۲۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۶:۴۲
کد خبر: ۲۰۴۰۰
با گسترش استفاده از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، برخی از قدرت‌های بزرگ به گونه‌ای دیپلماتیک سعی در قدسی سازی چهره خود و دشمن سازی از دیگران در عرصه بین الملل دارند. به عبارت دیگر قدرت‌های بزرگ از این قدرت رسانه‌ای برای جذب مخاطب و جهت دهی به جریانات فکری بی‌نظر یا مردد در جهت نیات و نگرش‌های خود استفاده می‌کنند؛ این امر را می توان نوعی از جنگ در فضای سایبری دانست.
 با همه‌گیر شدن استفاده از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، بار اصلی دیپلماسی هر کشور بر دوش رسانه‌هاست. پیام‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و مراودات دیپلماتیک در فضای رسانه‌ای دست به دست شده و بازنمایی رویه رفتاری و ارزشی یک جامعه را به نمایش می‌گذارد. حجم قابل توجهی از تعاملات تصمیم‌گیران و رهبران سیاسی در رسانه‌ها منتشر می‌شود و بازخورد مردم همان کشور و مردم کشورهای دیگر نسبت به تصمیمات آنان بسیار حائز اهمیت است.

برخی از قدرت‌های بزرگ با استفاده از ابزار قدرتمند رسانه، به گونه‌ای دیپلماتیک سعی در قدسی سازی چهره خود و دشمن سازی از دیگران در عرصه بین الملل دارند. این امر از طرق مختلف نامحسوس و غیرمستقیم فرهنگی در فضای سایبر ایجاد می‌شود که در نهایت می‌توان آن را نوعی از جنگ در فضای سایبری دانست.

به عبارت دیگر قدرت‌های بزرگ از این قدرت رسانه‌ای برای جذب مخاطب و جهت دهی به جریانات فکری بی‌نظر یا مردد در جهت نیات و نگرش‌های خود استفاده می‌کنند و بیش از آنکه به طور مستقیم به تمایزات بین خود و مخاطبان تکیه داشته باشند به موارد مشابه و ایجاد یک زنجیره اتصالات و انسجام بخش بین عقاید و نگرش‌ها تاکید دارند.

رسانه‌ها به دلیل حضور در خانه‌ها و ارتباط مستمر و مستقیم با مردم به راحتی می‌توانند عمق یک فاجعه انسانی را به مردم به شیوه دلخواه نشان دهند و خوانش‌های متفاوت از یک واقعه را بسته به منافع و شیوه دیپلماسی عمومی در معرض دید مخاطبان قرار دهند. به گونه‌ای که امکان گردش معنایی برای محتوای بازنمایی شده وجود داشته باشد.

تهاجم فرهنگی و جنگ در فضای سایبری با مرکزیت کشورهای سرمایه‌داری غرب، به خصوص با در دسترس‌تر شدن اینترنت همراه، رشد فزاینده‌ای را تجربه کرده است. به اعتقاد پرفسور مولانا جريان بين‌المللي اطلاعات، جرياني است مرکز پيراموني از شمال و غرب به سوي جنوب و شرق که از سمت کشورهای توسعه یافته به سوی کشورهای در حال توسعه اتفاق می‌افتد. بنابراین شناخت مخاطب بین الملل و شیوه‌های نفوذ در دیدگاه‌ها و مبانی ارزشی آن از اصول مهم سیاست خارجی و توسعه مرزهای فرهنگی این کشورها و نظام‌ها محسوب می‌شود.


تلاش برای اقتدار در انقلاب رسانه ای

انقلاب رسانه‌ای، در عصر حاضر به ایجاد وجوه جدیدی از روابط و تعاملات انسانی منجر شده است که قابل کنترل یا محدودسازی نیست و مرزهای سیاسی نیز به تبع برهم‌ریختگی مرزهای فرهنگی و اجتماعی، دچار تحولاتی شده‌اند. قدرت‌های بزرگ با در دست داشتن کانال‌های ارتباطی جدید مانند ماهواره و اینترنت، سعی در متمایل کردن افکار عمومی به سمتی خاص دارد و این کار را با استفاده از ایجاد جذابیت و جنگ نرم انجام داده و مخاطب با پذیرش و قدم نهادن در مسیر آنان، به ادامه فعالیت این قدرت‌ها کمک می‌کند.

دسترسي آزاد، هزينه كم، سرعت و گستره انعكاس رويدادها، تفسيرها و تبليغات مختلف به نفع گروه‌هاي خاص به گونه‌اي مفهوم حاكميت دولت‌ها را به اضمحلال كشانده‌اند كه ديگر دولت‌ها نمي‌توانند نسبت به آن بي‌تفاوت باشند.

غرب با تهاجم فرهنگی در فضای سایبری بدون هزینه زیاد و حضور فیزیکی، توانست اقتدار خود را در بین افراد کشورهای هدف، نهادینه کند. برجسته‌سازی برخی سوژه‌ها در محتواهای مختلف مانند فیلم‌ها، پیام‌ها و اخبار با هدف اقناع مخاطب و ذهنیت‌سازی در او آغاز شد و هر کاربر در فضای مجازی درگیر ابعاد مختلفی از این جریانات قرار گرفت. تا جایی که قدرت فرهنگ نفوذی بسیار پردامنه‌تر و قوی‌تر از فرهنگ بومی ظاهر شد. فرهنگ و هویت بومی کشورهای مخاطب به قدیمی بودن، غیرکاربردی بودن و مرگ تدریجی متهم شد و در عوض فرهنگ منتشر داده شده غربی، فرهنگ برتر معرفی شد. هنرهای دستی، سینما، پوشاک، کتاب‌ها، پژوهش‌های علمی و حتی کالاهای تولید شده مانند وسایل منزل نیز همگی در همین راستا تولید و ترویج داده شد.


جنگ سایبری چگونه پیش می‌رود؟

جنگ در فضای سایبر زمانی معنای واقعی خود را نشان می‌دهد که در برابر مفاهیمی چون «دیپلماسی سایبری»، «تله دیپلماسی» و «دیپلماسی نرم» قرار می گیرد. در دیپلماسی سایبری گزینش و انتخاب اخباری که در راستای اهداف سیاسی قدرت‌های بزرگ است، در اولویت قرار می‌گیرد و از کانال‌های خرد و عامه پسند، بازسازی سیاست‌ها و اقدامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به نحوی صورت می‌گیرد که حداکثر منافع آنان تامین شود.

در این نگاه با جلب اعتماد عمومی، هم‌دردی و هم‌فکری نمادین و هم چنین برقراری رابطه عاطفی، افزایش مشارکت و میل به همکاری در جهت اهداف قدرت‌های رسانه‌ای نفوذ و عبور از مرزهای ارزشی، رفتاری، اعتقادی، هویتی و سیاسی امکان پذیر می‌شود. با استفاده از مطالعات روان‌شناختی- اجتماعی، نفوذ از طریق تبلیغات ضمنی و صورت می‌گیرد و دشمن به مثابه یک دوست همراه در این جریان رخنه می‌کند.
جنگ در فضای مجازی چگونه پیش می رود؟



ابزارهای رایجی برای این منظور  مانند شبکه‌های اجتماعی تحت وب و همراه طراحی و ساخته شد؛ با این ابزارها فرد خود را یک کانون خبرساز یا خبرخوان آنلاین تلقی کرده و به صداقت پیام‌های منتشر شده در این فضا بیش از کانال‌های رسمی اعتقاد دارد. در این شبکه‌های اجتماعی، با استفاده از عناصر روان‌شناختی ارتباطات را به صورت چهره‌به‌چهره تداعی کردند و دیگر یک گوینده یا دانای کل در بازگو کردن خبر دخیل نیست. بلکه همگان می‌تواند سازنده و انتشار دهنده اخبار دلخواه باشند و جریان اطلاعات از طریق تعاملات پیش رود.

شبکه‌های اجتماعی و به طور کلی فضای مجازی به عنوان نوین‌ترین و در دسترس ترین ابزار ارتباطی رسانه‌ای، در ابعاد مثبت بدون توجه به چرخش شایسته اطلاعات از طرق رسانه‌های ارتباطی، در بسیج افکار عمومی و ایجاد انسجام و یکپارچگی، مقوله تعیین کننده‌ای به شمار می‌رود. اما در ابعاد منفی باید اشاره کرد که تبلیغات سوء، دستکاری تبلیغاتی، چرخش رویداد، مدیریت فریبکارانه اطلاعات، دشمن تراشی، تقلیل واقعیت، تحدید حقیقت و... نیز رخ می‌دهد.

بنابراین در دیپلماسی رسانه‌ای، مذاکره بسیار اهمیت دارد و بازخوردهای هر پیام و رخداد لحظاتی پس از نشر خبر در فضای مجازی آغاز می‌شود. در دیپلماسی رسانه‌ای هدف جلب نظر مخاطب عمومی در سراسر جهان است تا قدرت نفوذ و تاثیرگذاری بر مخاطبان بیشتر شود و به همین دلیل استفاده از ابزارهای ارتباطی در دسترس و قرار گرفتن در شبکه‌های ارتباطی آنان رمز موفقیت در دیپلماسی رسانه‌ای است.


آسیب های فرهنگی؛ پیامدهای حمله به جوامع هدف

هر جنگ به تبع تعداد و شدت حملات، تاثیراتی بر جامعه مخاطبش می‌گذارد. بی‌شک جنگ در فضای سایبری نیز از این قاعده مستثنی نیست اما اگر در جنگ‌های فیزیکی، آثار و پیامد حمله در همان زمان مشخص می‌شد، در جنگ‌های سایبری این اتفاق رخ نمی‌دهد؛ تنها زمانی به پیامدهای و تخریب‌های این نفوذ نرم و نامحسوس پی برده می‌شود که امکان مقابله در آن حوزه از بین رفته و شاید بتوان دامنه تخریب را محدود کرد.

پویایی و مخفی بودن جنگ سایبر که در پس جذابیت‌ها و امکانات دنیای سایبر رخ می‌دهد، مرزهای اخلاقی، مذهبی، فرهنگی و هویتی یک جامعه را چنان دستخوش تغییر می‌کند که دولت‌‌ها و نظام‌های سیاسی آن جوامع امکان مقابله با آن را نمی‌یابند زیرا سربازان و مدافعان این جنگ، مردم خودشان هستند.

در کل اقداماتی که به نام جنگ سایبری رخ می‌دهد، در جهت استعمار نوین و درگیر کردن افکار عمومی در موضوعات روزمره‌ و استرس‌زایی است که قدرت تفکر را از آنان سلب کند. ذهنیتی که آمال خود را شبیه شدن به ستاره‌های سینمایی، ورزشی، خوانندگان بداند و در یک رویای نافرجام برای ثروتمندشدن و زندگی تجملاتی غرق شود، بی‌شک تلاشی برای آگاهی‌بخشی و درک روابط پشت پرده نخواهد داشت.

شبکه‌های اجتماعی با برجسته کردن سبک زندگی و شیوه رفتار و گفتار ستاره‌ها، اولویت‌های زندگی نسل جوان و فعال اقتصادی را به سمت اهداف دلخواهانه خود سوق می‌دهند. در نمودار زیر به طور ساده این رویه به تصویر کشیده شده است:

جنگ در فضای مجازی چگونه پیش می رود؟


شیوه‌های مقابله

برای مقابله با جنگ در فضای مجازی در سطح نهادی و ساختاری باید اقداماتی صورت گیرد و برنامه‌های فرهنگی – مقابله‌ای به طور سلسله مراتبی تا سطح خرد تعریف و اجرایی شود. فرهنگ نیازمند بازسازی و تقویت است؛ با داشتن پایه‌های قوی فرهنگی و ارزش‌گذای فرهنگ عمومی جامعه در عرصه بین الملل، می‌توان ابعاد مثبت و انسانی فرهنگ در جهان نشر داد. تولید کالاهای فرهنگی مانند عکس و فیلم در فضای مجازی، رصد و شناخت دائم فضای مجازی، مخاطب سنجی و واکنش سریع به رخ‌دادهای جهانی و داخلی از راه‌های اصلی مقابله با جنگ سایبری است.




گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر