شبکههای اجتماعی در فضای مجازی پتانسیل بالایی برای گروههای مخالف و منتقد فراهم کرد تا از این طریق بتوانند نظرات خود را در حلقههای همفکر نشر دهند و گروههای بزرگتر و پایدارتر ایجاد کنند.
در فضای مجازی شاهد بازتاب برخی اخبار و حوادث به شکل برجستهتر هستیم. در این فضا با یک رویکرد از پیش تعیین شده، برخی جریانات تقویت شده و برخی دیگر نیز به حاشیه رانده میشوند تا همگرایی و انسجام لازم برای حرکت در مسیر مورد انتظار برنامهریزان آن قرار گیرد.
اینترنت با در اختیار قراردادن فضای مناسب برای بازنشر و تولید محتوا، فرصتی برای همگرایی و تجمع افراد در فضای مجازی فراهم میکند. در ادامه، آنها هویت خود و دیگری را از طریق پیوندهای درون شبکه و گروهبندیهای سیاسی و اجتماعی تعریف میکنند. اینکه اینترنت و شبکههای اجتماعی چه نقشی در بسیج تودهها و جریان سازی در فضای مجازی دارند، موضوع اصلی این نوشتار را شکل میدهد.
اولویت اینترنت در شکلدهی به جنبشهای اجتماعی
اینترنت به عنوان ابزاری شناسانده شده که توان اشاعه ارزشهایی مانند مشارکت، عدالت، آزادی بیان، حق تشکیل اجتماعات و عضویت در گروههای اپوزیسیون را داراست. از سوی دیگر به دلیل عدم تعیین پذیری اینترنت از سلسله مراتب سازمانی، شکلگیری جنبشها با کمترین مقاومت یا سختگیری همراه است. انعطاف پذیری در همپوشانی حلقههای همگرا و تشکیل گروههای مختلف با سرگروهی فعالان رسانهای یا اینترنتی موجب تساهل و انعطاف این گروهها در فضای مجازی شده است. با این حجم پراکندگی در آراء و نظرات، شکل گیری این گروهها سریع و عمر آن نیز بسیار ناپایدار است.
در فضای اینترنت سردمداران راه اندازی جنبشهای اجتماعی در تلاشاند با ایجاد منابع خبری مورد اعتماد خود و معرفی آن به عموم مردم به عنوان منبع خبر موثق و بدون سوگیری، به اصطلاح خود آگاهی سیاسی را برای کاربران بازتعریف کنند. در شبکههای اجتماعی فرصت ایجاد پیوند بین فعالان این قبیل جنبشها از سراسر جهان میسر میشود و اعتراضها با برشمردن مصادیق مختلف از قبیل فساد، بی عدالتی، خفقان و موارد نظیر این برانگیخته میشود.
الگوی مورد استفاده در ایجاد جنبشهای سیاسی در چند سال اخیر دسترسی به حکومت دموکراتیک، آزادی بیان و رعایت حقوق بشر بوده است. از آنجا که رسانهها امکان بازنمایی یک حادثه را از زوایای خاص و البته متنوع دارند، حوادث به طور دلخواه از چند زوایه متناقض و محدود عرضه میشود تا فضای مناقضه و درگیری اوفول نکرده و از طرفی هر فرد خود را در بیان حقیقت محض، محق بداند.
مطالعات بسیاری هم در این باره صورت گرفته که ثابت کند کاربران شبکههای اجتماعی، وبلاگ نویسان و فعالان اینترنتی به عنوان افرادی هدفمند و اثرگذار، عاملی مهم در افزایش مشارکت سیاسی مجازی هستند و گاهاً توانایی شکلدهی به حرکت حلقههای متکثر و نسبتاً هم هدف را دارا هستند. اما لازمه ثمربخشی این حرکتها قرار گرفتن در مسیر توسعه دموکراسی به شیوه غربی است.
بستر جنبشهای اجتماعی جدید
شبکههای اجتماعی در فضای مجازی پتانسیل بالایی برای گروههای مخالف و منتقد فراهم کرد تا از این طریق بتوانند نظرات خود را در حلقههای همفکر نشر دهند و گروههای بزرگتر و پایدارتر ایجاد کنند. طبق نظریات معاصر، افراد در فضای رسانه قادر به بیان نظرات و عقاید خود هستند و جلوگیری از کنش آزادانه سیاسی و اجتماعی در این فضا تقریبا غیرممکن است.
داوینینگ به نقل از بوومن آورده است که فقدان فضای عمومی در جایی که افراد میتوانند پلی بین دغدغههای شخصی و مسائل اجتماعی خود ایجاد کنند، چالش عمده در برابر جوامع دموکراتیک امروزی است و جوامع دموکراتیک امروزی را کشورهای در حال توسعه میداند. اینترنت به عنوان بستری مناسب برای شکلگیری جنبشهای اجتماعی محسوب شده و در نظریات گروهی از نظریه پردازان غربی آمده است که «هنگام وقوع جنبشهای اجتماعی، اینترنت میتواند برای شهروندانی که خواهان تغییرات اجتماعی هستند، سازنده یک بسیج تودهای باشد» (فرهادی به نقل از داوینینگ 2001).
به بیانی دیگر آنها تلاش کردند از طریق انتشار گزارشهای علمی در فاصله سالهای 2000 تا 2006 بستر لازم را در ذهن کاربران اینترنت به عنوان یک گروه نخبه، منتقد و فعال فراهم کنند تا در فرصت مناسب شرایط برای جنبشهای اجتماعی توسط مردم هر کشور به راحتی میسر شود. این نگرش در خلال فیلمها، اخبار، گزارشهای سیاسی و اجتماعی کشورهای غرب و مواردی از این قبیل نیز تقویت شد تا اعتمادسازی به هویتهای معلوم و مجهول در فضای مجازی با هدف ایجاد گروه و حلقههای همفکر فراهم شود. آنها تلاش کردند تا فعالان اینترنتی و روزنامهنگاران را در پذیرش این نکته مجاب کنند که اینترنت با افزایش آگاهی سیاسی و اشاعه نگرشهای مدنی و دموکراتیک، قابلیت آن را دارد که افراد و گروههای در حاشیه مانده سیاسی را در فعالیتهای سیاسی درگیر و فعال کند (سردارنیا،1388: 208).
شبکههای اجتماعی یکی از فضاهای عمومی شکل گرفته در فضای سایبر است که امکان گروهبندی و دستهبندی افراد و همچنین تشکیل هویتهای مشترک را از طریق تحریک حساسیتهای مختلف قومی، مذهبی، سیاسی و ... امکان پذیر میسازد. وجود دشمن و دوست برای پویایی این شبکهها ضروری است و غیریت از طریق معنا و تعریف خود شکل میگیرد.
به مرور این رویکرد در شبکههای اجتماعی القا شد که این فضای مجازی میتواند با ایجاد حس امنیت و آزادی بیشتر بر صراحت پیامها و سخن گفتن بدون لفافه و ترس (که در فضای حقیقی وجود دارد) بیفزاید و فرصت بیشتری نیز برای آشنایی با افراد مرجع در این حوزه فراهم کند.
فضای مجازی در تحولات اخیر ایران
طبق آمار منتشر شده جهانی ایران بیش از 46 میلیون کاربر اینترنت دارد که اغلب در گروه سنی جوان و نوجوان قرار دارند. این گروه به سرمایه مجازی ایران در فضای مجازی مبدل شدند که غرب تلاش کرده است با مهندسی فرهنگی، آنها را در فضای تخریبی، آسیبی یا تعلیقی قرار دهد تا دیگر استفاده مفید در جهت منافع کشور مد نظر آنها نباشد.
باید اشاره کرد به دلیل هویت کاذبی که فضای مجازی به کنشگران سیاسی میدهد، فرد در عرصه مجازی خود را محور تولید تلقی کرده و از سویی دیگر به دلیل نظارت محدودتر نظام سیاسی و احساس آزادی بیشتر نسبت به سایر رسانهها، کاربر از شبکههای اجتماعی به عنوان عرصهای هویتساز و منفک شده از دولت بهره میجوید؛ نوشتهها و تمرکز بر اخبار در موجهای ایجاد شده در موقعیتهای این چنینی همانند عدسیای عمل میکند که با تمرکز بر یک موضوع، به نوعی آن موضوع را در فضای ملتهب موجود برجسته میسازد.
از مطالعات این چنینی که فضا را برای پذیرش تحولات سیاسی در ایران آماده میساخت میتوان به تحقیقات «ریگبی»[1] اشاره کرد. وی در پژوهش خود به این موضوع میپردازد که خودسانسوری در نوشتههای وبلاگی ایرانیان وجود دارد و این ربطی به موقعیت جغرافیایی یا رسم الخط فارسی و انگلیسی آنها ندارند. وی با اشاره به پیشینه تاریخی ایرانیان در بیان عقاید و نگرشهای سیاسی به پارادوکسی که حاصل از ارائه فضای باز سیاسی در اینترنت و روحیه خودسانسوری ایرانیان است اشاره دارد.
وی نیز به نوعی معتقد است که ایجاد حلقهها و هویتهای معنادار مشترک، از پیامدهای حضور اینترنت در هر جامعه بوده که باید برای ایجاد جنبشهای اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. خام نوریس (نویسنده کتاب شکاف رقمی:2001) نیز معتقد است اینترنت به آگاه سازی، سازماندهی، بسیج و درگیرشدگی مدنی و سیاسی افراد جوان و تحصیلکرده منجر میشود. وی معتقد است این افراد از تریبون اینترنت میتوانند فساد سیاسی و اقتصادی دولت و حکومت را برملا سازند و عملکرد این دولتمردان را به چالش بکشند.
برساخت جنبشاجتماعی در فیسبوک و توییتر
برای تداوم اختلاف در جریان فتنه 88، گروههای مخالف نیاز به تعریف طرف مقابل خود داشتند. آنها برای تعریف هویت خود، نیازمند حمله به عقاید و کنشهای «دیگری» به عنوان دشمن بودند. در فضای شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک به دلیل عدم امکان نظارت کامل دولتها، امکان ساختار شکنی و به چالش کشیدن تمام ارزشها و نگرشهای پذیرفته شده در ایران از سوی گروهها و اعضای پیشرو فراهم شد. نتیجه این شکست حدود، برهمریختگی ذهنی ارزش ها در میان بخشی از مردم بود. فرصت طلبان از این موقعیت برای تعریف خود به عنوان دانای کل و حامی بدون منفعت سربرآورده و از ابزارهای گوناگون برای ادامه یافتن این جریانات استفاده کردند.
در این راه آنها با استفاده از شیوههایی چون برچسب زدن، پاره حقیقت گویی، شایعه سازی، برجسته سازی و اهریمن سازی سعی در منفی کردن دیدگاه مردم ایران و جهان نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران داشتند و از شبکههای فارسی زبان برای پوشش این حرکتها استفاده فراوان کردند.
در سال 2007 كنگره آمريكا ضمن تصويب بودجه 55 ميليون دلاري براي جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي ايران با عنوان «قانون قربانيان سانسور در ايران»، رئيس جمهور آمريكا را موظف كرد 90 روز پس از تصويب اين قانون گزارشي از تلاشهاي آمريكا براي پخش برنامههاي بين المللي، تلاشهاي دولت ايران براي مسدود ساختن پخش برنامههاي مورد حمايت آمريكا، تلاشهاي دولت ايران براي كنترل يا مسدود ساختن دسترسي به اينترنت، برنامههاي لازم براي استفاده از بودجه مربوط به رسانه، تعامل و آموزش الكترونيك ايرانيان و همچنين تفكيكي جامع ميان مبالغ اختصاص يافته و هزينه شده براي رسانههاي الكترونيك، و ارزيابي تاثير اين مبالغ ارائه دهد.
تحقیر موفقیتها افراد و نظام، بزرگ جلوه دادن مشکلات، سوق دادن مشکلات به مسائلی که در راستای اهداف غرب باشد، مشروعیت زدایی از نظام سیاسی، بسترسازی برای تغییر نظام سیاسی در ایران، ایجاد موجهای مختلف اجتماعی، تشکیل اجتماعات در فضای حقیقی و ... همگی با رویکرد سیاسی و اقتصادی و با هدف سلطه بر ایران در این فضاها شکل گرفت. اوباما در صفحه فیسبوک خود در سال 89، پیام تبریک سال نو شمسی را به ایرانیان با تغییر رویه نظام سیاسی همراه ساخت و گفت:
«من میل دارم به روشنی با رهبران ایران سخن بگویم. پس این فصلی برای آغازی نو است. ما اختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده است. دولت من اکنون به دیپلماسی متعهد است که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی قرار میدهد و در صدد ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و جامعه جهانی است. این فرایند با تهدید به پیش نمی رود. به جای آن ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل هستیم. شما نیز در برابر خود گزینه ای دارید. ایالات متحده مایل است که جمهوری اسلامی ایران بر جایگاه راستین خود در جامعه بین الملل قرار بگیرد.»
پیامدها
به باور بسیاری از نظریه پردازان برهم ریختن خطوط قرمز و ساختار شکنی، می تواند بنیانهای اساسی یک نظام سیاسی و جامعه را بر هم ریخته و حتی موجب پاشیدگی آن میگردد. این چیزی بود که در جریان فتنه سال 88 توسط فتنه گران پیگیری شد.
در دوره یکساله بعد از اعلام نتایج انتخابات، سران فتنه و حامیان آن با بازنشر جملات، ویدئوهای درگیری، تجمعات خیابانی و بیانیهها سعی در تفکیک خود و دیگری و به نوعی ساختارشکنی زدند. از سوی دیگر تمام مخالفان نظام در قالب یک حرکت جمعی به یک شورش و نافرمانی مدنی دعوت شدند. این شیوه به انقلابهای رنگی در کشورهای حوزه شوروی سابق شبیه بود. در این فتنه عمیق، اهانت به نظام و بنیانهای ان با هدف براندازی در دستور کار قرار گرفت.
با استفاده از شبکههای اجتماعی چون توییتر، فرندفید و فیسبوک به صورت لحظهای اخبار و اطلاعات به صورت اغراق آمیز و مملو از حواشی غیرواقعی منتشر شد. در این شبکهها حلقههای پایداری برای جریان سازی در فضای حقیقی ایجاد شد و با حمایت شبکههای خبری وابسته به سرویس های جاسوسی غربی، جریانات با هدف براندازانی شکل گرفت.
اما این پایان راه نبود؛ تقویت اختلافات قومی، مشروعیت زدایی با نظام دینی از ایران، تمسخر آداب و رسوم و عقاید مردم و موارد بسیار دیگر در این فضا طرحریزی شد و توسط گروههای پیشرو برای شورش در خیابان عملیاتی شد. به مدت یکسال این جریانات ادامه داشتند اما در نهایت بخش بزرگی از نیروی اجتماعی خواستار فروکش کردن این اخبار جعلی و حرکتهای ناامن کننده فضای حقیقی شدند. به این ترتیب پروژه براندازی نظام سیاسی ایران در قالب جنبش سبز، به شکست انجامید و از سوی دیگر به هویدا شدن دستهای فتنهگر و استعمارگران نیز ختم شد.