با توجه به نزدیک بودن به دور جدید تحریم ها، این سوال وجود دارد که نسل جدید تحریم ها چه تفاوت مهمی با تحریم های نسل قبلی دارد؟
مجید شاکری، کارشناس ارشد اقتصادی در یادداشتی به شرح تفاوتهای نسل جدید
تحریمها علیه کشورمان پرداخته است که متن کامل آن از نظرتان میگذرد:
با
توجه به نزدیک بودن به دور جدید تحریم ها، این سوال وجود دارد که نسل جدید
تحریمها چه تفاوت مهمی با تحریمهای نسل قبلی دارد؟ معروفترین تحریم دور
قبل (سیسادا) چه کاستیهایی نسبت به ریل تحریمی جدید (کاتسا) دارد؟
تفاوت:
مهمترین وجه تفاوت ان است که تحریمهای قبلی موضوعی بود و تحریمهای جدید
مصداقی هستند. یعنی در تحریمهای قبلی ذات یک موضوع ممنوع میشد یا لیست
گذاری تحریمی به نحوی بود که نقاط اساسی فروش نفت یا انتقالات مالی کلا
فروبپاشد (تحریم فلج کننده)، اما در نسل جدید با لیست گذاری مصادیق أشخاص
حقیقی یا حقوقی موثر در هر موضوع، فشار تنظیم میشود بدون انکه لزوما همه
چارچوب حقوقی مورد تهاجم قرار گیرد. (تحریم هوشمند که البته اوباما هم در
دور اخر مدعی ان بود، اما امکان اجرای ان را نداشت)
شباهت: مهمترین
شباهت این دو نوع تحریم ان است که به شرط تنظیم صحیح (که در دومی مهمتر
است) میتوانند به طور موثر منجر به انقباض تولید ناخالص داخلی شوند. یعنی
میتوانند بصورتی موثر ایران را از إیجاد یا دسترسی به درامدهای نفتی و
غیر نفتی محروم کنند.
مهمترین تفاوت: مهمترین تفاوت، اما در شیوه
دور زدن تحریم است. در تحریم موضوعی، حاکمیت، خود، بدنبال راههایی برای
دور زدن تحریم میرود و حتی اگر فساد یا ناکارایی رخ دهد باز هم ارجاع و
إسناد و تنظیم این عوامل دور زدن در اختیار حاکمیت است. همچنین متهم کردن
بخش مشخصی از جامعه به عنوان مقصر تحریم سختتر است، چون یک موضوع عام با
تعلق ملی مورد حمله تحریمی قرار گرفته است.
در تحریمهای مصداقی،
اما وضع متفاوت است. اگر چه کل سیستم منقبض میشود لیکن فشار، حالت طیفی
دارد و در بعضی محدودههای منتخب کم رنگ است. به بیان دیگر تحریمهای
مصداقی همزمان بستهای از تحریم و منفذ تعیین شده عبور از تحریم را فراهم
میکند که روایی و ارجاع و مشروعیت عبور از تحریم را بیرونی و وابسته به
کشور تحریم گر میکند. این امر ضمن ان که به آمریکا امکان فشار همه جانبه
به کشورمان را میدهد، امکان تنظیم شدت و دامنه عبورپذیری تحریم را هم بِه
سیاستگذار تحریم مختص میکند. این نتایج مثبت زیادی برای آمریکاییها دارد:
۱-
دامپینگ تحریمی: هر بار حاکمیت بکوشد معبری برای دور زدن تحریم به نفع
فضای عمومی اقتصاد بیابد، امریکا به صورت کنترل شده، هزینه عبور از تحریم
در کانال منتخب خود را کاهش میدهد تا کانال حاکمیت را از دور خارج کند.
۲-مهندسی
اجتماعی: این روش به امریکا امکان میدهد افراد/ صنف/ طبقه خاص و منتخب در
ایران، از مواهب و منافع کاسبی تحریم، بهره ببرند و در میان مدت بر فضای
اقتصادی ایران مستولی شوند.
۳- ایجاد خط روایی فرمان: منافذ عبور از
تحریم، برای از دست ندادن مواهب مادی و سیاسی منفذ در اختیار، اماده هر
نوع همکاری با امریکا از جمله داخلی سازی تحریمها خواهد بود.
واضح
است تحریم مصداقی بدون در اختیار داشتن ابزاری که رفتار منافذ منتخب تحریم
را در داخل رصد و پایش کند و مانع از دسترسی بدون هزینه سایر بخشهای
اقتصاد به مواهب اختلاف پتانسیل دو سوی دیوار تحریم شود، نه تنها ضعیف بلکه
بی فایده خواهد بود و علت باقی ماندن تحریمهای امریکا در دور قبلی در
مرحله موضوعی و فلج کننده تا حدی همین بود. بعد از برجام سه ابزار اطلاعاتی
قوی به امریکاییها فرصت اعمال نسل جدید تحریم را داد:
۱- برنامه
اقدام FATF که فرصت رصد مبادلات ریالی و کنترل ان را از طریق گزارشات
دورهای واحد اطلاعات مالی وزارت اقتصاد به طرفهای خارجی فراهم اورد.
۲- افزونه پایش تحریمی روی سوئیفت که فرصت رصد مبادلات ارزی بازیگران داخلی را برای طرف امریکایی فراهم اورد.
۳- استقرار یک لایه حسابرسی خارجی که دسترسی به حاکمیت شرکتی بازیگران داخلی را به طرفهای خارجی هدیه داد.
۴-
همچنین در اصلاح موازی از قانون مبارزه با پولشویی و نیز اصلاح قانون
مبارزه با تامین مالی تروریسم (FATF) که در دولت محترم تصویب و در مجلس
معطل است و به زودی با فشار اجتماعی دولت روی مجلس تصویب خواهد شد عملا
ابزارهای قانونی لازم برای همکاری منافذ فوق الذکر با امریکا بیش بینی شده
است.
در واقع اگر چه تحریمهای هوشمند چه به لحاظ اقتصادی و چه به
لحاظ سیاسی منافع بیشتری را برای کشور تحریم گر دارد، عدم دسترسی امریکا به
دادههای لازم در دور قبلی تحریمها امکان اعمال ان را فراهم نمیکرد که
اکنون زمینه اجرای موفق ان به خوبی فراهم شده است.