امروزه جنگ نرم و عملیات روانی به گفتمان حاکم بر سپهر ارباب سیاست تبدیل شده است. گرایش به بهرهگیری از قدرت افکار عمومی و سرمایههای اجتماعی در پی افزایش هزینههای نظامیگری و ناکارآمدی آن در برآوردن اهداف سیاسی، به دگردیسی مفهوم قدرت از نگرش سختافزارانه به رهیافتهای نرم حکایت دارد.
بیتوجهی به مقولة جنگ نرم هزینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به طور مضاعف افزایش داده است و ظرفیتهای ملی را به هدر میدهد. با توجه به اهمیت این مقوله باید اذعان داشت سیاستگذاری در حوزة جنگ نرم و عملیات روانی با بخشینگری و جزئیبینی راه به مقصود نمیبرد، بلکه باید به آن به مثابة دانشی بنیادین نگریست که پیکرة سیاست و فرهنگ بر آن بنا نهاده میشود. لیکن عبارات جنگ نرم و عملیات روانی همچون کلید واژگان بسیاری از علوم در معضل تعریف جامع و مانع علمی گرفتار هستند.
چهار دیدگاه نسبت به جنگ نرم وجود دارد:
نخست: تهدید نرم به مثابة عملیات روانی دشمن علیه افکار عمومی خودی است؛ با این دیدگاه، تهدید نرم مساوی با مجموعة تهاجمات روانی – تبلیغاتی یک کشور علیه کشور دیگر محسوب میشود.
دوم: تهدید نرم مساوی با اقدامات پنهان و توطئهآمیز دستگاههای امنیتی حریف علیه جامعة خودی است؛ با این دیدگاه، تهدید نرم مجموعه عملیات پنهانی تلقی میشود که توسط دستگاههای اطلاعاتی به اجرا درمیآید.
سوم: تهدید نرم به عنوان هدف قرار گرفتن بنیانهای ذهنی و اعتقادی سیستم سیاسی خودی از سوی محافل روشن فکری یا سایر مراجع فکری و مؤسسات فرهنگی است.
چهارم: تهدید نرم به عنوان ناآرامیهای اجتماعی گسترده با هدف براندازی سیستم سیاسی خودی تلقی میشود.
در فصل اول کتاب حاضر با عنوان کلیات، نویسنده تلاش نموده تا به منظور درکی اساسی از مقولة جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی، چیستی، اهداف، ابعاد، ابزار و ویژگیهای آن را مورد بررسی قرار دهد. همچنین بیان شده است که جنگ نرم مجموعه تحولاتی است که هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول نظام سیاسی را دگرگون میسازد. جنگ نرم سلطة کامل و همه جانبه در ابعاد سهگانة حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحالة الگوهای رفتاری در این حوزهها و جایگزینی الگوهای رفتاری مهاجم محقق میشود. رهبر معظم انقلاب در دو دهه اخیر مهمترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی را جنگ نرم معرفی کرده و آن را جنگ به وسیلة ابزارهای فرهنگی و پیشرفتة امروزی تعریف نمودهاند.
در فصل حاضر همچنین، برخی از ویژگیهای جنگ نرم نیز بیان شده است. جنگ نرم تدریجی و آرام، ابهامآمیز و پیچیده، پرشمول و فراگیر و غلبة بعد فرهنگی بر سایر ابعاد از مهمترین ویژگیهای جنگ نرم بیان میشود.
در ادامه فصل نویسنده فهرستی از اهداف و شاخصها برای شناخت بیشتر جنگنرم عرضه مینماید. بصیرت و روشنگری در جامعه به قطب نمای مقابله با جنگ نرم، توجیه جوانان دانشجو و دادن قدرت تحلیل به آنها، دادن توان کار، اعتماد به نفس، خودباوری و ایجاد کرن فضای امید، رساندن کشور به نقطهای از لحاظ علمی، اقتصادی و امنیتی که امکان آسیبپذیریاش نزدیک به صفر باشد، احیای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، دقت و گزینش در پذیرش کالاها و امواج فرهنگی دشمن و تأکید بر نقش زبدگان و نخبگان، بخشی از روشها و راهبردهای مقابله با جنگ نرم است.
در بخش دوم با عنوان شبکههای ماهوارهای، نویسنده رسانه را به عنوان بازیگری نوین معرفی مینماید و آن را مهمترین و تأثیرگذارترین نهاد بر افکار عمومی دانسته و به بررسی انواع آنها از لحاظ دیداری و شنیداری و تحلیل شبکههای فارسی زبان ماهوارهای میپردازد.
شبکههای فارسی زبان ماهوارهای به از نظر گونه شناسی به شبکههای سیاسی و غیرسیاسی و دولتی تقسیم میشوند که هر کدام از لحاظ کارآیی به موارد زیر تقسیم میشوند:
شبکههای خبری؛ شبکههای فیلم و سریال؛ شبکههای موسیقی؛ شبکههای دینی؛ شبکههای تجاری؛ شبکههای پورنو؛ شبکههای گفتگو محور؛
نویسنده، اهداف شبکههای فارسی زبان که خارج از ایران برای تزریق گونهای از بیبند و باری سیاسی و جنسی و … تلاش میکنند را به موارد زیر تقسیم نموده است:
ترویج مصرف زدگی؛
ترویج ولنگاری و لاابالی گری در جامعه، به ویژه در نسل جوان؛
کم رنگ کردن مرزهای اعتقادی و اخلاقی جامعه ایرانی با دیگر جوامع تحت عنوان دهکدة جهانی و جهانی شدن؛
زیر سئوال بردن و بی اساس خواندن ارزشهای ریشهداری مثل حیا، عفاف، حجاب و حتی ادب در کلام و مکالمه؛
ترویج مدگرایی و الگو قرار دادن مدلهای غربی مانند خوانندگان و بازیگران سینما و تلویزیون در غرب؛
ترویج سطحی نگری و عوام زدگی در مواجهه با مسائل گوناگون؛
ایجاد بیتفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران و ترویج نوعی خود محوری و دم غنیمتی؛ و ….
وی در انتهای فصل حاضر به بیان راهکارهای مقابله جمهوری اسلامی ایران با شبکههای ماهوارهای میپردازد.
نویسنده در بخش سوم کتاب با عنوان اینترنت، به بررسی فضای سایبری و مجازی موجود در بین تمامی کشورهای جهان اشاره نموده و مشخصههایی چون:
• جهانی و فرامرزی بودن؛
• تصور دیگری در فضای مجازی؛
• ویژگیهای چون جذابیت و تنوع و سهولت در برقراری ارتباط؛
• مخاطب خاص و تأثیرگذار؛
• عبور از خط قرمزهای اجتماعی و عدم تقید به قوانین و محدودیتهای رایج در سایر رسانهها را برای آن بیان نموده است.
نویسنده در این فصل به شبکههای اجتماعی مانند facebook، twitter و … میپردازد پیشینه، چگونگی و علت پیدایش، کارکرد و همچنین چگونگی سوء استفاده از اطلاعات کاربران و اعضاء را با بیان نمونههایی مورد کنکاش قرار داده و عملکرد های آنان را در فتنة ۸۸ در انتخابات ریاست جمهوری مورد تحلیل قرار میدهد.
وبلاگ دیگر موضوع کلیدی این بخش میباشد که نویسنده بعد از بررسی چگونگی پیدایش آن و عملکردی که میتواند داشته باشد، به تهدیدات وبلاگ در موضوعاتی چون عملیات روانی، ایجاد شایعه، کذب، و همچنین بررسی موضوع از بعد اطلاعاتی و امنیتی میپردازد.
بخش چهارم به سرویسهای مخابراتی اختصاص یافته است که نویسنده در ابتدای این مبحث به بررسی و آشنایی با پیام کوتاه و یژگیهای پیامک میپردازد و در ادامه کاربرد و کارکرد این سرویس مخابراتی را عنوان داشته و سپس به بررسی استفاده از این سرویس جهت مقاصد مخرب همچون سیاسی بازی، تبلیغات نامشروع و همچنین وسیلهای جهت ارسال مطالب ضد و نقیض و کذب بدون اینکه منشاء خبر و شایعه مشخص باشد میپردازد. استفاده از این سرویس مخابراتی برای ایجاد عملیاتهای روانی، و به گونهای جنگ نرم بسیار موثر میباشد که همانگونه در فتنه اخیر مورد سوء استفاده بسیاری از بانیان این امر قرار گرفت.
نویسنده در انتهای بخش حاضر برخی از تجارب بدست آمده از این سرویس که در نقاط مختلف جهان همچون؛ مجارستان، عراق، کرهجنوبی، چین، کویت، به وقوع پیوسته را به تحریر درآورده است.
آخرین بخش کتاب حاضر به موضوع سینما میپردازد و نویسنده سینما را یکی از قدرتمندترین ابزار جنگنرم محسوب مینماید و بعضی از فیلمهایی که توانسته برخی از فرهنگهای غلط، شیوههای نادرست زندگی و …. را القاء کند را نام میبرد.
سینمای غرب، هالیوود، خود به عنوان وسیلهای برای انتشار افکار و فرهنگهای متضاد ایرانی که سرویسهای اطلاعاتی آنها را خط میدهند، میباشد مثل ساخت فیلمهای چون بدون دخترم هرگز، پرسپولیس، ترس مقدس و …