کاهش به 4 تا 4.5 میلیون بشکه رسید و قیمت نفت به دلار ثابت نسبت به سال 56 تقریباً یک چهارم شده است و از این طرف جمعیت 2.5 برابر افزایش یافته و به 80 میلیون نفر رسیده است.
وی ادامه داد: بنابراین هم تولید و صادرات و ارزش نفت کاهش یافته و هم جمعیت کشور افزایش یافته است البته کاهش تولید ناشی از برنامه ریزی نبوده بلکه به خاطر جنگ و عوامل وابسته به آن کاهش یافت و ارزش دلار هم به صورت جهانی پایین آمد. درواقع این سه مساله باعث کم شدن نقش نفت در 40 سال گذشته شده است.
کاهش وابستگی به نفت برنامه ریزی شده نبود
صادق الحسینی تصریح کرد: زمانی که کاهش وابستگی به نفت برنامه ریزی شده، نباشد همچنان رفتار نفتی حفظ میشود؛ همچون خانواده پولداری که ورشکست شده است اما هنوز رفتارشان مثل قبل است؛ ما نیز فکر میکنیم هنوز نفتی هستیم و مثل یک کشور نفتی میخواهیم رفتار کنیم و خود را با عربستانی که کلاً 30 میلیون نفر جمعیت دارد و 11 میلیون بشکه نفت تولید میکند مقایسه میکنیم. درواقع رفتار ما مصداق ضرب المثل «پز عالی جیب خالی» است.
وی تاکید کرد: در حقیقت دولت ما عملاً تلاشی برای کاهش وابستگی به نفت نکرده است؛ وضعیت بخشهای مختلف اقتصادی کشور نشان میدهد (غیر از بخش خدمات و دیجیتال) که عملاً رشدی نداشتهایم. اگر دولت برای این اقدام تلاش میکرد باید شاهد مقررات زدایی، تسهیل فضای کسب و کار و اقداماتی از این دست میبودیم و به سمت اقتصاد جهانی حرکت میکردیم؛ ولی با توجه به اینکه کاری نکردهایم نتیجه این شده که الان نه نفت را داریم و نه اقتصاد توسعه یافته.
نفت به راحتی قابل تحریم است
این کارشناس اقتصادی در ادامه با بیان اینکه نفت به راحتی قابل تحریم است زیرا دی ان ای دارد و مشخص میکند تولیدکننده نفت کیست، گفت: نفت «بزرگترین درآمد خارجی دولت ایران» است، از این رو ظرفیت بالایی برای تحریم دارد.
وی افزود: سال 96 درآمد نفتی حدود 35 میلیارد دلار بوده است؛ این رقم چندان عدد بزرگی نیست. البته این مساله یکی از شانسهای ما هم هست زیرا اگر نفت نقش پررنگی داشت تحریمها ما را به زانو در میآورد. البته نمی گویم که شرایط قابل تحمل است و تحریم نفت جهت گیری مؤثری برای خارجیها نیست بلکه مقصود این است که نمیتواند ما را به زانو دربیاورد بالاخره کشور راه خود را پیدا میکند.
صادق الحسینی گفت: تحریم نفت در نهایت منجر به این میشود که بخشی از درآمد سال جاری نفت وصول نشود اما باید بگویم که وابستگی ما به نفت به قدری نیست که نتوان این شرایط را تحمل کرد؛ وابستگی بودجه به نفت یک ششم است از این رو با مدیریت صحیح میتوان شرایط را تحمل کرد.
راه رهایی از اقتصاد نفتی
وی در پاسخ به این سوال که راه رهایی از اقتصاد نفتی چیست؟ اظهار داشت: ما درگیر یک بازی تاریخی و اجتماعی هستیم که این بازی را نیز بلد نیستیم؛ اینکه ما بتوانیم به خودمان غلبه کنیم و اوضاع را درست مدیریت کنیم سخت است. فرق نروژ و ایران چیست؟ فرق همین است که ساختارهای نروژ پیش از پیدایش نفت بر مبنای طبقات اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته ولی در ایران این طور نبوده است.
این کارشناس اقتصادی افزود: ما سعی کردیم به وسیله صندوق ذخیره ارزی نفت را مدیریت کنیم اما این پروژه موفقیتآمیز نبود زیرا این صندوق هم در همین چارچوب ساختاری تعریف شده، بنابراین به راحتی قابل دور زدن است؛ ساختار را نمیتوان با یک صندوق تغییر داد. برای تغییر ساختارها نیاز به زمان و یادگیری با هزینه پایین داریم.
وی تاکید کرد: تنها راه دور زدن ساختار و دستیابی به پایداری این است که به نحوی درآمد نفت را بین مردم تقسیم کنیم؛ هر راهی غیر از این قابل دور زدن است.
صادق الحسینی اظهار داشت: نقدی سازی انواع یارانهها و تقسیم نفت بین مردم مؤثرترین راه حل است زیرا مردم بهتر از دولتها تصمیم میگیرند. این موضعی است که در دنیا طرفداران زیادی پیدا کرده است و حتی بانک جهانی نیز دو طرح موفق ایران بعد از انقلاب را «کاهش جمعیت دهه هفتاد» و «طرح هدفمندی یارانه ها» عنوان کرده است؛ البته طرح هدفمندی در اجرا با مشکل مواجه شد اما خود طرح بسیار طرح مؤثری است.
وی با بیان اینکه به عقیده من همین الان هم دولت باید بخشی از یارانه پنهان انرژی را به صورت نقدی به مردم بدهد و قیمتها را بالا ببرد، گفت: دولت باید یک سوم مصرف انرژی اعم از برق، گاز، گازوئیل و آب و غیره را به صورت رایگان در اختیار مردم قرار دهد ولی از آن طرف هم بازار الکترونیکی وجود دارد و میتوانند این بخش رایگان را بفروشند. بنابراین فرد این یک سوم را یا مصرف و یا صرفه جویی میکند.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: ولی در حال حاضر با توجه به یارانه پنهانی که دولت میدهد هر کسی بیشتر مصرف میکند سود بیشتری میبرد؛ زیرا به عنوان نمونه دولت در هر لیتر بنزین 9 هزار تومان یارانه میدهد بنابراین کسی که 2 لیتر بنزین میزند 18 هزار تومان سود میکند ولی کسی که یک لیتر بنزین میزند 9 هزار تومان. این موضوع منجر به مصرف بالا، ترافیک زیاد، آلودگی هوا و غیره میشود و در این چرخه نهایت تورم را دستخوش تغییر میکند و باعث میشود دولت به بانک مرکزی و بانکها بدهکار شود و به نقدینگی دامن بزند. متأسفانه ما با این روش و قیمت فعلی در حال از بین بردن اقتصاد کشور هستیم و آینده اقتصاد را تهدید میکنیم.
صادق الحسینی اظهار داشت: ما باید یک سوم نفت، گاز، برق، آب، بنزین و گازوئیل را به مردم بدهیم و اگر کسی مصرف بیشتری داشت باید برود از بازار بخرد و از آن سو دولت برای به تعادل رساندن بازار، میتواند یک سوم را در بازار عرضه کند و مابقی را صادر کند که رقم حاصل از صادرات این محصولات بسیار بزرگ است و همچنین باعث میشود تحریم اقتصادی کشور سخت شود زیرا تا زمانی که نفت درآمد مؤثر خارجی باشد به راحتی قابل تحریم است.
وی افزود: از سویی دیگر با این اقدام ساختار اقتصاد کشور تغییر میکند و چارچوبها درست میشود زیرا دیگر پول دست دولت نیست و دست مردم است و مردم میدانند که چگونه مصرف کنند.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: متأسفانه این کارها را نمیکنیم و در چرخه بدی افتادهایم و مانند بچه پولداری هستیم که پدرش ورشکست شده ولی همچنان فکر میکند که پولدار است.