به گزارش پایداری ملی، تصویر آمریکا در
ذهن مردم جهان، بزرگترین سرمایه و مهمترین پیشران قدرت این کشور در عرصه
های گوناگون و نقاط مختلف جهان است.
شکست ناپذیری و توان تحمیل هر آنچه
حاکمان این کشور اراده کنند، از جمله مختصات تصویرسازی آمریکایی ها از
خودشان خصوصا" پس از فروپاشی شوروی سابق و آغاز یک جانبهگرایی و تلاش برای
جهان تک قطبی می باشد.
سالهاست این تصویر به چالش کشیده شده است و انقلاب اسلامی ایران از بزرگترین عوامل این چالش بوده است.
آمریکای یکه تاز و شکست ناپذیر دیروز،امروز به آمریکای مهار شدنی تبدیل شده است.
نشانهها و دلایل این مهار شدنی بودن آمریکا چیست؟
سالهاست بحث افول ابرقدرتی آمریکا و شکل گیری قدرت های جدید در خود غرب و
حتی داخل آمریکا آغاز شده و دهها صاحب نظر در این باره گفته و نوشته اند.
جان ایکنبری، نظریه پرداز روابط بین الملل و سیاست خارجی آمریکا،گیدون راشمن، تحلیلگر مجلات آمریکا،میشل کاکس، استاد روابط بین الملل،نوام چامسکی،اندیشمند آمریکایی،فرید زکریا، نظریه پرداز نئورئالیست،جوزف نای،آلفرد مک کوی ،موسسه بروکینگز، دانشکده تجارت هاروارد و دهها صاحب نظر و اندیشکده دیگر در خود آمریکا این واقعیت را برملا کرده و یا نسبت به آن هشدار داده اند.
«جان ایکنبری»، نظریهپرداز روابط بینالملل و سیاست خارجی آمریکا و استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه پرینستون آمریکا در سال ۲۰۱۴ در مقالهای با عنوان «آینده نظم جهانی لیبرال» که توسط مجله فارین افرز منتشر شد، به تغییر قدرت جهانی اشاره میکند.
وی معتقد است تغییر قدرت جهانی و افول قدرت آمریکا و تغییر نظام تکقطبی در جریان است. عصر آمریکا در حال پایان است و نظم جهانی شرقی جایگزین نظم جهانی غربی شده است.
به گفته ایکنبری ما شاهد پیدایش قدرتهای نوظهور هستیم؛ در حالی که قدرت آمریکا در حال فرسایش است. تغییر قدرت جهانی، به این دلیل در جریان است که قدرت در حال انتقال از غرب به شرق است.
دومین نشانه مهار شدگی آمریکا، خود انقلاب اسلامی ایران است.انقلابی که آمریکایی ها، هم در مرحله شکل گیری و پیروزی، با آن مقابله کردند و هم در تمام چهل سال پس از پیروزی و تشکیل نظام اسلامی.
تشکیل
نظام اسلامی در مهمترین کشور تحت نفوذ آمریکا در این منطقه و کوتاه شدن دست
آمریکا از منافع نامشروعش در کشور ما و تداوم این نظام به رغم انواع
اقدامات براندازانه آمریکا، بهترین دلیل و نشانه ناتوانی آمریکا از تحمیل
اراده خود است.
ناکامی در دستیابی به اهداف خود در منطقه از جمله در افغانستان، عراق، سوریه و یمن نیز نشانه مهم دیگری از این مهار شدگی است.
فراموش نکنیم ترامپ بارها اعتراف کرده است که اولا" برای تحقق اهداف در
این منطقه، آمریکا هفت هزار میلیارد دلار هزینه کرده است و ثانیا" به این
اهداف دست نیافته اند.
چهارمین و آخرین نشانه ای که در این یادداشت به آن اشاره می کنم، ادراک مردم آمریکا از این مساله است.
دهها نظرسنجی که طی سالهای اخیر در آمریکا انجام شده است، این واقعیت را نشان می دهد که افکار عمومی آمریکا نیز دریافته است که قدرت کشورشان رو به افول است.
براساس نظر سنجی موسسه راسموسن در مارچ سال ۲۰۱۰ فقط ۲۷ درصد مردم آمریکا معتقد بودند که ابرقدرتی کشورشان در پایان قرن بیست و یک حفظ خواهد شد.همین موسسه در فوریه همان سال این عدد را ۳۵ درصد اعلام کرده بود!
این نگاه همچنان در آمریکا مجال ترمیم نیافته است چرا که نه تنها شکست های آمریکا تمام نشده بلکه پی در پی ادامه یافته است.
از جمله راهکارهای موثر آمریکا برای ترمیم این سیر نزولی با شیب تند، وادار کردن ایران به نشستن پای میز مذاکره است.
اگر آمریکایی ها بتوانند این آرزوی دست نیافتنی خود را محقق کنند نه تنها
بخش زیادی از ناکامی ها و شکست های خود را جبران خواهند کرد بلکه مهارشدگی
را به ایران اسلامی منتقل می کنند!
ایران اسلامی، کانون الهام بخش مقاومت است و مذاکره او با آمریکا یعنی تسلیم خواسته این کشور شدن و این یعنی خاموش شدن این کانون!
اگر افول ابرقدرتی آمریکا را درست درک کنیم و مهارشدنی بودن آمریکا را باور کنیم، راز اصرار دولتمردان آمریکا به مذاکره با ایران را در همه ادوار پس از پیروزی انقلاب اسلامی درک خواهیم کرد.