۱۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۱
کد خبر: ۱۴۹۹۰
اقتصاد مقاومتی را می توان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همه ی آنها را در کشور به عنوان پروژه های ملی پیگیری کرد. اقتصاد موازی: تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابه ی "اقتصاد موازی" است؛ در این نوع اقتصاد، علاوه بر نهادهای موجود اقتصادی، نهادهای جدیدی ابداع می گردد تا هدف اقتصاد مقاومتی حاصل گردد؛ یعنی اقتصادی مثل اقتصاد پریم تعریف می گردد. در نقد این تعریف از اقتصاد مقاومتی می توان گفت که به دلیل وجود درآمدهای نفتی چنین کارهایی از دست دولت بر می آید. اما اگر هدف چابکی و کوچک بودن دولت در امور اقتصادی باشد، با اقتصاد مورد نظر ما ناسازگار است.

اقتصاد ترمیمی: تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی، عبارت از اقتصادی است که در پی "مقاوم سازی"، "آسیب زدایی"، "خلل گیری"، و "ترمیم" ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است؛ یعنی اگر در رویکرد قبلی می گفتیم که فلان نهاد نمی تواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید، به دنبال آن هستیم که با بازتعریف سیاست های نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات ما را برآورند. در مقام تمثیل می توان گفت که این کار شبیه همان کاری است که "پتروس فداکار" با فروبردن انگشت خود در ترک دیواره ی سد انجام داد؛ یعنی باید ترک های ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم کنیم. کشورهای توسعه یافته نیز در برهه هایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاوم سازی ساختارهای اقتصادی شدند. به عنوان مثال، غرب پس از دو شوک نفتی 1979 و 1983 میلادی، اقدام به جایگزینی سوخت های فسیلی با سایر سوخت های نوین کرد؛ به طوری که امروزه با قیمت های بالای یک صد دلار نیز دچار شوک نفتی نمی شود. این تعریف نیز حاوی نکات نقادانه ای است؛ به طور مثال اگر اقتصاد متعارف از ترمیم اقتصاد خود نتایج مطلوبی گرفت دلیلش این بود که بنیان های اقتصادی اش ثابت بود و روبناهای اقتصادی اش ترمیم شد؛ در اینکه اقتصاد ما نیز با این رویه، نتایج مطلوبی بگیرد جای تامل است.

اقتصاد دفاعی: تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه "هجمه شناسی"، "آفندشناسی" و "پدافندشناسی" ما در برابر آن هجمه است؛ یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که دشمنان چگونه و با چه ابزارهایی موجب آسیب اقتصادی ما می شوند. بنابراین، وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافته ایم که ابزارها و شیوه های هجمه ی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آن ها، استراتژی مقاومت خود را علیف آنان تدوین و اجرا کنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.

اقتصاد الگو: چهارمین تعریف نیز این است که اساسا اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاه مدت سلبی و اقدامی صرفا پدافندی نیست؛ برخلاف سه تعریف قبلی، این رویکرد چشم اندازی کلان به اقتصاد دارد و یک اقدام بلندمدت را شامل می شود. این تعریف هم که به نظر می رسد دور از دیدگاه های رهبر معظم انقلاب نیست، رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویکرد، ما در پی "اقتصاد ایده آلی" هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام، الهام بخش و کارآمد بوده، زمینه ساز تشکیل "تمدن بزرگ اسلامی" باشد.این نوع اقتصاد مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسک پذیری و نوآوری است.

مهم ترین ابرهای مفهومی و منظومه ی فکری مقام معظم رهبری در اقتصاد مقاومتی، شامل حدود ده عنوان مطلب اقتصادی است که عبارتند از: اقتصاد دانش بنیان- اقتصاد مردمی- مقاوم سازی در برابر فشارها، تهدیدات- توان تحریم شکنی- برون گرایی و گسترش ارتباطا جهانی و بین المللی- درون زا- کاهش اتکای بودجه و تراز تجاری به درآمدهای نفتی- پیشرو، فرصت ساز، مولد- مدیریت مصرف و بهره وری حداکثری- توزیع عادلانه درآمد و ثروت.

در کتاب مذکور، هر کدام از عناوین بالا تشریح گردیده است اما برای آشنایی بیشتر، بعضی از مطالب بالا توضیح داده می شود:

برونگرایی اقتصاد مقاومتی: برخلاف تصور بعضی که نگاه انفعالانه و انزوا گریانه به اقتصاد مقاومتی دارند، برعکس، در سیاست های مورد نظر مقام معظم رهبری به اقتصاد مقاومتی نگاه برون گرایانه برای اقتصاد وجود دارد. کلیدواژه ی مقام معظم رهبری، گسترش ارتباطات بین المللی و جهانی است؛ یعنی خیلی هوشمندانه می گویند که مقاوم بودن به این نیست که پشت درهای خودمان منزوی بشویم، به این است که بیشتر پیوندهای اقتصادی را با جهان بتوانیم برقرار کنیم، داشتن پیوند با دنیا اقتصاد را مقاوم می کند. ابر مفهومی برونگرا بودن اقتصاد مقاومتی:

*تجدید آرایش در مبادلات بین المللی

*گسترش همکاری ها و مبادلات اقتصادی

*با هدف فعال سازی ظرفیت های اقتصادی و نیروی انسانی کشور.

اقتصاد مقاومتی در عین برونگرایی؛ درون زاست: در اقتصاد مقاومتی، مولدیت و تکیه ی اساسی بر روی توان و پتانسیل داخلی و ملی کشور است که به این امر درون زایی می گویند و به لحاظ فکر، خلاقیت و نهاده های مولد از درون ملت می جوشد. اما درون گرا نیست؛ بلکه برون گراست. که به این توازن هوشمند باید توجه کرد و در الگو به کار برد. همچنین موارد مصداقی درون زایی اقتصاد در کتاب آمده است.

اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است پیشرو، فرصت ساز و مولد: پیش رو بودن اقتصاد بدین معناست که اقتصاد ما حاوی ایده های نوآورانه و جدید و خلاق مدارانه باشد. در چه چیزی پیش رو باشیم؟ در خلق فرصت های مولدیت؛ به طور مثال می توانیم کالای جدیدی تولید و یا بازار جدیدی درست شود، این نوعی پیش رو بودن و مولد بودن است. ما در اقتصاد می گوییم اگر فرصتی بود، باید هدر ندهیم، ولی خیلی وقت ها فرصتی نیست؛ باید مزیتی بسازیم. به عنوان مثال در بعضی چیزها مانند پسته، زعفران و خیلی از محصولات کشاورزی و باغی مزیت داریم؛ این ها مزیت های موجود است؛ این ها را باید تبدیل به اشتغال و پول و رفاه کرد و قدرت و اقتصاد کشور را بهبود بخشید. اما در اقتصاد مقاومتی رویکرد ایجابی نیز وجود دارد؛ صنایع روز دینا را بومی می کنیم و از مزیت های آن استفاده می کنیم؛ مانند فرآورده گیری از نفت و تبدیل آن به منبع درآمدزایی؛ و یا آنکه در گذشته تنها از طریق توربین های نصب شده بر روی سدها برق تولید می کردیم، اما امروزه با تنوع روش آبی- هیدرولیک، روش حرارتی، خورشیدی، موج دریا و ... برق تولید می شود. اساسا به نظر می رسد در بعد قرآنی هم تکلیف درس اقتصادی این دنیا و تکلیفی که از سوی خدا داده شده، مولدیت است. حضرت علی علیه السلام می فرماید: مومن کسی است که "کثیر المعونه و خفیف الموونه" است، یعنی سودش به دیگران می رسد و هزینه اش کم است و بیشتر از اینکه برای دیگران هزینه داشته باشد، خودش سود دارد و منفعت و مولدیت دارد؛ تولیدکننده است. ما هم اهل تولیدیم و به این دنیا آمده ایم تا تولید کنیم.

اقتصاد دانش بنیان و مقاومتی: یکی از ویژگی هایی از اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری خیلی تاکید به آن دارند، این است که اقتصادی است دانش بنیان؛ اقصادی است که با علم سروکار داشته و ویژگی های زیر را دارد:

پیش آهنگی دانش؛ طراحی و سامان دهی چرخه دانش-ثروت؛ تاکید بر تولیدات دانش بنیان- تولید ثروت از علم- تجاری سازی علم و فناوری- تاکید بر فناوری های برتر.

سرمایه ی معنوی و روحی: ایشان سرمایه ی معنوی و روحی را دوگونه معنا می کنند. یکی از آن ها ایمان به خدا است که در جاهای مختلف گفته اند که بالاخره این جریان، الهی است و خدا پشتیبان ماست. نصرت الهی به اهل حق می رسد. ایشان می فرمایند که سرمایه ی معنوی، اعتماد به نفس شماست؛ اعتماد به توانایی هایی که دارید. کلمه ی "می توانیم" که حضرت امام به ما داد. این هم جزو سرمایه ی معنوی و روحی تاکیدات ایشان است. به تولیدات بیگانه و نشان های خارجی دل بستگی نداشته باشیم. این هم آسیبی است که ایشان خیلی بارها به ما گفته اند.

لزوم امیدواری و نشاط در مردم: ایشان خیلی تاکید دارند که دشمن، کارش این است که امید را از مردم ما بگیرد که کار مسئولین ایجاد امیدواری و نشاط در مردم است.

نیروی انسانی کارآمد، توان مند و بااستعداد: چرخه ای که باید ما را توان مند و با استعدا کند، آموزش و پرورش و دانشگاه است. مقام معظم رهبری تاکیدی دارند به اینکه هنرستان های فنی و مهارتی و دانشگاه های کاربردی را توسعه دهیم. به عنوان مثال جوان دیپلم گرفته، دیگر لازم نیست حتما برود لیسانس هم بگیرد بلکه می تواند سریع برود مهارت یاد بگیرد و در بازار کار کند.

ترویج سبک زندگی مطابق با آرمان ها و چالش های انقلاب اسلامی: عقل معیشت را مقام معظم رهبری به سبک زندگی تعبیر کردند. پس اگر این جا بر اقتصاد در حوزه ی مقاومتی تاکید داریم، تاکید اصلی آنجایی است که باید عقل معیشتی را در انقلاب اسلامی ایران درست نمود. سبک زندگی اقتصادی را باید درست کرد. سبک زندگی، همان پایه ی فرهنگ است. در فرمایشات مقام معظم رهبری، موضوع اول همین حوزه ی مردمی اقتصاد، حوزه ی فکر مردم و اعتقادات و اخلاق مردم است. آیا مصرف گرایی با اعتقادات اسلامی و شرایط تولیدی کشور همخوانی دارد؟ آیا ترویج مصرف زدگی، نیازسازی کاذب برای کشور نیست و در بلندمدت چالشی برای انقلاب نیست؟

پیش بینی و آینده بینی: پیش بینی از لوازم واکنش هوشمند و یک نوع بصیرت است؛ که به این معنی است که بدانیم به چه مسیری می رویم. به عنوان مثال در بازارهای انرژی و در مورد همه ی بازارها، پیش بینی داریم؛ در مورد علم و فناوری و این که علم به چه سمتی می خواهد برود، باید بدانیم که علم در بیست سال بعد چه مسیری را طی خواهد کرد تا به همان سمت برویم.

اقتصاد مقاومتی؛ اقتصاد تهاجمی: درحال حاضر متاسفانه در فضای عمومی نخبگانی گفته می شود که اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد ریاضتی است که از یک نخبه و از یک جامعه ی نخبگانی اینگونه فکرکردن بعید است. چرا اقتصاد مقاومتی اقتصاد انفعالی و ریاضتی نیست؟ چون از یازده بند اقتصاد مقاومتی تنها دوبند آن انفعالی است و نه مورد دیگر تهاجمی و ایجابی است. اگر از رهبر حرف شنوی داریم، اگر از دنیای غرب و ادبیات و کتاب های غربی حرف شنوی داریم، باید بدانیم که اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد مستحکم و شاخص است. همه ی مکاتب ساختارگرایی، نهادگرایی، لیبرال؛ از مکاتب نظام سلطه است که می توان با آن ها مقابله نمود. اقتصاد مقاومتی نیز در بردارنده ی سازه ی مستحکمی است که اقتضائات خاص خود را دارد.

اقتصاد ایران مشکلاتی را از قبل از انقلاب داشته است. در یک بازه ی حداقل پنجاه ساله، آسیب های ساختاری و نواقص ساختاری اقتصاد ایران را باید دانست. وجود آسیب های متمادی و عدم حل آنان و ایجاد مشکلات بیشتر در اقتصاد با وضع تحریم های دشمن، سبب شد تا اقتصاد مقاومتی مطرح شود. البته این به معنای آن نیست که اقتصاد ایران، نامقاوم است. در حال حاضر با وجود تمام این مشکلات تحمیلی که کشورهای پیشرفته را زمین می زند و نابود می کند، اقتصاد بازهم مقاوم است. اما اگر فرض کنیم که تحریم ها برداشته شود، همچنان نیازمند مقاوم سازی اقتصاد کشور هستیم. چون هر اقتصادی که جهش داشته باشد، نوسانات و تلاطم هایش بیشتر می شود. همه ی کشورهای پیشرفته ی اقتصادی وقتی پیشرفتشان بیشتر شده، نوسانات و تلاطم هایشان نیز بیشتر شده است.

استقلال اقتصادی و خودکفایی: کلمه ی «استقلال» مفهومی است که از حوزه ی سیاست وارد حوزه ی اقتصاد شده است.استقلال تعریف اقتصادی ندارد، ولی معنا دارد. از مقدمات استقلال اقتصادی، می توان به خودکفایی اقتصادی اشاره کرد. خودکفایی جدای از خودبسندگی است. در خودبسندگی اقتصادی گفته می شود که هر آنچه که کشور احتیاج دارد باید در داخل تولید شود. اما در خودکفایی، ضمن آنکه مراودات بین المللی وجود دارد، تولید کالاهای استراتژیک نیز مهم است.

معنای استقلال اقتصادی: استقلال یعنی این که در موضع گیری و تصمیمات، متکی به خود باشیم و تصمیمات اقتصادی از بیرون بر ما اعمال نشود. استقلال یعنی راهبردها، استراتژی ها و فرمان های اقتصادی بر اساس مصالح کشور، نیازهای انقلاب و امت جهان اسلام باشد. هدف اصلی این است که پروژه ی انقلاب اسلامی تعطیل نشود و استقلال اقتصادی به آن کمک کند. اگر اقتصاد به ابزاری تبدیل شود که بخواهد پروژه ی انقلاب اسلامی را در مواقع و مکان هایی، کوچک و محدود کند و در برخی اهداف ماهیتی انقلاب اسلامی استثمار بزند، چنین اقتصادی دست و پاگیر است. ما به دنبال اقتصادی هستیم که باعث قوت و پیشرفت پروژه ی انقلاب اسلامی باشد که لازمه اش وجود استقلال اقتصادی است. اگر عدم استقلال اقتصادی در یک جامعه تحقق پیدا کند و خودمان در مسئله ی اقتصاد نتوانیم تصمیم گیری کنیم، استقلال سیاسی تحقق پیدا نمی کند.

از نظر مقام معظم رهبری پایه های استقلال اقتصادی، درونی است. البته این پایه های درونی به معنای درون گرایی نیست بلکه به معنای درون زایی است. اقتصادهای پیشرفته ی دنیا در طول تاریخ وقایع اقتصادی به این نکته توجه کرده اند. به عنوان مثال، انگلستان در قرن هجده، آلمان در قرن نوزده و یا آمریکای قرن بیست، قله های اقتصادی این قرون هستند که به تفاوت درونگرایی و درونزایی به طور صحیح توجه داشته اند. هر اقتصادی که در این سیصد سال پیشرفت کرده است، پایه های موفقیتش را در درون گذاشته است نه بر روی بیرون.

مولفه های قدرت اقتصادی:

قدرت اقتصادی بین اقتصاددان ها و دانش اقتصاد، معمولا در چند کلمه خلاصه می شود؛ یک عامل تولید ملی است. پایه های تولید نیز شامل بهره وری و مولدیت و عدم اسراف منابع است؛ تولید اعم از منابع انسانی و اعم از منابع معدنی است. کلمه ی تولید در مولدیت خلاصه می شود؛ مولدیت هم یعنی اینکه بهره وری باشد. بهره وری عبارت است از تحقق همزمان اثربخشی و کارایی؛ یعنی اسراف و تبذیر نباشد و تولید شامل بهره وری، کارآفرینی و نوآوری در استفاده ی درست از منابع طبیعی است.

مولفه ی دوم قدرت اقتصادی، بحث تعاملات داخلی و خارجی است. هر قدر تعاملات یک اقتصاد بیشتر باشد، قدرت اقتصادی آن هم بیشتر است؛ منظور از تعاملات خارجی، صادرات و واردات کشور است. البته این به معنای مطلوبیت زیاد بودن واردات کشور نیست بلکه تعاملات تجاری معقولانه مهم است (یعنی تولید کالاهای مبتنی بر دانش و صادرات آنها). تعاملات بخش داخلی نیز یعنی اینکه اجزای مختلف اقتصاد همدیگر را خنثی نکنند. به عنوان مثال می توان به مولدیت معلم اشاره کرد. معلم باید مولدیت داشته باشد و بیشترین ارزش را برای دانش آموز ایجاد کند و سرمایه ی انسانی بسازد. حال فرض کنید معلمی در یکی از ادارات دولتی کاری داشته باشد و به جای اینکه کارش یک ربع انجام شود، سه ساعت طول بکشد. به دلیل خستگی ناشی از این روند، بهره وری لازم را در کلاس ندارد. این مثالی ساده بود از تعاملات نهادهای داخلی اقتصادی.

مولفه ی سوم قدرت اقتصادی؛ پایداری اقتصاد است. دو نوع پایداری اقتصاد را می توان متصور شد؛ نوع اول آنکه اقتصاد، در مقابل شوک ها و نوسانات اقصادی پایدار باشد؛ در اینصورت اقتصاد ضربه می خورد، ولی پایدار می ماند. نوع دیگر، توسعه ی پایدار، یعنی توسعه با رعایت محیط زیست است. که هر دوی آنها از ملزومات اقتصاد مقاومتی است. به طور مثال اگر با رشد اقتصادی، محیط زیست نابود شود، آنگاه منابع کافی برای نسل های بعدی برای رشد اقتصادی باقی نمی ماند.

از مسائل مهمی که باید دانست این است که هر نوع اقتصاد، ابزارها و نحوه ی مدیریت خاص خود را به دنبال دارد. به طور مثال اقتصادی که در قرون قبل وجود داشت از طریق ابزارهای پولی طلا و نقره جریان داشت ولی اقتصاد امروزی ابزارهای خاص خود را دارد. به طور نمونه در اقتصاد غرب، ابزارهای مالی جدیدی ابداع و تجربه شد که بعضا موجب بحران مالی هم شده است. این ابزارها به کار گرفته شده و کم وکاست های آن استخراج شد و تجربیاتی را برای غرب حاصل نموده است. اقتصاد ایران هم با تحریم مواجه بوده که می توان با شناخت این ابزارها استفاده از تجربیات نحوه ی مدیریت آن، اقتصاد مقاومتی را شکل داد.

یکی از نکاتی که در اقتصاد دانش بنیان وجود دارد این است که «یاد بگیریم که چگونه یاد بگیریم»؛ به طور نمونه می توانیم تجارب اقصادی گذشته ی کشور را جمع آوری کنیم و سپس با این تجارب، آینده و شوک ها را پیش بینی نماییم.

تبیین اندیشه های راهبردی به زبان های مختلف: یکی از کارهایی که باید انجام شود، این است که اندیشه های مقام معظم رهبری به زبان های مختلف دانشگاهی تبیین شود. به طور نمونه ایشان می فرماید: ما باید علوم انسانی مبتنی بر قرآن داشته باشیم. این سخن باید به زبان دانشگاهی تبیین و ترجمه شود و پیاده سازی عینی انجام گیرد. چرا تبیین به زبان های دانشگاهی لازم است؟ چون زبان های دانشگاهی، ما را مسئله محور می کند و یک حرکت عمومی برای حل مسئله های نظام ایجاد می کند. از جمله نیازهای دیگر اقتصاد مقاومتی، شاخص سازی برای آن است تا بتوانیم به وسیله ی آن، مقاومت اقتصاد را ارزیابی کنیم. همه ی این ها مستلزم کار علمی و فکر است.

اقتضائات اقتصاد مقاومتی: سخنان مقام معظم رهبری در اقتصاد مقاومتی، بخش اصلی کار است. بعد ایجابی اقتصادسازی است. باید ساختاری مقاوم برای اقتصاد کشور ساخت که حداقل دویست سال اقتصاد کشور از آن محروم بوده است. این ساختار باید مقاوم ساخته شود. چه بحران باشد و چه نباشد. وقتی ساختمانی ساخته می شود، چه روی گسل باشد و چه نباشد باید محکم باشد. پس حتی اگر تحریم دشمن هم نباشد، هیچ اقدامی هم نباشد، عقل می گوید چیزی را که می سازی، باید محکم بسازی. شرع هم این را می گوید. از پیامبر در مورد این که فردی سرسری قبر می ساخت، پرسیدند؛ ایشان فرمودند: خداوند مورد رحمت قرار می دهد فردی را که کار نیکویی انجام دهد و آن را محکم و متقن گرداند. بارها مقام معظم رهبری این را فرموده اند؛ اتقان یعنی قوت و مقاومت که باید در کارها باشد. نمود اتقان در اقتصاد می تواند مفهوم کارایی باشد.

معمولا نظریه پردازی در جایی شکل می گیرد که مساله ی واقعی ای وجود داشته باشد. دانش اقتصاد، دانش حقوق و یا دانش مدیریت بیشتر توسط غرب تولید شده و ما بیشتر مصرف کننده ی آن بوده ایم؛ درحالیکه اگر غرب دانشی را تولید کرده، ناظر به حل مساله ی کشور خود بوده است. آیا دانش تولیدی آن ها هم می تواند ناظر به حل مساله برای کشور ما باشد؟ اگر دانشی توسط آنها تولید شده باتوجه به ساختارها و نهادهای خاص خودشان بوده که آن دانش در آن قالب برایشان مفید بوده است. در کشور ما نیز تحریم می تواند یک فرصت باشد و اگر برای مقابله با تحریم ها، نظریه پردازی انجام گیرد، می توان چندین نعمت را با هم به دست آورد؛ هم دانش اقتصاد مقاومتی را در دنیا اشاعه داد (به عنوان اولین ابداعات دانشی)؛ و هم عملکرد و تجربه ی اقتصاد مقاومتی را در کشور پیاده سازی کرد و در مقابل جبهه ی استکبار، مسیر رشد و شکوفایی را تضمین نمود و تداوم بخشید.

انواع فقر در اقتصاد: دو نوع فقر در اقتصاد وجود دارد؛ فقر واقعی؛ فقر نفس. فقر واقعی مربوط به فقری است که انسان در زندگی با آن روبروست. فقر نفس فقری است که مربوط به فکر و روان انسان می شود؛ تصاویری که نسبت به اقتصاد ایران، در ذهن عموم مردم وجود دارد، اغلب درست نیست. تفسیر نادرست دشمن به همراه تکرار درونی این تفسیر، موجب ذهنیت نادرست شده است. دلیل اصلی این مشکل، نبود کار رسانه ای و تبلیغات صحیح در این زمینه است. اقتصاد ایران برخلاف تبلیغات منفی و سیاه نمایی ها، نسبت به شرایطی که دارد، بسیار مقاوم و مقتدر است. این وظیفه ی رسانه هاست که با تبلیغات منفی و کارهای روانی دشمن مقابله کنند و ذهنیت نادرست را از بین ببرند؛ چون عمده ترین معارضه در اقتصاد مقاومتی، عملیات روانی است. دشمن با عملیات روانی موفقیت ها را کوچک و مشکلات را بزرگنمایی می کند و برای مقابله با مشکلات روانی، تصویرسازی های رهبری باید جدی گرفته شود.

از جمله الزامات دیگری که می توان برای اقتصاد مقاومتی متصور شد، توجه به مساله های اصلی کشور است. مسائل کشور باید در حوزه های علمیه و بین دانشگاهیان حل شود. برای حل مسائل احتیاج به حرکت جهادی است. کما اینکه مفام معظم رهبری واژه ی جهاد اقتصادی را به کار بردند. جهاد اقتصادی یعنی تلاش و حرکت مقدس مانع زدا. اقتصاد مقاومتی نیازمند حرکت جهادی در همه ی ابعاد است و در صورت استفاده ی درست مسئولان از ظرفیت های کشور، از مفهوم جهاد استفاده شده است.

حماسه ی اقتصادی: حماسه در ادبیات خارجی، بیشتر به شعر گفته می شود؛ یعنی صفتی که با شعر همراه است. اما در ادبیات ما، زندگی حماسی، شخصیت حماسی، رفتار حماسی، روحیه ی حماسی را هم شامل می شود. امروزه حماسه ی اقتصادی یعنی اقتصاد مقاومتی. اقتصاد حماسی اقتصادی مقاوم اتس که ایستادگی دارد و در مقابل شوک های داخلی و خارجی اقتصاد مقاوم است. منظومه ی نامگذاری های سال مانند: همت مضاعف، جهاد اقتصادی و غیره حماسی است. اقتصاد مقاومتی و جهاد اقتصادی، کلیدواژه هایی حماسی هستند.

مردمی کردن اقتصاد: رکن اصلی در اقتصاد مقاومتی، مردمی شدن است. مردمی شدن اقتصاد یعنی این که مردم بازیگر اصلی اقتصاد باشند. یکی بخش از مردمی شدن اقتصاد، این است که سازوکارهایی در اقتصاد تعبیه شود تا مردم را به دولت و دولت را به مردم گره بزند. مهم ترین روابط اقتصادی بین مردم و دولت بخش مالیات و یارانه است؛ اگر دولت بداند که از این بخش می خواهد مالیات بگیرد، درواقع خودش را نسبت به تحولات آن بخش حساس می بیند و کمک می کند تا درآمد بنگاه های اقتصادی افزایش یابد، ولی دولت ما به نوسانات اقتصادی بخش خصوصی گره نخورده است.

تفاوت خصوصی سازی با مردمی شدن اقتصاد: خصوصی سازی، یک سیاست اقتصادی جهت تعادل بخشیدن میان دولت و دیگر بخش های اقتصادی با هدف ایجاد شرایط رقابت کامل و حصول بیشتر کارآیی اقتصادی و اجتماعی است. به تعبیری دیگر، خصوصی سازی، انتقال وظایف و تاسیسات بخش عمومی به بخش خصوصی است. تفاوت بین خصوصی سازی و مردمی سازی در وجود شرایط عادلانه بریا تمامی افراد است که همه می توانند پتانسیل های خود را به نمایش بگذارند. مردمی شدن اقتصاد مستلزم مقدماتی است مانند آنکه مردم معلومات کافی در مورد اقتصاد (سیاست پولی و مالی، مشکلات و نوسانات بین المللی و اقتصاد جهانی) داشته باشند. از جمله الزامات دیگر برای مردمی شدن اقتصاد، برقراری عدالت در حوزه ی آموزش های مهارتی و ارتقای افراد به وسیله ی آن است.

بخشی از کم توانی های بخش مردمی، مربوط به سیستم آموزشی است. سیستم آموزش و پرورش و دانشگاه های ما فرد را برای فضای کار و نیاز جامعه آماده نمی کنند. از جمله مشکلات دیگر این است که بین دانشگاه و صنعت و بخش خصوصی رابطه وجود ندارد.

مردمی شدن و بخش تعاونی: یکی از محورهای مهم در بخش مردمی شدن اقتصاد، این است که ما بخش تعاونی داشته باشیم. از اصول شرکت های تعاونی آن است که هر فدر فارغ از آورده ی خود، یک رای دارد و انسان اهم بر سرمایه ی اوست. اما همین امر نیز ممکن است موجب کاهش انگیزه ی افراد با حجم بالای سرمایه می شود؛ چون میزان اهمیت رای برای آن فرد با دیگر افراد متفاوت است. که تا به حال برای این تناقض راه حلی ارائه نگردیده است.

از ویژگی های تعاونی این است که سرمایه های خرد را جمع می کند و به طور کاملا محلی می تواند شکل بگیرد. تعاونی ها معمولا کوچکند و می توانند قابلیت های محیطی افراد را به کار بگیرند. تعاونی ها یکی از ابزارهای مردمی کردن اقتصاد است ولی همه اش نیست. اشتباه است که فکر کنیم اقتصاد مردمی صرفا اقتصاد بخش تعاونی است. از آن طرف، از سوی مقام معظم رهبری این سیاست تبیین شده که 25درصد اقتصاد کشور، حسب سیاست های کلی اصل 44 به بخش تعاونی واگذار شود؛ یعنی سعی کنیم کسب و کارهای تعاونی رونق پیدا کند.

فساد و رانت: مهم ترین مانع مسئله ی حضور مردم در اقتصاد و حمایت از تولید ملی، مربوط به فساد است که مقام معظم رهبری به مساله ی فساد اشاره می کنند. راهکار اصلی مبارزه با فساد و رانت، شفافیت اطلاعات اقتصادی است.

یکی از ارکان مهم دیگر در اقتصاد مقاومتی، مدیریت تغییرات و منابع ارزی است. ارز دارای ورودی و خروجی است و بر روی واردات و صادرات اثر می گذارد. بانک مرکزی وظیفه ی اصلی را در مدیریت ارزی بر عهده دارد و در شرایط تحریم، می توان با پیمان چندجانبه ی پولی و منطقه گرایی، منابع ارزی را مدیریت نمود. تقاضای مردم عامل موثری در بازار ارز و مدیریت آن است که باید بدون سوداگری و سفته بازی باشد. تضعیف پول ملی و افزایش نرخ ارز نیز کمک به صادرات و تولید ملی است.

در فصل دهم اقتصاد دانش بنیان و تبدیل علم به ثروت و تجاری سازی آن تبیین می گردد.

فصل یازدهم نحوه ی عبور از تحریم با اجرای افتصاد مقاومتی تشریح می گردد.

در فصل دوازدهم گفته می شود که رسانه بهترین ابزار در اقتصاد برای تحقق اقتصاد مقاومتی است.

در فصل سیزدهم، طرح هدفمندی یارانه ها در اقتصاد ایران، اجرای صحیح هدفمندی یارانه ها و اجرای اقتصاد مستضعفین و پابرهنگان تشریح می گردد.


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر