۰۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰
کد خبر: ۵۲۴۵۶
تجربه بسیاری از روستاها در کشور نشان می‌دهد که آنجایی که اهالی پای کار روستا مانده‌اند، با همدلی و مشارکت جمعی از سنگلاخ مشکلات عبور کرده و رونق را به روستا بازگردانده‌اند.
به گزارش پایداری ملی، تجربه بسیاری از روستاها در کشور نشان می‌دهد که آنجایی که اهالی پای کار روستا مانده‌اند، با همدلی و مشارکت جمعی از سنگلاخ مشکلات عبور کرده و رونق را به روستا بازگردانده‌اند!

رونق تولید در «لاله‌زار»

برخی اسم‌ها ربط و نسبتی با اصلش ندارد، اما برخی دیگر گویای واقعیت آن است! لاله‌زار اسم روستایی در کرمان است. البته پر از لاله نیست. اما سرشار از دشت‌های در هم تنیده گل محمدی است و هر سال با سطح زیرکشت بیشتری به استقبال فصل بهار می‌روند. زمین این منطقه خاطره خوشی از گذشته نداشته، اما حالا تلخی کشت خشخاش را از یاد برده است.

داستان از چه قرار است؟

منطقه لاله‌زار در سال‌های قبل از انقلاب به کشت خشخاش و تریاک شهره بوده است که برای مواد مخدر مورد استفاده قرار می‌گرفت، تا اینکه به همت فردی که زاده همان دیار بود و سال‌های دوری از دیار از عِرق و علاقه او به آن کم نکرده بود، مردم تشویق شدند که کشت خشخاش را کنار گذاشته و قلمه‌های گل محمدی را جایگزین آن کنند.

به تدریج و با سال‌ها رنج و صبوری، توانستند کشت گل محمدی را به اولویت اول کشاورزی منطقه خود تبدیل کنند. جایی که از قضا آسمان و زمین هم دست و دلبازانه از تولیدکنندگان گل استقبال می‌کند. به طوری که در برخی نقاط این گیاه به صورت دیم، کشت می‌شود. این ماجرا سال‌ها طول کشید تا به سرانجام رسید و حالا گل محمدی و فرآورده‌های آن به صورت ارگانیک به شهرهای مختلف کشور و جهان صادر می‌شود.

در حال حاضر حجم تولید گل در این منطقه تا حدی است که کارخانه‌های فرآوری اسانس‌گیری و گلاب‌گیری پاسخگوی این حجم نیست. حجم قابل توجهی از گل محمدی از لاله‌زار به شهرهای دیگر ارسال می‌شود تا به صورت خام مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

یکی از مشکلات تولید در این منطقه و این بخش این است که صنایع فرآوری پاسخگوی تولیدات کشاورزی نیست. به واسطه شرایط مناسبی که برای کشت فراهم بوده، کشاورزان به این بخش ترغیب شده‌اند. اما مشکلات کشاورزی و تولید گریبان‌گیر آنهاست. کمبود صنایع تبدیلی، کشت و برداشت غیرحرفه‌ای و عدم رعایت استانداردها، عدم حمایت از شکل‌گیری بازار داخلی و ورود به بازار بین‌المللی، عدم ثبات و شفافیت قوانین و قواعد از جمله مشکلات و موانع است. در صورتی که شرایط مطلوب فراهم شود امکان تولید بیشتر فراهم شده و کشاورزان بیشتری به این بخش ورود می‌کنند.

احساس هویت، عامل رونق کسب وکار در ویدوج

این سؤال برایم جدی بوده که چرا برخی از این روستاها با وجود آنکه زیرساخت‌های عمرانی خوبی دارند، اما جمعیت آنها به شهرها مهاجرت می‌کنند! و بالعکس برخی از دیگر روستاها با حداقل امکانات زیرساختی توانسته‌اند، به حیات خود ادامه بدهند! چرا مردم برخی روستاها با وجود آنکه منابع طبیعی مثل آب و زمین حاصلخیز در حد کمی در اختیار دارند، اما دست از کار نمی‌کشند؛ اما برخی  دیگر با وجود آنکه مواهب الهی بر آنها سرازیر شده است، کمر همت نمی‌بندند یا اینکه به مشاغل کاذب مشغول‌اند! یا اینکه منتظرند که دیگران برای آنها دست به اقدام زده و آبادانی را برایشان به ارمغان آورند!

به این منظور تصمیم گرفتم به یکی از روستاهای منطقه کاشان که سطح قابل توجهی را زیرکشت گل محمدی برده‌اند سر بزنم. در زیر آفتاب داغ خردادماه به سمت این روستا حرکت کردم. چاره‌ای نبود؛ با یکی از اهالی قرار ملاقات داشتم. مشتاق بودم که از نزدیک ببینم. روستاهای زیادی در منطقه وجود دارد که برخی از آنها دارای رونق و رفت و آمد خوبی است.

برخی هم بی‌رونق شده و تنها سالخوردگانی که شوق رفتن ندارند مانده‌اند. تابلوی ورودی روستا از نظرم گذشت؛ ویدوج. در دوطرف جاده مزارع گل محمدی خودنمایی می‌کرد. با وجود آنکه طبق قاعده بایستی در ابتدای صبح، گل‌های شکفته شده چیده شوند، در این هنگام که ساعاتی از عصر گذشته بود هنوز افرادی در مزارع مشغول چیدن گل بودند. علت را جویا شدم. گفتند که در سال جاری به دلیل بازگشت بسیاری از کارگران مهاجر افغانی به وطن خود، کارگر در زمین‌های زراعی کمیاب است و فعالیت‌های زراعی به تعویق افتاده است.

قرارمان با فردی بود که تلاش می‌کرد کمی به زندگی و کسب وکار تولیدکنندگان محصولات کشاورزی در روستا رونق ببخشد. چهره‌ای بشاش و گرم که از فشردگی کارها خم به ابرو نیاورده بود. او این کار را در بستر مسجد و پایگاه بسج رقم زده بود. به این صورت که با خرید گل به قیمت بهتر، تلاش می‌کرد دست دلالان را کوتاه کند و سود بیشتری عاید کشاورزان شود. از قضا این برنامه با استقبال مردم همراه شده و حتی تمایل و همراهی آنها با مسجد و بسیج افزایش یافته است. این چهره محبوب در روستا با ایجاد این بستر، زمینه برای ارائه خدمات فرهنگی را هم فراهم کرده بود. با ایستادگی خود توانسته بود به تدریج افراد دیگری را نیز به کار بگیرد تا در ارائه خدمات سرعت ببخشید.

روستا به لحاظ ظرفیت اقلیمی و انسانی، قابلیت تولید محصولات متنوع کشاورزی و سایر محصولات تولیدی را دارد. به شرط آنکه زنجیره لازم برای تأمین مالی و تهیه صنایع تبدیلی و فرآوری فراهم شود. به لحاظ انسانی روستا جمعیت جوان و آماده به کار زیادی دارد. در صورتی که نهادهای کسب وکار فراهم شود، از مهاجرت این افراد جلوگیری به عمل می‌آید، اما مهمتر از زنجیره ارزش کسب وکار این مهم است که آنها انگیزه دارند که در زمین‌های خود کار کنند و با هر تلاش ممکن محصولات خود را به فروش رسانند. این احساس هویت آن چیزی است که متأسفانه در برخی روستاها دیگر خبری از آن نیست.  

این شوق آباد کردن آبادی است که علی‌رغم مشکلات پیچیده می‌تواند افراد را پابرجا نگه دارد تا با مشکلات دست و پنجه نرم کنند. به راستی چه می‌شود که در برخی مناطق این شور و شوق به فراموشی سپرده می‌شود؟

حرف آخر

راه برون‌رفت از مشکلات و حل موانع چیست؟ کدام حلقه ازحلقه‌های تولید و رونق در روستا مهمتر است؟ نخ تسبیح اتصال و پیوستگی و انسجام بین حلقه‌های تولید کدام است؟ در این مورد نظرات مختلفی وجود دارد. برخی ابعاد فنی و سخت‌افزاری ماجرا را پررنگ می‌کنند و این را عامل پیشبرد در این بخش می‌دانند.

در این نگاه به‌کارگیری روش‌های نوین کشت، تولید، فرآوری و بسته‌بندی، حمایت از کشاورزان از طریق ارائه تسهیلات مالی و ایجاد زیرساخت‌های تجاری و فنی حائز اهمیت است. اما در نگاهی دیگر آنچه که نقش حیاتی در این ماجرا دارد، ابعاد اجتماعی و انسانی است و اگر این بعد اصلاح شود حتی در صورتی که ابعاد سخت‌افزاری مهیا نباشد، به تدریج رونق ایجاد می‌شود و زیرساخت‌ها شکل می‌گیرد. با مرور بسیاری از روستاها و مناطق کشور که در کشاورزی و تولید موفق بوده‌اند و از جمله دو مورد مطرح شده در این نوشتار، می‌توان به این مهم دست یافت که با حضور و نقش‌آفرینی یک متولی دلسوز مسیر پیشرفت برای آنها طی شده است. حال ممکن است این رهبر در قاموس یک ریش‌سفید باشد؛ یا حتی جوانی که انگیزه نام و نان را در مسیر رونق منطقه خود خرج کرده است. بنابراین تلاش و جهاد در مسیر رونق تولید، عبادت به حساب می‌آید و از آن به جنگ اراده‌ها تعبیر می‌شود.  

با تلاش برای توانمندسازی مردم و اعطای اختیارات به آنها برای تصمیم‌گیری و مدیریت منابع، به تدریج انگیزه‌ها شکل گرفته و زمینه ورود همه‌جانبه علاقمندان به بخش‌های تولیدی اعم از کشاورزی و صنعت فراهم می‌شود. این کار نیازمند همتی همه‌جانبه و تعامل همدلانه بین دولت، مردم و نخبگان است. این تعاملات از گذشته در فرهنگ یاری‌گری ایرانیان ریشه داشته است و آموخته‌اند که بدون نیاز به کمک‌های بیرونی با مشارکت جمعی به ساماندهی امور خود از جمله کشاورزی بپردازند.

در این راستا مهمترین مطالبه از دولت اعتماد به بدنه مردمی با واگذاری اختیار و تسهیل زمینه‌ها اقتصادی برای ورود به این عرصه حیاتی است. 

محسن باقری پژوهشگر هسته سیاست کشاورزی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

منبع: فارس
گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر