به دنبال تصرف سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، احتمال حمله نظامی امریکا به کشورمان مطرح شد.
تاریخچه تاسیس بسیج
امام خمینی(ره)در واکنش به این نگرانی سه روز پس از این واقعه طی
سخنانی در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان فرمودند:«شما
میبینید که الان مرکز فساد امریکا را جوانان ما رفتهاند گرفتهاند...
امریکا هم هیچ غلطی نمیتواند بکند و جوانان ما مطمئن باشند که امریکا هیچ
غلطی نمیتواند بکند... مگر امریکا میتواند دخالت نظامی در این مملکت
بکند؟ امکان برایش ندارد. تمام دنیا توجهشان الان به اینجا است، مگر
امریکا میتواند مقابل همه دنیا بایستد و دخالت نظامی بکند. نترسید.
نترسانید... اگر آنها میتوانستند دخالت نظامی بکنند، شاه را نگه
میداشتند... همه قدرتها پشت سرهم ایستاده بودند که شاه را نگه دارند و
نتوانستند که نگه دارند. برای اینکه ملت یک چیزی را که میخواهد، نمیشود
مقابل ملت کسی بایستد.»
با شدت گرفتن شایعه احتمال حمله نظامی امریکا با هدف آزادسازی
گروگانها، امام خمینی(ره) بار دیگردر پنجم آذر 58 ضمن یک سخنرانی در جمع
تعدادی از اعضای سپاه پاسداران تدبیر تشکیل ارتش 20میلیونی را مطرح کردند.
ایشان در این سخنرانی فرمودند: «شما با یک قدرتی مواجه هستید که اگر یک
غفلت بشود، مملکت از بین میرود. غفلت نباید بکنید. غفلت نکردن به این است
که همه قوا، هر چه فریاد دارید سر امریکا بکشید. هرچه تظاهر دارید برضد آن
بکنید...قوای خودتان را مجهز بکنید.... برای همه مستحب است که تیراندازی را
یاد بگیرند.... باید یاد بگیرند و یاد بدهند رفقایشان را، جوانان را
یادشان بدهید و همه جا باید اینطور بشود..... یک کشوری با 20 میلیون جوان
که دارد،باید 20 میلیون تفنگدار داشته باشد.20 میلیون ارتش داشته باشد.
واین یک هجمه حکومتی آسیب پذیر نیست.» (صحیفه امام - ره- جلد 11/صفحه 117)
امام ضمن سخنان خود یک تدبیر کلی را مطرح کرد که عبارت بود از ایجاد آمادگی
دفاعی برای مقابله باهر گونه تعرضی که ممکن بود کشور را تهدید کند.
بلافاصله پس از سخنان امام(ره)طرحی از سوی شورای انقلاب تهیه و به
تصویب رسید که ضمن آن همه نیروهای مسلح اعم از ارتش، سپاه، شهربانی و
ژاندارمری موظف شدند تا نسبت به سازماندهی بسیج ملی و آموزش نظامی به
داوطلبان غیر نظامی اقدام وهمکاری کنند. این مصوبه با امضای بنی صدر به
نهادهای نظامی ابلاغ شد وستاد مشترک ارتش که خود را مخاطب اصلی این
دستورالعمل میدانست در هفتم آذر 1359 دعوتنامهای با امضای سرلشکر
شادمهررئیس وقت ستاد مشترک تنظیم واز نیروهای زمینی، هوایی، شهربانی،
ژاندارمری، کمیته مرکزی انقلاب اسلامی، معاونت امور انقلاب نخستوزیری،
وزارت کشور و کمیسیون دفاع و همچنین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میخواهد
تا نمایندگان خود را جهت شکل دهی بسیج ملی معرفی کنند. به موازات این اقدام
کمیتهای در سپاه پاسداران تشکیل میشود که برخی از نفرات آن عبارت بودند
ازآقایان؛ محمد ابراهیم سنجقی، حسین اخوان، اصغر سلیمانیه، قاسم رجبی، حسن
پورجمشیدیان و.... بدین منوال تشکیلاتی با حمایت ارتش و تحت مدیریت
حجتالاسلام مجد و تشکیلات دیگری از سوی سپاه پاسداران با محوریت محمد
ابراهیم سنجقی راهاندازی وشروع به فعالیت کردند. ریاست حجت الاسلام امیر
مجد بر تشکیلات بسیج ملی که الگوی آن همان سازمان دفاع غیر نظامی قبل از
انقلاب بود، بهدلیل مخالفتهای جدی انقلابیون و طرح موضوعاتی از قبیل
اینکه ایشان رفتار مشکوکی داشته و با سازمان مجاهدین سروسری دارد، دوام
چندانی نیاورد و وی بعد از چند ماه جای خود را به حجتالاسلام احمد سالک
داد. (به تاریخ می گویم /خاطرات محسن رفیقدوست/جلد ا/ص 161)
البته در این جابه جایی علت دیگری هم دخیل بود و آن اینکه در زمان مدیریت ایشان بر تشکیلات
بسیج، با دستور وی و بدون هماهنگی با فرماندهان ارتش
چهار جنگنده اف4 و اف 5با عنوان مانور بر فراز بیت امام به پرواز در
میآیند که یکی از آنها با شکستن دیوار صوتی و در نتیجه خرد شدن شیشههای
بیت امام ایجاد رعب و وحشت میکند که البته توسط پدافند خودکار مورد اصابت
قرار گرفته و در سد لتیان سقوط میکند. (حجت الاسلام محمد علی رحمانی در
گفت و گو با «ایران») حجتالاسلام مجد بعد از این واقعه به مشهد فرار کرده و
خود را مخفی میکند. ریاست حجت الاسلام سالک بر تشکیلات بسیج نیز با
مخالفت برخی از فرماندهان سپاه از جمله مرتضی رضایی فرمانده وقت سپاه دچار
چالش شده وایشان پس از نزدیک به دو سال همزمان با شرکت در انتخابات
میاندورهای از حوزه اصفهان از سمت خود در تشکیلات بسیج استعفا داده و به
مجلس میرود. پس از وی سردار اخوان برای مدت کوتاهی مسئولیت بسیج را که در
این زمان به تصویب نمایندگان مجلس رسیده و نام بسیج مستضعفان به خود گرفته
بود برعهده گرفت تا آنکه حجت الاسلام رحمانی با انتصاب ازسوی امام خمینی به
ریاست سازمان بسیج تعیین و تا پایان جنگ در این مسئولیت باقی ماند.
رویکردهای بسیج در دوره های مختلف
حجتالاسلام امیر مجد در دوران ریاستش بربسیج سعی بر این داشت تا بسیج
نیرویی مستقل باشد اما موفق به این کار نشد. در دوران مسئولیت حجت الاسلام
سالک هم سازمان بسیج در تهران و شهرهای بزرگ موفق به ایجاد بیش از 6000
پایگاه شده و قریب 100 هزار نفر را آموزش نظامی داد. سازمان بسیج در دوران
مسئولیت حجتالاسلام محمدعلی رحمانی که با ایام جنگ تحمیلی همزمان بود
توانست پایگاههای بسیج را تا 21 هزار مرکز توسعه داده واعزام بزرگ 100
هزار نفری را در استادیوم آزادی سامان دهد که در آن شرایط اهمیت بسیاری
داشته واز ارزش یک عملیات پیروز برخوردار بود. در این دوره داوطلبان مردمی
بسیاری به جبههها ی نبرد اعزام شدند. سپاه این داوطلبان را در یگانهای
خود به کار گرفت وبه جرأت میتوان گفت، توان اصلی سپاه پاسداران در
رویارویی با ارتش بعثی صدام را همین نیروهای مخلص و جان برکف شکل دادند،
زیرا بهدلیل روحیه ایثار و از خودگذشتگی خیلی شجاعانه میجنگیدند و از مرگ
هراسی نداشتند. بعد از جنگ با حکم رهبری علیرضا افشار از 10 اسفند 68 به
فرماندهی بسیج رسید.بعد از اومسئولیت به محمد حجازی واگذار شد. وی پنجمین
فرمانده بسیج بود که تا اوایل 1387 و مقارن با انتصاب سردار عزیز جعفری به
فرماندهی سپاه این مسئولیت را برعهده داشت. در این دوره با اجرای طرح تحول
در سپاه و راهاندازی سپاههای استانی فرماندهی و مأموریت بسیج مستقیماً
زیر نظر فرماندهی سپاه قرار گرفت و حسین طائب جانشین سردار جعفری در نیروی
مقاومت بسیج شد. پس از وی سردار محمد رضا نقدی به فرماندهی سازمان بسیج
منصوب شد و بعد از او غلامحسین غیب پرورعهدهدار این مسئولیت شده است.
هدف از تشکیل بسیج همانطور که اشاره شد، فراهم کردن زمینه و بستر دفاع
در برابر تجاوز بود. البته در زمان تأسیس هنوز از نوع، میزان و چگونگی
تجاوز اطلاعات کافی در دست نبود. بنابراین هدفگذاری و برنامهریزی بسیج،
یک پیشبینی منطقی به حساب میآمد.
بسیج، درروزها وماههای اول حیات خود، بیشتر از جنبه رویکرد دارای
اهمیت بود. در این دوره، بر اساس دیدگاه امام(ره) ضرورت تشکیل نهادی با
کارکرد دفاعی جا باز کرد و رویکردی مشترک به ایجاد تشکیلاتی مردم نهاد برای
دفاع از کیان دین و میهن ایجاد شد.
در مقطع بعدی که با شروع جنگ تحمیلی همراه بود، نیروهای مردمی بهصورت
داوطلب به سوی جبههها سرازیر شدند و در عملیاتهای بزرگ وکوچک علیه ارتش
متجاوز دشمن بعثی شرکت کردند. در این مقطع چندان مهم نبود که نیروهای بسیجی
ازسوی چه سازمان و نهادی اعزام میشوند یا نحوه اعزام آنان چگونه است و
در عرصه نبرد، در چه قالبی سازماندهی میشوند. آنچه اهمیت داشت این بود که
انگیزه دفاع از میهن در بسیجیها بسیار بالا بود و جنگ از طریق مشارکتجویی
مردم جزئی از زندگی آنان شده بود. بسیج مردمی با شروع جنگ به کمک نیروهای
نظامی شتافت وبرتوان دفاعی کشوربدون تحمیل هزینههای گزاف افزود. از اینرو
بسیجیان جزء نیروهای اصلی عملکننده در مناطق جنگی به حساب آمده
وکارنامهای مثبت و درخشان از خود به جای گذاشتند.
ویژگی های بسیج
موضوع دیگر در این مقطع کارکرد فرهنگسازی پدیده بسیج درسطح اجتماع
بود. بدین معنا که با گسترش روحیه ایثار واخلاص که دو ویژگی عمده بسیجیان
در مقطع جنگ بود فرهنگ دیگر دوستی وترجیح منافع دیگران برمنافع خود رواج
یافت و پایگاههای بسیج تجلی این روحیه وفرهنگ شد.
این فرهنگ به حدی جاذبه و گیرایی داشت که نیازی به تبلیغ برای عضویابی و
ترغیب افراد داوطلب به شرکت در جنگ نبود و افرادی با دستکاری شناسنامه خود
سعی میکردند موانع قانونی برای حضور در جبههها را از پیش روی خود
بردارند.
ازاین جهت فرآیند جذب و عضویت در بسیج از پیچیدگی خاصی برخوردار نبود.
این بود که در طول هشت سال دفاع مقدس، فقط از قشر دانشآموزبیش از ۵۵۰ هزار
نفر به جبههها رفتند که از این میان 36هزار دانشآموز شهید و ۲۸۵۳ نفر
جانباز و مجروح و ۲۴۳۳ نفر آزاده شدند.
ازدیگر مشخصههای این مقطع که بواسطه گستردگی فرهنگ ایثار واخلاص این
دوره از تاریخ کشورمان را با افقی روشن و درخشان همراه کرده، کمکهای مردمی
در تأمین هزینههای جنگ است.اجتماع آن روز علاوه بر بسیج نیروی انسانی،
بسیج امکانات و لوازم مورد نیاز جنگ را هم بر عهده داشت. براین اساس ستاد
جذب و هدایت کمکهای مردمی تشکیل شد و وزارتخانههای مختلف در این زمینه
فعال شدند. چراکه هراز چندگاهی امکانات مالی بسیاری برای گسیل به جبهه
آماده میشد و لازم بود برای حمل و انتقال آنها سازماندهی صورت گیرد.
جلوه حضور بسیج درمقطع جنگ بخوبی قابل مشاهده بود.گاه این جلوه درحرکت
دسته جمعی کارگران یک کارخانه یا دانشآموزان یک مدرسه به همراه معلم، رئیس
مدرسه و دیگران به سوی جبههها متجلی میشد وطرحهای ویژه تبصره ۲آموزش و
پرورش یا طرح ۲۰درصد وزارتخانهها و ادارات بیانگر جلوههای حضور اقشار
مختلف در صحنههای خطرخیزبود.
حضور زنان نیز از ابتدای جنگ هیچ گاه جنبه نمادین نداشته و جمع زیادی
از زنان فداکار که دارای روحیه بودند، با قبول زحمت وخطر در خطوط مقدم یا
درنزدیکی آن پا به پای رزمندگان حضورداشتند و عدهای از آنان به اسارت
گرفته شده تعدادی نیز شهید و مجروح گشتند، همچنین بخش اعظم فعالیتهای جذب
امکانات و کمکهای مردمی را زنان به عهده داشتند یا با حضور در مساجد و
مراکز دیگر لوازم انفرادی، تجهیزات، آذوقه و البسه رزمندگان را تهیه
میکردند. زنان در مقطع جنگ با الهام از فرهنگ ایثار و از خود گذشتگی نقش
ترغیب و تشویق همسران، فرزندان و برادران خود را نیز اعزام به جبهه بر عهده
داشتند وآنان را هنگام اعزام با وضعیتی شایسته و غرورآفرین بدرقه
میکردند.
در هرحال ارزیابی از کارکرد بسیج در مقطع جنگ به گونهای مثبت است که
حاصل آن رویش و شکوفایی فرهنگ و تفکر بسیجی بود. فرهنگی که مردم سایر
کشورها آرزوی برخورداری از آن را داشتند. نمادهای فرهنگی چنین تفکری نیز
مقدس بود. نمادهایی همچون؛ چفیه، سجاده، مهر جبهه، یادداشتها و دیگر وسایل
رزمندگان بسیجی، به گونهای که شعاع تأثیرآنها به پشت جبهه انتقال
مییافت. مردم کوچه و خیابان و حتی زنان با تأسی از یکدیگر با همراه داشتن
چنین نمادهایی، علاقهمندی به فرهنگ بسیجی را ابراز و اظهار میکردند.
فرهنگ بسیجی به فراتر از مرزهای ایران اسلامی پا گشود و روحیه بسیجی که
برگرفته ازتعالیم زلال اسلام بود، به سایر ممالک اسلامی کشیده شد و ملل
محروم و تحت ستم با الهام از الگوهای این فرهنگ پیشانیبندهای سبز وسرخ با
شعارهای آرمانطلبانه به کار گرفتند.
لازمه استمرار و پایداری این روح وروحیه صیانت از دوعنصر کلیدی اخلاص
ودیگر دوستی است. همگان بر رفتار بسیجیان این دوره مهر صحت و اعتبار
میزنند وبه شایستگی آنان اقرار واعتراف دارند.حتی بیتفاوتها و معترضان و
مخالفان انقلاب نیزبرای صاحبان چنین فرهنگ و تفکری ارزش قائل بوده وبه
احترام شان کلاه از سربرمی دارند.
ارزیابی عملکردبسیج
با پایان جنگ مقطع جدیدی در حیات معنوی جامعه که متأثر از فرهنگ بسیج
بود آغازشد. ناگفته پیداست که از بین رفتن بسترها عامل مؤثری در کمرنگ شدن
فرهنگ بسیجی در شکلگیری وضعیت جدید است که البته تا حدود زیادی طبیعی
مینماید. بسیاری از مؤلفههای کارکردی فرهنگ بسیجی همچون دوران دفاع مقدس
دیگردر دسترس نیست از اینرو تغییر در وضعیت فرهنگ بسیجی هم طبیعی
مینماید.
اما نتیجه این روند، فرجامی بود که بسیاری از کسانی که در آن فضا و فرهنگ زیسته بودند حسرت آن روزها را بخورند.
تحولات گریزناپذیر اجتماعی، چنان عرصه را برای تغییر فرهنگ بسیجی تنگ
کرده است که تو گویی آنها که هشت سال جنگ را اداره کردند و هشت سال سختی
زندگی را تحمل کردند و در طول این مدت، پشتیبان مادی و معنوی ارزشهای
آرمانی بودند به فراموشی سپرده شدهاند.
برای بررسی بیشتر این آسیب به دو نکته میتوان اشاره کرد.
الف - تحولات معرفتی
ب- تغییرات رفتاری
از نگاه بینشی، برخی پنداشتند حال که با رفع خطردشمن، امنیت مرزها و
محیطهای زندگی به گونهای تثبیت شده و استحکام و پایداری لازم را برای
نظام ایجاد کرده است. دیگر احتیاجی به حضور و مشارکت بسیجی وار در عرصههای
جدی اجتماع نیست. به گمان ایشان وجود بسیج هنگامی ضرورت مییابد و با
حضور اکثریت جامعه شکل میگیرد که ارزش و آرمانی مشترک در معرض خطر
قرارگیرد و لذا مدعی هستند که چون محور دفاع از مرزهای ایمان و ایران علت
پدیدآمدن پدیده بسیج در مقطع دفاع مقدس بود، بدیهی است پس از جنگ برای
استمرار روح وروحیه بسیجی نیاز به ایجاد انگیزههای دیگری است غیر از منافع
مادی است. از این رواحیا واستمرار بسیج با رویکردهای دوران دفاع مقدس آن
هم با دستورالعملهای سازمانی را امری بسیار دوراز دسترس برمی شمارند.
اینان مدعی اند تفاوت مقطع جنگ با مقطع بعد از جنگ در این است که درآن
مقطع شرایط اجتماعی برای راهاندازی بسیج فراهم بود. از این رونگرشها و
کنشها همسوشده وپدیده بسیج به سهولت شکل گرفت. اما در شرایط پس از جنگ
عینیت بخشیدن به بسیجی بجز بسیج سیاسی و بسیج نظامی بسیار دشوار به نظر
میرسد.
نقطه مقابل این دیدگاه انتقادی از آن کسانی است که معتقدند ماهیت بسیج
را نمی توان در فعالیت های نظامی دوران دفاع مقدس منحصر کرد. به زعم ایشان ،
بسیج بازوی دفاع از نرم افزار نظام است و چنانچه احساس کند جوهره نظام در
معرض تهدید قرار گرفته به عرصه درخواهد آمد ؛ خواه این عرضه ، نظامیگری و
دفاع مرزی و ارضی باشد ؛ خواه عرصه فرهنگ و اقتصاد و دین . به این اعتبار
نهاد بسیج می تواند در ادوار گوناگون ماموریت های متنوعی را در راستای یک
هدف واحد به انجام برساند. هر یک از قائلان به این دو دیدگاه ، مستنداتی از
تاریخ بسیج را در خدمت اثبات دیدگاه خود خدمت می گیرند .