با یک محاسبه سرانگشتی میتوان گفت طی 2 یا 3 سال آینده جنگ نفت تأثیر معکوسی خواهد داشت و سقوط قطعی در این جنگ نصیب سوریه یا ایران یا روسیه نخواهد شد، بلکه این سقوط سرنوشت آمریکا و شیخ نشینهای کشورهای نفتی و سایر ساختارهای اردوگاه صهیو- آمریکایی است.
در راستای شکستهایی که محور سلطه در منطقه متحمل شده است، این اردوگاه به
دنبال استفاده از نفت به عنوان سلاحی در رویارویی موجود در عرصه
بینالمللی بین خود و نیروهای استقلالطلب و آزادیخواه درآمده است. اما
تمامی اطلاعات موجود نشان میدهد که نتیجه این اقدامات محور سلطه، شکستی
مصیبت بارتر از شکستهای پیشین را برای آن به دنبال خواهد داشت.
سوریه
شانس زیادی در انتقال به دنیایی با امنیت و عدالت بیشتر خواهد داشت، آن هم
بر روی ویرانههای نظم جهانی که آمریکا بر ضد منافع اساسی ملتها به دنبال
ایجاد آن بود. پایداری سوریه در برابر جنگ تجاوز طلبانه غرب باعث شد تا
تمام برگههای اردوگاه صهیو- آمریکایی از دست آنها خارج شود و آنها مجبور
به استفاده از سلاحی جدید باشند که همان نفت است. از
آنجایی که حمایتهای روسیه و چین و ایران از دمشق نقش مهمی در تقویت
پایداری این کشور داشته است، تصمیمسازان آمریکایی و صهیونیستی تصور
میکنند که توقف این حمایتها به طور اتوماتیک به فروپاشی سوریه منجر خواهد
شد. آنها هنوز بخوبی نمیدانند که مجبور کردن ایران به توقف حمایتها از
سوریه با تشویق و تهدید غیر ممکن است، آنها در این زمینه روی تأثیرپذیری
روسیه حساب باز کرده اند.
پایگاه
خبری العهد در مقالهای به بررسی تلاشهای آمریکا و کاهش قیمت نفت پرداخته
و نوشت: از زمانی که نشانههای شکست جنگ در سوریه آشکار شد، عربستان سعودی
و دیگر کشورهای خلیجی به دنبال فعالیت جدی در دو پرونده چین و روسیه
برآمدند. سعودیها گمان میکردند همان طور که میتوانند با اموال خود
رسانههای جمعی و مجموعههای گردشگری و مواضع سیاسی برخی کشورها را بخرند،
میتوانند روسیه و چین را نیز بخرند. در
این راستا حتی 2 هفته قبل از اقدام عربستان سعودی برای شکستن قیمت نفت
بعضی از مقامات ارشد این کشور به مسکو و پکن رفته و پیشنهادهای مالی اغوا
کننده ای را به مقامات این کشورها دادند، آنها در هر کدام از این سفرها
در راستای جنگ روانی خود داستانهایی را از عقبنشینی قریبالوقوع روسیه از
مواضع خود نسبت به سوریه مطرح می کردند.
مشخص است که شکست
این روشها باعث اتخاذ روشهای سختگیرانه در عرصه ضد روسیه شد، طبعاً
عربستان سعودی نمیتوانست تصمیم خود به کاهش قیمت نفت را جز با دستور
مستقیم آمریکا اجرا کند، به ویژه اینکه اوضاع درگیریها بین روسیه و غرب در
پرونده اوکراین به بالاترین حد خود رسیده است.
اهداف آمریکا از شکستن قیمت نفت
آمریکا با اقدام خود در شکستن قیمت نفت به دنبال تحقق 2 هدف است: هدف اول عقبنشینی با کمترین خسارتهای روحی ممکن. این
کشور این روزها افتخار میکند که استخراج نفت صخره ای در ایالات متحده
میتواند آن را در زمینه انرژی استقلال برساند، علاوه بر اینکه میتواند
مقادیر فراوانی از نفت و گاز استخراج شده را به خارج از کشور صادر کند.
واقعیت
این است که کاهش قیمت نفت به 55 دلار در هر بشکه در شرایطی رخ داد که
هزینه تولید نفت صخره ای به اندازهای بالاست که اجازه فروش آن با قیمتی
کمتر از 90 دلار در بشکه را نمیدهد، این روند به واشنگتن اجازه میدهد تا
نسبت به ادعاهای خود در این زمینه و فخرفروشی به دیگران با حفظ آبرویش
عقبنشینی کند.
هدف دوم وارد آوردن ضربه سخت به اقتصاد روسیه است،
آنها با این اقدام امیدوارند طی 2 یا 3 سال آینده نه تنها مسکو مجبور به
توقف حمایتهای خود از سوریه یا مخالفان کودتای اوکراین شود، بلکه حتی به
براندازی حاکمیت ولادیمیر پوتین در این کشور و باز گرداندن روسیه به دوران
انحطاط بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز چشم داشته باشند.
واقعیت
این است که قیمت نفت خسارتهایی را به اقتصاد روسیه و دیگر کشورهای
صادرکننده نفت نظیر ایران و عراق و ونزوئلا وارد کرده است، اما این
خسارتها به اندازهای نیست که در طی 2 سال یا حتی 200 سال به فروپاشی این
کشورها منجر شود. اقتصاد ایران تنها متکی به نفت نیست، این کشور از
زمان انقلاب اسلامی به این فشارها عادت کرده و همین فشارها سهم عمدهای در
ایجاد توسعه اقتصادی آن داشته است. به این ترتیب با وجود افت قیمت نفت
بازهم تهران و مسکو میلیاردها دلار به سوریه کمک خواهند کرد.
از
سوی دیگر چین اولین برنده افت قیمت نفت است، مناسبات اقتصادی و سیاسی
مستحکمی که این کشور با روسیه دارد، باعث میشود تا مسکو از پیامدهای منفی
کاهش قیمت نفت در امان بماند. حتی افت ارزش واحد پولی روبل نیز میتواند
عامل مهمی در فعال شدن توانمندی روسیه در توسعه صادرات باشد.
از
این رو میتوان گفت کاهش قیمت نفت نه تنها تأثیرات منفی بر اقتصاد روسیه و
ایران نخواهد داشت و مانع از ادامه حمایتهای مسکو و تهران از سوریه
نخواهد شد، بلکه تأثیرات منفی این روند در اردوگاه رقیب خود را نشان
میدهد. در این
شرایط دهها شرکت آمریکایی فعال در زمینه تولید نفت صخره ای ورشکست شدند و
اقتصاد عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس در اوضاع پیچیده و
رقتباری قرار گرفته است.
عربستان
سعودی برای سال 2015 کسری بودجهای معادل 50 میلیارد دلار را اعلام کرده
که به علت کاهش درآمدهای نفتی این کشور از آگوست گذشته است. کسری بودجه
کویت نیز بالغ بر 30 میلیارد دلار است.
با یک محاسبه
سرانگشتی میتوان گفت طی 2 یا 3 سال آینده جنگ نفت تأثیر معکوسی خواهد داشت
و سقوط قطعی در این جنگ نصیب سوریه یا ایران یا روسیه نخواهد شد، بلکه این
سقوط سرنوشت آمریکا و شیخ نشینهای کشورهای نفتی و سایر ساختارهای اردوگاه
صهیو- آمریکایی است.