پای ایان یک محقق و تحلیلگر مستقل مسائل اقتصادی و ژئوپلیتیکی است که با توجه به تحصیلات دانشگاهی خود (کارشناسی اقتصاد و علوم سیاسی از دانشگاه کالیفرنیا و کارشناسی ارشد مدیریت مالی از دانشگاه کمبریج) به عنوان مشاور برنامهریزی راهبردی و توسعه کسبوکار نیز فعالیت میکند. تاکنون مقالات و تحلیلهای متعددی از او در حوزههای اقتصاد، امور بینالملل و مسائل فرهنگی در رسانههای آمریکایی منتشر شده است. در ادامه اظهارات این تحلیلگر آمریکایی در مصاحبه اختصاصی با تسنیم را میخوانید:
انگلیس، فرانسه و آلمان در اوایل ماه فوریه پس از چندین ماه تعلل و کش و قوس با انتشار بیانیهای راهاندازی یک نظام مبادلاتی جدید موسوم به «ابزار حمایت از مبادلات تجاری» یا «اینستکس» را اعلام کردند. قرار است اینستکس امکان تداوم مبادلات تجاری بین اتحادیه اروپا و ایران را بدون نیاز به تراکنشهای مالی مستقیم فراهم کند. نظر شما در مورد این ساز و کار مالی چیست؟
پای ایان: راهاندازی اینستکس یا ابزار حمایت از مبادلات تجاری توسط فرانسه، آلمان و انگلیس برای تسهیل تجارت غیردلاری با ایران، ظاهراً در راستای دور زدن تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران بوده است، اما من فکر میکنم این اقدام صرفاً یک اسب تروآی دیگر برای نفوذ به نظام بانکی و بخشهای صنعتی، امنیتی، دفاعی، انرژی و فناوری ایران است و ما را به یاد همان شیوه پلیس بد-پلیس خوب که قبلاً نیز آمریکا و اروپا از آن استفاده کردهاند میاندازد. آمریکا در این قضیه به وضوح نقش پلیس بد را ایفا میکند و شرکای اروپایی واشنگتن نیز در نقش پلیس خوب ظاهر شدهاند. هدف نهایی همه آنها این است که تا جایی که ممکن است در پوشش تسهیل تجارت کالاهای بشردوستانه شامل غذا، دارو و تجهیزات پزشکی به بخشهای مالی و تولیدی ایران نفوذ کنند.
فراموش نکنید که ویروس مخرب استاکسنت که یک دهه پیش توسط تیمهای تروریسم سایبری آمریکا و اسرائیل طراحی شد، از طریق شبکههای وابسته به شرکای تجاری مورد اعتماد ایران به هدف خود رسید. نسخههای اولیه این بدافزار صرفاً جمعآوری اطلاعات را دنبال میکردند، اما نسخههای بعدی حمله به زیرساختهای داخلی را آغاز کردند.
همراهی آمریکا و اروپا برای رسیدن به اهداف سیاسی خود اخیراً نیز در قضیه ونزوئلا که یک کشور نفتخیز است و جزو متحدان ایران به شمار میآید نیز تکرار شده است. انگلیس، فرانسه، اسپانیا، بلژیک و فراتر از همه آنها اتحادیه اروپا همگام با آمریکا از نیکلاس مادورو میخواهند که به نفع یک چهره نزدیک به غرب از مقام خود کنارهگیری کند؛ اتفاقی که به معنی استقرار یک نظام دستنشانده در ونزوئلا خواهد بود. باید از خودمان بپرسیم که چرا آمریکا و اروپا که معتقدند نظام حاکم بر ایران و ونزوئلا باید در اسرع وقت تغییر کند، رویکردهای متفاوتی را در قبال این دو کشور در پیش گرفتهاند؟ مشخصاً این مسئله به تفاوتهای تاکتیکی مربوط میشود، اما راهبرد و هدف نهایی غربیها در مورد هر دو کشور یکسان است.
شما اخیراً در یکی از مصاحبههای خود گفتهاید رویکرد خصمانه غربیها در قبال ایران و ونزوئلا دلایل مشترکی دارد و از جمله این دلایل به نفت، طلا، استقلال، گرایش دو کشور به شرق و جنوب و نیز تلاش آنها برای حذف دلار از نظام مالی خود اشاره کردهاید. لطفاً در این مورد بیشتر توضیح دهید.
پای ایان: همانطور که گفتم بر هیچ کس پوشیده نیست که ایران و ونزوئلا از حجم عظیمی از ذخایر نفتی دستنخورده و منابع طبیعی ارزشمند دیگر برخوردارند. از طرفی هر دو کشور تلاش میکنند تا در قیمتگذاری منابع و نیز روابط تجاری خود با دیگر کشورها، دلار را دور بزنند. تحریمهای اقتصادی مبتنی بر دلار، حملات ارزی و جنگهای تجاری که از سوی غربیها به ایران و ونزوئلا تحمیل میشود از یک سو و گرایش این دو کشور به متحدان شرقی و جنوبی -بهویژه چین و روسیه- از سوی دیگر باعث شده است که آنها چنین سیاستی (عبور از دلار) را دنبال کنند. این دو کشور خواستار یک نظم اقتصادی و ژئوپلیتیکی چندقطبی در عرصههای بینالمللی و پایان بخشیدن به هژمونی آمریکا هستند.
کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا، روسیه، چین و حتی ترکیه -که جزو اعضای ناتو است- اقدامات مستقل یا مشترکی را برای عبور از دلار و کاهش مبادلات مبتنی بر دلار صورت دادهاند. فروش گسترده اوراق قرضه دولت آمریکا (توسط روسیه)، استفاده از پول ملی در مبادلات تجاری (مثلاً روبل-یوان، لیره-روبل، ریال-یوان و ...) در مبادلات تجاری و مهمتر از همه استفاده از فلزات قیمتی به جای دلار بهعنوان پشتوانه پول ملی، از جمله این اقدامات است. مثلاً دو کشور ایران و ونزوئلا در سالهای اخیر بخش زیادی از ذخایر ارزی خود را به طلا تبدیل کردهاند تا از طلا به عنوان پشتوانه پول ملی خود استفاده کنند.
همانطور که میدانید مقامات اتحادیه اروپا بارها از عزم راسخ خود برای حفظ برجام سخن گفتهاند. اخیراً «مایک پنس» معاون رئیسجمهور آمریکا از این رویکرد اروپاییها انتقاد کرده و آن را گامی در راستای تقویت ایران، تضعیف اتحادیه اروپا و افزایش اختلافات اروپا و آمریکا خوانده است. آیا شما فکر میکنید که اروپا سرانجام در برابر آمریکا خواهد ایستاد یا اینکه [رویارویی اروپا و آمریکا]تنها یک بازی است؟
پای ایان: با مروری هوشمندانه و خاص بر ابعاد تاریخی، اقتصادی و حتی فلسفی روابط آمریکا و اروپا میتوان دریافت که این فقط یک بازی است. دولتها، بانکها و کل نظام اقتصادی آمریکا، انگلیس و اتحادیه اروپا و کشورهای وابسته به آنها توسط یک سندیکای قدرت مشترک اداره میشود؛ سندیکایی بسیار قدیمی که در مواجهه با چالشهای جهانی خود بسیار هماهنگ عمل میکند. در قضیه اختلافات آمریکا و اروپا در مورد ایران نیز برخلاف ظاهر امر، همین هماهنگی برقرار است.
ظاهراً کشورهای اروپایی بر سر ایران [و برجام]با آمریکا اختلاف نظر دارند، اما اگر من جای مقامات ایران بودم، در این قضیه بسیار محتاط عمل میکردم. برجام به جایی رسیده است که دیگر تنها به مسئله پیشگیری از اشاعه سلاحهای هستهای مربوط نمیشود، بلکه همانطور که گفتم مسئله منافع اقتصادی یک کشور مستقل در برابر منافع امپراتوری غرب که نمیتواند سرپیچی از خواستههایش را تحمل کند، در میان است.
به این توجه کنید که چگونه اتحادیه اروپا در یک موضع مشترک با واشنگتن و لندن قرار گرفته و از مادرو میخواهد به نفع خوان گوایدو که یک سیاستمدار دستنشانده و مطیع غرب است، از قدرت کنار برود. آیا هنوز هم فکر میکنید که آمریکا و اروپا در میانمدت و بلندمدت اهداف متفاوتی را در ایران دنبال میکنند و ترجیحات متفاوتی در این قضیه دارند؟ آن هم در شرایطی که ایران و ونزوئلا به عنوان دو کشور مستقل و برخوردار از منابع طبیعی فراوان همچنان به همکاری خود با کشورهای شرقی ادامه میدهند تا از زیر سلطه دلار خارج شوند.
آیا برجام پابرجا خواهد ماند؟
پای ایان: سخت است در این مورد صحبت [و پیشبینی]کنیم، اما توپ در زمین آمریکا و متحدان وفادار و مطیعش است. ایران به مفاد و الزامات برجام عمل کرده و در پایبندی به برجام از خود حسننیت نشان داده است. در هر صورت برجام نتوانسته است هدفی که از ابتدا [توسط اروپاییها]برایش تعریف شده بود را محقق کند. هدف [غربیها از امضای برجام]مشخصاً این بود که ایران را برای خروج از توافق تحت فشار قرار دهند تا بهانه لازم برای اقدامات شدیدتر علیه این کشور فراهم شود و یا یک سناریوی مطلوب دیگر برای غربیها -مثلاً وقوع شورشهای مردمی در برابر دولتی که ظاهراً ضعیف عمل کرده است- تحقق یابد. به همین دلیل بود که دولت ترامپ که از پشت پرده توسط نومحافظهکاران و نئولیبرالهای وابسته به سندیکای قدرت اداره میشود و خود ترامپ و اعضای کابینهاش کمتر در اداره آن نقش دارند، از همان ابتدا و حتی قبل از ورود ترامپ به کاخ سفید حمله به برجام و دلسرد کردن حامیان آن را آغاز کرد. آنها در برابر ایران شکستخورده و ناکام ماندهاند و اکنون سعی دارند با استفاده از راهبرد «مرد دیوانه» [که در اینجا همان ترامپ است که میخواهد برجام را از بین ببرد]شکست خود را جبران کنند.