صولاً دولتها در تعیین سیاستهای رسانهای خود بایدها و نبایدها و نحوه تخصیص منابع در حوزه رسانهها و ارتباطات را تعیین میکنند. اما رشد فزاینده فناوریهای رسانهای و بینالمللی شدن رسانهها، موجبات ظهور گفتمانهای گروهها و سازمانهای ذیربط در درون و خارج از مرزهای ملی کشورها را فراهم کرده است؛ بهطوریکه میتوان گفت: در عصر جهانیشدن ارتباطات و رسانهها از آنجایی که قدرت رسانهها ریشه در مجموعه عظیم و به هم پیوستهای از رسانههای مختلف چون ماهوارهها، اینترنت، روزنامه، تلویزیون و غیره دارد هیچ یک از رسانههای موجود به عنوان یک گفتمان قادر به هژمونیک کردن گفتمان خود به عنوان گفتمان غالب را ندارند و دقیقاً به همین دلیل دولتها در بحث تعامل در سه سطح فروملی، ملی و بینالمللی تحت تأثیر گفتمانهای جدید رسانهای به عنوان «قدرت سایبر» قرار گرفتهاند. از این منظر بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ارتباطات جهانی و پیشرفتهای روزافزون فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات با پراکندن اقتدار میان بازیگران متعدد، افزایش حضور در جهت رهبری جریان توسعه جهانی در تمامی ابعاد، روند سنتی روابط بینالملل را با چالشی نوین مواجه ساختهاند. با این وجود جهانی شدن رسانهها و افزایش تأثیر نظام بینالملل و نیز جامعه بر دولتها باعث شده است تا قدرت رسانهها در پرتو تحولات جدید مورد بازبینی قرار گیرد. تحت چنین شرایطی، سیاستهای رسانهای دولتها به عنوان بازیگران روابط بینالملل بسته به نوع سیاستها توسط گفتمانهای جدید رسانهای مورد بازبینی و چالش قرار میگیرد.
مجموعه مقالات این کتاب تحت عنوان «قدرت سایبر» در صدد تبیین نقش و جایگاه دولت در پرتو تحولات جدید رسانهای میباشد.
این کتاب حاوی 7 مقاله میباشد. مقاله اول این کتاب اختصاص به مقاله «جایگاه دولت الکترونیک ایران در جهان» دارد که توسط آقای حمید ضیاییپرور به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله نویسنده ضمن تبیین مفاهیم و مؤلفههای دولت الکترونیک به ارائه چکیده گزارش سالیانه دانشگاه براون آمریکا در خصوص شاخصهای دولت الکترونیک و رتبهبندی کشورهای مختلف طی سالهای 2001 تا 2007 میپردازد و سپس به تجزیه و تحلیل جایگاه ایران در این جداول طی سالهای مذکور میپردازد.
«گفتمان سازی «واقعیت» در رسانهها» عنوان بعدی این کتاب میباشد که توسط دکتر محمد سلطانیفر نگاشته شده است. نویسنده در این مقاله به روند ایجاد فضای گفتمانی توسط رسانهها میپردازد. از این منظر در بسیاری از رویدادها و روندها، رسانهها خود را به نقش گفتمانسازان عمده فروملی، ملی و بینالمللی ارتقاء دادهاند. رسانهها و واقعیتسازی در آراء پسامدرنیسم محور عمده این مقاله را تشکیل میدهد.
«جنگ رسانهای آمریکا در برنامه هستهای ایران» مقاله بعدی این کتاب است که توسط آقای شهرود امیرانتخابی به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در این مقاله ضمن تبیین مفهوم جنگ رسانهای، ابتدا به تحلیل ابعاد رسانههای جهانی در جنگ رسانهای و سپس به تحلیل جنگ رسانهای علیه برنامه هستهای ایران میپردازد. به اعتقاد نویسنده از جمله دلایل عدم ناکامی جنگ رسانهای علیه برنامه هستهای ایران، عدم موفقیت در هژمونیک کردن گفتمان رسانهای غرب در برنامه هستهای ایران میباشد.
«سایبر دیپلماسی: دیپلماسی در عصر تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات» عنوان مقالهای است که توسط خانم رها خرازی آذر نوشته شده است. به اعتقاد نویسنده در عصر حاضر به دلیل رشد فزاینده تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات، دولتها به زودی لذت کنترل بر حجم گستردهای از اطلاعات را از دست خواهند داد و در نتیجه دولتهای ملی تحت فشار، به تجدیدنظر در ساختارهای مدل سیاست خارجی، روند دیپلماسی خود و ایجاد تحول در آنها خواهند پرداخت. دکتر محمد سلطانیفر در مقالهای دیگر تحت عنوان «اصول جنگ روانی در طراحی سناریوی خبری» به بازتعریف جنگ روانی، اهداف جنگ روانی و تحلیل قابلیتهای افراد در جنگ روانی میپردازد. وی در این مقاله ضمن بررسی و تحلیل نقش اطلاعات در جنگ روانی به بررسی تکنولوژی و ارتباطات ابزار جنگ روانی و راهبردهای اساسی جنگ رسانهای میپردازد.
«شبکههای جهانی خبری و سیاست خارجی آمریکا» عنوان مقالهای است که توسط ایتان گیلبو تألیف و توسط رحمن قهرمانپور و شهرود امیرانتخابی ترجمه و تنظیم شده است. نویسنده در این مقاله آثار شبکههای خبری جهانی بر فرمولبندی و اجرای سیاست خارجی کشورها را مورد بررسی قرار میدهد. این مقاله نشان میدهد که پوشش جهانی اخبار برای سه گروه عمده از مشارکتکنندگان در سیاستگذاری؛ یعنی سیاستمداران، مقامات رسمی و ژورنالیستها، معضلات اخلاقی، حرفهای و سیاسی ایجاد کرده است.
«تحلیل عملکرد رسانهها در عراق» نوشته مایکل اوهنلن و نینا کمپ مقاله آخر این کتاب میباشد که توسط خانم زهرا رضایی و شهرود امیرانتخابی ترجمه و تنظیم شده است. چگونگی عملکرد رسانهها، فضا و کیفیت پوشش خبری رسانهای در طول اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف از یکسو و تعیین مواضع و گرایشات خاص سیاسی رسانهای در تحلیل و انعکاس اخبار از سوی دیگر هدف اصلی این مقاله را تشکیل میدهد