۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۶
کد خبر: ۷۹۷۳
در نظام های اقتصادی مرسوم در دنیا ،به عنوان مثال، سرمایه داری بر پایه مالکیت خصوصی و سوسیالیستی بر پایه دولت بنا شده اما اقتصادی که از آن به عنوان اقتصاد مقاومتی عنوان می شود مردم بنیاد است و نه دولت محوریعنی بر پایه ظرفیت های مردمی. در این مقاله سعی شده به بررسی نقش مردم در این نظام پرداخته شود.
مدل‌سازی بومی و جدید اقتصادی مستلزم ایجاد بنیان‌های هماهنگ و همخوان با هم است. از این رو، شفاف‌سازی و روشن شدن پایه‌های اقتصاد مقاومتی از لحاظ تئوریک از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. یکی از مهم‌ترین سؤالات شکلی و ساختاری در مورد اقتصاد مقاومتی، چگونگی پایه‌ریزی ساختاری و مختصات اقتصاد مقاومتی است. دو نظام عمده‌ی اقتصادی شناخته‌شده کاپیتالیسم (سرمایه‌داری) که برآمده از اندیشه‌های لیبرالیستی بوده است و دیگری نظام اقتصادی سوسیالیستی است. برای تبیین دولتی بودن یا نبودن اقتصاد مقاومتی، بایستی این مفهوم در نظام‌سازی اقتصادی بازتعریف شود.

مهم‌ترین شاخصه‌ی نظام سرمایه‌داری این است که تولید کالا به انگیزه‌ی کسب سود اقتصادی و منفعت شخصی افراد جامعه انجام می‌گیرد. سرمایه‌‌محوری یک نظام اقتصادی است که در آن، پایه‌های یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولید اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از آن برای ایجاد بهره‌مندی اقتصادی در بازارهایی رقابتی استفاده می‌شود. سوسیالیسم (جامعه‌خواهی) اقتصادی، که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی پایه‌ریزی شده است، جامعه‌ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشته ‌باشند. هدف نهایی سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی و عمومی یا دولتی بر ابزارهای تولید است.

ومین نوعی که از اقتصاد پایه‌ریزی می‌شود اقتصادهای مختلط نامیده می‌شوند که هرکدام به‌نحوی خصوصیاتی را از پایه‌های هرکدام از این تفکرات شامل می‌شوند. در سال‌های گذشته، متفکرین اسلامی به‌طور پراکنده، سعی بر ارائه‌ی نظام اقتصادی اسلامی به‌عنوان الگویی پیشرو برای جوامع بشری داشته‌اند که این نظام اقتصادی هم از نظر معیارهای دو نظام قبلی مختلط برشمرده می‌شد. حال با توجه به تبیین اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری و بیان مختصات ایدئولوژیک اقتصاد مقاومتی این‌گونه به نظر می‌رسد که اقتصاد مقاومتی الگویی استخراجی و اجرایی به‌عنوان اقتصاد اسلامی است و بیان تمایزات و شفافیت ساختاری این الگوی اقتصادی از جهت دولتی بودن با نظام‌های سرمایه‌داری و سوسیالیستی به روشن شدن زاویه‌ای از این مدل کمک شایانی خواهد نمود.

در اقتصاد مقاومتی، دولت علاوه بر نقش حاکمیتی تعریف‌شده در سرمایه‌داری، مسئولیت برنامه‌ریزی، زمینه‌سازی، ظرفیت‌سازی، هدایت و کمک به بخش خصوصی و تولید را نیز دارد. کار اقتصادی و فعالیت اقتصادی با محوریت مردم است و دولت به‌عنوان یک مسئول عمومی، بر حُسن اجرای فعالیت‌ها نظارت می‌کند و تولید و کارآفرینی و اشتغال را هدایت می‌کند.

نقش دولت در نظام لیبرالی محدود به ناظر حقوقی و داوری می‌شود و مالکیت عمومی تنها در امور خاص برای اداره‌‌ی کالاهای عمومی به‌طور حداقلی تعریف می‌شود و در نظام سوسیالیستی، مالکیت به‌طور کلی عمومی است و دولت حتی بر امور تولیدی و صنعتی هم حاکم است و برخلاف نظم سرمایه‌داری، مالکیت خصوصی بسیار حداقلی است.

اما در تعریف اقتصاد مقاومتی، نه نقش دولت به شدت نظام سرمایه‌داری کوچک و نه به شدت نظام سوسیالیستی نقش دولت پررنگ است؛ به‌گونه‌ای که در اقتصاد مقاومتی، دولت علاوه بر نقش حاکمیتی تعریف‌شده در سرمایه‌داری، مسئولیت برنامه‌ریزی، زمینه‌سازی، ظرفیت‌سازی، هدایت و کمک به بخش خصوصی و تولید را نیز دارد. کار اقتصادی و فعالیت اقتصادی با محوریت مردم است و دولت به‌عنوان یک مسئول عمومی، بر حُسن اجرای فعالیت‌ها نظارت می‌کند و تولید و کارآفرینی و اشتغال را هدایت می‌کند و با سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها و توزیع مناسب، به کمک بخش خصوصی می‌پردازد.

نقش نظارتی دولت به‌گونه‌ای است که در مقابله با فساد اقتصادی و تبعیض می‌کوشد و با تأمین حداقل‌ها برای تمامی مردم و برطرف کردن نیازهای اساسی آن‌ها، به توسعه‌ی اقتصادی و ایجاد زیرساخت‌های مناسب اجتماعی اهتمام می‌ورزد. حال می‌توان پس از بررسی کلی نقش دولت در اقتصاد مقاومتی، به نقش مردم در تحقق و شکل‌گیری اقتصاد مقاومتی پرداخت. این نقش‌ها که در ادامه برای مردم تعریف شده است می‌تواند روشن کند که اقتصاد مقاومتی را نمی‌توان اقتصادی دولتی به حساب آورد و این به دلیل پررنگ تعریف شدن نقش مردم در ساختار اقتصاد مقاومتی است.

 نقش مردم در تحقق اقتصاد مقاومتی

۱٫ اصلاح الگوی مصرف:اصلاح الگوی مصرف که شامل مصرف بهینه‌ی کالا و انرژی و پرهیز از تجمل‌گرایی است در نهایت موجب می‌شود کشور نیاز کمتری به واردات و فرصت بیشتری برای صادرات داشته باشد. یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های اقتصاد مقاومتی را باید در نحوه‌ی مصرف و خرید ارزیابی کنیم. مردم به‌عنوان بازار اصلی مصرف، نقش حیاتی در تقویت بخش‌های تولیدی داخلی دارند. از دیگر سو، حضور بخش‌های خصوصی در زمینه‌های اقتصادی کشور و گسترش نقش آن‌ها در بخش‌های تولیدی، با افزایش سرمایه‌گذاری، از جمله وظایف مردم در حوزه‌ی اقتصاد مقاومتی است. در واقع می‌توان اقتصاد مقاومتی را تبلور اقتصاد در مقابل تحریم‌ها و فشارهای خارجی و شکوفایی اقتصاد ملی تعریف نمود. عملی نمودن اقتصاد مقاومتی در جامعه، تأثیر و نتایج مثبتی در عرصه‌ی اقتصادی به دنبال دارد که در نهایت رشد تولید داخلی و اقتصاد بومی را رقم می‌زند.

۲٫ توجه به مصرف تولیدات ملی: شاید تاکنون برای همه‌ی ما اصل این بوده که بین دو کالای ایرانی و خارجی با قیمت و کیفیت یکسان، به کالای ایرانی اهتمام داشته باشیم، اما به نظر می‌رسد این مسئله در تمام دنیا چنین باشد و ما شرایطی متفاوت‌تر از بسیاری از کشورهای دنیا داریم؛ چراکه این ماییم که به غیر از حس میهن‌دوستی، باید به مقاوم‌سازی اقتصاد اهمیت بدهیم و به همین دلیل، به نظر می‌رسد در شرایط حاضر، لازم باشد بیش از قیمت و کیفیت کالا، به ایرانی بودن آن‌ها اهمیت بدهیم و البته این مسئله می‌تواند موجب شود تا تولیدکنندگان داخلی نیز تقویت شوند و به روند رو به رشد خود با سرعت بیشتری ادامه دهند. نگاهی در سیر صنعتی شدن بسیاری از کشورهای موفق در این خصوص نیز به نقش پررنگ مردم و فرهنگ عمومی در این خصوص گواهی می‌دهد.

۳٫ اهتمام به مقوله‌ی مالیات: هم‌اکنون به غیر از کارمندان و کارگران که مالیات آن‌ها به دقت محاسبه و سر وقت اخذ می‌شود، بسیاری از اقشار دیگر، نسبت به پرداخت دقیق و به‌موقع مالیات خود حساسیتی ندارند؛ در حالی که نگاهی به فرهنگ عمومی کشورهایی که فاقد سرمایه‌هایی مانند نفت بوده‌اند گواهی می‌دهد که مردم و فرهنگ عمومی ایشان به‌شدت نسبت به مالیات حساس بوده و نسبت به فرار مالیاتی به بدترین شکل موضع می‌گیرند و با فراری‌های مالیاتی به مانند سارقان برخورد می‌نمایند. اگرچه دولت مکلف است که با شبکه‌های اطلاعاتی دقیق در این خصوص وارد شود، ولی باید ما مردم نیز نسبت به سهم خودمان در تحقق درآمد مالیاتی کشور اهتمام داشته باشیم و این مسئله را با بیان و تکرار به فرهنگ عمومی مبدل سازیم.

۴٫ مدیریت نقدینگی و سرمایه‌گذاری: اگرچه دولت مکلف به حفظ ارزش پول ملی است، اما بعضی وقت‌ها ما مردم نیز در جهت تحقق این مسئله مانع‌تراشی می‌کنیم و با نیت سودجویی و یا سرمایه‌گذاری، به اموری دست می‌زنیم که مستقیم و یا غیرمستقیم موجب تضعیف ارزش پول ملی و اقتصاد کشور می‌گردد. وقتی ما مردم سرمایه‌هایمان را به سمت دلالی و بورس‌بازی‌های بی‌مورد در بخش‌های مسکن و طلا و ارز سوق می‌دهیم، موجب می‌شویم که تورم‌های بخشی و فرابخشی در کشور عنان مدیریت را از دست دولت خارج نموده و دود تورم در انتها به چشم خودمان و هم‌میهنانمان برود. به نظر می‌رسد ما مردم قبل از هر سرمایه‌گذاری، در کنار سبک و سنگین کردن منافع شخصی آن، هزینه‌هایی را که برای کشور ایجاد می‌کنیم باید به‌عنوان یک اصل قطعی مد نظر قرار دهیم و حتی‌المقدور نقدینگی‌های مازادمان را به سمتی سوق دهیم که به بخش‌های تولیدی کمک نمایند.

۵٫ بهره‌وری در کار: میزان موفقیت اقتصاد یک کشور به میزان بهره‌وری نیروی کار آن کشور ارتباط مستقیم دارد و اگر ما به‌عنوان مردم نسبت به بهره‌وری فعالیت‌های شغلی و حتی غیرشغلی‌مان اهتمام نداشته باشیم، تصور اینکه کشور به سمت بهره‌وری پیش برود تقریباً عبث خواهد بود. افزایش بهره‌وری کار، چند بخش دارد که بخشی از آن مبتنی بر افزایش تلاش و بخشی مبتنی بر افزایش آگاهی است. ما در هر شغل و فعالیتی که مشغولیم، باید با افزایش آگاهی‌های تخصصی و عمل به آن‌ها و افزایش پویایی و تلاش، گامی در جهت افزایش بهره‌وری ملی برداریم.

مردم باید از مسئولان روحیه‌ی جهادی در تحقق آرمان‌های اقتصاد مقاومتی را با تمام شئون آن مطالبه کنند. مردم باید نسبت به واردات کالاهای لوکس و به‌خصوص استفاده‌ی مسئولان از این وسایل حساسیت داشته باشند و در شرایطی که کشور قادر به تولید محصولات کشاورزی مورد نیازش است، نسبت به واردات محصولات غذایی اظهار نگرانی نمایند.

۶٫ مطالبه‌گری: در جایی که مردم نسبت به ساده‌زیستی مسئولان، حمایت از تولید ملی، پرهیز از تجملات، رسیدگی به محرومان حساس باشند و این موارد را از مسئولان خود مطالبه نمایند، یقیناً مسئولان و سایرین نیز لااقل برای بقای خود، راهی جز پاسخ‌گویی به این مطالبات نخواهند داشت. مردم باید از مسئولان روحیه‌ی جهادی در تحقق آرمان‌های اقتصاد مقاومتی را با تمام شئون آن مطالبه کنند. مردم باید نسبت به واردات کالاهای لوکس و به‌خصوص استفاده‌ی مسئولان از این وسایل حساسیت داشته باشند و در شرایطی که کشور قادر به تولید محصولات کشاورزی مورد نیازش است، نسبت به واردات محصولات غذایی اظهار نگرانی نمایند. هم‌اکنون شبکه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها، سایت‌های شخصی و رسانه‌ها به‌خوبی می‌توانند حرف مردم را به مسئولان منتقل کنند.

۷٫ مشارکت در تولید بیشتر: سال ۱۳۹۱ توسط مقام معظم رهبری تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی نامیده شد. با توجه به اینکه بخشی از مردم در کشور در کارهای تولیدی مشغول هستند، جهت موفقیت اقتصاد مقاومتی باید تولید خود را بیشتر و با کیفیت بهتر ارائه نمایند. مثلاً کشاورزی که با وجود آب زیادی که در روستا دارد و به‌صورت سنتی مشغول کشاورزی است لازم است به دنبال شیوه‌هایی برود که با همین زمین و همان آب، محصول بیشتر و بهتری تولید کند. افرادی که تولیدی دارند نیز می‌توانند در این راستا تولیدات خود را ارتقا ببخشند.

۸٫ عدم همکاری با توطئه‌های دشمن و رصد تبلیغات دشمن: دشمن هرازگاهی به گوشه‌ای از اقتصاد ما ضربه می‌زند و باعث گرانی یک محصول می‌شود. لذا مردم باید هوشیار باشند، به محض اینکه متوجه شدند جنسی گران شده و حساسیت روی آن زیاد است، از تجمع جهت خرید خودداری نموده و پازل دشمن را تکمیل نکنند که همین نخریدن مردم باعث می‌شود توطئه‌ی دشمن نقش بر آب گردد و آن گرانی کاذب از بین برود. افرادی هم که توانایی دارند، باید مردم را در این زمینه آگاه سازند. دشمن با توجه به رسانه‌های وسیعی که دارد، مدام در پی جنگ روانی در هر زمینه‌ای در کشور است. ولی حالا که ما در جنگ اقتصادی قرار داریم، باید مراقب تبلیغاتی که در این زمینه انجام می‌دهد باشیم و هرگونه حرکت دشمن را رصد کنیم و مراقب باشیم که تبلیغات دشمن در ما و مردم اثر نکند.

۹٫ نقش مردم در تولید علم با تکیه بر اقتصاد دانش‌بنیان: در اقتصاد مقاومتی، تجربه‌ها و مهارت‌ها، علاوه بر دانش حائز اهمیت است. در این نظام اقتصادی، نقش مردم در توسعه‌ی علمی و تکنولوژیکی نیز برای توسعه‌‌ی زیرساختی اهمیت ویژه‌ای دارد. این وظیفه نیز خواستار دولت به‌عنوان بنیان‌گذار و پشتیبان و یاری‌رسان به مردم برای پیشبرد دانش و اتصال آن به چرخه‌ی صنعت است و ایجاد پارک‌های علم و فناوری و حمایت از نخبگان هم در این راستا به شمار می‌رود.

 در مجموع می‌توان نتیجه‌گیری نمود برای حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی، دولت نباید لکوموتیو باشد و مردم واگن‌های پشت سر آن باشند، بلکه مردم نقش محوری و موتور محرک اقتصاد مقاومتی هستند که لکوموتیو حرکت جامعه از تحرک صحیح و سریع این موتور نشئت می‌گیرد. در اقتصاد مقاومتی، دولت وظیفه‌ی سنگینی دارد که مهم‌ترین بخش آن، برداشتن موانع مختلف و متعدد از پیش پای بخش تولید و اشتغال است. مراد از مردم هم عموم مردم به‌عنوان قشر مصرف‌کننده و نیز تولیدکنندگان بخش خصوصی است. در مقابل وظایف سنگین دولت، تولیدکننده‌ی بخش خصوصی نیز موظف است با تمام وجود برای افزایش بهره‌وری واحد تولیدی خود اقدام کند. برنامه‌ریزی دقیق، تلاش مستمر برای افزایش کیفیت محصولات، وجدان کاری و انصاف در انجام امور محوله، قانون‌مداری، انضباط اجتماعی و بسیاری دیگر از موارد نه‌گانه‌ی فوق را می‌توان به‌عنوان وظایف مردم و بخش خصوصی ذکر نمود.

اقتصاد مقاومتی با تبیینی که در فوق صورت گرفت، به‌هیچ‌وجه همخوانی با اقتصاد دولتی ندارد و نقش محوری مردم و بخش خصوصی به‌عنوان محور این نظام اقتصادی مشهود است که مردم برای ایفای نقش خود، نیازمند دولت هستند. دولت در اقتصاد مقاومتی به‌عنوان برنامه‌ریز، زمینه‌ساز، ظرفیت‌ساز و هدایت‌کننده و یاری‌رسان به بخش خصوصی و تولید تعریف می‌شود.

برهان


گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر