رژیم صهیونیستی از آنجا که بر اساس اشغال و تصریف سرزمین فلسطینیان شکل گرفته است با بحرانهایی چون کمبود جمعیت و بحران هویت دست و پنجه نرم می کند.
صرف نظر از آنکه پیروز این دوره انتخابات سرزمین های اشغالی چه کسی باشد، گروهی از کارشناسان معتقدند به دلیل ماهیت این رژیم، چالش های ساختاری زیادی پیش روی اسرائیل است که راه گریزی برای آنها نیست. با توجه به اهمیت موضوع در این یادداشت به بررسی این چالش ها در سرزمین های اشغالی می پردازیم.
وسعت کم و نداشتن عمق استراتژیک
وسعت آنچه امروز به عنوان اسراييل ناميده ميشود، در مجموع 27 هزار کيلومتر مربع است که کل اراضي اشغال شده در سال 1948 و 1967 یعنی کرانهي باختري و نوار غزه را شامل ميشود. با اين حال آنچه از لحاظ بين المللي و سازمان ملل مورد شناسايي و رسميت قرار گرفته حدود بيست هزار كيلومتر است كه مربوط به سرزمين هايي است كه در سال 1948 اشغال شده است. كرانه باختري و نوار غزه حدود هفت هزار كيلومتر ديگر از سرزمين هاي اشغالي را تشكيل مي دهند كه در سال 1967 اشغال شده و با وجود فشارهاي بين المللي، صهيونيست ها همچنان درصدد حفظ سلطه خود بر اين مناطق هستند.
بنابراین نخستین چالش پیش روی سران تل آویو وسعت کم و نداشتن عمق استراتژیک است كه موجب شده در برابر كمترين تهديد كرانه باختري و نوار غزه آسيب پذير باشد. اين موضوع به ويژه از آن جهت اهميت دارد كه بدانيم شهرهاي مهمي همچون تل آويو و اشلون كمتر از هجده كيلومتر با كرانه باختري فاصله دارند و به دليل قرار گرفتن كرانه باختري در ارتفاعات امنيت اين قسمت ها به شدت شكننده خواهد بود و در صورت تسليح اين قسمت و شكل گيري گروهي مشابه حماس پيامدهاي جبران ناپذيري گريبان گير صهیونیست ها خواهد شد.
در حقيقت شرايط خاص اين مناطق رهبران اسراييل را در مخمصه اي قرار داده كه نمي توانند نسبت به غزه و كرانه باختري بي تفاوت باشند و به گفته كارشناسان اين رژيم در صورت واگذاري اين مناطق به فلسطيني ها، حكم مرگ خودمان را امضا كرده ايم. برآيند اين چالش ها موجب شده تا رژيم صهيونيستي صرف نظر از چگونگي شكل گيري، به دليل بافت و تركيب جمعيت، وسعت، مذهب و ديگر عوامل مرتبط به عنوان ماهيتي جدا از هويت اسلامي منطقه همواره با كابوسي به نام امنيت دست به گريبان باشد.
گرچه دولتهاي مختلف اسراييل، راهکارهاي متعددي جهت حل اين چالش دنبال کردهاند، اما همهي آنها يقين داشتند که بهترين و پايدارترين روش دستيابي به امنيت، مصالحه با اعراب و فلسطينيان خواهد بود. اين موضوع را ميتوان از گفتههاي گلداماير نخستوزير اسبق افراطي اسراييل نيز استنباط کرد.
وی در سال1974 يعني بيش از 34 سال پيش گفت: «ممکن باشد يا نباشد، چارهاي جز مصالحه نيست.»
بحران کمبود جمعیت
جمعيت اين رژيم شش ميليون و سيصد هزار نفر است كه پنج ميليون آنها يهودي و بقيه اعرابي هستند كه با پذيرفتن تابعيت اسراييلي اغلب در شمال سرزمين هاي اشغالي سكونت دارند. نوار غزه و كرانه باختري هم در مجموع حدود چهار ميليون نفر جمعيت دارند كه يك ميليون و سيصد هزار نفر از آنها در غزه و بقيه در كرانه باختري ساكن هستند. بنابراين با توجه به جمعيت اعراب ساكن سرزمين هاي اشغالي، دومین چالش ساختاري پيش روي صهيونيست ها فزوني اعراب به لحاظ جمعيتي است كه بيشتر از پنج ميليون يهودي هستند كه در سرزمين هاي اشغالي سكونت دارند. اين در حالي است كه اگر پنج ميليون فلسطيني آواره ساكن در اردن، سوريه و لبنان را نيز به اين آمار اضافه كنيم جمعيت فلسطينيان بيش از دو برابر يهوديان خواهد شد. بنابراين مطابق با قوانين و استانداردهاي بين المللي در صورت برگزاري يك انتخاب آزاد، قطعاً شاهد پيروزي اعراب بر يهوديان و به دست گرفتن حاكميت توسط فلسطيني ها خواهيم بود. حتي در بدترين سناريو فلسطينيان بايد در نيمي از ساختارهاي حكومت مشاركت داشته باشند كه به هيچ وجه از سوي صهيونيست ها پذيرفتني نيست. در همین حال به دليل نزديكي بسياري از يهوديان به فرهنگ غربي و مهاجرت آنها از اين كشورها به سرزمين هاي اشغالي، شاهد رشد جمعيت پاييني در ميان آنها هستيم. اين در حالي است كه در مقابل مطابق با فرهنگ اعراب، نرخ رشد جمعيت فلسطينيان بسيار بالاست.
بر اساس آمار سازمان ملل نرخ رشد جمعيت در اسراييل 1.6 و در ميان اعراب بيش از 3.1 است و به گفته مركز پژوهشي يافا در اسراييل، با ادامه اين روند تا سال 2020 در اين خصوص چالش هاي جدي بسياري پيش روي اين رژيم قرار خواهد گرفت. صهيونيست ها براي كاهش آثار اين اختلاف فاحش دو راهبرد موازي را در پيش گرفته اند؛ نخست ترغيب يهودي ها به مهاجرت به سرزمين هاي اشغالي و دوم اخراج فلسطيني ها به بهانه هاي مختلف.
جامعه مصنوعی و بحران هویت
سومین چالش پیش روی رژیم صهیونیستی، ناهمگوني فرهنگي و نژادي و عدم شكل گيري هويت واحد در ميان خود يهوديان است كه اختلافات زيادي را ميان جوامع صهيوني ايجاد كرده است. همانطور كه پيشتر ذكر شد سران تل آويو براي افزايش جمعيت خود گروه هاي مختلفي از يهوديان را از كشورهاي مختلف از جمله كشورهاي شرقي و آفريقايي براي مهاجرت به اسراييل ترغيب كردند. با اين حال به رغم تبليغات فراوان صهونيست ها مبني بر دارا بودن دموكرات بودن حكومت منطقه، گزارش ها حاكي از تبعيض هاي آشكار و نقض حقوق شهروندي يهوديان شرقي تبار و به ويژه آفريقايي است.
امروزه حدود صد و بيست هزار اتيوپيايي در سرزمين هاي اشغالي ساكن هستند كه طي دهه 1980 تا 1990 به بهانه نجات از جنگ داخلي به سرزمين هاي اشغالي كوچانده شدند. با اين حال اين افراد با وجود بيش از سه دهه سابقه اسكان همچنان از تبعيض هاي آشكار و پنهان رنج برده و به عنوان شهروندان درجه دو از لحاظ اجتماعي در شرايط نامناسبي به سر مي برند. بر اساس منابع صهیونیستی، اغلب این افراد به عنوان پیش خدمت، نظافتچی و نگهبان مشغول به کار هستند و حدود 41 درصد خانواده های این گروه نیز در فقر زندگی می کنند.
تبعيض عليه يهوديان آفريقايي تبار به حدي جدي است كه با وجود اشتياق فزاينده صهيونيست ها براي افزايش جمعيت و فرزند آوري، گزارش هاي جديد از اقدام عمدي اين رژيم جهت جلوگيري از بارداري ميان زنان اتيوپيايي تبار پرده بر مي دارد. بر اساس گزارشي كه سال 2013 منتشر شد دولت اسراييل متهم است كه طي تلاشي سازمان يافته براي زنان اتيوپيايي تبار داروي داروی دپوپروورا(DMPA) تجویز کرده که دارای عوارض ضد بارداری است و با توجه به عدم اطلاع رساني به اين افراد مي توان اينگونه نتيجه گرفت كه تزريق اين داروها طرحي عمدي براي پايين نگه داشتن ميزان باروري در ميان ساكنان شرقي تبار بوده است.
در كنار اين چالش هاي ساختاري، بروز مسايل جديدي همچون بحران مسكن، كاهش رشد اقتصادي، كاهش صادرات، فقر و بيكاري، فساد شديد اقتصادي، و از همه مهمتر شكست هاي پياپي ارتش در مواجهه با گروه هاي نه چندان مجهز حماس و حزب الله صهيونيست ها را با چالش هاي جدي تري نيز مواجه كرده است كه موجوديت متزلزل اين رژيم را بيش از پيش در معرض خطر قرار داده است و حضور هیچ یک از کاندیداهای فعلی هم نمی توانند کمکی به حل این بحران بکند.