۱۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۵
کد خبر: ۹۹۰۹
گوردون سازنده این سریال و سریال ضدایرانی هوملند سعی می‌کند تا سه مولفه اصلی برای برانداختن رژیم‌­ها را معرفی کرده و آموزش دهد. ۱- شکاف میان ارتش را بیابید و با همراه کردن مخالفان و کنار گذاشتن موافقان نظامیِ ارتش، کودتای نظامی کنید. ۲- رسانه را فراموش نکنید؛ رسانه نقش بسزایی در همراه کردن موافقانتان دارد. ۳- در مورد هزینه­ کودتا نگرانی نداشته باشید؛ آمریکا در براندازی رژیم، حمایتتان می­‌کند.
مردی با کروات و کت و شلوار آمریکایی در صحرای پرتنشِ حکومتی عربی ایستاده. فرش قرمزی در جلوی پایش، راه را به سمت قدرت و اقتدار نشان می‌­دهد. او با عزمی جزم چشم به آن سوی فرش قرمز دوخته و به دنبال ایجاد آرامش در آن صحرای طوفانی ست. مراسم عروسی احمد الفعید است و بری (بسام الفعید) برای شرکت در مراسم برادرزاده‌­اش، همراه خانواده­ آمریکایی خود پس از گذشتِ بیست سال زندگی در آمریکا به عبودین (کشوری خیالی) بازمی­‌گردد. چندی نمی­‌گذرد که پدرش، خالد از دنیا می­‌رود و جمال، برادر بزرگتر، ریاست جمهوری عبودین را به ارث می­‌برد.

یکی از شهروندان عبودین که توسط ایهاب رشید، رهبر مخالفان رژیم الفعیدها، تطمیع شده است؛ با بیان جملاتی علیه رژیم در میدان اصلی شهر خودسوزی می­‌کند و زمینه­ تظاهرات گسترده­ مردمی، علیه رژیم را فراهم می­‌سازد. اینجاست که جمال الفعید، در روزهای اول ریاست جمهوری خود با بحرانی مواجه می­‌شود که باید به آن رسیدگی کند. بسام هم برای کمک به او از بازگشت زودهنگامش به آمریکا منصرف می­‌شود. در این بین گزینه­‌های همیشگی پیش روی جمال توسط عمویش طارق، فرمانده کل ارتش عبودین و برادرش بسام ارائه می­‌شود که به ترتیب به سرکوب شدید و نظامی اعتراضات و دیگری به مذاکره و تعامل سازنده با مخالفان رژیم دلالت دارد.

بسام پس از تلاش­‌های مستمر برای اصلاح شیوه­ حکومت عبودین و سپس ناامیدی­‌اش از امکان اصلاح حکومت، تصمیم به براندازی رژیم و کودتا علیه برادرش می­‌گیرد. لذا در نظر دارد با کمک جان تاکر (سفیر آمریکا در عبودین) پس از موفقیت کودتا، در طی فرآیندی مشخص، تحت نظر آمریکا، انتخاباتی مسالمت­‌آمیز برقرار کند. در این صورت مردم عبودین خودشان برای خودشان تصمیم‌­گیری می­‌کنند و بسام هم رسالت خود را به پایان رسانیده و می‌­تواند همراه با خانواده­اش به آمریکا بازگردد. اما در لحظات آخر، جمال متوجه خیانتی که علیه­‌ش در جریان است می­‌شود و مهره­‌های اصلی کودتا بجز برادرش را از بین می­‌برد و بر راس حکومت باقی می­‌ماند.

 سازندگان سریال هوملند Gideon Raff اسرائیلی و Howard Gordon، قبل از ساخت فصل چهارم هوملند، سریال ۱۲ قسمتی Tyrant را برای شبکه­ FX (Fox extended) آمریکا تهیه کردند. سریالی که در آمریکا به طور متوسط ۱٫۵ میلیون بیننده داشت و نسبت به اثر قبلی­شان با یک میلیون کاهشِ مخاطب مواجه شد. گوردون در Tyrant با توجه به مشکلات حقوقی و اعتراضات مردمی در فضای سایبر، این بار کشوری خیالی به نام عبودین را انتخاب کرد تا برای بیان گفته‌­هایش با حواشی فرامتنی مواجه نشود. منتقدان، Tyrant را با سریال Kings محصول سال ۲۰۰۹ شبکه NBC مقایسه می­‌کنند که با روایت وقایع امپراطوری خیالی گیلبو، نه تنها مخاطبان بیشتری را به خود اختصاص داده بود بلکه درام آن، چند سر و گردن از Tyrant جذاب­تر و پرکشش‌تر بود.

پرچم­‌های کشورهای عربی از ۴ رنگ سبز، سفید، قرمز و مشکی تشکیل شده‌­اند. پرچمی که گوردون برای کشور عبودین در نظر گرفته است کلاژی از تمام پرچم­‌های عربی­ست تا بتواند هر آن­چه در اثرش بیان می­‌کند را به تمام کشور­های منطقه تعمیم دهد.

وقایع بیداری اسلامی که توسط جوامع غربی، بهار عربی خوانده می­‌شود به شدت پایه­ حکومت هم­پیمانانِ دیکتاتورِ آمریکایی منطقه را سست کرده و این امر موجب افزایش تهدید علیه دست نشانده­ آن­ها، اسرائیل شده است. لذا ساخت سریال Tyrant چیزی بود که از رسانه‌­های دروغ پرداز هالیوودی برای سرپوش بر بیداری اسلامی انتظار می‌­رفت. ایجاد تقارن میان حکومت­‌های دیکتاتور و اعتراضات صورت گرفته علیه آن‌­ها خط اصلی این سریال است تا با القای المان­‌هایی علیه تظاهرکنندگان و رهبری آن­ها سه نتیجه را به دست آورد:

۱- افکار عمومی آمریکا را برای دخالت­های گسترده در منطقه توجیه کند.

۲- تظاهرکنندگان را از ادامه اعتراضات باز دارد.

۳- و تسکینی برای دیکتاتوری­های هم­پیمانشان باشند.

معترضان عبودین به سه طیف تقسیم می شوند. طیف اول خانواده­ رشید است که خصومتی قدیمی بین آن­ها و الفعیدها وجود دارد و در پی انتقام و قدرت هستند. تطمیع فقیری برای خودسوزی و زمینه سازی اعتراضات، فرار از صحنه­‌های درگیری و دیالوگ­‌های ایهاب رشید، مخاطب را به این باور می­‌رساند که در صورت قبض حکومت توسط رشیدها، دیکتاوری تندروی اسلامی بر کشور حاکم خواهد شد. طیف دوم به نمایندگی سمیرا، دختر فازی ندال (دوست صمیمی بسام) ارائه می­شود. سمیرا که از خانواده­‌ای تحصیل کرده است علی‌رغم مخالفت‌­های پدرش برای همکاری با ایهاب رشید، دل در گروی او دارد و صرفا از روی احساسات و به دور از منطق در تظاهرات شرکت می­‌کند و جان خود را برای ایهاب به خطر می‌­اندازد. طیف سوم هم مردم فقیری را تشکیل می­‌دهند که با وجود نفرت از خانواده­ رشید، برای سر و سامان گرفتن اوضاع خانواده­‌شان، با دریافت مبلغی از آن­ها، در تظاهرات شرکت می‌­کنند.

حکومتی که در Tyrant به تصویر کشیده می‌شود، یک رژیم دیکتاتوری فردی­ست که ارتش چه به صورت آشکار و چه پنهانی نقش بسزایی در بقای آن دارد. خصوصیت کاملا مشخص دیکتاتوری فردی در این است که منبع قدرت در شخص رهبر متمرکز است و اعمال قدرت بستگی دارد به نزدیک بودن به رهبر، دسترسی داشتن به او، اتکای به او و حمایت او۲٫ کاراکتر جمال الفعید نیز با چند خصیصه­ بی­ثباتی، ترسویی، عیاشی و وحشی­گری، دیکاتور مورد نیاز سازندگان سریال است تا بتوانند سوار بر اسب ایجاد ترس علیه منطقه، هر چه سریع­تر بتازند.

در طرف دیگر که خانواده رشید نشان داده شده است؛ با نمایش المان­‌های اسلامی در آن­ها، به عنوان مثال رعایت حجاب و موازین شرعی در روابط زن و مرد، سعی در تقارن‌سازی آن­ها با پیروان بیداری اسلامی دارد که در پی ایجاد جمهوری اسلامی به سر می­‌برند. مهم­تر از همه کاراکتر شیخ رشید (پدر ایهاب رشید) ، رهبر معنوی معترضان است که با شخصیتی کاریزماتیک حتی به گفته­ جان تاکر در مورد وی "شخصیت خیلی خاصی داره” در قسمت ششم، مورد اقبال عمومی قرار گرفته است و ابا به تن و با چهره­ای نورانی، رهبران معنوی و متدین این دست انقلاب­ها را یادآور می­‌شود.

قدرت به معنای "توانایی تحمیل اراده­ خود بر دیگری”، یکی از مهم­ترین رویکردها برای نگاه به انقلاب­‌های منطقه‌­ای را برای مترصدان این وقایع فراهم می­‌سازد. نکته­ حائز اهمیت در عبارت مذکور، منشا ایجاد توانایی­‌ای­ است که نهایتا به قدرت می‌انجامد. در مطالعات استراتژیک چهار میدان تولید قدرت برشمرده می‌­شود که عبارتند از: احتیاج، ضعف، قوت و اراده. به عنوان مثال احتیاج به خوراک، پوشاک، عشق، مقام و… می­‌تواند برای پدیده­ نیازمند، ایجاد قدرت کند تا نیازهای خود را پاسخ دهد. در سوی دیگر قوت اقتصادی، نظامی و… زمینه‌ساز تولید قدرت است تا آن پدیده­ قوی بتواند اراده­ خود را بر دیگری تحمیل کند. رهبرانی همچون نلسون ماندلا نیز از ضعف خود، دست به تولید قدرت می­‌زنند و اراده­ خود و مردمی را جاری و ساری می­‌کنند. دست آخر نیز میدان تولید قدرت، به دور از سه حوزه دیگر که منتشا از رفع یا عدمِ رفع نیاز است؛ به اراده­ پدیده­ قدرتمند بستگی دارد. در اینجا اگر نیازی مرتفع شود، یا ضعف و قدرتی از میان برود؛ تولید قدرتِ معطوف به اراده ادامه می­‌پذیرد. میدان تولید قدرت راهپیمایی­‌های گسترده­ ۲۲ بهمن، اراده­ مردم است که برگرفته از نگاهی فطری و ایدئولوژیک، توانایی تحمیل اراده‌‌‌شان بر رژیم‌­های مستکبر و ظالم را تولید می­‌کند.

میدان تولید قدرت برای تظاهرات، اعتراضات و راهپیمایی‌­ها در کشورهای اروپایی و آمریکایی، احتیاج آن مردم است که آن­ها را برای تحمیل اراده­‌شان بر یک درصدِ کاپیتالیستِ جامعه­‌شان، به بهانه‌­های مختلف، از نقد رژیم آپارتاید گرفته تا مشکلات اقتصادی، روانه­ خیابان­‌ها می‌کند. نگاه سازندگان Tyrant نیز در نسبت با بیداری اسلامی و برگرفته از آنچه در جامعه­‌­شان رخ می­‌دهد، فراتر از این جنبه­ مادی نرفته و اعتراضات مردمی فیلم را که در سه طیف (نیاز به غذا، عشق و مقام) ذکر شده آمد؛ در همین حوزه نشان می­‌دهد. اما میدان تولید قدرتِ خارجیِ وزارت خارجه آمریکا و سفیر آن­ها در عبودین، قوت است که سعی در تحمیل اراده­ امپریالیستی بر مردم آن کشور خیالی دارد. نکته­‌ای که برای گوردون و دیگر سازندگان این اثر غیر قابل درک است؛ میدان تولید قدرت اراده می­‌باشد که مردم بیدار کشورهای منطقه را برای زدودن دیکتاتوری، ظلم و فساد دارای توانایی برای تحمیل اراده­ خود بر حکومت و دست­‌های بیگانگان کرده است.

الفعیدها و رشیدها به مثابه دو لبه گازانبری هستند که مردم عبودین را تحت فشار قرار داده­‌اند. آن­ها در فقر به سر می‌­برند و بازیچه­ رژیم دیکتاتور و مخالفان تندروی قدرت­طلب قرار گرفته‌­اند. در این بین است که الفعیدِ دموکراتیزه­ آمریکایی شده به کشور برمی‌­گردد؛ گویی روح دموکراسی (دروغین!) آمریکایی در او حلول کرده و با کمک آمریکا قصد در نجات مردم کشورش دارد.

جملاتی که در بالا آمد، تمام دروغ­ه‌ای تکراری و لُوس آمریکاست که به بهانه­ سرقت منابع گران­‌بهای منطقه، گسترش مستعمرات و افزایش امنیت اسرائیل، دست به اقدامات گوناگون نظیر لشکرکشی‌های نظامی و دخالت­‌های بی حد و حصر در مناسبات منطقه می­‌زند. دروغ­‌هایی که گوردون سعی در باورسازی آن برای مخاطبانش دارد. اما نسخه­‌ای که او برای مخاطبان پیچیده خودآموزی تصویری­ست که روند دموکراتیزیشن (حقنه دموکراسی آمریکایی به مردم یک کشور) را آموزش می­‌دهد. خودآموزی که حتما یک سوی آن باید آمریکا قرار داشته باشد.

به طور نامحسوس و با رویکردی خیرخواهانه، اداره غیرمستقیم حکومت را در دست بگیرید.بسام که سال­‌ها در آمریکا زندگی کرده و چهار متغیر اصلیِ لیبرالیسم، آزادی بیان، حقوق بشر و جامعه­ مدنی در او نهادینه شده با فضای دیکتاتوری عبودین مواجه می­‌شود و سعی در اصلاح امور دارد. وی قصد در تغییر رویه حکومت­‌داری از طریق مذاکره با گروه مخالف را دارد تا بتواند انتخابات رسمی برگزار کند. بسام با ارسال ویدیوی منتشر شده از قتل معمر قذافی در جریان تظاهرات لیبی برای جمال، وی را تهدید و مجاب به پیروی از رهنمودهایش می­‌کند. بسام به گفتگوهای محرمانه با رشیدها و جمال می­‌نشیند و نهایتا آن­ها را راضی می­‌کند تا بجای اعمال خشونت علیه یکدیگر و به بازی گرفتن جان مردم، پای میز مذاکره بنشینند. اما با گذشت زمان و مواجهه با رفتارهای وحشیانه­ دو طرف، بخصوص برادرش، از امکان اصلاح حکومت ناامید می­‌شود و راه دیگری را در پیش می­‌گیرد.

۱- شکاف میان ارتش را بیابید و با همراه کردن مخالفان و کنار گذاشتن موافقان نظامیِ ارتش، کودتای نظامی کنید.

۲- رسانه را فراموش نکنید؛ رسانه نقش بسزایی در همراه کردن موافقانتان دارد.

۳- در مورد هزینه­ کودتا نگرانی نداشته باشید؛ آمریکا در براندازی رژیم، حمایتتان می­‌کند.

 بسام پس از ناامیدی­‌اش در رابطه با اصلاح حکومت با مشورتی از جان تاکر، زمینه­ ایجاد کودتا را فراهم می­‌کند. او، تاکر، نماینده­ وزارت خارجه­ آمریکا و مشاور ارشد ریاست جمهوری عبودین، در ملاقاتی سری در مورد براندازی رژیم صحبت می­‌کنند. در این مذاکرات سه متغیر اصلی برای براندازی تحت عنوان M&M’s معرفی می­‌شود که به ترتیب بیانگر ارتش (Military)، رسانه (Media) و پول (Money) می­‌باشد. عبارت M&M’s در تئوری­‌های براندازی جایی ندارد بلکه ایهامی هنری­ست از این بابت که M&M’s مارک شکلاتی آمریکایی­ست که در خلال جنگ داخلی اسپانیا در دهه­ ۱۹۳۰ میان ارتشیان رایج شده و آسانی براندازی رژیم­‌ها توسط آمریکا را به ذهن متبادر می­‌کند.

آن­ها برای ارتش از شکاف میان جنرال طارق و معاونش استفاده می­‌کنند و با ساخت پاپوشی علیه وی او را خائن جلوه می­‌دهند و رهبری ارتش به عهده­ هم­پیمان آن­ها معاون طارق، می‌افتد. M بعدی توسط حکیم، صاحب بزرگ­ترین شبکه­ ماهواره‌­ای و داخلی کشور، پدر نصرت که توسط خانواده­ الفعیدها مورد آزار قرار گرفته است، تامین می­‌شود. اما پول نکته­‌ایست که یک بار در قسمت هشت به حکیم و بار دیگر در قسمت دهم به آمریکا سپرده می­‌شود.

وقتی خیانت طارق به جمال قبولانده می­‌شود؛ او همه­ فرماندهان موافق طارق را در پرواز هوایی از بین می­‌برد و مناسبات را برای آمریکا دچار تغییر می­‌کند. آن­ها با توجه به عدم حضور نظامیان رادیکال، هزینه­ کودتا و سپس انتخابات را بیشتر از انتخابات دروغین جمال می­‌دانند. چیزی که مد نظر آمریکاست عدم حکومت اسلام­‌گرایان است تا بتواند همچنان سفیر خود را در راس امور کشور قرار دهد. اما بسام که به گفته­ نماینده وزارت خارجه، یا فردی قدرت­‌طلب است یا زیادی ایده­‌آلیست، آن­ها را تهدید به افشای دخالت­‌های آمریکا در عبودین توسط رسانه­‌هایی همچون نیویورک تایمز می­‌کند و دوباره آمریکا را با خود همراه می­‌سازد. در آخر، جمال از مستی فرمانده­ ارتش جدیدش استفاده می­‌کند و به کودتای در حال وقوع پی می­‌برد. او حکیم، مشاور ارشد و معاون پیشین طارق را اعدام می­‌کند ولی هنوز تصمیمی در مورد برادرش بسام نگرفته است که فصل اول به پایان می­‌رسد.

اشرف برهوم، بازیگر سرشناس سینمای اسرائیل و موران آتیاس، بازیگران نقش­‌های جمال (ریاست جمهوری عبودین) و همسرش لیلا تنها بازیگران اصلی اسرائیلی Tyrant هستند که توجه به حضور آن­ها در این دو نقشِ اصلی می­‌تواند بیانگر نگاه سازندگان آن به رژیم صهیونیستی باشد که غالب توجه مسئولین کشورشان را به خود جلب کرده و هزینه­‌های هنگفتی از مالیات­‌های دریافتی از مردم آمریکا به آن­ها اختصاص پیدا می­‌کند. لیلا و جمال بر خلاف خانواده­‌های عربی که دارای فرزندان زیادی هستند؛ فقط یک فرزند پسر دارند و بر خلاف بسیاری از عرب زبانان، حتی به طور ظاهری نیز از اسلام پیروی نمی­‌کنند. جمال رفتاری وحشیانه دارد و بدون حضور نماینده­ آمریکا، جلسه‌­ای را برگزار نمی­‌کند و همیشه به دنبال جلب رضایت آمریکاست.

تمام این موارد در کنار المان­‌های دیگر می­‌تواند دربردارنده­ نگاه گوردون به رژیم صهیونیستی باشد که فریادی پنهان علیه سیاست­‌های دولت آمریکا و حمایتش از حکومت دیکتاتور و به ظاهر تنها دموکراسی منطقه (!) را در لایه­‌های زیرین Tyrant زده­ است.

مشرق


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر