۰۸ مهر ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۶
کد خبر: ۱۷۳۹۰
ذهن‌های معصوم در معرض انیمیشن‌های مسموم
برهنگی، رقص و... از مؤلفه‌های جدانشدنی شخصیت‌های کارتونی غربی ـ بویژه هالیوودی ـ است که گاهی چنین پوشش‌ها و رفتارهایی به‌عنوان تیپ و ظاهر قهرمان داستان نشان داده می‌شود.
با بروز پدیده‌ای به نام «جنگ نرم» توجه افکار استعمارطلب در عرصه مدیریت «شک و یقین»ها و «حب و بغض»ها به مخاطبان کودک و نوجوان جلب شد؛ زیرا گروه سنی مزبور بشدت مستعد تأثیرپذیری از هر عامل فعال و خنثی اطراف خود هستند. همسالان و دوستان، محیط خانوادگی، آموزشی و تربیتی، رسانه‌های دیداری و شنیداری و... هرکدام به اندازه و شدتی قدرت شکل‌دهی باورها و سبک زندگی کودکان را دارند. از این منظر،‌ اثرپذیری نونهالان و نوجوانان حتی می‌تواند به صورت ناخودآگاه و دوسویه بر والدین و خانواده ایشان نیز خود را نشان دهد.

رواج تکه‌کلام‌های فرزندان بر زبان پدر و مادر یا تنظیم روابط خانوادگی (هدایا، وسایل مورد نظر، پوشاک و...) بر مبنای میل اولاد نمونه‌ای از تأثیر و تأثر دوجانبه در این دایره است.

ازاین‌رو جبهه فرهنگی استکبار هیچ‌گاه عرصه مخاطب کودک و نوجوان را از دستور کار خود خارج نکرده و در همه حوزه‌های هنری و فرهنگی برنامه‌های مدون و حساب‌شده‌ای آماده کرده و عمل می‌کند.

موسیقی‌های متنوع با پیام‌های خاص و فیلم‌ها و سریال‌های جذاب پرتحرک و با جلوه‌های ویژه همه در خدمت هدف نهایی جنگ نرم به سمت ذهن‌ها و دل‌های کودکان حمله می‌برند تا نه‌تنها باورهای آنها را تسخیر کنند بلکه علاقه‌مندی‌ها و عشق و نفرت را نیز به بند بکشند و سمت و سوی مطلوب خود را بدهند.

اگر جنگ نرم را با تعریف بالا پذیرفتیم بی‌شک در این میان انیمیشن یا پویانمایی یکی از جنگ‌افزارهای قدرتمند آن خواهد بود. زیرا کودکان و حتی بزرگسالان نیز به راحتی ارتباط خوبی با انیمیشن‌ها برقرار می‌نمایند و این بهترین فرصت برای القای معانی خاص و اهداف سازندگان به مخاطبان است.

محصولات تولیدشده در عرصه پویانمایی از ابتدایی‌ترین تا روزآمدترین آنها، همه با اهداف و نیات خاصی متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی جریان‌های هدایت‌کننده کمپانی‌ها ساخته شده است. اگر با نگاه سرگرمی صرف به چنین پروژه‌های پرهزینه‌ای بنگریم و هنگام تماشای کارتون‌ها، ژرفای نهفته در رنگ‌آمیزی‌های پر زرق و برق را نکاویم ـ بی‌پرده باید گفت ـ با ساده‌لوحی و بلکه نوعی حماقت، مراتب اثرپذیری مطلوب سازنده را فراهم کرده‌ایم.

محصولات تولیدشده در عرصه پویانمایی از ابتدایی‌ترین تا روزآمدترین آنها، همه با اهداف و نیات خاصی متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی جریان‌های هدایت‌کننده کمپانی‌ها ساخته شده است. اگر با نگاه سرگرمی صرف به چنین پروژه‌های پرهزینه‌ای بنگریم و هنگام تماشای کارتون‌ها، ژرفای نهفته در رنگ‌آمیزی‌های پر زرق و برق را نکاویم ـ بی‌پرده باید گفت ـ با ساده‌لوحی و بلکه نوعی حماقت، مراتب اثرپذیری مطلوب سازنده را فراهم کرده‌ایم.

متأسفانه خانواده‌ها تنها به این امید که فرزندشان با آرامش و به دور از هیاهو و شلوغ‌کاری پای چنین برنامه‌هایی نشسته است و به نوعی مزاحم کار آنها نمی‌شوند، به عنوان یک آرام‌کننده به آنها می‌نگرند و حال‌آنکه بیشتر اثر تخدیری و دیرپا در ذهن کودکان دارد و آنها غافلند.


کارتون‌های دخترانه، مروّج رقص و برهنگی

سنخ‌شناسی سازندگان انیمیشن‌ها از حیث جنسیت مخاطب جالب توجه است. برای نمونه پویانمایی‌هایی که برای دختران ساخته می‌شود علاقه پسران را برنمی‌انگیزد و این پدیده را به راحتی می‌توان از گرایش‌های مجزّای دو کودک دختر و پسر در یک خانواده مشاهده کرد.

جداسازی جنسیت مخاطب برای آموزش موارد اختصاصی هر طیف به‌خودی خود پسندیده و بلکه هوشمندانه است اما آنچه حساسیت چشم بیدار و ذهن آگاه را می‌شوراند، محتوا و مضمون جهت‌دار ریخته‌شده در این قالب مناسب و اثرگذار است.

همان‌طور که می‌دانیم برهنگی، رقص و... از مؤلفه‌های جدانشدنی شخصیت‌های  کارتونی غربی ـ بویژه هالیوودی ـ است که گاهی چنین پوشش‌ها و رفتارهایی به‌عنوان تیپ و ظاهر قهرمان داستان نشان داده می‌شود. این مورد تا آنجا پیش می‌رود و ضریبی از اهمیت را در پارادایم فرهنگی غرب به خود اختصاص می‌دهد که تصاویر چاپ‌شده پوسترها و روی بسته‌‌بندی DVDها نیز دارای مضمون برهنگی است؛ همه این موارد که هوشمندانه چیده و تنظیم شده است در راستای نشاندن مفاهیم و تصاویر در ذهن کودک بی‌دفاع بیننده است که ذیل نظریه «کاشت» در جنگ نرم تعریف می‌شود.

نظریه کاشت اجمالاً بیان می‌دارد که برای تغییر دیدگاه‌ها و نفوذ به ذهن‌های مخاطب باید «بذر» یک مفهوم را ابتدا به طرق گوناگون چه با روش بمباران تبلیغاتی یا تکرار آن در اوان نوجوانی و سنین پایین در فکر مخاطب کاشت. سپس مفهوم مطلوب به تدریج و مرور زمان نضج می‌گیرد و پس از چندی خواهید دید مخاطب شما معتقد به آن خواهد شد. البته گفتنی است این نظریه در زبان طرفداران و منتقدانش دارای مزایا و معایبی است که اکنون مجال بازگویی آنها نیست.


مضامین کلی انیمیشن‌های هالیوودی

این محصولات بصری را می‌توان از نظر مضمون به چند گروه عمده تقسیم نمود:

1- خشونت‌های مختلف با نمادهای انسانی و حیوانی، در پوششی از داستان خیر و شر
2- عادی‌سازی روابط بین دختر و پسر بویژه در سنین نونهالی و نوجوانی منتهی به بلوغ
3- ترویج همجنس‌گرایی
4- ترویج خیال‌پردازی‌های بزرگنمایی‌شده و هدفمند
5- ترویج روابط عاشقانه و درگیر نمودن ذهن کودک در سنین کم با این موضوع

شاید برخی موارد بالا صریح و بی‌پرده در اثر نمایان نباشد بلکه به‌صورتی پیچیده و چندلایه زیر رنگ‌ها و دیالوگ‌ها نهفته باشد؛‌ مثلاً برای مشاهده مایه‌های رقیق‌شده همجنس‌گرایی در انیمیشن «یخ‌زده»  باید افق دید را به اعماق رابطه میان دو خواهر در فیلم گسیل داد تا دریابیم چگونه برخلاف داستان‌های شاه و پری که عشق دیو و دلبری در آن به سرانجام می‌رسید، دیگر اینجا خبری از وصال مرد و زن در میان نیست و این جسم و جان «آنا» است که تحت تأثیر قدرت جادویی خواهرش «آلسا» قرار می‌گیرد. نگاه ساده‌انگارانه بی‌شک خواهد گفت نه‌تنها هیچ نکته منفی در فیلم وجود ندارد بلکه این پارامتر به روابط خواهرانه و صمیمیت درون خانواده کمک می‌کند و در انتها ما را به توهم توطئه متهم خواهد ساخت. سیر داستان اما با توجه به طلسمی که تنها با بوسه عاشقانه از بین می‌رود و وقتی تلاش‌های پسر جوان ناکام می‌ماند و پیش‌زمینه مخاطب از مفهوم عشق5 در هالیوود درخواهیم یافت چنین تصوری خوشبینی ساده‌لوحانه است.


کوتاهی مسئولان امر، کمک به جنگ نرم دشمن

تهدیدهای گسترده جنگ نرم دشمن در حوزه کودکان و نوجانان بسی بیش از موارد بالاست و تنها به‌عنوان نمونه و اشاره به برخی المان‌ها در میان انبوه هجمه‌های وارده به ذهن‌ها و قلب‌ها پرداختیم. پرسش نخست اما چگونگی مقابله با این یورش همه‌جانبه و هدفمند است و اینکه نهادهای دولتی و حاکمیتی کشور چه وظیفه‌ خطیری در کمک به خانواده‌ها دارند؟

مشاهده مایه‌های رقیق‌شده همجنس‌گرایی در انیمیشن «یخ‌زده»  باید افق دید را به اعماق رابطه میان دو خواهر در فیلم گسیل داد تا دریابیم چگونه برخلاف داستان‌های شاه و پری که عشق دیو و دلبری در آن به سرانجام می‌رسید، دیگر اینجا خبری از وصال مرد و زن در میان نیست و این جسم و جان «آنا» است که تحت تأثیر قدرت جادویی خواهرش «آلسا» قرار می‌گیرد. نگاه ساده‌انگارانه بی‌شک خواهد گفت نه‌تنها هیچ نکته منفی در فیلم وجود ندارد بلکه این پارامتر به روابط خواهرانه و صمیمیت درون خانواده کمک می‌کند.

باید پرسید دوبله و تکثیر تمام انیمیشن‌های هالیوودی و غربی با روزآمدی و کیفیت بالا، آنهم به‌طوری که با فاصله زمانی اندکی پس از انتشار رسمی آنها به زبان اصلی،‌ نسخه آماده دوبله‌شده با پوشش‌های رنگارنگ و دسترسی آسان ـ حتی در سوپرمارکت‌های محل ـ واقعاً چه توجیهی دارد؟!

می‌دانیم کارتون مقتضی حساسیت‌های بسیار کمتری در سانسور تصاویر و دیالوگ‌ها نسبت به فیلم است و این زنگ خطر آنجا بلندتر می‌شود که بدانیم شبکه فیلم‌های خانگی خود‌به‌خود خط‌قرمز‌های کمرنگ‌تری نسبت به صداوسیما برای خود تعریف کرده است.

بهتر است تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران امر هزینه‌های مادی و معنوی نهادهای مربوطه را در حمایت از تولیدکنندگان پویانمایی‌های داخلی و وطنی بکار گیرند و در جهت تقویت داستان‌های اسلامی ـ ایرانی بکوشند. نفوذ و جذابیت کارتون‌ در دل مخاطب حتماً نیازمند صرف وقت و هزینه است و این فرایند زمان‌بر نباید دلسوزان و دست‌اندرکاران را خسته کند و عجولانه انتظار پدیده‌هایی چون پیکسار و دیزنی را داشته باشیم چراکه آنها نیز مسیر طولانی را تا اینجا پیموده‌اند.

نقاط امیدبخشی که می‌توان در این میدان به آنها دل بست همین انیمیشن‌های سینمایی و تلویزیونی است که به بضاعت کنونی هنرمندان جوان کشورمان تولید شده‌اند و آثار پرنفوذ و اثرگذاری چون داستان‌های زندگی پیامبران، شکرستان، سیاساکتی و... رقم زده‌اند و به شرط پشتیبانی دوچندان مسئولان و فرهنگ سازی برای رویکرد مردمی به این آثار می‌رود که بازارهای جهانی را آکنده از محصولات فاخر ایرانی ـ اسلامی و استقبال گرم مخاطبان بین‌المللی ببینیم.


منبع: دیده بان
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر