انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در ایران، طلیعه بخش نخستین دولت شیعه بود و موجب شد در بعضی کشورهای اسلامی هراس از این به وجود آید که انقلاب "شیعه” ممکن است به زودی به مرزهای آنها برسد. خواست مردم ایران پس از انقلاب با توجه هویت اسلامی حول سه محور بنیادین بود: استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی. تلاش برای ادامه حیات سیاسی دولت های غیرمنتخب و مورد حمایت غرب در منطقه، به همراه اقداماتی در جهت محدود کردن نفوذ ایران، بعضی طرف ها را به دامن زدن به اختلافات تاریخی شیعه و سنی برای تحریک فرقه گرایی کشانید. بعد از آن، «بیداری اسلامی» بنیاد ساختار اجتماعی-اقتصادی و سیاسی منطقه را لرزاند، مسئله ای که خود پیامدهای مثبت و منفی داشت. در این روند تحول، بعضی طرف ها متاسفانه به تحریک فرقه گرایی پرداختند و این کار به گسترش و تشدید خشونت انجامید. اگر فرقه گرایی ریشه کن نشود، این خطر وجود دارد که منطقه در آینده نزدیک این مسئله عواقب جهانی وخیم دتشته باشد.
سلفی ها این افراطگری را تحریک می کنند، گروهی که با برداشتی ضعیف و خشن از اسلام، تمامی دیگر فرقه های اسلامی را کافر می دانند. این شیوه طبقه بندی اساسا راه را برای ریخته شدن گسترده خون مسلمانان باز می کند.
یکی از هواداران و مروجان این دکترین، روحانی مصری شیخ یوسف القرضاوی است که با فتوایی مذهبی همه مسلمانان سنی جهان را به پیوستن به شورشیان سوریه در جنگ علیه بشار اسد و حزب الله لبنان فراخواند. قرضاوی در اول ژوئن ۲۰۱۳ گفت، "هر مسلمانی که آموزش جنگی دیده و قادر به این کار است باید برای حمایت از شورشیان سوری ابراز آمادگی کند.” این روحانی که قبل از این از حزب الله در جنگ با اسرائیل در سال ۲۰۰۶ حمایت کرده بود همچنین گفت، "رهبر حزب شیطان [حزب الله] برای جنگ با سنی ها آمده است… چطور یکصد میلیون شیعه [در سراسر جهان] می توانند یک میلیارد و هفتصد میلیون [سنی] را شکست دهند؟”
پیش از اظهارات تند این روحانی مصری، دو روحانی سلفی لبنانی، سالم الرفیعی و احمد الاسیر هم مبارزه با رژیم اسد و حزب الله را "وظیفه ای جهادی” دانسته بودند. اخیرا، درگیری های تند بین جوامع سنی و شیعی در لبنان افزایش یافته است. این تنش ها با انفجار بمب در مناطقه شیعه نشین تحت نفوذ حزب الله در بیروت که به زخمی شدن دهها نفر انجامید تشدید شد، مسئله ای که موجب شعله ورتر شدن آتش جنگ فرقه ای شد.
با تکمیل نظامی شدن شورش در سوریه، مبارزان خارجی که به جناح های مسلح محلی پیوسته اند، صفوف اسلامگرایان افراطی از گرایش های عقیدتی گوناگون راه را برای تغییر مسیر تقویت می کنند. این مسئله، خطر جنگ تمام عیار داخلی و فرقه ای در سوریه را افزایش می دهد، جنگی که می تواند به کشورهای همسایه به ویژه عراق، ترکیه و لبنان کشیده شود.
شورشیان سلفی اخیرا به مزار سیده زینب (س)نوه پیامبر اسلام (ص)در دمشق، شخصیتی که نزد شیعه و سنی محترم است، بی حرمتی کردند. این حمله موجب شد هزاران معترض در تهران به راهپیمایی بپردازند و خشم خود را علیه شورشیان ابراز و بر حفاظت از حرم های مقدس تاکید کنند. شورشیان سلفی که حرم های مقدس شیعی یا اسلامی را هدف قرار می دهند تنها موجب افزایش خشونت می شوند و افراطگرایان همه طرف های مناقشه را تقویت می کنند.
بمب گذاریهای هماهنگ شده در عراق مناطقه شیعه نشین این کشور را می لرزاند به طوری که بر اثر انفجار این بمب ها بیش از هفتصد نفر در ماه آوریل و حدود ۴۵۰ غیرنظامی در ماه سال ۲۰۱۳ کشته شدند. در حالی که شورشیان بر شدت عملیات خود در عراق می افزایند، نشانه هایی واضح از وخامت سریع اوضاع امنیتی وجود دارد. در هفته آخر ماه ژوئیه بر اثر انفجار ۱۷ خودروی بمب گذاری شده در مناطق شیعه نشین عراق، دست کم شصت نفر کشته و یکصد نفر زخمی شدند.
تنش های فرقه ای همچنین با اعتراضات ضد دولتی و مناقشه کنونی در سوریه تشدید شده است. لبنان هم از بی ثباتی در سوریه بی نصیب نبوده است. حمله مرگبار اخیر افراطگرایان مذهبی به سربازان لبنانی به کشته شدن ۱۸ نفر و زخمی شدن ۱۲۸ نفر انجامید و این پیام را به همراه داشت که درگیریهای مربوط به سوریه ممکن است لبنان را که هم اکنون هم با بی ثباتی سیاسی دست و پنجه نرم می کند، بار دیگر به جنگ داخلی بکشاند.
در حالی که ناآرامی در مصر ادامه دارد، چهار مسلمان شیعه مصری در روستای ابومسلم توسط تندروهای سلفی کشته و جسد آنها به آتش کشیده شد. در مورد مصر، این تحول خشونت آمیز از گسترش دیدگاههای افراطی در این کشور و امکان توسعه دیگر گروه های مذهبی اقلیت خبر می دهد.
گفته می شود در سوریه، هزاران مبارز خارجی به جنگ علیه دولت اسد پیوسته اند. آمریکا، اروپا، ترکیه و بعضی کشورهای عربی با کمک های مالی و نظامی از مخالفان از هم گسیخته حمایت می کنند؛ در حالی که روسیه، ایران و حزب الله از اسد پشتیبانی می کنند. در شرایطی که قدرت های بین المللی و منطقه ای درباره مداخله در سوریه، عراق و لبنان دارای دودستگی هستند، برای من چشم انداز پایان این مناقشات روشن نیست. من همچنین از کشیده شدن مناقشه کنونی در سوریه که می تواند پیامدهایی فراتر از منطقه داشته باشد نگرانم.
در دهه اخیر، هزاران مسلمان بی گناه در جریان خصومت ها بین تندروهای سنی و شیعه کشته شده اند. اگر چه بعید است اهل تسنن و اهل تشیع هرگز درباره تفسیر خود از اسلام و تاریخ مذهبشان به توافق برسند اما هر دو گروه می توانند به خاطر وحدت اسلامی از جنگ و قتل یکدیگر دست بردارند.
رهبران مذهبی بلندپایه هر دو مذهب سنی و شیعه باید از پیروان خود بخواهند جنگ و کشتار یکدیگر را متوقف کنند و به برداشت دیگران [از اسلام] احترام بگذارند.
سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران و ماهاتیر بن محمد نخست وزیر سابق مالزی اخیرا در فراخوانی مشترک از اهل تسنن و تشیع خواستند به خشونت و خونریزی که همواره بر روابط سنی و شیعه حاکم بوده است، پایان دهند. حتی رئیس جمهور سابق ایران گامی فراتر نهاد و از در نامه ای به دکتر احمد الطایب رئیس دانشگاه الازهر مصر، خواستار "وحدت اسلامی و دور کردن شعله های کینه، افراطی گری و تروریسم کور از همه جوامع اسلامی” شد. در حالی که خشونت کشورهای اسلامی مانند عراق، سوریه و افغانستان را فراگرفته است، عداوت میان سنی و شیعه به وضوح کشورهای اسلامی در سراسر جهان را در مقابل بحران جاری آسیب پذیر تر می کند.
مناقشات سنی و شیعه که به قتل و کشتار انجامیده است موجب گسترش بی ثباتی، جنگ داخلی و درگیری فرقه ای در خاورمیانه و ورای آن می شود. اهل تسنن و اهل تشیع – که در اعتقاد به الله، قرآن مجید و حضرت محمد(ص)، اشتراک دارند – یکدیگر را می کشند و این صلح، ثبات و امنیت را به خطر می اندازد.
در سال های آینده، یکی از مهم ترین چالش های امنیتی برای خاورمیانه جنگ فرقه ای و داخلی است. این روند درسوریه متولد و به عراق، لبنان، ترکیه و اردن کشیده شده است. اگر چه حل و فصل صلح آمیز موضوع هسته ای ایران ضروری است، شورای امنیت سازمان ملل و کشورهای منطقه باید "جنگ فرقه ای” را نزدیک ترین و جدی ترین تهدید برای صلح و امنیت خاورمیانه بدانند، تهدیدی که پیامدهای فاجعه آمیزی برای صلح و امنیت جهان خواهد داشت. هیچ کشوری در خاورمیانه از عواقب این جنگ فرقه ای در حال شکل گیری در امان نخواهد بود و این در حالی است که به تعویق انداختن اقدامات برای کاستن از بحران فرقه ای پیش روی منطقه ممکن است حل و فصل آن در آینده را غیرممکن سازد.
قدرت های منطقه ای – ایران، ترکیه، مصر، عربستان سعودی و عراق – باید بر شورای امنیت سازمان ملل – که مسئولیت صلح و امنیت جهان را بر عهده دارد – و سازمان کنفرانس اسلامی – که نماینده همه کشورهای اسلامی است – فشار آورند تا کارگروه ویژه ای را برای بررسی درگیری قومی و سنی و شیعه ایجاد و پیشنهادهای ملموسی را برای خروج از باتلاق کنونی ارائه کند. هزاران سازمان غیردولتی و تمام اعضای جامعه مسیحی-مسلمان-یهودی برای پایان دادن به خشونت و خونریزی و ترویج صلح و تفاهم مسئولیتی مشابه دارند.