۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۰
کد خبر: ۴۵۵۷۰
جان.دبلیو. وایتهد
چشم های دولت هر حرکت شما را می بینند: چه می خوانید، چقدر پول خرج می کنید، کجا می روید، با کی رفت و آمد دارید، صبح ها کی از خواب بیدار می شوید، چه برنامه های تلویزیونی را تماشا می کنید و در اینترنت چه می خوانید.

به گزارش پایداری ملی، عمو سام شما را می خواهد. اصلاح می کنم: «برادر بزرگ» شما را می خواهد. اگر بخواهیم از نظر فنی دقیق ترش را بگوییم، برادر بزرگ – با کمک و حمایت شرکای جرم شرکتی اش- داده های شما را می خواهد.

در نظر دولت و آمریکای شرکتی ما دقیقا به همین چیز تقلیل پیدا کرده ایم: بیت های داده ها و واحدهای اقتصادی که خریداری و معاوضه شده و به قیمت پیشنهادی بالاتر فروخته می شوند.

از جمله کسانی که بالاترین قیمت های پیشنهادی را برای این کالا ارائه می دهند، طبقه سیاسی و سیاستمداران آمریکایی هستند که سودای انتخاب یا دوباره انتخاب شدن در سر دارند. همانطور که لس آنجلس تایمز گزارش می دهد «اگر تاکنون در یک گردهمایی سیاسی یا در تالار شهر حضور داشته اید یا صرفا با آن نوع عوام فریبی که یک کارزار سیاسی به دنبال آن است تطابق داشته باشید، این احتمال وجود دارد که حرکات شما با دقتی اعصاب خردکن از سوی داده فروشانی که به دنبال پول  کارزارهای سیاسی هستند ردگیری شود.»

تلفن، تلویزیون و دستگاه های دیجیتال تان در حال فروختن شما به سیاستمدارانی هستند که خواهان رای شما هستند.

آیا تاکنون در فروشگاه هول فودز خرید کرده اید؟ در یک میدان تیراندازی تمرین هدفگیری انجام داده اید؟ در یک فروشگاه استارباکز جرعه جرعه قهوه تان را سرکشیده اید و همزمان وب گردی کرده اید؟ گذارتان به یک کلینیک سقط جنین افتاده است؟ فاکس نیوز یا ام اس ان بی سی تماشا کرده اید؟ روی تلفنتان بازی کندی کراش را انجام داده اید؟ به یک مجموعه فروشگاهی سر زده اید؟ از کنار یک ساختمان دولتی عبور کرده اید؟

 تمام این داده های شما گردآوری می شود تا با فروش آنها برای هدف قرار دادن شما مورد استفاده قرار گیرد.
دوران ما عصر سرمایه داری نظارتی است.

باورکردنی نیست، زمانی که شما شناسایی و ردگیری شدید، واسطه های خرید و فروش داده ها می توانند از نظر دیجیتالی به گذشته سفرکنند، تا سردربیاورند کجا بوده اید، با کی بوده اید، چکار کرده اید، چه خوانده اید، چه تماشا کرده اید، چه خریده اید و غیره و غیره.

زمانی که به این شکل مورد شناسایی قرار گرفتید، دیگر آنها می توانند به طور بی پایانی شما را ردگیری کنند. ایوان هالپر روزنامه نگار می نویسد: «به قلمرو جدید فناوری کارزارهای سیاسی خوش آمدید؛ دنیایی با مقررات و قوانین بی بند و بست که در آن با دانلود یک اپلیکیشن آب و هوایی یا بازی، متصل شدن به وای فای یک قهوه فروشی یا روشن کردن مودم خانه، این امکان به سادگی به واسطه ها داده می شود تا حرکات شما را با فراغ بال دنبال کند، اطلاعات مکان هایی را که به آنها سر می زنید گردآوری کند و آنها را به یک نامزد سیاسی بفروشد که او هم به نوبه خود می تواند از آنها برای محاصره کردن شما با پیام های مورد نظر خودش استفاده کند.

هیچ کس در امان نیست
از این نظر همه ما برابریم: به تساوی از اهانت عریان شدن تمام ابعاد حریم خصوصی مان عذاب می کشیم و خصوصی ترین جزئیات زندگی مان به خوراکی برای بازاریابان و سود برندگان از داده ها تبدیل می شود.

این عصر جدید چندش آور جاسوسی دولتی/ خصوصی – که در آن به سخنان ما گوش داده می شود، تماشایمان می کنند، ردگیری می شویم، تعقیبمان می کنند، نقشه مسیرهایمان را برمی دارند، فروخته می شویم، خریداری می شویم و هدف قرار می گیریم – باعث می شود که در مقایسه نظارت های اداره امنیت ملی تقریبا منسوخ و از مد افتاده به نظر آید.

بدتر آنکه طرح و نقشه سرمایه داری نظارت با هدف سودآوری، با همکاری خود ما امکان پذیر می شود.

تمام توافقنامه هایی که بدون خواندن آنها را ورق می زنیم، همان توافقاتی که با فونت های بسیار ریز نوشته می شوند، فقط برای آنکه هر چه سریع تر دکمه «موافقم» را که در انتهای آن قرار دارد کلیک کنید تا بتوانید به مرحله بعد – دانلود کردن نرم افزار، باز کردن یک حساب کاربری در یکی از شبکه های اجتماعی، اضافه کردن یک اپلیکیشن جدید روی تلفن یا رایانه تان – بروید، امضای این توافقنامه ها دلالت بر رضایت کتبی شما از این دارند که فعالیت هایتان نظارت، ضبط شود و به اشتراک گذاشته شود.
فکرش را بکنید. بر هر حرکتی که می کنید نظارت می شود، داده های آن ذخیره و فشرده سازی می شود و به منظور شکل دادن تصویری از اینکه کی هستید، تیک شما چیست و بهترین روش نفوذ و  یا کنترل بر شما چیست، فهرست می شود.

در هر کدام از روزهای سال، یک آمریکایی معمولی که در حال رفتن به محل کار همیشگی خود است، به بیشتر از 20 شیوه مختلف هم از سوی چشم ها و گوش های دولتی و هم شرکتی، تحت نظارت و جاسوسی قرار دارد و ردگیری می شود. یک محصول جانبی عصر جدیدی که در آن زندگی می کنیم، چه در حال رفتن به یک مغازه، رانندگی کردن یا چک کردین ایمیل خود باشید و چه در حال مکالمه تلفنی با دوستان و خانوادتان، می توانید مطمئن باشید که یک سازمان دولتی در حال گوش کردن به شما و ردگیری رفتارتان است.

با هر گوشی هوشمندی که ما می خریم، با هر دستگاه جی پی اسی که نصب می کنیم، با هر حساب کاربری توئیتر، فیس بوک و گوگلی که باز می کنیم، هر بار که از کارت اعتباری مان برای خرید چیزی استفاده می کنیم – در خواربار فروشی، ماست فروشی، آژانس هواپیمایی یا یک سوپر مارکت فرقی نمی کند - و هر کارت اعتباری و بانکی که در تعاملات مالی مان استفاده می کنیم، ما به «آمریکای شرکتی» کمک می کنیم تا پرونده ای را برای همتایان دولتی خود تشکیل دهند با این محتوا که چه کسانی را می شناسیم، به چه چیزی فکر می کنیم، پولمان را چگونه خرج می کنیم و وقتمان را چگونه می گذرانیم.

فناوری تا جایی پیشرفت کرده که بازاریابان (کارزارهای سیاسی جزو بدترین متخلفان این حوزه قرار دارند) عملا می توانند «حصارهایی دیجیتال» را گردادگرد خانه، محل کار، خانه دوستان و خانواده و دیگر مکان هایی که به آنها رفت و آمد می کنید بکشند تا شما را با پیام های با مهارت تهیه شده، برای دسترسی به یک نتیجه سیاسی خاص بمباران کنند.

اگر هر کس دیگری به این شکل تعقیبمان می کرد – هر جا که می رویم دنبالمان بیاید، مکالماتمان را شنود کند، مکاتباتمان را بخواند، از اسرارمان سردر بیاورد، پرونده ای از ما تشکیل دهد و ما را بر اساس تمایلات و فعالیت هایمان هدف قرار دهد – همه با پلیس تماس می گرفتیم.

متاسفانه پلیس ها (مجهز به تجهیزات شنود مکالمات و دیگر تجهیزات نظارتی) نیز در این نیرنگ بازی دست دارند.

فقط نظارت و خرید و فروش داده های ما نیست که نگران کننده است. فکر کردن به اینکه هر یک از شعبه های دولت- هر دولتی- از چنین قدرت فاقد مقررات و غیرپاسخگو برای هدف قرار دادن، ردگیری کردن، گیرانداختن و بازداشت کردن شهروندان خود برخوردار است، بسیار خوفناک است.
تصور کنید اگر یک رژیم تمامیت خواه مثل آلمان نازی می توانست به این نوع قدرت بدون نظارت دسترسی داشته باشد چه می شد. تصور کنید دولت پلیسی بعدی پا جای پای آلمان بگذارد همان کارها را با این نوع قدرت انجام دهد. در این صورت جامعه قطعا به سرعت در همان جهت حرکت خواهد کرد.

این ما هستیم که نظارت بر خودمان را برای دولت این چنین آسان کرده ایم.

چشم های دولت هر حرکت شما را می بینند: چه می خوانید، چقدر پول خرج می کنید، کجا می روید، با کی رفت و آمد دارید، صبح ها کی از خواب بیدار می شوید، چه برنامه های تلویزیونی را تماشا می کنید و در اینترنت چه می خوانید.

اگر شما یک فعال سیاسی و علاقه مند باشید که این مقاله را در فیس بوک یا توئیتر به اشتراک بگذارید، به احتمال زیاد خود را در معرض این خطر قرار می دهید که به عنوان یک  یاغی، انقلابی یا افراطی ضد دولت – یعنی تروریست- بالقوه  قلمداد شوید.

با این حال چه علاقه مند به اشتراک گذاشتن این مقاله خاص باشید و چه نباشید، صرفا خواندن این مقاله یا هر مقاله دیگری که مرتبط با جنگ افروزی و نظارت دولتی، سوء رفتار پلیس یا تجاوز به آزادی های مدنی باشید، کافی است تا به عنوان یک نوع فرد خاص طبقه بندی شوید با انواع تمایلات خاصی که بازتاب دهنده نوع خاصی از طرز فکر  است که ممکن است شما را به سمت درگیر شدن در انواع خاصی از فعالیت ها سوق دهد. در نتیجه حاکمیت شرکتی اگر می خواهد مراقب باشد که دست از پا خطا نکنید، باید شما را زیرنظر داشته باشد و سوابق شما را گردآوری کند.

همانطور که واشنگتن پست گزارش داده احتمال دارد شما نیز مشمول ارزیابی تهدید کدبندی شده بر اساس رنگ – سبز، زرد یا قرمز- شده باشید تا پلیس  تمایل بالقوه شما را برای تبدیل شدن به یک فرد دردسرساز زیر نظر داشته باشد و بررسی کند که آیا یک شغل نظامی دارید یا نه، اظهارنظری که تهدیدکننده قلمداد می شود را در فیس بوک پست کرده اید یا نه، به وضعیت پزشکی خاصی مبتلا هستید یا نه یا کسی را می شناسید که کسی را بشناسد که ممکن است مرتکب یک جرم شود یا خیر.

به عبارت دیگر شما پیشاپیش به عنوان یک ضد دولت بالقوه جایی در یکی از بانک داده های دولت طبقه بندی شده اید؛ بانک هایی که افرادی را که به دنبال کردن آنچه که حاکمیت پلیسی به آنها دیکته می کند تمایلی ندارند شناسایی و ردگیری می کند (تا به این ترتیب در صورت ملتهب شدن اوضاع بتوانند گیرشان بیندازند و دستگیرشان کنند).

در چنین شرایطی چیزی که با استیصال و به طور مبرمی به آن نیاز داریم یک «منشور حقوق الکترونیک» است که از «ما مردم» در برابر نظارت و اقدامات داده کاوی تجاری حفاظت کند.

بدون حفاظت های قانون اساسی  که از حقوق ما در قلمرو الکترونیک صیانت کنند، مدت زیادی طول نخواهد کشید که ببینیم با حسرت و اشتیاق در حال نگاه کردن به گذشته هستیم، به عصری که در آن می توانستیم با هر که می خواهیم حرف بزنیم، هر چه را که می خواهیم بخریم، به هرچه که می خواستیم بیندیشیم بی آنکه غول های شرکتی چون گوگل افکار، کلمات و فعالیت هایمان را ردگیری، فرآوری و ذخیره کنند، آنها را به سازمان های دولتی مثل سازمان امنیت داخلی و سیا بفروشند و  دولت پلیسی شده با انبوه فناوری های جلوتر از زمان خود، آنها را علیه خود ما به کار بگیرند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر