در این بین حادثه ساخت فیلم توهینآمیز نسبت به پیامبر اسلام و انتشار کاریکاتورهایی در این زمینه توجه بسیاری را به گسترش این رویکرد و جریانهای اسلامستیزانه در غرب و همچنین پیامدهای ناشی از نوع این رویکرد و خطرات آینده آن واداشته است.
در این بین با توجه به اهمیت این موضوع، علل و پیامدهای این امر و خطراتی که ممکن است این پدیده در حال رشد برای رابطه غرب و مسلمانان داشته باشد با محسن پاک آیین معاون پیشین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت و گویی انجام دادهایم که از نظر میگذرد.
با توجه به انتشار فیلم ضداسلامی بر ضد پیامبر اکرم(ص)و کاریکاتورهای فرانسوی علل توجه بخشی از جریانهای غربی به اسلامستیزی در شرایط کنونی چیست؟
در پشت صحنه انتشار فیلم ضداسلامی و کاریکاتورها، تفکر مسیحیت صهیونیسم قرار دارد که از سوی اسرائیل حمایت میشود و بهدنبال ایجاد موج اسلام هراسی و تقابل میان مسیحیان و مسلمانان است. تصمیم یک کشیش افراطی از همین تفکر، مبنی بر اقدام به قرآن سوزی در آمریکا در سال گذشته نیز از جمله همین اقدامات بود. در این میان این گروه که یک اقلیت افراطی در جهان مسیحیت و هماهنگ با صهیونیسم است و با اعتقاد به لزوم برپایی یک جنگ مقدس در آخرالزمان، در گذشته حامی جنگ افروزیهای جورج بوش بوده و در مسیر منافع رژیم صهیونیستی فعالیت میکنند. البته این قبیل اقدامات، ریشه در آموزههای ادیان الهی نداشته و نمیتواند مورد تائید مسیحیان و یهودیان جهان باشد.
آیا رویکردهای اسلامستیزانه در اروپا و آمریکا میتواند نسبتی با موج بیداری اسلامی در خاورمیانه داشته باشد؟
قطعا گرایش بیسابقه مردم جهان به اسلام و فراگیر شدن موج بیداری اسلامی، یکی از علل اسلامستیزی گسترده از سوی غرب است. در واقع امروز به خاطر تقویت جایگاه اسلام و مسلمین در جهان، برنامههای سیاسی و تبلیغاتی از سوی غرب و بخصوص صهیونیسم بهطور گسترده علیه اسلام به راه افتاده است و انواع نقشههای شوم برعلیه مسلمین طراحی میشود.
با نگاهی مقایسهای آیا میتوان گفت که اسلام هراسی و اسلام ستیزی در غرب در مقایسه با یک دهه گذشته شدت گرفته است؟
بهطور طبیعی به همان نسبت که اقبال مردم جهان به اسلام و مبانی اسلامی افزایش یافته، اسلام هراسی و اسلامستیزی در غرب نیز شدت گرفته است. در این میان رشد و توسعه فناوری اطلاعات بخصوص بهرهگیری از فضای مجازی نیز بهصورت یک ابزار جدی برای اسلامستیزی به استخدام غرب و صهیونیسم در آمده و این تحول یعنی رشد فنون الکترونیکی نیز عامل سرعتدهنده به برنامههای ضد اسلامی غرب بوده است.
با در نظر داشتن واکنشهای گسترده در کشورهای اسلامی نسبت به توهین به مقدسات اسلامی این رویکردها چه تاثیری در ایجاد چالشهایی نوین و بحران در سیاست خارجی کشورهای غربی مانند فرانسه و آمریکا در خاورمیانه و جهان اسلام دارد؟
اقدامات افراطیون مسیحی با هدایت صهیونیسم که حرکتی ضد حقوق بشر و مغایر با آموزههای ادیان ابراهیمی است، در حقیقت موجب فاصله گرفتن کشورهای اسلامی و مسلمانان از آمریکا و غرب شده و بحران جدیدی را برای آنان ایجاد کرده است بنابراین با توجه به حجم مخالفتهای ادامه دار مردم مسلمان در کشورهای خاورمیانه، ممکن است این شرایط روی حجم مبادلات اقتصادی این کشورها با غرب تاثیر منفی بگذارد و شرایط امنیتی نیز برای بخش خصوصی کشورهای غربی که در این منطقه فعال است، ناامن گردد.
با توجه به اینکه بسیاری در غرب این نوع از توهینها را با بهانههایی چون حقوق بشر و آزادیهای مدنی و… توجیه میکنند، به نظر شما نسبت توهین به مقدسات اسلامی در غرب با مفاهیمی همچون حقوق بشر و آزادیهای مدنی چیست؟
توهین به مقدسات ملتها اقدامی مذموم و مغایر مقررات بینالمللی و در تعرض با تعامل میان دولتهاست. برای مثال میتوان به عکسالعمل کشورهای جهان بخصوص غربیها در هنگام تخریب مجسمههای بودا توسط طالبان و حمله به این رویکرد توسط غرب اشاره کرد.
برخی همانند برنارد لوئیس درباره اسلام هراسی سخن گفتهاند. در این حال نقش جریانهای عمده سیاسی در نوع نگاه به اسلامستیزی و اسلام هراسی چه تاثیری در این زمینه داشته است؟
یکی از اهداف جنگ نرم غرب استفاده از ظرفیت نخبگان و روشنفکران برای تشدید اسلامستیزی است و در این ارتباط بهطور مسلم اقدامات جریانهای اسلام هراسی نقش موثری در جهت دادن به تفکرات روشنفکران غربی دارد.
در صورت تداوم این حرکتها، مسلمانان چه برخوردهایی میتوانند داشته باشند؟
بعید است دسیسههای مسیحیان صهیونیست علیه اسلام خاتمه یابد. در این میان برای جلوگیری از این قبیل اقدامات، ضرورت شناخت این تفکر افراطی و دستهای پنهانی که در واشنگتن و تلآویو این جریان را برای مقابله با اسلام هدایت میکنند، بیش از گذشته احساس میشود، چرا که در سایه این شناخت میتوان با توطئههای ضداسلامی صهیونیسم مقابله کرد.
یکی از اهداف جنگ نرم غرب استفاده از ظرفیت نخبگان و روشنفکران برای تشدید اسلامستیزی است و در این ارتباط بهطور مسلم اقدامات جریانهای اسلام هراس نقش موثری در جهت دادن به تفکرات روشنفکران غربی دارد
بهطور طبیعی اقدامات افراطی از سوی مسلمانان میتواند عکسالعملهای افراطی نیز داشته باشد. یعنی در این راستا در واقع براحتی نمیتوان خشم میلیونها مسلمان را مهار کرد، اما در عین حال باید از اقداماتی که میتواند بهانه به دست دشمنان اسلام برای تقویت موج اسلامستیزی بدهد نیز پرهیز کرد.
اساس اقدامات اسلامستیزانه از جمله ساخت فیلم موهن و انتشار کاریکاتور چه نسبتی با جریانهای بنیادگرای مسیحی کنونی در سطح غرب داشته است؟
در یک قرن گذشته پروتستانها به دو جریان لیبرال و محافظه کار تقسیم شدهاند و شاخه محافظه کار (که خود را بنیادگرا میداند) به برگزیدگی قوم یهود توسط خداوند معتقد است. در این خصوص آنها میگویند حکومت جهانی یهود مقدمه ظهور مسیح است و بزرگترین رسالت خود را کمک به یهودیان برای تحقق حاکمیت جهانی میدانند. این جریان که به مسیحیان صهیونیست موسوم شده است، اعتقاد دارد قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح در جهان هیچ معنایی ندارد و مسیحیان برای تسریع در ظهور مسیح باید مقدمات جنگی بزرگ و مقدس به نام «آرماگدون» را فراهم کنند. بر این اساس اقدامات اسلامستیزانه از جمله ساخت فیلم موهن و انتشار کاریکاتور برای افزایش زمینه تقابل با مسلمانان، در دستورکار آنان قرار دارد.
ظرفیت و نقش جریانهای بنیاد گرای مسیحی در غرب در حوزه رسانهها تا چه میزانی است؟
در شرایط فعلی، جهان غرب تحریف و تضعیف مبانی اعتقادی اسلام را دنبال میکند و تمام توان تبلیغاتی خود را ( از قبیل رسانه، فیلم، ماهواره، بازیهای رایانهای و قلم و بیان) در این مسیر به کار گرفته است. در این مقطع ضرورت دارد کشورها و علمای اسلام نیز به دفاع یکپارچه از اعتقادات اسلامی بخصوص اندیشه پایان جهان از نگاه اسلام به ایفای نقش بپردازند و در این مسیر جمهوری اسلامی ایران میتواند با ابتکارها و طراحیهای خود هدایتکننده و پیشقراول باشد.
اگر به سناریوهایی در مورد آینده نقش و جایگاه اسلامستیزی در غرب نگاهی داشته باشیم، چه سناریوهایی را برای این موضوع میتوان ذکر کرد؟
تئوریهای نویسندگانی از قبیل هانتینگتون و فوکویاما که مبنای سناریوهای آینده است، در جهت تفکر صهیونیسم مسیحی، مشوق جنگ و منازعه میان فرهنگها و تمدنهای غربی با تمدنهای اسلامی و آسیایی است. اجتناب از وقوع جنگ بین تمدنها، نیازمند اشاعه تفکر صلحجویانه و عدالتخواهانه مهدویت است، چرا که دکترین مهدویت با تکیه بر مکتب غنی و کامل اسلام و با آرمان صلحطلبی و عدالتخواهی، آیندهای امیدبخش را به انسانها نوید میدهد.
اشاعه این فرهنگ، بخصوص در آسیا، غیر از خنثیسازی اقدامات اسلام ستیزانه، نقش مهمی در تحکیم روابط فرهنگی ایران با این قاره داشته و قطعا مناسبات فیمابین را هم تقویت خواهد کرد. از سوی دیگر بسیاری از صاحبنظران مسیحی نیز تفکر مسیحیت صهیونیسم که از سوی اسرائیل حمایت میشود و بهدنبال ایجاد تقابل بین مسیحیان و مسلمانان است را قبول ندارند. از اینرو علمای اسلام و مسیحیت، باید متحدانه با این تفکر انحرافی مبارزه کنند.
یعنی امروز مسلمانان که مشترکات زیادی با مسیحیت در مورد تفسیر غلط مسیحیان صهیونیست دارند، باید گفتوگوهای خود را با مسیحیان به منظور یافتن راهکار برای مقابله با این جریان انحرافی دنبال کنند. در این بین باید گفت با توجه به اختلاف اکثر نحلههای فکری مسیحیت با نگرش مسیحیان صهیونیست به پایان جهان و ظهور مسیح، میتوان با انجام گفتوگوی مستمر با رهبران کاتولیک، ارتدکس و حتی پروتستانهای منطقی، خطرات اشاعه تفکر مسیحیان صهیونیست را برای صلح جهانی و حتی پیروان مسیح تشریح کرد.
تاچه حدی میتوان متصور شد که به نوعی غرب در آینده در تقابل بیشتر با جهان اسلام قرار گیرد؟
در حالی که امروز جهان نیاز به آرامش و صلح دارد، نگاههای افراطگرایانه و غیرعقلایی صهیونیستی که مروج اسلام ستیزی بوده، با مخالفت گسترده محافل سیاسی و اسلامی روبهرو شده و انزوا و انفعال غرب را در پی داشته و این بخشی از بحران جدید در غرب است. به نظر میرسد این بحران جدید همان بحران تقابل با جهان اسلام است که بیش از پیش افول و زوال فرهنگ غربی را در پی داشته باشد.
همچنین بهطور طبیعی،گسترش اسلامهراسی و اسلامستیزی در کشورهای غربی موجب میشود که اقلیتهای مسلمان بیش از گذشته در کشورهای اروپایی و آمریکایی تحت فشار قرار گرفته و حتی ممکن است ناچار به مهاجرت گردند.
جام جم آنلاین