۰۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۳۰
کد خبر: ۳۶۸۰۹
تحلیل چرایی درنگرفتن جنگ بین ایران و آمریکا؛
امروز جمهوری اسلامی پس از تجربیات جنگی، دفاعی و امنیتی که کسب کرده و همه آنها را پشت سر گذاشته، از قدرت بازدارندگی بالایی برخوردار است و توانسته از حیث نظامی و دفاعی، خود را در وضعیت مطلوبی قرار بدهد؛ از طرفی حضور تأثیرگذار منطقه ای ایران بر قدرت کشور ما نسبت به گذشته افزوده شده و در مجموع ایران امروز در شرایط بسیار بهتری نسبت به گذشته ای است که درگیر مسائل مهم تری ـ که شرح آن رفت ـ بوده...

به گزارش پایداری ملی، پس از اعمال فشارهای ظالمانه و سخت آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، مقامات کشورمان خطاب به «دونالد ترامپ» رئیس جمهور و «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا، گوشه ای از توانایی ها و توانمندی های ایران در مقابل اقدامات خصمانه آمریکایی ها را بازگو کردند؛ موضوعی که باعث شد، تنش های کلامی مابین مقامات عالیرتبه دولتی و نظامی دو کشور حادث شود و برخی این وقایع را به معنای احتمال درگیری و شروع جنگ بین ایران و آمریکا قلمداد کنند.

 در این تحلیل به چرایی در نگرفتن جنگ بین ایرن و آمریکا خواهیم پرداخت، چون شواهد حکایت از این دارد که «گزینه نظامی» به ویژه در خصوص آمریکا، تنها گزینه ای است که آنها روی میز ندارند و برای این موضوع هم می توان فکت ها و دلایل مختلفی مطرح کرد که چرا آمریکا نمی تواند به ایران حمله کند و درگیری نظامی را بین دو کشور مانند آنچه در عراق و افغانستان رخ داد، به وجود آورد.

باید اشاره کنیم، به طور کلی، تهدیدهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در 40 سال گذشته بی سابقه نبوده و حتی در برخی مواقع پس از انقلاب اسلامی بسیار شدیدتر از آنچه این روزها شاهد آن هستیم، بوده است که به عنوان نمونه می توان به اقدام نظامی آنها در طبس برای آزادسازی گروگان هایشان، سال های حمایت همه جانبه شان از رژیم بعثی و صدام در 8 سال دفاع مقدس و موضوعاتی نظیر تهدیدهای قومیتی و مرزی که برای تحریک بخش هایی از ایران علیه حاکمیت در فاصله کمی از پیروزی انقلاب صورت گرفت، اشاره کرد.

در واقع تهدید این روزهای آمریکا از هیچ یک از تهدیدات آنها که به نمونه هایی از آن اشاره شد، جدی تر نیست و بنابراین، می توان این نظریه را مطرح کرد که اتفاقا تنها گزینه ای که آنها روی میز ندارند، بحث گزینه نظامی است. شواهد و دلایل لازم هم برای این موضوع جدای از شرایط ذکر شده وجود دارد که در ادامه مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

از طرفی جمهوری اسلامی ایران هم هرچند ترسی از رویارویی با آمریکایی ها به مانند آنچه در 40 سال گذشته شاهد آن بوده ایم، ندارد و آماده هر نوع دفاع و ایستادگی است، دقیقا رویکردش این است که تنها گزینه ای که روی میز برای مقابله با آمریکا ندارد، «رویکرد نظامی» است، چون ایران مرکز صلح طلبی در منطقه است و از طرفی به واسطه اینکه تجربه جنگ دارد، نمی خواهد خسارات ناشی از جنگ را بار دیگر متحمل شود؛ هرچند باز هم تأکید می کنیم که آمادگی لازم در صورت هر نوع اقدام غیر عاقلانه از طرف مقابل را دارد.

بنابراین، می توان گفت در اوضاع کنونی، همه اقمار آمریکا در خاورمیانه امتحان خودشان را در ارتباط با گزینه نظامی پس داده اند و البته «شکست خورده اند.» در ماجرای اتحاد ترکیه، عربستان و قطر برای حمایت از داعش و تجزیه عراق که نقشه آن کاملا آمریکایی بود، دیدیم که نه تنها هیچ دستاوردی عاید آنها نشد، بلکه عربستان و قطر را در آستانه جنگ قرار داد و شکست آمریکایی ها و متحدانش را به همراه داشت.

در ماجرای سوریه علاوه بر ایفای نقش کشورهای یاد شده و پشتیبانی گروهک های تروریستی از جمله داعش، اتحاد عربستان، آمریکا، ناتو، ترکیه در تقابل با نیروهای مقاومت و انقلابی، مردم و ارتش سوریه و با توجه به حضور ایران و پشتیبانی روسیه در نهایت نتوانست به نتیجه برسد و آنهایی که پیش شرط تمام خواسته ها و اقداماتشان رفتن «بشار اسد» بود، در نهایت به جایی رسیدند که امروز قبول دارند هر نوع مسأله ای در سوریه تنها با حضور اسد حل می شود.

در ماجرای حمله به یمن نیز علیرغم محاصره کامل این کشور، ائتلاف عربستان و کشورهای خلیج فارس با وجود جذب کشورهایی نظیر پاکستان، مالزی و مصر نتوانسته اند از پس یمنی ها بربیایند و اخیرا در بندر حدیده نیز شکست خورده اند. هر روز هم خبری مبنی بر اصابت موشک های یمنی و تصویربرداری و حمله پهپادهای این کشور به مناطق حساس سعودی شنیده می شود؛ البته ادعای آمریکایی ها و سعودی ها این است که یمنی ها از سوی ایران حمایت می شوند، ولی تاکنون سندی در این ارتباط ارائه نشده است.

با احتساب همه این موارد، حالا فرض کنید آمریکایی ها با همراهی برخی مؤتلفان‌شان چطور می خواهند به خود ایرانی حمله کنند که اعتقاد دارند در سوریه و عراق مانع از اجرای نقشه هایشان شده و در ماجرای یمن نیز دست آنها را در پوست گردو گذاشته است؟ از طرفی با تجربه شکست آمریکا در عراق و افغانستان، رئیس جمهور این کشور مجوز لازم برای جنگ با کشوری مثل ایران و وارد شدن به یک باتلاق بزرگی که خروج آمریکایی ها از آن سخت خواهد بود، نخواهد داشت.

از طرفی باید توجه داشت، رفتار «دونالد ترامپ» نشان می دهد که آمریکایی ها ابزار وارد شدن به جنگ با ایران را ندارند و همه تهدیدات قلدرمأبانه ترامپ بیشتر یک شوی تبلیغاتی است تا یک رفتار واقعی. مثلا او به فاصله 48 ساعت پس از درج توئیت تهدیدآمیزش علیه ایران، نه در یک جمع معمولی، بلکه در جمع کهنه سربازان آمریکایی آمادگی خود و دولتش را برای مذاکره با ایران اعلام می کند که نمایشی بودن تهدیداتش را نشان می دهد. احتمالا نهادهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا پس از تهدید رئیس جمهور این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران، گرای وضعیت ایران در صورت مواجهه را به ترامپ داده اند که او خیلی زود حرفش را پس گرفته است.

امروز جمهوری اسلامی پس از تجربیات جنگی، دفاعی و امنیتی که کسب کرده و همه آنها را پشت سر گذاشته، از قدرت بازدارندگی بالایی برخوردار است و توانسته از حیث نظامی و دفاعی خود را در وضعیت مطلوبی قرار بدهد؛ از طرفی حضور تأثیرگذار منطقه ای ایران بر قدرت کشور ما نسبت به گذشته افزوده و در مجموع ایران امروز در شرایط بسیار بهتری نسبت به گذشته ای است که درگیر مسائل مهم تری که شرح آن رفت، قرار گرفته بود.

علاوه بر آن باید به مباحث مربوط به توانمندی های انسانی، رشد علمی، وضعیت دسترسی به انرژی، مواد معدنی، شکل گیری سازمان های اقتصادی و صنعتی و زیرساخت های مناسب تر و خوداتکایی بسیار بیشتر و... که ایران را به مراتب قدرتمندتر از گذشته ساخته است توجه داشت، چون در گذشته ای که از آن یاد کردیم و جمهوری اسلامی توانسته از آن با موفقیت عبور کند، توانمندی های آن هیچ گاه بهتر و منسجم تر از شرایط امروزی نبوده است. از طرفی وضعیت کشورهای دیگر و مواضع آنها در برابر جمهوری اسلامی که در فشارها و بحران های قبلی متحد و در مقاطعی حتی اجماع داشتند امروز درگیر اختلافات نظر بسیاری هستند و اتحاد و اجماع گذشته قابل دسترسی برای آنها نیست.

با توجه به همه این موارد، می توان نتیجه گیری کرد، نه امریکا و نه ایران هیچ یک گزینه نظامی را در دستور کار خود ندارند و پیش بینی بروز درگیری نظامی بین طرفین متصور نیست.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر