
این کشور در طول جنگ تحمیلی به سه روش با ما جنگید و در هر یک از آنها روشهای خاصی را اتخاذ کرد. روش اول را میتوان به کاربرد سلاحهای متعارف در مناطق نظامی، جنگ شهرها، مناطق مسکونی، سکوهای نفتی و در آخر به جنگ شیمیایی اشاره کرد. هر یک از این شیوههای را میتوان در سطح متعارف، غیرنظامی و غیرمتعارف محسوب کرد. جنگ غیرمتعارف به نامهای نوین یا استفاده از سلاحهای کشتار جمعی شناخته میشوند.
۲۴ اردیبهشتماه سالروز اعلام بیانیه شورای امنیت و چراغ سبزی برای ادامه تجاوز عراق به ایران است.به همین مناسبت سردار دکتر محمدباقر نیکخواه بهرامی فرمانده جنگهای نوین و یگانهای مستقل پدافند شیمیایی در دوران دفاع مقدس در یادداشتی که آن را در اختیار سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) قرار داد،مروری دارد بر سیر تحول استفاده رژیم بعث عراق از سلاحهای شیمیایی در جنگ تحمیلی ساله علیه ایران و برخورد دوگانه سازمان ملل و شورای امنیت در این باره.
در این یادداشت آمده است:
عراق برای اولین بار در طول جنگ تحمیلی از همان صبح «عملیات کربلای ۵» در شرق بصره و منطقه عمومی شلمچه با بیش از ۳۰ فروند هواپیما مناطق عملیاتی را بمباران شیمیایی کرد. از این نظر میگوییم اولین بار که عراق مناطق عملیاتی خیبر، بدر و فاو را تنها به مدت سه روز بمباران کرد. بنابراین با آمادگیهایی که در این عملیاتها کسب کرده بود در صبح روز ۱۹ دیماه سال ۱۳۶۵ محورهای عملیاتی پنجضلعی،آبگرفتگی منطقه شلمچه تا کانال زوجی یا ماهیگیری،دوسویه شهر جاسم،شهرک دوعیجی،جزیرههای ماهی، مناطق املبابی، تویله،امالرصاص،شهرک ولیعصر و پایگاههای کوتسواری، بوارین، مؤمنین و نهرخین، نهرعرایض، حاشیههای اروندرود، شهرک پیشساخته خرمشهر و جادههای منتهی به عملیات کربلای ۵، از جمله شهید ذولفقاری، صفوی، امانی، گلزار امامرضا(ع) و طول جاده خرمشهر و اهواز تا پادگان حمید، بخشی از شهر آبادان، بیمارستانهای طالقانی، امامحسین(ع)، رمضان و امام علی (ع) و کمپ اسرای عراقی، اورژانسها و تمامی مواضع توپخانهی پدافند و جنگهای شیمیایی، میکروبی و رادیواکتیو (ش.م.م ر) اشاره کرد.
در این میان، منطقه پنجضلعی که یک عارضه زمینی بود عراق با حجم بسیار زیادی از بمبها آنجا را هدف گرفت. بر اثر آلودگی بسیار در روز اول و دوم عملیات حدود ۳۲۵ شهید و هزار و ۲۰۰ مصدوم و مجروح داشت. به این صورت که هر روز صبح و عصر با دهها فروند هواپیما هر یک دو یا چهار راکت بمب پرتاب میکردند علاوه بر این ۱۰۰ عراده توپ نیز غلظت گازها و عوامل شیمیایی را بالا برده و آنها را حفظ میکردند. حتی به دلیل حجم بالای آتش عراق اشتباهی مواضع خود را مورد هدف قرار داد چراکه ضدهواییهای ما آنها را مورد هدف قرار میدادند. در جریان همین عملیاتها ایران توانست با هواپیما و توپخانه زاغههای مهمات شیمیایی عراق را منهدم کند. عوامل شیمیاییای که عراق استفاده میکرد شامل خردل (موستارد سولفورد یا ایپرید)، سارینتابون و ویایکس که عامل ناشناخته است و همچنین عامل خفهکننده که نام علمی هیدورژن سیانوژن (سیانور) دارد، اشاره کرد.
اوج حملات شیمیایی عراق از اول دیماه سال ۱۳۶۵ به مدت یک هفته انجام شد. این حملات بیوقفه تا ۱۷ بهمن همان سال ادامه داشت. موج دوم حملات شیمیایی عراق علیه ایران که با شدت و گسترگی بیشتری آغاز شد به روزهای ۲۳ و ۲۴ بهمنماه همان سال مربوط میشود که با ۴۴ هواپیما و ۱۰۰ قبضه توپ بیش از ۱۵۰ بمب و راکت و ۱۵۰۰ گلوله آلوده به مواد شیمیایی به مناطق عملیاتی شلیک کرد. در جریان این عملیات ۱۹۵ شهید و ۱۴۷۰ مصدوم شدند.
موج سوم این حملات را که جزو بینظیرترین حملات در جنگ تحمیلی محسوب میشود میتوان به روزهای ۲۳ و ۲۵ اسفند ۱۳۶۵ اشاره کرد چرا که دشمن ناامید شده بود. بنابراین برای انتقام گیری از شرق بصره عوامل آلوده به مواد شیمیایی را به سمت نیروهای ایرانی شلیک کرد. در این عملیات کل استان خوزستان و مناطق عملیاتی خیبر،بدر،الیبیتالمقدس، فتحالمبین، مناطق فتح شده «فاو» را تقریبا به طور کامل مورد حملات صبح و عصر خود قرار داد. موج سوم حملات شیمیایی عراق علیه ایران ۵۵۵ شهید و ۳۶۳۵ مصدوم برجای گذاشت.
عراق در ادامه جنایاتش روزهای ۲۱ و ۲۲ فروردین سال ۶۶ و هنگام غروب خورشید برای اولین بار، شبانه با بالگرد، کاتیوشا و «آر.پی.جی ۱۱» شهر خرمشهر و سازمان آب، فرمانداری،آتشنشانی و شهرداری این شهر را به صورت غافلگیرانه مورد هدف عوامل شیمیایی خود قرار داد. در این حملات ۱۰۰ نفر شهید و هزار نفر مجروح شدند که از جمله شهدا میتوان به حبیبالله کریمی فرمانده توپخانه ۶۳ خاتمالانبیا اشاره کرد. این افراد را به بیمارستان امامحسین(ع) و رمضان رساندند. کار امدادرسانی به سختی انجام میگرفت.
عراق در جریان همین بمبارانها پاتکهای نظامی(ضدحمله برای بازپس گیری مناطق از دست رفته) خود را هم انجام میداد و با سلاحهای متعارف تعداد زیادی از رزمندگان ما را مجروح میکرد بنابراین کشور عراق برخلاف مفاد پروتکل ۱۷ ژوئن که در سال ۱۹۲۵ در ژنو به امضا رسیده بود از این سلاحها استفاده میکرد. این سلاحها جزو سلاحهای کشتار جمعی و ممنوعه به حساب میآیند.
در جریان این حملات و عملیاتهایی که عراق علیه ایران انجام میداد ایران دست به اقدامهایی در سطح بینالمللی زد و بلافاصله با شروع این حملات با دبیرکل سازمان ملل متحد مکاتبه کرد و اطلاعات جنگی عراق و حملات ناجوانمردانه آن کشور را به اطلاع دبیرکل سازمان ملل رساند. در این بین نامههای زیادی متجاوز از ۲۶ نامه از طریق وزارت خارجه ایران و نمایندهای که در سازمان ملل حضور داشت به این سازمان تحویل داده شد. از هشتم دیماه ۶۵ تا دو اردیبهشت ۶۶ نامههای زیادی به «خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل تحویل دادیم.
. در این نامهها هفت مورد را به آنها گزارش دادیم:
۱.اطلاعرسانی حملات شیمیایی عراق علیه کشورمان و اینکه هر روز شدت آن افزایش مییابد.
۲. دبیر کل شورای امنیت عملیات و جنگ شیمیایی را محکوم کند.
۳. اعزام کارشناسان سازمان ملل به محل جنایات برای تهیه گزارش.
۴.براساس بند دوم و سوم این خواستهها، متجاوز تنبیه شود چرا که در منشور سازمان ملل کسی که صلح و آرامش جهانی را به هم زند باید تنبیه شود.
۵.سازمان ملل سازوکاری برای جلوگیری از تکرار حملیات شیمیایی در نظر بگیرد.
۶. از کشورهای جهان بخواهد از صدور مواد اولیه، تجهیزات، مشاوره و فناوری به کشور عراق جلوگیری کند.
۷.قطعنامهای مبنی بر لازمالااجرا بودن این موارد صادر کند.
بعد از چهارماه نامهنگاری،شخص دبیرکل فقط یکبار در روز ۱۶ دیماه سال ۱۳۶۵ حملات شیمیایی عراق را محکوم کرد و به طور کلی شورای امنیت سازمان ملل نیز یکبار در روز ۲۶ دیماه سال ۶۵ یعنی ۱۰ روز بعد از موضعگیری دبیرکل سازمان ملل نگرانی خود را نسبت به شدت یافتن مخاصمه عراق علیه ایران عنوان کرد اما هیچ یک از این کارها تاثیرگذار نبود و از حملات عراق پیشگیری نکرد.
سرانجام با پیگیریهای مستمر ایران، یک گروه از کارشناسان سازمان ملل در روز دوم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۶ برابر با ۲۲ آوریل ۱۹۸۷ متشکل از سرهنگ پروفسور «گوستاور اندرسون» رئیس بخش شیمی انستیتوی پژوهشیهای دفاع ملی سوئد، دکتر «مانوئل دومینگوئز» سرهنگ بهداری و متخصص جراحات شیمیایی، بیولوژی و هستهای دانشگاه «کوپژوتنس» مادرید اسپانیا، دکتر «پیتردان» سرپرست هیأت علمی آزمایشگاه پژوهشهای مواد سازمان علوم و تکنولوژی دفاعی وزارت دفاع استرالیا، سرهنگ دکتر «اوبرست اولریش ایموبرستگ» و رئیس سابق بخش دفاع شیمیایی، میکروبی و هستهای وزارت دفاع سوئیس در شهر برن و دکتر «اقبال رضا» که نماینده سازمان ملل بود و تابعیت پاکستانی داشت وارد ایران شدند. آنها یک هفته در ایران اقامت داشتند.
این تعداد در طول حضورشان از برخی مجروحان و مصدومان شیمیایی در بیمارستانهای تهران مصاحبه و نمونهگیری به عمل آوردند و سپس به خوزستان رفتند و با گذشت بیش از دو هفته از آخرین حمله شیمیایی عراق، خاک و منطقه را مورد آزمایش قرار دادند. دستگاه خودکار کم (CAM) همراه آنها وجود عوامل شیمیایی را نشان داد. تاخیری که آنها در آمدن داشتند باز هم تاثیری در کاهش اثرات شیمیایی نداشت. آنها نمونههایی که از بمبها و خاک مناطق آلوده میگرفتند را در لولههای آزمایش میریختند و در دانشگاه اهواز مورد آزمایش قرار میدادند. البته برای آنکه این آزمایش دقیقتر و قانونی باشد این نمونهها را به آزمایشگاه شیمی در کشورهای سوئد و سوئیس ارسال میکردند. سپس بعد از آن به منطقه عملیاتی کربلای ۶ (سومار) رفتند.
عراق با استفاده از بمبهای شیمیایی «بیمارستان ۵۰۱ ارتش» را مورد هدف حملات شیمیایی خود قرار داده بود. در این بیمارستان هشت پزشک به شهادت رسیده بودند. علاوه بر این تعداد زیادی از غیرنظامیان و مردم عادی نیز مصدوم شده یا شهادت رسیده بودند. بعد از معاینه این مصدومان که در بیمارستانهای «لقمان و بقیةالله(عج) » تهران انجام میشد به شهر «بانه» رفتند و خواستند با همراهی «کمال خرازی» که آن زمان رئیس ستاد تبلیغات و شورای عالی دفاع بود با یک فروند بالگرد به مناطق آلوده این شهر بروند اما به دلیل نا امن بودن منطقه و حملات عراقیها نتوانستند. بنابراین به بیمارستان ۲۲ بهمن کرمانشاه رفتند و با مصدومان شهر سنندج و کرمانشاه دراین بیمارستان ملاقات کردند.
این گروه در مرحله آخر حضورشان به یک پایگاه نظامی در «آبعلی» تهران بازگشتند. در این پایگاه تعدادی گلوله و راکت عمل نکرده وجود داشت. آنها را هم مورد آزمایش قرار دادند. در روز ۱۶ اردیبهشتماه سال ۶۶ آنها گزارشی با شماره سریال «S/۱۸۸۵۲ » به سازمان ملل ارائه کردند. در این گزارش آمده بود که عراق علیه ایران سلاح شیمیایی استفاده کرده و نوع گاز مورد استفاده «خردل» و عامل اعصاب بوده است. در بیمارستان کرمانشاه با مصدومان سنندجی و کرمانشاهی مصاحبه کردند و ثابت شد که آنها بر اثر سلاح شیمیایی مصدوم شدهاند.
دبیرکل سازمان ملل دو روز بعد از دریافت این گزارش آن را تحویل شورای امنیت سازمان ملل داد. با توجه به مستنداتی که این گروه پنج نفره ارائه کرده بودند سازمان ملل هیچ موضعگیری خاصی علیه عراق نکرد و تنها به محکومیت بسنده کرد. شورای امنیت سازمان ملل روز ۲۴ اردیبهشت سال ۶۶ تنها مبادرت به صدور بیانیهای به شماره «S/۱۸۸۶۳ » ورزید و این شورا نیز همچون سازمان ملل تنها به صورت لفظی عراق را محکوم کرد. قطعا اگر برخورد شدیدتری انجام میداد و بند هفتم خواستههای ما که در بالا اشاره شد،عملی میشد، هیچگاه عراق این گستاخی را نمیکرد که در روز هفتم تیرماه سال ۱۳۶۶ (یکشنبه سیاه) را در شهر سردشت و «جمعه سیاه» را در روز ۲۸ اسفند ۶۶ در حلبچه (عراق) رقم بزند. میتوان گفت که عراق در این شهرها با حملات شیمیایی، نسلکشی کرد.
دلیل اینکه شورای امنیت برخورد قاطعانهای با عراق نکرد این بود که کشورهایی همچون آمریکا، شوروی سابق، انگلیس، فرانسه و چین عضو ثابت آن را تشکیل میدادند. هر یک از این کشورها از عراق در تهیه تجهیزات و فناوری در حوزه حملات شیمیایی حمایت میکردند و هدف آنها این بود که جمهوری اسلامی ایران یک کشور مستقل نباشد و در چهارچوب خواستههای آنها حرکت کند. اما این رفتار متناقض آنها به عنوان اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد نتیجهای جز نسلکشی و مصدومیت انسانها در بر نداشت.