۰۷ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۳
کد خبر: ۴۱۵۰۴
مرور تجربه تاریخی جنگ نرم به بهانه صحبت‌های رهبر انقلاب برای جمعی از هنرمندان
چندی پیش جمعی از تهیه‌کننده‌ها، کارگردان‌ها و بازیگر‌های سریال‌های نمایشی به دیدار رهبر انقلاب رفتند. آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار باطرح دوباره موضوع جنگ نرم نادیده‌گرفتن و انکار جنگ نرم توسط عده‌ای در کشور را بخشی از جنگ نرم دشمن دانستند. در این گزارش با مرور بخشی از صحبت‌های رهبر انقلاب در این نشست تجربه تاریخی جنگ نرم کشور‌های غربی علیه ملت ایران را واکاوی شده است.
به گزارش پایداری ملی،چندی پیش جمعی از تهیه‌کننده‌ها، کارگردان‌ها و بازیگر‌های سریال‌های نمایشی به دیدار رهبر انقلاب رفتند. آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار باطرح دوباره موضوع جنگ نرم نادیده‌گرفتن و انکار جنگ نرم توسط عده‌ای در کشور را بخشی از جنگ نرم دشمن دانستند. در این گزارش با مرور بخشی از صحبت‌های رهبر انقلاب در این نشست تجربه تاریخی جنگ نرم کشور‌های غربی علیه ملت ایران را واکاوی کرده‌ایم.

رهبر انقلاب در بخشی از یادداشت خود در این نشست درباره جنگ نرم و ابعاد آن نوشتند: «جنگ نرم همه‌جانبه دشمن، امروز قابل انکار نیست. با این‌حال، برخی آن را انکار می‌کنند و این خود نیز بخشی از جنگ نرم است. در این جنگ، هنرمندان و اهالی فکر و نظر، در حکم نیرو‌های مسلّح در جنگ سخت‌اند. برخی بی‌تفاوت از برابر این حادثه ملّی می‌گذرند، برخی هم با دشمن همراهی و به او کمک می‌کنند؛ آن‌ها مسوولیت‌ناپذیر و این‌ها دشمن‌شیفته‌اند. در مقایسه با نیرو‌های مسلح در جنگ سخت، می‌توان گناه این دو دسته را تشخیص داد. امروز در کشور بحمدالله کم نیستند کسانی که دارای موضع مسوولانه و تلاش شایسته‌اند؛ این باید روزبه‌روز افزایش یابد.»
پس از خواندن این صحبت‌ها یک سؤال مهم خود را پیش می‌کشد، چرا رهبری معتقدند احکام و قواعد جنگ سخت در جنگ نرم هم صادق است؟ این حد ازسخت‌گیری لازم است؟ در پاسخ باید گفت: روزگار ما روزگار رسانه‌هاست. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که رسانه‌ها آن را ساخته‌اند. رسانه‌ها تعیین می‌کنند که باید به چه چیز‌هایی توجه کرد. این روز‌ها رسانه‌ها نه‌تن‌ها تعیین می‌کنند باید به چه چیزی توجه کرد بلکه خود سازنده چیز‌ها هستند. رسانه‌ها واقعیت را می‌سازند و واقعیت خود‌ساخته را زیر نورافکن قرار می‌دهند. تصویر ذهنی ما از تمام پدیده‌های دور و نزدیک تصویری است که رسانه‌ها فراهم کرده‌اند. ما کوه‌ها و دریا‌ها را حتی اگر مجاور آن‌ها زندگی کنیم با تصاویر رسانه‌ای می‌شناسیم. ساکنان روستا‌های اطراف کوه دماوند وقتی نام دماوند را می‌شنوند ابتدا عکس مشهور قله دماوند را به‌یاد می‌آورند. در چنین جهانی صحبت از جنگ رسانه‌ای و جنگ نرم امری بدیهی است که تصورش موجب تصدیق آن می‌شود.


رسانه‌های ارتباط جمعی ماهیتاً پدیده‌هایی تکنولوژیک هستند. تکنولوژی‌هایی که توسط کشور‌های معدودی ابداع شده و در ادامه به کار گرفته شده است. با این که این تکنولوژی‌ها به‌مرور به سراسر جهان تسری پیدا کرد، اما صورت‌های زیرساختی و تعیین‌کننده آن همچنان در اختیار همان جمع معدود باقی مانده است. یکی از آشکارترین مثال‌های این انحصار رسانه‌ای ماجرای حذف «پرس‌تی‌وی» از ماهواره‌ها بود. در ماه‌های پایانی سال‌۹۰ بود که «پرس‌تی‌وی» به حکم آفکام؛ سازمان نظارت بر رسانه‌های بریتانیا لغو مجوز شد. در پی این اتفاق پخش پرس‌تی‌وی از ماهواره هاتبرد شرکت ماهواره‌ای یوتلست قطع شد. اندکی پیش از قطع پخش پرس‌تی‌وی از هاتبرد ماهواره آسترا نیز پخش پرس‌تی‌وی را متوقف کرده بود. در نهایت ماهواره‌های اینتل‌ست، اوپتوس و گالکسی نیز پخش پرس‌تی‌وی را قطع کردند تا عملاً بخش بزرگی از دسترسی رسانه‌ای ما در جهان از دست برود.


ماجرای پرس‌تی‌وی نمونه برخوردی سخت از جنگ نرم دولت‌های غربی علیه جمهوری اسلامی ایران است. گذشته از این ماجرای ساخت فیلم آرگو در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما درباره ماجرای تسخیر لانه جاسوسی هم نمونه‌ای دیگر از جنگ نرم پر‌فشار غربی‌ها به سرکردگی آمریکا علیه انقلاب اسلامی ملت ایران است. آرگو به تأیید عمده منتقدین غربی فیلم متوسطی از نظر کیفیت سینمایی بود. جدا از منتقدین، مردم آمریکا و سایر کشور‌های جهان نیز در روز‌های اکران استقبال خوبی از این فیلم نکردند. فیلمی که به اندازه هزینه ساختش، چیزی بیش از ۹۰‌میلیون دلار، برای تبلیغات رسانه‌ای هزینه کرده بود، در گیشه فیلمی ناموفق بود و به‌رغم بهره بردن از بازیگران چهره و تبلیغات گسترده در قامت یک فیلم تجاری هم نتوانست موفق باشد. با همه این‌ها جایزه بهترین فیلم آکادمی اسکار توسط بانوی اول وقت کاخ سفید؛ میشل اوباما به آرگو اهدا شد.


در منازعه‌ای که برخورد‌ها تا این حد قهری و خصمانه است عده‌ای از دلسپردگان تمدن غرب با چشم‌بستن بر واقعیت‌ها و تجربه‌های تاریخی وجود هرگونه جنگ نرم هنری رسانه‌ای را نفی می‌کنند. این دسته گاهی پا را فراتر می‌گذارند و با نفی هرگونه دشمنی دولت‌های غربی علیه ملت ایران دشمنی را یک توهم محض می‌دانند. چند سال پیش بود که یکی از خانم‌های کارگردان سینمای ایران با حضور در برنامه «هفت» شبکه سوم سیما درباره دشمنی غربی‌ها با ما گفته بود: «من با این کلمه دشمن مشکل بسیار جدی دارم. شما می‌دانید بِیس اینکه ما این‌قدر دشمن خیالی می‌سازیم چیه؟ ما دائماً در رسانه می‌گوییم فرهنگ غربی به ما حمله کرد. دشمن منتظر است از ما آتو بگیرد و اینها. [..]بعد می‌گویند غربی‌ها نمی‌گذارند ما درست زندگی بکنیم. آیا غربی‌ها به شما می‌گویند شما با خانم‌تان درست صحبت نکنید؟ می‌گویند دندان‌تان را مسواک نزنید؟ می‌گویند حمام نکنید؟ می‌گویند زبان آلمانی یاد نگیرید؟ می‌گویند در شغل‌تان رشد نکنید؟ ببینید این‌ها همه افسانه است. من نمی‌دانم چرا دائماً این نگرش را در جامعه باب می‌کنند.» چنین صحبت‌های عجیب و بامزه‌ای البته اختصاص به این خانم کارگردان ندارد. هنرفروشانی که در سودای جوایز بین‌المللی حاضرند تمام حیثیت ملی و هویتی خود را با چند تندیس معاوضه کنند نیز به نظرشان دشمنی تنها توهمی بچه‌گانه است.


رهبر انقلاب در بخشی پایانی صحبت‌های خود در جلسه با جمعی از هنرمندان گفته‌اند: «دفاع از عظمت ایران، از فرهنگ ایران، از خانواده ایرانی، از حرکت باشکوه ملّت ایران و‌... فقط با سخنرانی و نگارش نیست؛ هنر باید میدان‌دار باشد. جایگاه فیلم و سریال در این میان بسیار برجسته است. در سریال‌ها به مسائل ملّی بپردازید؛ از شهدای عزیز، از دفاع مقدّس، از انقلاب، از سبک زندگی اسلامی، از انگیزه‌های ایمانیِ ملّت و مظاهر آن، از ایستادگی‌شان در برابر ابرجنایت‌کاران و مفسدان عالم، از راه‌پیمایی اربعین و... بگویید؛ عظمت و استقلال و شجاعت و ظرفیّتهای علمی و عملی این ملّت را با زبان هنر بیان کنید. پرداخت درست و هنرمندانه این موضوعات بسی جذّاب و پُرمخاطب است، هم در داخل کشور و هم در دیگر کشور‌ها و ملّتها.»


برای درک عمق اثرگذاری آثار هنری خوب است به تجربه پخش سریال‌های تاریخی مذهبی در کشور‌های منطقه مراجعه کنیم. سریال‌هایی مانند «یوسف پیامبر» و «مختارنامه» که مضامین‌شان پس از پخش به بخشی از ادبیات عامیانه و فرهنگ عمومی مردم منطقه تبدیل شد و چهره بازیگران‌شان به پوستر‌های پرطرفدار بین جوانان و نوجوانان تبدیل شد. اما آنچه به دست آورده‌ایم بسیار کمتر از آن چیزی است که ظرفیتش در کشور وجود دارد. سریال‌ها و فیلم‌های پرتعداد و کم‌مخاطب سینما و تلویزیون ایران اگر بتوانند به سمت مضامین فراگیر ملی، انقلابی و مذهبی حرکت کنند توفیقات «مختارنامه» و «یوسف پیامبر» تنها دستاوردی مقطعی نخواهد بود. حوزه تمدنی ایران بزرگ از شبه قاره هند و ماوراءالنهر گرفته تا آذربایجان و عراق و خلیج فارس بستری آماده برای محصولات هنری ماست. مشاهیری همچون میرسید‌علی همدانی، بیدل دهلوی، اقبال لاهوری، نظامی، مولوی و‌... اهالی این سرزمین بزرگ را به هم پیوند داده‌اند؛ پیوندی که برای نوبه‌نو شدن نیاز به نهضتی دوباره برای تولید آثار جذاب و هنرمندانه متکی به این گنجینه غنی دارد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر