۳۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۱۰
کد خبر: ۳۵۶۶۴
تحلیل مجله آلمانی «اشپیگل»
ترامپ فکر می کند که بزرگ‌ترین است و صرفا بر احساسات غریزی خود اتکاء دارد. او نسبت به مباحثات منطقی، عایق است.
به گزارش پایداری ملی، یادداشت زیر در وبسایت مجله آلمانی «اشپیگل» به تاریخ ۱۱ ژوئن و به قلم «رولند نِلِس» منتشر شد.

*زوال غرب، پایان نظام جهانی پس از جنگ، آغاز یک دوران نوین....این‌ها  دعاوی دراماتیکی است که این روزها برای توصیف رفتار دانلد ترامپ به کار می رود و همه آن‌ها هم همزمان هم درست و هم نادرست هستند. شکست  به روشنی نشان داد که مشکل اصلی سیاست‌های ترامپ، خود ترامپ است. هیچ دلیل و انگیزه‌ دیگری برای این اعمال، غیر از اشتیاق-نیاز- به بهرتین، مهم‌ترین، بزرگ‌ترین بودن(در ترامپ) وجود ندارد. سقوط غرب و نابودی ائتلافی که دهه‌ها حفظ شده است، صرفا عوارض جانبی یک خودشیفتگی بی‌سابقه است.

در  ترامپ طوری با قدیمی‌ترین دوستان آمریکا رفتار کرد که انگار دشمن هستند. همزمان، او نسبت به رییس جمهور روسیه تملق گفت و رهبر کره شمالی را «بسیار شریف» خواند. او در چنین کسانی، بازتاب خود را می بیند.

او کاری را که دوست دارد انجام می دهد. توافقات با شرکاء، قواعد نظام بین‌الملل، هیچ‌کدام برای او محلی از اعراب ندارد. ترامپ کنترل کامل می خواهد و نمی تواند مخالفت را تحمل کند. او همیشه باید حرف اول و آخر را بزند. در حقیقت، اصلا غیرمنتظره نبود که او قصد داشت برنامه خود را(بازگشت روسیه به گروه و جنگ تجاری) در  پیش ببرد. توئیتی که او در هواپیما درباره کانادا نوشت و در آن حمایت خود را از بیانیه اجلاس لغو کرد، صرفا نتیجه منطقی «خود بزرگ بینی» او بود. فقط من، من، من....

دیدگاه خام او درباره دنیا، تصویر او از آمریکا که در آن این کشور سال‌هاست که توسط دیگران استثمار و سرکیسه می شود، حاصل خودبزرگ‌بینی است، چون ترامپ فکر می کند که بزرگ‌ترین است و صرفا بر احساسات غریزی خود اتکاء دارد. او نسبت به مباحثات منطقی، عایق است. ترامپ صرفا غرایز و افکار خود را به قیمت حذف دیگران لحاظ می کند، حتی اگر این غرایز و افکار فاقد آگاهی و مبتنی بر تعصب باشد. مشکل پیش روی «غرب»، یا دست کم غربی که آنگلا مرکل، جاستین ترودو و امانوئل ماکرون و........نمایندگان آن هستند، این است که همچنان قصد دارند بازیگران فرعی این نمایش جنون آمیز باشند. آن‌ها چنین می کنند چون به ایده‌آل‌های قدیمی و قواعد قدیمی چسبیده‌اند. آن‌ها به قدرت سخنان، مباحثات منطقی و اتحادها باور دارند. این‌ها شاید اموری پسندیده باشند، ولی در مواجهه با خودشیفته‌ای مثل ترامپ، این شیوه‌ها جواب نمی دهند. می توان امید داشت که در نهایت این رهبران بعد از پایان خجالت‌آور اجلاس به درک این موضوع برسند.

شاید معقول‌ترین واکنش را رییس جمهور فرانسه نشان داد. او در توئیتی نوشت: «هیچ رهبری، ابدی نیست.»، پیامی که آشکارا مخاطب آن ترامپ بود، یادآوری این نکته که چگونه این نمایش ناشایست می تواند به پایان برسد. رای‌دهندگان آمریکایی این قدرت را دارند که به طور جدی ترامپ را توبیخ کنند. آن‌ها می توانند او و جمهوری‌خواهان را در انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره در پاییز امسال تنبیه کنند و در ۲۰۲۰ هم عذر ترامپ را از کاخ سفید بخواهند.

و اروپا؟ اروپا می تواند با منزوی کردن ترامپ، مقاومت خود را نشان دهد؛ با نادیده گرفتن ترامپ و روشن ساختن دلیل این نادیده گرفتن برای او.

در این جدال، اروپا باید صدای خود را بالاتر از صدای ترامپ ببرد- پیام اروپا نه فقط باید به شهروندان اروپا، که باید به مردم آمریکا هم برسد. هنوز در ایالات متحده بسیاری هستند که کاملا در جریان آسیبی که ترامپ به اتحاد غربی می زند، نیستند. البته ترامپ هوادارانی دارد که به خاطر همین آشوبی که به پا کرده، او را تحسین می کنند. ولی بسیاری از رای‌دهندگان هم هستند که از مسیر مخرّبی که ترامپ در پیش گرفته، خرسند نیستند. این دسته از رای‌دهندگان آمریکایی، مهم‌ترین متحدان اروپا هستند- و بزرگ‌ترین امید اروپا.

گزارش خطا
ارسال نظرات
نام
ایمیل
نظر