به گزارش پایداری ملی، حجاب مانند دژ محکمی است که زنان و دختران را از نگاه هرزه دور میکند. در واقع حجاب تنها زیبنده تن نیست، بلکه حجاب آن چیزی است که میتواند تفکرات و حتی نوع نگاهها را بپوشاند. البته باید توجه داشت نوع پوشش هر کشور تعریف مخصوص به خود را دارد و براساس فرهنگ و تمدن هر کشور شکل گرفته است؛ اما امروزه برخی جوامع با تلفیق هزار و یک فرهنگ قومیتی، رنگ و بویی فرنگی گرفته اند.
آنچه امروز بین نسل سوم و چهارم جهان رواج پیدا کرده، چالش پوشش و حیا بین جوامع مختلف است. فرهنگی که با ابزار پول و رسانه تضاد بین پوشیدگی و برهنگی را در کشورهای آسیایی بالاخص ایران و کشورهای جهان اسلام باب کرده است. اما با نگاهی گذرا به اسناد تاریخی کشورهای اروپایی متوجه میشویم که نوع پوشش زنان و مردان آن کشورها همانند دنیای امروز نبوده و حتی در قرون گذشته به فراخور زمانه خود با پوششی کامل ظاهر میشدند. تا جایی که چالش پوشش از سال ۱۸۸۵ میلادی به دست یهودیان به ویژه تبعههای آلمانی آغاز شد و در سال ۱۹۹۵ میلادی به واسطه شرکت «کالوین کلین» به اوج خود رسید.
در سال ۱۹۹۵ میلادی، یکی از غولهای ثروتمند یهودی در شرکت «کالوین کلین» به قاچاق گسترده کوکائین در طی سالهای طولانی متهم شد. به علاوه اینکه مدیران این شرکت به دلیل بهره بردن از تصاویر استفاده شده توسط «میشل» روی لباس ها، سال هاست که از سوی فعالان اجتماعی و والدین، مورد سرزنش قرار گرفته اند؛ چرا که او به قول هنری گیروکس، مدت هاست که از مدلهای کاملاً برهنه برای ارائه لذت جنسی به مخاطبان استفاده میکند. همچنین منتقدان، این تصاویر مستهجن را نابودکننده و شرم آور خوانده و شرکت کالوین کلین را هم برای استفاده از کودکان به عنوان کالاهای جنسی، سرزنش مینمایند.
علی اکبر رائفی پور تحلیلگر و پژوهشگر ادیان الهی چند وقت پیش در بخشی از برنامه همایش تجمع «دختران انقلاب» اعلام کرد: «غرب زن را برهنه و مرد را پوشیدهتر میپسندد و برهنگی را برای زن زیباتر میداند؛ اما اسلام زن و مرد را در پوشش برابر هم میداند. ما زنان بسیاری را داریم که با پوشیدگی کامل در جامعه حضور دارند و تحصیل میکنند. در واقع در هیچ کجا از دین مبین اسلام نیامده است که زن در خانه باشد، بلکه آزادی را برای زن و مرد به اندازه هم در نظر گرفته است.»
ماجرای صدای خوش دُهل و رنگ و لعاب فرهنگ بی حیایی به اینجا ختم نمیشود؛ بلکه سینمای هالیوود با توجه به قصه تخیلی و فانتزی که دارد از همان شروع فعالیت خود مخاطبان زیادی را به صنعت سینمایی جذب کرده است. صنعتی که به وسیله جلوههای ویژه بصری رنگ و لعابی جذابتر و سناریویی فانتزی را در دنیایی لامکان و لازمان تعریف میکند و قهرمانان و ضد قهرمانانش نقشی معصومانه را ایفا کردهاند، ولی اگر بخواهیم به دور از صنعت فیلم سازی به سناریو بپردازیم، پر و بال دادن به آزادی مطلق در فیلمها درست همان هدفی است که با واضح نشان دادن رابطههای جنسی و ارتباط بین زن و مرد بر سیبل فرهنگ دیگر کشورها نشسته است.
ترویج بیاعتقادی و کم رنگ کردن دین اسلام در جهان، تخریب غرایز جوانان به وسیله فیلمهای مستهجن، تبلیغ تجملات و به نوعی همان دنیای سرمایهداری و ایجاد بازار کاذب و تبلیغ خرافات و دین زدایی در جامعه از جمله اهداف و فعاليت چند ساله هاليوود و سينمای غرب است.
حتی برخی از تحلیلگران کشورمان با تایید این موضوع به ابعاد مختلف ریشه بیحجابی در جامعه پرداختند.
پژمان کریمی کارشناس رسانهای بیان کرد: «آنچه ما به عنوان فیلمهای هالیوود میشناسیم با نام کارخانه رویا سازی آمریکا مشهور شده است. آنها اساسا فیلم هایشان را نه فقط با هدف قرار دادن تفکرات بلکه با سیبل قرار دادن مخاطب داخلی تولید میکنند. یعنی آنچه شما بر پرده سینماها میبینید، تحت عنوان فرآورده سینمای آمریکا هم مصرف داخلی و هم مصرف خارجی دارد. مصرف داخلی آن مخاطبان آمریکایی را سرگرم القائات سینمای خودشان میکند و اغلب وابسته به شرکتهای صهیونیستی است و مصرف گرایی و ارزشهای لیبرال را ترویج میکنند. درواقع سرگرم سازی مردم و به غفلت راندن آنها از معنویت، اساس کار آنهاست که به عنوان یک استراتژی مهم برایشان مطرح میشود. همین الگو در ارتباط و رویکرد با مخاطب خارج از آمریکا هم صادق است.»
وی در ادامه بیان کرد: «مخاطب غیرآمریکایی نیز باید از ارزشهای غیرلیبرال استقبال کند. مخاطب خارجی هم باید مانند مخاطب آمریکایی مسخ شود تا سیاستمداران صهیونیست بتوانند بر اریکه قدرت باقی بمانند و از امور دنیوی نامشروع خودشان بیش از گذشته بهره ببرند و آنها را حفظ کنند.»
کریمی هدف سینمای هالیوود را طرحی برای جامعه بشری دانست و گفت: «به عقیده من، تلقی ما نباید این باشد که سینمای هالیوود فقط ما را به عنوان یک جامعه بزرگ اسلامی هدف قرار داده است؛ مخاطب هالیوود کلان و جهانی است. اما برای ما مسلمانان پیامهای هالیوودی مسئله ساز شده، چراکه برای ما ارزشهای الهی قداست خاصی دارد و مسئله ما حفظ ارزشهای بومی و اسلامی است. دقیقاًً سلاح ما در برابر هالیوود طرد نکردن ارزشهای بومی و دینی است. همانطور که گفتیم ارزشها و تفکر شرقی مانند یک نقطه عزیمت برای هالیوودیها مطرح است. به عقیده من در ارتباط با چگونگی تقابل با فرآوردههای هالیوودی پافشاری بر این ارزشها در واقع ضد حملهای به آنهاست؛ چون آنها ارزشهای ما را هدف گرفتند. البته هالیوودی که ما میگوییم صرفا یک سینما و یک فیلم نیست، بلکه وابسته به کمپانیهای بسیاری است که کاملا بر اساس یک سیاست مدون و مشخص رفتار میکنند.»
وی با بیان اینکه فرآوردههای سینمای ما نسبت به امواج و فرآوردههای هالیوودی صهیونیستی ابتر است، اظهار کرد: «متاسفانه سینمای ما جدای از فیلمهایی که وجود دارد، کاملا در برابر امواج و فرآوردههای هالیوودی صهیونیستی ابتر است. به دلیل قصه پرور بودن سینما، بن مایه اندیشه متعهدانه و اندیشههای سینمایی در فیلمهایمان یافت نمیشود. چون ما اساسا دچار بحران اندیشه در سینما هستیم و به همین دلیل است که نمیتوانیم آنچنان که باید در برابر فرهنگهای ناشناخته مهاجم، نه مقاومت کنیم و نه جواب آنها را بدهیم. حداقل کاری که ما میتوانیم انجام دهیم این است که تنها استعدادهای خلاق را شناسایی و زیر بال و پر آنها بگیریم تا در یک دهه آینده بتوانیم به خوبی در برابر تهاجمهای فرهنگی و سینماهای صهیونیستی جواب بدهیم.»
این کارشناس رسانهای افزود: «این طبیعی است و باید بپذیریم که غرب کاملا زیر نظر سیطره صهیونیسم قرار دارد. در واقع یکسری از ارزشها را برای خودشان حفظ میکنند، اما برای خودشان نمیپسندند. درواقع آمریکاییها میگویند هنر سیاسی نیست و من هنرمند نباید درباره سیاست حرف بزنم یا دین و سیاست و دین و هنر با هم متفاوت است. آنها در پی این هستند که سیاستهای لیبرالیسمی را زیر سوال ببرند؛ بنابراین تا زمانی که ما دشمن و اهداف دشمن را نشناسیم و تا وقتی که تهاجم فرهنگی برای ما دغدغه نشده باشد به عنوان یک عنصر فرهنگی و سینمایی نباید از ما توقع داشته باشید که جواب دیگران را با آثار هنری و فرهنگی خود بدهیم.»
کریمی در پایان گفت: «تا زمانی که ما ارزشهای دینی و ملی خود را نشناسیم، قطعا نمیتوانیم مروج دینی و اسلامی برای فرهنگ خودمان باشیم. هنرمند ما دچار نفسانیت است و اگر هم به او سفارش کار بدهند، باز نمیتواند مروج ارزشها در قالبهای هنری باشد. ما نیازمند هنرمند متعهد و دینی هستیم. اما وقتی اهتمامی نسبت به نخبگان فرهنگی نداریم حرام، حلال جلوه میکند و پیشرفت و توسعه یافتگی روح انسان مادی معنا میشود.»
جعفر بای جامعه شناس با اشاره به نقش رسانهها در تبلیغ فرهنگ غربی و بی بند و باری در جهان گفت: «یکی از مهمترین رسالت های رسانه، فرهنگ سازی است. مسئولیت خطیری که حتی رسانهای در حد هالیوود برعهده دارد تا در سطح بین المللی به نوعی فرهنگ سازی کند. یعنی فرهنگ دلخواه و مورد علاقه جوامع غربی را به جهان تزریق میکند. به طور مثال جامعه غربی دوست دارد در آینده فرهنگی حاکم شود که مردم نسبت به مذهب و اعتقادات، اقتصاد، سیاست و فرهنگ نگرش متفاوتی داشته باشند.»
وی ادامه داد: «رفتار آدمی ریشه در اندیشه او دارد، درواقع منش و فرهنگ است که انسان را میسازد. به همین دلیل این رسانه وظیفه خطیرش رقم زدن فرهنگی برای جوامع بشری است که حاکمان از کشور و منطقه میخواهند. حاکمان دوست دارند جامعه در یک خوشی غرق شود یا به نشاطی مشغول باشد که دیگر به اتفاقات پیرامونش فکر نکند. به عنوان مثال امروز تمدن فردمداری به عنوان یک فرهنگ قالب محصول تبلیغات رسانه هاست. ما به خودی خود نمیتوانیم نسخهای برای جامعه تجویز کنیم. برای اینکه فرهنگ جامعه به گونهای میشود که برخی میخواهند طبق برنامه ریزی در پی طراحیهای فرهنگی خود باشند که مهمترین آنها فرهنگ سازی جوامع بشری برای کودکان است.»
این جامعه شناس با اشاره به موضع گیری کشورهای غربی نسبت به فرهنگ منطقه آسیای شرقی و به ویژه ایران بیان کرد: «رسانههای غرب علاوه بر توطئه در کشورهای آسیای شرقی می خواهند این فرهنگ آینده را در منطقه خودشان رقم بزنند. نگرش آدمی با تماشای فیلم، تئاتر رفتن، موسیقی گوش دادن و این قبیل رفتارها به وجود میآید. ما در جهان امروز شاهد مطالعات آینده پژوهانه در رسانه هستیم. این رسانهها احساس میکنند باید به عنوان یک نهاد پیشران، فرهنگ ساز جوامع بشری باشند و پرچم فرهنگ سازی را به دوش بگیرند و فرهنگ آینده جوامع بشری را رقم بزنند.»
بای افزود: «ما نیز به خاطر جهانی شدن و سهولت ارتباط فرهنگها با یکدیگر به عنوان یکی از عناصر انسانی از آن فرهنگها استفاده میکنیم. متاسفانه رسانههای جهان سوم، چون ابداع، خلاقیت و بدیع پردازی ندارند، سعی میکنند بیشتر از قالبهای تکراری پیروی کنند و این همان تفکر جهان سومی است که از فرهنگ غلط غربی ارتزاق میکند.»
وی تاکید کرد: «وقتی یک قالب فرهنگی به عنوان یک بسته تولید و برای مصرف جوامع بشری تجویز میشود، قطعا مصرف کنندگان از آن استقبال میکنند و از یک نوع برداشت و فرهنگ پیروی میکنند و نسبت به دیگر قالبها بی تفاوت وخنثی میشوند. تکنولوژی و هر ابزار مدرنی که برای رفاه بشر ساخته شده است، اگر یک پدیده مادی است در دل خودش یک فرهنگی را هم به همراه دارد.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه دشمنان و رسانههای غربی به طور غیرمستقیم فرهنگ خود را به دیگر جوامع بشری القا میکنند، گفت: «رسانههای معاند و غربی هیچ وقت به طور مستقیم فرهنگ خود را به مردم القا نمیکنند؛ بلکه غیرمستقیم حیا، غیرت، محرمیت، ارتباطهای بین زن و مرد را در قالب فیلم، موسیقی، شعر و ... از بین میبرند. تاثیر این فرهنگ آن است که در کشورهای دیگر آتش به پا میکنند و زیرساختهای دینی و اسلامی را برهم میزنند.»
بای در پایان این گفتگو اظهار کرد: «امروزه سرعت تغییرات اجتماعی در جوامع بشری بالارفته و در پی آن سرعت پوست اندازی هر جامعه پایین آمده است که روندی فاجعه انگیز در کشورهاست. هر جامعه مانند خمیری در دست رسانههای فرهنگ ساز شکل میگیرد.»