۳۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۰
کد خبر: ۴۷۴۳۵
خداوند متعال از روی حکمت و رحمت و برای مصلحت بندگان و به منظور هدایت و ارشاد آنان، ممکن است برخی بندگان خود را از برخی اطلاعات غیبی آگاه یا بخشی از علم خود را به آنان منتقل کند، اما همه علم خود را منتقل نمی‌کند.

به گزارش پایداری ملی، یکی از موضوعات مرتبط با مهدویت بحث آینده‌پژوهی است که از سوی مفسران و عالمان دین مورد کنکاش و بررسی واقع شده است. البته این موضوع از جمله موضوعات فرادینی است و سایر ادیان هم به آن علاقه نشان داده‌اند. سیدحسن نصرالله در سلسله سخنرانی‌های خود به تبیین «امام مهدی (عج) و اخبار غیب» پرداخته است که از سوی انتشارات جمکران به زیور طبع آراسته شده است. به مناسبت نیمه شعبان به بازخوانی بخشی از دیدگاه رهبر حزب الله لبنان در این رابطه پرداخته‌ایم که بخش نخست آن در ادامه می‌آید:

تمسک برخی مردم به اخبار غیب 

از جمله مسائل مورد علاقه مردم در هر زمان چه امروز و چه در گذشته این است که از اخبار و ماجراهای روزها، سال‌ها، دهه‌ها و قرن‌های آینده تا زمان برپایی قیامت اطلاع پیدا کند. این موضوع به  ویژه هنگام افزایش بحران‌ها و مشکلات بخش بزرگی از فضای فکری مردم را مشغول می‌کند و از آنجا که مردم در زمان سختی و مشکلات به دنبال راهی برای رهایی و خلاص شدن از معضلات و بحران‌ها هستند. به دنبال پیش‌بینی‌ها و پیشگویی‌ها می‌روند و این چیزی است که در اصطلاح به او امور غیبی یا اطلاع از امور غیب می‌گویند.

اگر صفحات تاریخ را ورق بزنیم می‌بینیم که حاکمان، پادشاهان و ارتش‌های مشهور هم دست به چنین کارهایی می‌زدند، معروف است که بنی‌اسرائیل و عموم یهودیان به دلیل تعداد زیاد پیامبرانشان میراث بزرگی در این زمینه از خبرهای غیب و آینده داشته‌اند. یعنی اگر هر پیامبری یک یا دو داستان (از مسائل غیب) را تعریف می‌کرد آنها این داستان‌ها را جمع‌آوری می‌کردند. بنی‌اسرائیل و یهودیان در تنگناها و بحران‌ها و به خصوص در زمان اسارت بابل، همیشه به پیامبرانشان پناه می‌بردند تا راه‌های گشایش و راحتی و حل مشکلات را بپرسند و پیامبران نیز برخی مسائل آینده را به آنها خبر می‌دادند.

ستاره‌شناس و پیشگویی به نام نوستر اداموس مشهور شد که می‌گفت اخباری از غیب و در مورد جنگ جهانی دارد. این موضوع باعث شد گروه‌های متخاصم از اظهارات و پیشگویی‌های او استفاده کنند از آن جا به بعد تفسیرها و تعبیرهای نوستر اداموس بین مردم گسترش یافت تا جایی که پیشگویی‌های او در جنگ رسانه‌ای هم مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

اکنون با توجه به رویدادها و تحولات بزرگ و خطیری که در دنیا و جهان عربی و اسلامی شاهد آنها هستیم و با توجه به پیشرفت ابزارهای ارتباطی و رسانه‌ها، این موضوع بیشتر مورد توجه قرار گرفته و به نحوی که در برخی جاها بهره‌برداری‌های متفاوت و غرض‌ورزانه از این موضوع می‌شود. به عنوان مثال برخی مردم به خبرهای آینده و آخرالزمان متوسل می‌شوند تا ثابت کنند راهی که انتخاب کرده‌اند راه درست است و این اخبار دلیلی است که درستی تصمیم و انتخاب آنها را مورد تاکید قرار می‌دهد.

راه گریزی که روسای جمهور آمریکا به آن پناه می‌برند!

برخی دیگر برای صحبت درباره پیروزی‌ها و شکست‌ها از اینگونه اخبار استفاده می‌کنند. در مورد استفاده از روایت‌های پیامبر و اصحابش نمی‌گویند که آنها ستاره‌شناس و پیشگو بوده‌اند. بلکه از این روایات و اخبار تنها برای موفقیت در جنگ روانی (عوام فریبی) استفاده می‌شود. جورج بوش و ریگان از این دسته افراد بودند. ببینید که رؤسای ایالات متحده آمریکا و یا حداقل برخی از آنها چگونه از این موضوع استفاده می‌کردند تا پروژه‌های بزرگی بر اساس این پیشگویی‌ها به راه بیندازند.

به علاوه این موضوع پیشگویی‌ها به مسئله‌ای تبدیل شده که در رسانه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های هم از آن بهره‌ می‌برند. در هر حال این امر به یک مسأله طبیعی تبدیل شده و امروز نمی‌توانیم به مردم بگوییم خبرهای آینده را دنبال نکنید و در جستجوی این نباشید که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد بلکه بر عکس قرآن هم ا ز آینده خبر داد و مسلمانان دارایی بزرگی از روایات نقل شده از رسول اعظم (ص) را در اختیار دارد. در کتاب‌های مسلمانان به اینکه در آخرالزمان چه اتفاقی خواهد افتاد اشاره شده است.

این موضوع در حوزه اسلامی به ویژه در ارتباط با مسئله بسیار مهمی مانند موضوع مهدی موعود بسیار حائز اهمیت است و در خور توجه، تحقیق می‌شود چه بگوییم که ایشان متولد شده‌اند. چنان که شیعیان و برخی از علمای بزرگوار اهل سنت به این امر اعتقاد دارند و چه بنا بر نظر اکثریت برادران اهل سنت که معتقدند ایشان هنوز به دنیا نیامده و زمانی که عمر شریف‌شان به ۴۰ سالگی برسد. این اخبار و روایات (در خصوص امام زمان عج) محقق می‌شود. چنین احادیثی وجود دارد و صرف نظر از احادیثی که در خصوص حضرت مهدی و چیزهای دیگر وجود دارد این موضوع به آینده ربط دارد.

 آینده از غیب است

به همین دلیل و از آنجا که این موضوع یکی از مباحث مورد ابتلای مردم است و برای آنان سؤال و جذابیت ایجاد نموده خواستم که در این شب و شب‌های آینده درباره این موضوع که فکر مردم را به خود مشغول کرده صحبت کنم. این موضوع صرفا بعد نظری ندارد بلکه چیزی است که در رسانه‌ها و کتاب‌ها به آن توجه شده است لذا در این بحث قصد داریم تا بفهمیم دیدگاه اسلام نسبت به این موضوع چیست. امشب برخی مسائل را مطرح می‌کنم و بقیه را به شب‌های آینده موکول می‌کنم.

آینده چیزی است که خواهد آمد و گذشته، در پشت سر ما قرار دارد. اکنون ما در زمان حال به سر می‌بریم و غیب آن چیزی است که ما از آن اطلاع نداریم. ما آینده را هم ندیده‌ایم و به انتظار آمدن آن هستیم. کسی که می‌خواهد از آینده خبر دهد باید از غیب آگاه باشد. زیرا آینده از غیب است. در هستی دو جهان وجود دارد جهان غیب (عالم‌الغیب) و جهان محسوسات (عالم‌الشهادة).

شهادت در اینجا به معنای دیدنی‌ها و چیزهایی است که می‌توانیم با حواسمان آنها را درک کنیم ولی غیب با حواس قابل درک نیست و آن چیزی است که مخفی و پنهان است و آنچه که قابل حس نباشد از غیب به شمار می‌آید. بنابراین جهان محسوسات از محسوس‌ها و چیزهای قابل مشاهده تشکیل شده است و جهان غیب فراتر از احساس است. هر چه متعلق به خداوند متعال و وحی از جانب اوست و هر آنچه به فرشتگان و مرگ و آنچه بعد از مرگ اتفاق خواهد افتاد قضایای قبر و برزخ و وحشت و احوال روز قیامت و پاداش و مجازات و بهشت و جهنم همه به غیب تعلق دارد.

به عنوان مثال امروز با همه پیشرفت‌های علمی در مورد ابتدای خلقت فقط نظریه‌هایی وجود دارد. اینکه خداوند چگونه شروع به خلق جهان و انسان و حیوان و آدم و حوا و بهشت و جهنم نمود. حقایق قطعی و مسائل اثبات شده علمی وجود ندارد. همه این مسائل از غیب هستند. بنابراین بخشی از غیب به گذشته و بخشی از غیب به آینده ارتباط دارد. این چیزی است که به آن احوال غیبیات می‌گوییم که در هستی جریان دارد، اینکه چه چیزی در عالم هستی و تمام حیات جریان دارد؟ اینکه چه چیزی در مورد انسان، جاری است؟ پایان وجود انسان چگونه خواهد بود؟ همه این مسائل به آینده مربوط است و همه خبرهای آینده به غیب تعلق دارد.

ایمان به غیب در اعتقاد ما

ما به غیب اعتقاد داریم. این بخشی از اعتقاد همه پیامبران است. وقتی ما راجع به خداوند قیمت، وحی و فرشتگان صحبت می‌کنیم همه این صحبت‌ها درباره غیب هستند و ما به آنها ایمان دارمی. این مسئله در اعتقادات اسلامی به روشنی بیان شده است. خداوند تعالی می‌فرماید: الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب(یعنی اینکه اولین ویژگی و صفت مؤمن بودن اعتقاد به غیب است) و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون والذین یؤمنون بما انزل الیک (یعنی اینکه چه بر رسول خدا نازل شد بخشی از غیب است) و ما انزل من قبلک (بخشی از غیب) وبالاخره (و باز هم غیب) و بالاخرة هم یوقنون.

غیب و شهادت دو مسأله نسبی

در ارتباط با این بحث نکته‌ای وجود دارد که باید به آن توجه نمود. غیب و شهادت دو بخش از یک امر نسبی هستند. امروز و فردا چه اتفاق خواهد افتاد؟ ما نمی‌دانیم و این غیب است.اما اگر تا فردا زنده بمانیم . آنچه اتفاق می‌افتد شهادت (محسوس) است و دیگر غیب نیست. همین طور مرگ و خروج از بدن و همه اتفاقاتی که برای روح می‌افتد همه آنها به غیب مربوط می‌شود. اما وقتی انسان می‌میرد و همه این مراحل را طی کند آن مسائل محسوس خواهد شد (شهادت) همچنین قیامت و هر چه در آن اتفاق خواهد افتاد مربوط به غیب است تا اینکه ما به آن روز برسیم و گروهی به جهنم و گروهی به بهشت می‌روند. در آن زمان همه این اتفاقات به شهادت و احساس تبدیل می‌شود (دیگر غیب نخواهد بود).

اکنون سؤال اینجاست که چه کسی غیب و آینده را می‌داند؟ چه درباره دنیا و هستی و چه درباره پس از دنیا و چه درباره گذشته چه کسی غیب را می‌داند؟

در هر رشته‌ای یک متخصص وجود دارد. بیمار به دکتر مراجعه می‌کند اگر بخواهیم ساخت و ساز انجام دهیم. نزد مهندس می‌رویم و به همین شکل به نجار مراجعه می‌کنیم ولی اگر بخواهیم از غیب بدانیم نزد چه کسی می‌رویم؟ چه کسی آینده را که بخشی از غیب است می‌داند؟

در اسلام این سؤال پاسخ قطعی و تعیین کننده‌ دارد و آن اینکه کسی جز خدای متعال از غیب آگاه نیست. ما نیز به عنوان مسلمان ادعایی غیر از آن نداریم و ادعا نمی‌کنیم که مخلوق و موجودی وجود دارد که غیب را بداند.

بله خداوند متعال از روی حکمت و رحمت و برای مصلحت بندگان و به منظور هدایت و ارشاد آنان، ممکن است برخی بندگان خود را از برخی اطلاعات غیبی آگاه کند یا بخشی از از علم خود را به آنان منتقل نمایند ولی همه علم خود را منتقل نمی‌کند. خداوند همه علم خود را به هیچ یک از مخلوقات چه انسان و چه فرشته نمی‌دهد (چراکه) علم و دانشی وجود دارد که خداوند آن را به خود اختصاص داده است و مسائل غیبی وجود دارند که خداوند به طور مطلق هیچ یک از موجودات را از آن مطلع نساخته است.

اما این بندگانی که خداوند بخشی از مسائل غیب یا بخشی از علم خود را به آنان داده است. چه کسانی هستند؟ به عنوان مثال می‌توان از پیامبران و رسولان و یا برخی فرشتگان نام برد. این بندگان کسانی هستند که خداوند آنها را از جزئی از علم خود یا جزئی از غیب آگاه می‌کند. آنها می‌دانند که خداوند چه چیزی به آنها یاد داده است و حد و مرز آن چیزی را که از آن آگاه شده‌اند می‌دانند. آنها مدعی دانستن چیزی بیش از آن نیستند و حد و مرز موضوع همین است. خداوند می‌فرماید: ولا یحیطون بشی من علمه الا بما شاء.

برای دانستن علم غیب راهی وجود ندارد مگر اینکه منشأ آن الهی باشد 

در ارتباط با میزان علم و دانش و اندازه شناخت و اطلاعاتی که به پیامبران داده می‌شود و به ویژه درباره اینکه چه اتفاقاتی تا روز قیامت خواهد افتاد پیامبران با یکدیگر مساوی نیستند و با هم تفاوت دارند. خداوند خود تعیین می‌کند به چه کسی علم را بدهد و مقدار و حد و اندازه آن و روش اعطای  آن را خودش تعیین می‌کند. چه علم غیب باشد و چه هر علم دیگر.

برای آگاهی از آینده و به ویژه برای دانستن علم غیب راهی وجود ندارد مگر راهی که منشا و اصل آن راه خداوند باشد و تعالیم الهی آن راه را نشان داده باشد. به عنوان مثال ما معتقدیم که قرآن کریم، کتاب خداوند متعال است که بر قلب خاتم پیامبران، حضرت محمد (ص) نازل شد و این علمی از جانب خداوند است. در قرآن خبرهایی از آینده و غیب وجود دارد و این راه، قابل اعتماد و مطمئن است ولی (باید توجه داشت که نحوه) درک و فهم آیات قرآن، بحث دیگری است.

آنچه از پیامبران نقل شده و یا آنچه نسل اول از رسول خدا شنیدید و یا آنچه از راه اهل بیت به ما رسیده و یا از آنها شنیده شده است از دیگر راه‌های مورد اطمینان هستند.

این راه تنها راه موجود برای انسان است تا آینده را به درستی و با یقین بداند و نه به صورت توهمات و شک و تردید و این مهمترین بعد این موضوع است که من قصد دارم به صورت مفصل در مورد آن صحبت کنم. ما می‌خواهیم مشخص کنیم که چگونه بدانیم و چگونه امیدوار باشیم و مسئولیت ما چیست و چه برخوردی با این نوع از خبرهای آینده داشته باشیم به ویژه خبرهایی که به آخرالزمان و اخبار ظهور و خبرهایی از این قبیل ارتباط دارد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر