در دو روز گذشته بارش نه چندان سنگین برف موجب فلج شدن حمل و نقل در پایتخت و محاصره آن برای اولین بار در نیم قرن گذشته شد، آن هم تهرانی که قرار است نقطه ثقل پدافند غیرعامل و مدیریت بحران در کشور باشد.
از هفته گذشته بود که هشدارهای سازمان هواشناسی خبر از بارش برف و کاهش دما در بسیاری از نقاط کشور و همچنین پایتخت داشت.
تقریباً
یک هفته قبل از شروع بارش برف در تهران، سازمان هواشناسی هر روز نسبت به
فعالیت این سامانه جوی هشدار میداد و اعلام شد که مسئولان از قبل آمادگی
برای مشکلات احتمالی را داشته باشند.
از بعد از ظهر روز هفتم
بهمنماه بارش برف در پایتخت شدت گرفت و همزمان با شدت گرفتن بارش برف، در
بیتوجهی مسئولان وزارت راه و شهرسازی و در رأس هرم مدیریتی این وزارتخانه
عباس آخوندی، مشکلات انواع مدلهای حمل و نقلی ما هم شدت گرفت و روز گذشته
صدای همه مسافران انواع مدلهایی حمل و نقلی را در آورد.
* تهران شهر بی دفاع
بسیاری
از مسافران در جادههای کشور ماندند بسیاری از آزادراهها و جادهها مسدود
شد و مهمتر از همه بسیاری از آزادراههای ورودی و خروجی تهران با افزایش
بارش برف و کولاک، مسدود شد؛ انسداد آزادراههایی نظیر تهران-کرج و
تهران-قم به عنوان اصلیترین و پرترددترین شریانهای جادههای کشور با بارش
یک برف، میتواند برای مدیریت بحران کشور بسیار نگرانکننده باشد.
به
هر حال از روزهای قبل خبر از وقوع چنین بارشی داده شد و جای تعجب بسیار
داشت که چرا سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای کشور فکری برای عدم انسداد
این مسیرها نداشت؛ همین کمکاری موجب شد راههای اصلی ورودی تهران مسدود
شود و ومسافران بسیاری شب تا صبح در برف و کولاک در خودروهای خود در
آزادراه تهران-کرج محصور شوند.
محورها از دو طرف مسدود شده بود و
هیچ امکان بازگشایی مسیر و نجات مسافران از برف و کولاک در ساعات اولیه
وقوع برف وجود نداشت، تجهیزات راهداری هم به موقع مستقر نشده بودند ضمن
آنکه نمکپاشی چندانی انجام نشده بود و همه اینها این بدان معنا است که
مدیران ما هنوز با موضوع «زمان طلایی» در بحران و حوادث آشنا نیستند؛ زمان
طلایی یعنی مدت زمان کوتاهی پس از وقوع حادثه که اگر مدیریت صحیح و منطقی
شود، از بروز بسیاری از مشکلات بعدی جلوگیری میکند.
در این شرایط
عباس آخوندی به عنوان وزیر راه و شهرسازی کشور عکسالعمل چندانی از خود
نشان نداد و احتمالاً از پشت پنجره ویلای لواسان خود چای مینوشید و از این
برف لذت میبرد، غافل از اینکه مجموعه تحت مدیریت وی نتوانستند در این
بحران کوچک هم از عهده وظایف خود برآیند و مردم را از سرگردانی نجات دهند.
با این روند قطعاً به نظر میرسد در بروز شرایط بحرانی بزرگتر این نوع مدیریتها کارساز نخواهد بود و به فاجعه میانجامد.
از
سوی دیگر بارش برف موجب تعطیلی دو فرودگاه بزرگ و بینالمللی کشور شد،
مسافران داخلی و خارجی سرگردان شدند و هیچ پیشبینی از وقوع این اتفاق و
مدیریت آن در بین دستاندرکاران صنعت حمل و نقل هوایی کشور حس نشد؛ ساختمان
اصلی سازمان هواشناسی در محل فرودگاه مهرآباد است و اطلاعات هواشناسی
مستمر به فرودگاه ارسال میشود و با وجود اطلاعرسانیهای قبلی، چندان
تمهیداتی بابت مدیریت بحران از سوی مسئولان اندیشیده نشد.
به هر حال
درست است که ایمنی پرواز ضروری است و قطعاً نباید در شرایط غیرایمن پرواز
انجام داد، اما میشد با بررسی اطلاعات هواشناسی از قبل به مسافران اعلام
کرد که پروازها با تأخیر انجام و یا ابطال میشود تا به فرودگاه نیایند.
مسافرانی
هم که به فرودگاه آمدند از دریافت یک توضیح ساده و پاسخگویی هم محروم
شدند، پذیرایی از آنها انجام نشد و برخی آنها شب را هم بدون هیچ تجهیزاتی
در فرودگاه سپری کردند.
از سوی دیگر با بارش برف و کاهش دید افقی،
سرعت سیر قطارها کاهش یافت و مسافران قطار ساعتها پشت ترافیکی ورودی
ایستگاه راهآهن تهران ماندند البته به دلیل انسداد آزادراه تهران-قم، قطار
فوقالعاده این مسیر توسط راهآهن راهاندازی شد، اما این قطار فوقالعاده
هم سوء مدیریت در آزادراه تهران-قم را رفع نکرد.
* محاصره پایتخت برای اولین بار در ۵۰ سال گذشته
در
واقع برای اولین بار در ۵۰ سال گذشته پایتخت در شرایطی قرار گرفت که عملا
همه انواع حمل و نقل عمده از طریق جاده، ریل و هوایی برای ورود و خروج به
آن از کار افتاد و شهر در محاصره قرار گرفت.
حال در این شرایط وزیر
راه و شهرسازی که به نظر میرسد فکر میکند کسانی دیگر مسئولیت حمل و نقل
کشور را بر عهده دارند و وی فقط باید تئوریسین باشد آن هم تئوریسینی در
حوزههای غیرتخصصی کاری خود، به جای مدیریت عملیاتی، سریع، دقیق و مدیریت
مناسب بحران، به حضور در کیلومتر صفر عوارضی تهران-قم بسنده کرد تا فقط در
دوربین رسانهها باشد و بس.
به هر حال در این شرایط جوی نامناسب که
نمیتوان نام آن را بحرانی جدی گذاشت، پایتختی که قرار است مرکزیت مدیریت
بحران کشور را در دست داشته باشد و مغز متفکر مدیریتی کشور در همه شرایط
باشد تا آسیبها کاهش یابد با بروز یک برف با بحرانی بزرگ مواجه و نیازمند
یاری دیگر استانها شد. اما با مسدود بودن همه شریانها آیا امکان
امدادرسانی دیگر استانها وجود داشت؟
قطعاً بیتوجهی به مسائلی نظیر
پدافند غیرعامل در بحران، عدم توجه به مدیریت صحیح و سریع بحران، بی توجهی
به زمان طلایی مدیریت بحران، بیتفاوتی نسبت به برخی مسائل امنیتی، همه و
همه موجب شده است که سیستمی بزرگ نظیر سیستم حمل و نقل کشور در کوچکترین
مشکلات نظیر شرایط جوی نامناسب آسیبپذیر باشد و این فقط به دلیل نبود
مدیریت صحیح است.
کاهش آسیبپذیری یکی از اصول اولیه پدافندغیرعامل
است؛ پدافند غیرعامل مجموعه اقدامهای غیرمسلحانهای است که موجب افزایش
بازدارندگی، کاهش آسیب پذیری، تداوم فعالیتهای ضروری، ارتقای پایداری ملی و
تسهیل مدیریت بحران در مقابل تهدیدها میشود که ظاهراً در وزارت راه و
شهرسازی اصلی فراموش شده است.
پدافند غیرعامل یا دفاع غیرعامل
مجموعه اقداماتی است که در آن جنگافزار به کار نمیرود و با اجرای آن
میتوان از وارد شدن خسارت مالی به تجهیزات و تأسیسات حیاتی و حساس نظامی و
غیرنظامی و تلفات انسانی جلوگیری کرده و یا میزان این خسارت و تلفات را در
برابر حملات نظامی به حداقل ممکن کاهش داد.
در عصر حاضر تهدیدات
علیه کشورها، هوشمند، سیستمی، متمرکز بر سیستم رهبری، علیه سیستم فرماندهی و
کنترل، علیه مرکز ثقل و همه جانبه است در همین راستا دفاع غیر عامل هم
باید هوشمند، مهندسی شده، علمی، فناورانه، چند لایه و برقرار کننده تعادل
ملی باشد.
* حمل و نقل در پنج حلقه واردن
حمل
و نقل یکی از موضوعات اساسی در «پنج حلقه واردن» است. جایگاه زیرساختهای
حمل و نقل به عنوان حلقه سوم واردن در آن که مورد تأیید سازمان
پدافندغیرعامل ایران نیز هست، ویژه است؛ بنابراین گزارش در سال ۱۹۸۸ سرهنگ
نیروی هوایی آمریکا، «جان واردن» کتابی با عنوان نبرد هوایی را تهیه و
تدوین کرد و در دهم آگوست ۱۹۹۱ با سمت مشاور نظامی امنیت ملی آمریکا، نظریه
خود را که به تئوری پنج حلقه واردن مشهور است به پنتاگون و فرماندهان وقت
نظامی، ارائه کرد که مورد قبول واقع شد.
تئوری واردن بر این مبنا
است که مهمترین وظیفه در طرحریزی یک جنگ، شناسایی مراکز ثقل کشور مورد
تهاجم بوده و چنانچه این مراکز با دقت لازم شناسایی و مورد هدف قرار گیرند،
کشور مورد تهاجم در اولین روزهای جنگ طعم شکست نظامی را چشیده و در
کوتاهترین مدت به خواستههای کشور مهاجم (آمریکا) تن داده و تسلیم خواهد
شد.
تئوری یا مدار پنج حلقه واردن دقیقاً مورد استفاده فرماندهان
عملیاتی آمریکا و متحدین در جنگ ۴۳ روزه ۱۹۹۱ (جنگ اول خلیج فارس)، مناقشه
کوزوو (جنگ ۱۱ هفتهای سال ۱۹۹۹ ناتو علیه یوگسلاوی) و جنگ آمریکا و انگلیس
علیه عراق (۲۰۰۳) قرار گرفت؛ در تئوری مذکور، مراکز ثقل یک کشور، به صورت
سیستمی همانند اعضای یک بدن قلمداد شده و در صورت انهدام هر یک از مراکز
ثقل، سیستم، پیکره و کالبدِ کشور مورد تهاجم فلج شده و قادر به ادامه
فعالیت و حیات نخواهد بود.
در پدافند غیرعامل موضوع پنج حلقه واردن
بسیار مورد توجه است؛ این پنج حلقه واردن به ترتیب از حلقه اول تا حلقه
آخر، شامل موارد زیر است:
حلقه اول: رهبری، فرماندهی و کنترل (leadership) در حکم مغز انسان
حلقه دوم: محصولات کلیدی (key production) در حکم قلب و ششهای انسان
حلقه سوم: زیرساختهای مواصلاتی و حمل و نقل (infra structures) در حکم سلسله اعصاب بدن انسان
حلقه چهارم: جمعیت مردمی و اراده ملی (population & peaple will) در حکم دست و پاهای بدن انسان
حلقه پنجم: نیروهای عملیاتی (field forces) در حکم گلبولهای بدن انسان
بنابراین
گزارش مراکز حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی کشور، باید با برنامهریزیهای
جامع، مستمر و اقدامات اجرائی پدافند غیرعامل ضمن سلب ابتکار و آزادی عمل
از دشمن و تحمیل شرایط سخت و دشوار، اقدامات تهاجمی وی را خنثی کرده و
آستانه مقاومت نیروهای خودی را ارتقا دهند.
در پدافند غیرعامل باید
آسیبپذیریها را کاهش داد و از تهدیدات دور نگه داشت، یک هدف در صورتی
آسیبپذیر است که به راحتی و سهولت در مقابل تهدیدات، خطرپذیر بوده و در
صورت تهاجم دشمن، با خسارات و تلفات زیادی مواجه شود.
در سومین
لایه از حلقههای واردن، موضوع زیرساختهای مواصلاتی و سیستمهای حمل و نقل
عنوان شده است، نظیر پل، جاده اصلی و از این قبیل که باید در این عرصه
برای کاهش آسیبپذیریهای آنها و افزایش بازدارندگی دشمن، فعالیتهای
بسزایی انجام شود.
راهها شریانهای ارتباطی تمدن بشری بوده و همراه
با گسترش و تجهیز آنها زندگی بشر نیز توسعه یافته است و در هر کجا و به
هر دلیل که به این شریانها خللی وارد شود کل سیستم اجتماعی آسیب میبیند.
امروزه
یکی از اهداف مهم دشمن برای از پای در آوردن کشوری که مورد هجوم قرارداده
است، وارد کردن آسیبهای جدی به رگهای حیاتی کشور (محورهای مواصلاتی و
حمل و نقل) است بنابراین برای خنثیسازی این ترفند دشمن، باید راههای
مقابله با آن را شناخت و به کار برد.
یکی از نمونه تهدیداتی که
میتواند آسیبهای جبران ناپذیری به بخش عمدهای از حلقه سوم استراتژیک
واردن یعنی حمل و نقل و خصوصاً حمل و نقل ریلی وارد کند، از بین بردن
زیرساختها است.
طبق تحقیق کارشناسان، از نمونه زیرساختهای ریلی که
ممکن است مورد تهدیدات دشمن قرار گیرد، شامل مواردی نظیر وارد کردن خسارت
به بنادر حساس، تخریب تونلهای ریلی، تخریب پلهای ریلی، تخریب
ایستگاههای اصلی، انهدام انبار توشه، دپو شدن بیش از حد مواد خطرناک،
اختلال در دپوی مواد سوختنی، اخلال در شبکه توزیع برق و از این قبیل است؛ و
یا در بخش ارتباطات، تهدیداتی که برای سیستم ریلی کشور وجود دارد، دو بخش
سخت افزاری و نرمافزایش را شامل میشود؛ بخش تهدیدات سختافزاری شامل
اختلال در سیستم علایم و ارتباطات، اختلال در ارتباطات شبکه راهآهن،
اختلال در سیستم کنترل مرکزی راهآهن، طراحی ویروس به منظور به کارگیری
نرمافزارها، و از این قبیل است؛ تهدیدات نرمافزای شامل مواردی نظیر
معماری اطلاعات، اختلال در سیستم اینترنتی بلیت و یا اختلال در حرکت قطار
است.
در بخش سیر و حرکت نیز تهدیداتی شامل تحریم لوازم و قطعات
واگن، اختلال در مسیرهای ریلی فاقد جایگزین موازی جادهای، تخریب پلهای
استراتژیک و انقطاع خط به هر دلیل، قابل بررسی است.
در این عرصه بالا بردن سطح ایمنی شبکه از طریق طراحی سیستم ایمنی بومی، طراحی شبکههای جایگزین مخفی و آشکار، مثمر ثمر است.
همچنین
طراحی خطوط ریلی تا حد امکان نزدیک به جاده، احداث خطوط جایگزین، طراحی و
ساخت قطعات در داخل کشور، بومیسازی دانش تولید در کشور، باید مورد توجه
باشد.
مقام معظم رهبری در بسیاری از فرمایشات خود بر اهمیت موضوع
پدافند غبرعامل تأکید دارند، ایشان در مقطعی میفرمایند: «این موضوع را
قبلاً هم ابلاغ کردهام و الان هم تأکید میکنم که تدابیر کارساز در این
پدافند غیرعامل را عملی کنید».
* جایگاه وزارت راه و شهرسازی در پدافند غیرعامل کجاست؟
بنابراین
گزارش فعالیت جهادی هیچوقت ضعیفتر نخواهد شد بلکه فعالیت آن چندین برابر
شده و تقویت خواهد شد؛ در این عرصه وزارت راه و شهرسازی نیز به عنوان
متولی اصلی توسعه زیرساختهای عمرانی کشور و بخصوص زیرساختهای حمل و نقل،
باید به موضوع پدافندغیرعامل در پروژهها، کاهش آسیبپذیریها در این عرصه و
قدرت در تسریع در بازسازی، به صورت جدی وارد شود.
قطعاً توجه به
این موضوع، موجب کاهش هزینههای بعدی و قدرت بالا در بازسازی در صورت بروز
حملات احتمالی به زیرساختهایی نظیر خطآهن و جادههای اصلی کشور است.
صرفهجویی
کلان اقتصادی و ارزی در حفظ تجهیزات و زیرساختها، حفاظت از مراکز حیاتی و
حساس اقتصادی، ارتباطی و مراکز عمده علمی و تحمیل هزینه سنگین به دشمن،
برخی از مزایای لحاظ کردن موضوعات تخصصی پدافند غیرعامل در اجرای
زیرساختهای عمرانی کشور و بخصوص حلقههای مواصلاتی و حمل و نقلی است.
به
هر حال تهران به عنوان پایتخت و مرکزیت کشور، مرکز اخذ بسیاری از تصمیمات
حیاتی است که متأسفانه همانگونه که مشاهده شد با بارش یک برف، دچار بحران
بزرگ حمل و نقلی، بسته شدن فرودگاهها، انسداد آزادراهها و شریانهایی
ورودی و ترافیک خطوط ریلی میشود و قطعاً با چنین مدیریتهای غیرعملیاتی و
نظریهپردازی صرف، امکان مدیریت بحرانهای بزرگ در این حوزه وجود ندارد و
ضوررت است تا دیر نشده است، چارهای جدی در این باره اندیشیده شود.