۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۱
کد خبر: ۸۲۹۷
دکتر فرهاد نوایی
مشکل بزرگ این است که کشورهای هسته ای موجود در نظام بین الملل، امضا و تصویب معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای را منوط به همدیگر کرده اند.

نظریه کنترل تسلیحات و خلع سلاح هر چند در گذشته مطرح شده است اما در ده های اخیر با  گسترش سلاح های هسته ای، توجهی بنیادین به آن شده است. در همین راستا معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای در فردای جنگ سرد مطرح شد و کشورهای مختلف هسته ای رویکردهای مختلفی به معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای داشتند. نوشتار زیر نگاهی به نظریه کنترل تسلیحات و معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای و آینده آن دارد.

شکل گیری نظریه کنترل تسلیحات و خلع سلاح و نمودهای اولیه آن

در واکنش به نگرانی های فزاینده بین المللی از مخاطرات سلاح های هسته ای، لزوم انعقاد پیمانی در این زمینه احساس شد. اما جرقه انعقاد معاهده ای در این رابطه ابتدا در سال 1954 و توسط رئیس جمهور هند، جواهر لعل نهرو، زده شد که در سخنرانی خود در سازمان ملل متحد خواستار ایجاد توافقی در خصوص منع آزمایش سلاح های هسته ای شد.

چهار سال بعد و در 1958 ایالات متحده آمریکا، شوروی و بریتانیا در ژنو، کنفرانسی را در خصوص توقف آزمایش های هسته ای آغاز کردند. اما کنفرانس مذکور به دلیل عدم توافق طرفین درباره روش های بازرسی نتیجه ای به بار نیاورد.

در نهایت در اگوست 1963 معاهده منع محدود (جزئی) سلاح های هسته ای توسط سه کشور مذکور در مسکو امضاء شد. این معاهده دارای الزامات خاصی بود و اعضا را وادار می کرد تا از آزمایش سلاح های هسته ای یا هرگونه آزمایش انفجاری در فضا، بیرون از فضا و زیرآب خودداری کنند.

فرانسه و چین به این معاهده نپیوستند و آزمایش در جو را ادامه دادند. اما این پیمان در نهایت شکست خود و کشورهای هسته ای میزان آزمایش های خود را پس از 1963 به دو برابر افزایش دادند. البته این معاهده بعدها تغییراتی را تجربه کرد و به ویژه ماده 2 پیمان مذکور امکان اصلاح را در درون آن اجازه می داد که همین امر نیز دولت های دارای سلاح هسته ای، به ویژه آمریکا و انگلیس را ابتدا ایزوله کرده و سپس وادار کرد تا به سمت معاهدات بزرگتری حرکت کنند.

نقد بزرگی که به همه این معاهدات وجود دارد این است که هیچ کدام، ذخایر موجود هسته ای و نابودی آنها را در دستور کار قرار نداده اند و به نظر می رسد خط قرمز کشورهای هسته ای، مذاکره در این زمینه می باشد.

بعدها و دراین راستا مناطقی از جهان شناسایی شد که به مناطق عاری از سلاح هسته ای معروف شدند. از جمله آمریکای لاتین (معاهده تلاتلکو) آسیای مرکزی (منطقه عاری از سلاح های هسته ای در آسیای مرکزی)، منطقه آرام جنوبی (معاهده راروتونگا)، آفریقا (معاهده پلیندابا) و آسیای جنوب شرقی (معاهده بانکوک). مغولستان نیز خود را به عنوان تنها کشور عاری از سلاح های هسته ای اعلام کرد و در سال 2012 نیز از طرف قدرت های هسته ای به عنوان کشور عاری از سلاح هسته ای شناخته شد. همچنین معاهده آنکارتیکا تصویب کرد که در این منطقه، آزمایش هسته ای فقط برای استفاده های صلح آمیز انجام شود.

جنگ سرد و کنترل تسلیحات هسته ای

جنگ سرد به ویژه پس از بحران اتمی کوبا، این هشدار را به دو ابرقدرت داد که دارا بودن سلاح های هسته ای و احتمال وقوع یک جنگ غیرمتعارف تا چه میزان می تواند مخاطره آفرین باشد. برهمین اساس، دو ابرقدرت طیفی از مذاکرات را در دستور کار قرار دادند که به امضای معاهدات دو جانبه ای تحت عنوان سالت 1 و 2 و نیز استارت معروف شدند که پس از فروپاشی شوروی و تا همین زمان ریاست جمهوری اوباما در قالب استارت جدید ادامه یافته است.

از جمله دیگر پیمانهای میان دو ابرقدرت در طول جنگ سرد می توان به پیمان موشک‌های ضدبالستیک، پیمان تسلیحات هسته‌ای میان‌برد، پیمان نیروهای متعارف در اروپا و پیمان کاهش سلاح‌های راهبردی تهاجمی اشاره کرد.

جایگاه NPT در کنترل تسلیحات و خلع سلاح

ریشه های شکل گیری این رژیم را می توان در تحولات پس از جنگ دوم جهانی به ویژه طرح باروخ، پیشنهاد «اتم برای صلح» آیزنهاور و مهمتر از همه قطعنامه 1965 مجمع عمومی سازمان ملل دانست که زمینه را برای انعقاد معاهده ای کاملتر فراهم کردند که در نهایت در سال 1970 جنبه الزام آور نیز پیدا کرد.

در چارچوب این معاهده، کشورهایی مانند آرژانتین، برزیل و آفریقای جنوبی برنامه اتمی خود را معلق کرده و در دهه 1990 به پیمان عدم گسترش سلاح های هسته ای پیوستند. دیگر کشورها نظیر اوکراین، بلاروس و قزاقستان تسلیحات باقی مانده از شوروی سابق را تحویل داده و به عنوان کشورهای غیرهسته ای در دهه 1990 به این پیمان ملحق شدند.

معاهده عدم گسترش سلاح های هسته ای در نوع خود از جامعیت منحصر به فردی برخوردار است و در حال حاضر فقط هند، پاکستان، رژیم صهیونیستی و کره شمالی عضو آن نیستند و همین امر نیز از نقاط ضعف مهم آن می باشد.

واقعیت این است که در فضای آنارشیک و فاقد مرجع فائقه مرکزی، امنیت بیش از پیش کمیاب می شود. از این لحاظ متاسفانه رژیم های خلع سلاح و کنترل تسلیحات نتوانسته اند امنیت بین المللی را تضمین کنند.

فروپاشی شوروی و رقابت تسلیحاتی

اساساً کمیاب بودن امنیت در نظام بین الملل باعث شده تا کشورهای مختلف همیشه به سمت افزایش قدرت خود حرکت کنند. بی تردید فروپاشی شوروی و پایان رقابت میان دو ابرقدرت هم نتوانسته به مسابقه تسلیحاتی پایان دهد.

فراموش نکنیم که چینی ها در 1997 آزمایش هسته ای انجام دادند و آخرین آزمایش بریتانیا در صحرای نوادا همراه با آمریکا، بعد از جنگ سرد بوده است. در ضمن، کره شمالی تازه بعد از دهه 1990 به جرگه کشورهای هسته ای پیوسته است. به علاوه، اگرچه شوروی بسیاری از مناطق خود را از دست داد، اما نباید از یاد برد که بسیاری از سلاح های هسته ای این ابرقدرت در کشورهایی مانند قزاقستان باقی ماند و این خود خطری برای نظام بین الملل محسوب می شد.

اگرچه این دسته از کشورها به صورت اختیاری آنها را معلق کرده و تحت کنترل ان.پی.تی قرار دادند، اما خود روسیه هنوز به عنوان یک کشور با قدرت هسته ای بالا باقی مانده است. به اینها تلاش چین برای دستیابی به ابرقدرتی جهانی را هم می بایست اضافه کرد. لذا پایان جنگ سرد فقط مسابقه تسلیحاتی را وارد فاز جدیدی کرد.

نقش آژانس بین المللی انرژی اتمی

آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال 1957 به منظور کمک به ملت ها در برنامه اتمی صلح آمیز  خود و با هدف حراست از مواد هسته ای و تضمین این امر که برای تبدیل به بمب هسته ای مورد استفاده قرار نمی گیرند، تاسیس شد. در همین راستا نیز، سیستم پادمانی آژانس بر جمع آوری  داده ها، بازبینی و بازرسی های دوره ای در تسهیلات و مراکز اعلام شده مبتنی می باشد.

آژانس اگر نسبت به مواد هسته ای اعلام نشده یا فعالیت های مرتبط مضنون شود، می تواند دیگر مراکز را مورد تحقیق قرار دهد. البته اعضا ملزم هستند تا تمام مواد هسته ای خود را تحت بازرسی های منظم  آژانس قرار دهند تا مطمئن شود که مواد و تکنولوژی های هسته ای حساس از شکل غیرنظامی به اهداف نظامی تبدیل نمی شوند.

برخی از کشورهای غیرعضو مانند هند، رژیم صهیونیستی و پاکستان از جمله اعضای آژانس هستند که اجازه برخی بازرسی های فعالیت های هسته ای خود را به صورت محدود به سازمان مذکور می دهند اما نه همه مراکز موجود را.

آژانس ملزم است که کمک های فنی برای کاربردهای صلح آمیز در حوزه انرژی، پزشکی، کشاورزی و تحقیق را در اختیار کشورها قرار دهد. بعد از جنگ خلیج فارس در سال 1991، تیم های بازرسی آژانس با سازمان ملل وارد همکاری شدند.

  ظاهراً کشف یک برنامه هسته ای پنهانی در عراق، الهام بخش تلاش هایی جهت تقویت اقتدار آژانس برای بازرسی های سرزده به طیف وسیع تری از تاسیسات شد تا رژیم مذکور را به اطلاعات دقیقی درباره فعالیت های هسته ای مشکوک، که قابلیت تبدیل به موارد نظامی را دارند، مجهز کند. همچنین منابع و حمایت های سیاسی مورد نیاز جهت افزایش اعتماد به سیستم های پادمانی آن را در اختیار آن بگذارد.

در سال 1998 این سازمان پروتکل الحاقی را پذیرفت که اقتداری بیشتر و امکان دستیابی به بازرسی از تاسیسات هسته ای را فراهم می کرد. این پروتکل برای اعضا الزام آور شد. اما نمی توان این امر را نادیده انگاشت که نقش قدرت های بزرگ در این سازمان قابل انکار نیست و آنها قابلیت تاثیرگذاری زیادی بر تصمیمات آژانس دارند.

معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای برای مواجهه با توسعه سلاح های جدید هسته ای، جلوگیری از گسترش این تسلیحات، دستیابی دولتهای دیگر و منع تمامی اشکال آزمایش های هسته ای، به وجود آمد

نقش معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای در فردای جنگ سرد

معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای برای مواجهه با توسعه سلاح های جدید هسته ای، جلوگیری از گسترش این تسلیحات، دستیابی دولتهای دیگر و منع تمامی اشکال آزمایش های هسته ای، به وجود آمد. پیش از این امر، هندوستان در صحرای راجستان آزمایش هسته ای انجام داد و آن را صلح آمیز خواند.

چنین مسئله ای  بیش از هر چیزی، نقصان  معاهدات پیشین را نشان می داد که اجازه تفسیر را به کشورهای گوناگون می داد. لذا در سال 1996، معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای بعد از مذاکرات طولانی در ژنو بر مبنای کنفرانس خلع سلاح توسط سازمان ملل پذیرفته شد، اما جنبه الزام آور پیدا نکرد.

این معاهده تمامی اشکال آزمایش هسته ای، از جمله آزمایش صلح آمیز هسته ای، را ممنوع کرده است. معهذا پیمان مذکور آنچه را که آزمایش هسته ای کمتر خطرناک است- آزمایشی که در آن انفجار هسته ای واقعی صورت نمی گیرد- را اجازه داده بود.

یک سیستم دیده بانی بین المللی نیز مسئول تضمین این امر است که آزمایش هسته ای صورت نگرفته باشد. C.T.B.T همچنین بازرسی های بدون اطلاع و در سایت را برای تسهیلات هسته ای اجازه داده است. این معاهده برای الزام آور شدن و تبدیل آن به حقوق بین الملل می بایست توسط 44 کشور دارای توان هسته ای (کشورهایی که دارای قدرت هسته ای و نیز مراکز تحقیقاتی هستند) امضا شود.

نگرش کشورهای مختلف هسته ای به معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای

در خصوص دیدگاه کشورهای هسته ای به این معاهده می توان گفت که آمریکایی ها بیش از همه در راستای تصویب معاهده تبلیغات و شانتاژ راه انداختند. اولین بار بیل کلینتون پیشنهاد تصویب آن را به سنای آمریکا داد اما این مجلس با 51 رای مخالف در مقابل 48 موافق آن را رد کرد.

اما بوش نه تنها با تصویب آن موافقت نکرد بلکه برخلاف مواد پیمان مذکور دستور بررسی سلاح های جدید را صادر کرد. اوباما نیز علارغم مواد پنجگانه سخنرانی پراگ خود نتوانست آن را به تصویب سنا برساند. تا زمان کنونی آمریکایی ها معاهده مذکور را تصویب نکردند.

چینی ها بعد از آزمایش هسته ای اکتبر 1993 و محکومیت جهانی، طرح تصویب پیمان منع جامع را به کنگره ملی فرستادند و در دسامبر 2004 حمایت خود از الزام آور شدن آن و تعهد به تعلیق آزمایش ها را اعلام کرد، اما تا زمان حاضر آن را تصویب نکرده اند.

در مورد بریتانیا لازم به ذکر است که این کشور نمی تواند آزمایش هسته ای انجام دهد زیرا دارای سایت آزمایش هسته ای نمی باشد و آخرین بار در صحرای نوادا در سال 1991 آزمایش هسته ای انجام داده است.

فرانسه و انگلستان از میان پنج کشور اصلی دارای سلاح هسته ای، اولین کشورهایی بودند که معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای را تصویب کردند  این دو کشور در 6 آوریل 1998 جزئیات تصویب پیمان منع جامع را در اختیار سازمان ملل متحد قرار دادند.

اما روسیه باوجود انعقاد پیمان منع جامع، آزمایش های هسته ای با نتایج کم را در سایت شمالی خود یعنی نوایا زیملیا انجام داده است. دیگر گزارش ها نیز بیان می داشت که روسیه آزمایش های هسته ای «زیر مرحله‌ خطرناک» را انجام داده که البته CTBT آنها را ممنوع نکرده بود.

در عین حال و تحت فشارهای هنجاری بین المللی، در نوامبر 2007 سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، حمایت لایتغیر روسیه را از این معاهده، به عنوان یکی از عناصر کلیدی رژیم عدم گسترش هسته ای و ابزار موثر کنترل تسلیحات، اعلام کرد.

در همان زمان یکی از اندیشمندان روسی در مقاله ای در نوامبر 2010 فروپاشی سی.تی.بی.تی. را مدعی شد و ادعا کرد که بریتانیا و فرانسه این پیمان را امضا و تصویب کردند اما آزمایش هسته ای را تعلیق نکردند. این امر در مورد چین، آمریکا، هند، پاکستان، کره شمالی و رژیم صهیونیستی هم به صورت معکوس صادق است. زیرا این کشورها هرگز آن را تصویب نکردند و تنها روسیه بود که پیمان مذکور را امضا و تصویب کرده است.

رژیم های خلع سلاح و کنترل تسلیحات و صلح و امنیت بین الملل

در این خصوص می توان گفت که فرایند درک مشکل درست بوده است. استفاده از بمب اتم توسط آمریکا و آن فاجعه جهانی که هنوز هم ژاپنی ها نتوانسته اند از تاثیرات آن رها شوند، جهان را اساساً نگران بحرانی کرد که می تواند امنیت نوع بشر را مورد تهدید جدی قرار دهد. 

معاهده عدم گسترش سلاح های هسته ای در نوع خود از جامعیت منحصر به فردی برخوردار است و در حال حاضر فقط هند، پاکستان، رژیم صهیونیستی و کره شمالی عضو آن نیستند و همین امر نیز از نقاط ضعف مهم آن می باشد.

اگر بخواهیم با زبان فلسفه بیان کنیم، می توان عنوان کرد که سوژه یعنی انسان، ابژهِ ابژه خود شده است. نوع بشر مقهور دستاورد و تحت تاثیر آن قرار گرفت. همین امر نیز باعث تحرک گسترده ای برای مهار توان تخریبی وسیع سلاح های هسته ای شد.

اما واقعیت این است که در فضای آنارشیک و فاقد مرجع فائقه مرکزی، امنیت بیش از پیش کمیاب می شود. از این لحاظ متاسفانه رژیم های خلع سلاح و کنترل تسلیحات نتوانسته اند امنیت بین المللی را تضمین کنند.

به علاوه در این فضا، خود کشورهای هسته ای، به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی، از مهمترین کشورهای تاثیرگذار در این عدم موفقیت می باشند. نباید فراموش کرد که این دو رژیم منع جامع آزمایش های هسته ای را تصویب نکرده اند و اساساً رژیم صهیونیستی حتی عضو NPT هم نیست. نقد بزرگی که به همه این معاهدات وجود دارد این است که هیچ کدام، ذخایر موجود هسته ای و نابودی آنها را در دستور کار قرار نداده اند. به نظر می رسد خط قرمز کشورهای هسته ای مذاکره در این زمینه می باشد.

آینده رژیم های بین المللی، به ویژه معاهده منع جامع سلاح های هسته ای

به نظر می رسد اگرچه این رژیم ها نتوانسته اند سلاح های هسته ای را نابود کنند و در موارد زیادی هنوز ذخایر هسته ای کشورهای «دارا» دست نخورده باقی مانده اند و این کشورها تلاش دارند قدرت هسته ای خود را حفظ کنند، اما نوعی رویه بین المللی در مخالفت با این تسلیحات و آزمایش آنها شکل گرفته است.

با این حال، مشکل بزرگ این است که کشورهای هسته ای موجود در نظام بین الملل، امضا و تصویب معاهده منع جامع را منوط به همدیگر کرده اند. به طور مثال، چینی ها استدلال می کنند که تاکنون 93 آزمایش هسته ای انجام داده اند که در مقابل 1054 آزمایش هسته ای آمریکا بسیار اندک بوده و نیاز به آزمایش های بیشتری دارند تا امنیت و اطمینان خود را تضمین کنند. آنها تصویب این معاهده را منوط به تصویب آمریکایی ها کرده اند. پاکستان هم منوط به تصویب هند کرده است.

مسابقه تسلیحاتی موجود در نظام بین الملل و ایران و C.T.B.T

برخی استدلال می کنند که برای رهایی از تحریم های بی المللی و کاهش فشارها بر ایران، امضای معاهده CTBT لازم است. این سخن ممکن است از لحاظ سیاسی درست باشد، ولی واقعیت آن است که به لحاظ فنی به ضرر ایران است.

در واقع، در حالی که ایران در کنار کشورهای بی ثباتی همچون افغانستان، آذربایجان و حتی ترکیه و همچنین کشورهای هسته ای همچون هند و پاکستان و رژیم صهیونیستی به سر می برد، بیش از پیش عدم تصویب این معاهده معنی پیدا می کند.

به ویژه اینکه غرب از سال 2001 به بعد تلاش مضاعفی را برای مسلح کردن همسایگان ایران انجام داده بود. در این زمینه، هیلاری کلینتون طی سخنرانی خود در تایلند در 22 جولای 2009  اذعان می دارد که اگر آمریکا یک چتر امنیتی بر سر کشورهای منطقه بکشد، غیر محتمل است که ایران احساس امنیت و قدرت کند. زیرا ایرانی ها با این وضعیت قادر به ارعاب و سلطه نخواهند بود.

در مصاحبه وال استریت ژورنال در 5 مارس 2010 نیز، زبیگینو برژنیسکی، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، خواستار ایجاد این چتر امنیتی برای مقابله با ایران شد و این امر به معنی مسلح کردن هرچه بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس می باشد که در همین راستا بیشترین تسلیحات توسط این دسته از کشورها خریداری شد. بنابراین ملاحظه می شود که حفظ امنیت در چنین فضایی چقدر مشکل است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر